کد خبر: ۴۳۲۸۳۱
زمان انتشار: ۱۱:۵۵     ۰۱ آبان ۱۳۹۶
الگوی مذاکره و عهد با مشرکان در سیره نبوی؛
محمدحسین رجبی دوانی کارشناس تاریخ اسلام با ابراز تأسف از افرادی که مفاهیم دینی و آیات قرآن را مستمسکی برای عملکرد اشتباه خود قرار می‌دهند گفت: این‌طور نبود که هر بار یهودیان نقض عهد کردند پیامبر از کنار آن به سادگی بگذرد.
به گزارش سرویس سیاسی پایگاه 598، برنامه جهان‌آرا شب گذشته با موضوع درس مذاکره و مقاومت در سیره اهل بیت(ع) روی آنتن این شبکه رفت.

دکتر محمدحسین رجبی دوانی، استاد دانشگاه و کارشناس تاریخ اسلام میهمان این قسمت از برنامه جهان‌آرا بود که به همراه دکتر وحید یامین‌پور به ارائه نقطه نظرات خود در این خصوص پرداختند.

رجبی دوانی در ابتدای این برنامه با بیان اینکه در یک برآورد بیش از یک‌سوم آیات قرآن مربوط به مسائل تاریخی است گفت: مسلم است قرآن در جهت هدایت به این مهم پرداخته است، در حالی‌که آیات‌الاحکام که مربوط به زندگی روزمره ما می‌شود چیزی در حدود پانصد آیه است، اما بیش از دو هزار آیه در باره تاریخ داریم.

وی ادامه داد: حوادثی در طول زمان برای انسان‌ها و جوامع مؤمن پدید می‌آید که اینها نمونه‌هایی در گذشته داشته و وقتی قرآن اینها را بیان می‌کند می‌خواهد این تنبه را به مؤمنان بدهد که در شرایط مشابه باید چگونه عمل شود تا از عملکردهای صحیح درس‌ها بگیرد و از جنبه‌های منفی و غلط عبرت.

این استاد دانشگاه با بیان اینکه گاهی اوقات افراد عبرت‌ها را الگو در نظر می‌گیرند دلیل آن را مطامع شخصی دانست و توضیح داد: امیرمؤمنان علیه‌السلام در نامه به امام حسن مجتبی علیه‌السلام می‌فرماید: من طوری تاریخ گذشتگان را مورد مطالعه و مداقه قرار دادم، گویی که با آنها زندگی کردم. به‌طور قطع تاریخ آئینه‌ای است برای تشخیص راه نجات و سعادت از راه شقاوت و بدبختی.

وی با طبیعی توصیف کردن این موضوع که هرگاه حق حاکمیت پیدا کرده است باطل با انواع توطئه‌ها و نفاق برای زمین‌گیر کردن این جریان وارد عرصه شده است اضافه کرد: نفاق در جامعه دینی در شرایطی پدیدار می‌شود که افرادی به‌خاطر اینکه از قدرتی که در نظر داشتند دور مانده‌اند.

عضو هیئت علمی دانشگاه در تشریح پدیده نفاق در جامعه دینی تصریح کرد: از وقتی حکومت اسلام در مدینه شکل می‌گیرد بروز پیدا می‌کند تا وقتی پیامبر رحلت می‌کند. بعد از رحلت پیامبر ما پدیده نفاق را نمی‌بینیم تا وقتی‌که حضرت علی(ع) به خلافت می‌رسد که نفاق جدید این‌بار در پوشش افراد باسابقه پیامبر پدید می‌آید. وقتی باطل حاکم می‌شود نفاق هم از بین می‌رود و وقتی حق حاکمیت پیدا می‌کند، حکومت دینی با این پدیده زشت مواجه می‌شود.

رجبی دوانی با طرح این سئوال که آیا می‌شود نظام جمهوری اسلامی را با نظامی که پیامبر اکرم(ص) و حضرت علی(ع) رهبری آن را در دست دارند مقایسه کرد تشریح کرد: درست است که ما الان نظامی ولایی داریم که ولی فقیه که معصوم نیست حاکم بر آن است، اما از نظر مشروعیت، این نظام از همان مشروعیت برخوردار و برحق است. اگرچه ممکن است در مقام عمل آنچه که پیاده می‌شود فرسنگ‌ها فاصله داشته باشد.

وی با اشاره به سخنان رهبر معظم انقلاب که فرموده بود نظام جمهوری اسلامی با آنچه که باید باشد فاصله زیادی دارد ادامه داد: اگرچه عملکردها در قیاس با حکومت نبوی و علوی خیلی فاصله دارد، اما حقیقت و مشروعیت این حکومت عین همان‌هاست.

این استاد دانشگاه با تکرار حوادث مشابه با دوران حکومت اسلامی در ابتدای شکل‌گیری آن در نظام جمهوری اسلامی تشریح کرد: به‌طور مثال جنگ تحمیلی ما شبیه جنگ خندق است که برای پیامبر اسلام پدیده آمد. تمام شرک و کفر و نفاق برای نابودی نظام نوبنیاد اسلام دست به دست هم دادند. روش و هدف از برپایی جنگ تحمیلی همان بود که در زمان پیامبر رخ داد.

وی به قضیه پذیرش آتش‌بس و تعبیر امام مبنی بر سرکشیدن جام زهر هم اشاره کرد و گفت: این موضوع را می‌شود به‌نوعی در قضیه صلح امام حسن تطبیق داد که البته تفاوت‌هایی دارد. پذیرش آتش‌بس به‌خاطر کوتاهی مردم و خیانت مسئولین نبود، بلکه به‌خاطر شرایطی بود که دشمنان بیرونی به ما تحمیل کرده بودند و امام مجبور شدند جنگ را به پایان برسانند و قطعنامه را بپذیرند و به‌خاطر اینکه مردم ما مثل مردم دوران امام حسن(ع) نبودند، نتیجه آن نشد که در آن دوران اتفاق افتاد.

عضو هیئت علمی دانشگاه فتنه 88 را که اصل ولایت را هدف قرار داده بود به‌‌عنوان نمونه دیگری از موارد تطبیقی با دوران صدر اسلام مثال زد و بیان کرد: این فتنه عیناً مانند فتنه جمل است که به حضرت امیرالمؤمنین(ع) تحمیل شد و کسانی که این فتنه را برپا کردند، بعضاً از سابقون در انقلاب و نظام بودند و سوابق خوبی داشتند، مانند طلحه و زبیری که آن فتنه را به حضرت علی(ع) تحمیل کردند.

رجبی دوانی با انتقاد از مسئولینی که می‌گفتند نظام در موقعیت شعب ابی‌طالب قرار دارد به سخنان رهبر معظم انقلاب که فرموده بود ما در موقعیت بدر و خیبر هستیم اشاره کرد و توضیح داد: همان‌موقع در برنامه‌ای این نکته از سخنان رهبر انقلاب را بررسی کردیم که در موقعیت بدر هستیم به‌خاطر اینکه در مقابل تهدیدهای امریکا ایستادگی کردیم و در موقعیت خیبر هستیم چون در مقابل تهدیدهای اسرائیل قرار گرفتیم. اگر هم به‌خاطر تحریم‌هایی به ما فشار آمد به‌خاطر عدم عمل به فرمایشات رهبری نظام در باره اقتصاد مقاومتی و اتکا به توان داخلی بود.

وی در باره مذاکرات پیامبر با کفار مکه که منجر به قرارداد صلح حدیبیه شد توجه به شرایطی را که مذاکره در آن انجام شد مهم توصیف کرد و توضیح داد: در آن زمان هنوز دولتی تشکیل نشده و تهدیدی برای نابود کردن اسلام وجود نداشت. حضرت می‌خواستند با آنها حرف بزنند و حقایق را به آنها برسانند. به‌خاطر همین حضرت از اصول خود ابداً کوتاه نمی‌آیند. لذا وقتی می‌بینند حضرت از اصول خود دست بر‌نمی‌دارند می‌خواهند ایشان را تطمیع کنند، ولی حضرت هیچ امتیازی به آنها نمی‌دهند.

این استاد دانشگاه به پیشنهاد مشرکان به پیامبر اکرم(ص) اشاره کرد که گفته بودند برای مدتی ما از خدای خود دست می‌کشیم و خدای شما را می‌پرستیم و برعکس تا ببینیم کدام خدا بهتر است و اظهار داشت: در این شرایط سوره کافرون نازل داشت، یعنی هیچ‌گاه از اصول عقب‌نشینی نشد و به آنها گفته شد اگر می‌خواهید تنش‌ها فرو بنشیند شما اسلام نیاورید، ولی مزاحم ما نباشید. اینجا نشان داد که دشمن دروغ می‌گوید و می‌خواهد از طریق مذاکره بر اسلام سیطره پیدا کند.

رجبی دوانی در توصیف شرایطی که صلح حدیبیه در آن انجام گرفت تصریح کرد: در آن زمان اسلام در ضعف کامل بود و شمار یاران پیامبر بسیار کم بود و در یک اقلیت محض بودند. اتفاقاً وقتی سخنان خداوند را از زبان پیامبر شنیدند دروغ آنها مشخص شد و بر دشمنی خود افزودند.

وی در باره مذاکرات پیامبر با یهودیان و مشرکان در دوران تشکیل دولت اسلامی با بیان اینکه این مذاکرات در حالی انجام شد که دولت نوپای اسلامی از همه جهات مورد تهدید دشمنان اسلام بود اضافه کرد: حضرت هوشمندانه با قبایلی که هنوز به دشمنی با اسلام برنخاسته بودند مثل بنی‌ضمره قرارداد همزیستی و عدم تعرض به همدیگر امضا می‌کنند.

این کارشناس تاریخ اسلام در باره مذاکره پیامبر اسلام با قبایل یهودی بنی قینقاع، بنی نضیر و بنی قریظه که ساکنان مدینه بودند گفت: یهودیان با اینکه می‌دانستند موعودی که در تورات آمده، حضرت محمد(ص) است، ولی به‌خاطر اینکه حضرت خواسته‌های آنها را نپذیرفت بنای ناسازگاری گذاشتند.

وی ادامه داد: پیامبر اسلام هم متوجه خطرشان شد و سران آنها را فراخواند و به آنها گفت حالا که اسلام نمی‌آورید در کنار هم زندگی کنیم و اگر اختلافی هم پیش آمد طبق اصولی که بین‌مان تعریف شده عمل کنیم. چون حرف بسیار منطقی بود، یهودیان پذیرفتند و منجر به قراردادی شد که بعضی مورخان از آن به‌عنوان اولین قانون اساسی در دوران حکومت اسلامی یاد می‌کنند که البته بعد از مدتی چون یهودیان فهمیدند با دست خودشان راه توطئه علیه اسلام را بستند نقض عهد کردند که آیه ثُمَّ یَنْقُضُونَ عَهْدَهُمْ فِی کُلِّ مَرَّةٍ (سوره انفال/ آیه 56) در باره همین سه قوم نازل شده است.

عضو هیئت علمی دانشگاه به مذاکرات پیامبر با کفار قریش به رهبری ابوسفیان در مکه اشاره کرد و گفت: کفار چون دیدند اسلام در مدت 13 سال حکومت پیامبر در مدینه تثبیت شده است احساس خطر کردند و با دسیسه‌های قوم بنی‌نضیر و متحد کردن قبایل اطراف مدینه درصدد جنگ سخت با پیامبر برآمدند که سه جنگ بدر، احد و خندق اتفاق افتاد.

وی اضافه کرد: اتفاقاً محاسبات دقیقی هم برای از بین بردن اسلام داشتند، اما در معادلات خود این را محاسبه نکرده بودند که خداوند افرادی را که در راه حق ثابت‌قدم می‌مانند یاری می‌کنند. لذا این ائتلاف بزرگ به شکست انجامید و پیامبر اسلام سربلند بیرون آمدند. از اینجاست که قریش به این نتیجه می‌رسد که پیامبر و اسلام را با جنگ سخت نمی‌توان برانداخت و باید به مذاکره روی بیاورد تا از این طریق راهی برای نفوذ پیدا کند و از داخل به اسلام ضربه بزند.

این استاد دانشگاه در پاسخ به این سئوال که چرا پیامبر اسلام مذاکره با قریش را در سال ششم هجری را پذیرفت ضمن بیان این مطلب که قریش استکبار بود و نمی‌توانست این شکست را تحمل کند بیان کرد: پیامبر اسلام برای زیارت خانه خدا به مکه می‌روند. درست است که مکه در دست قریش است، اما طبق عرفی که وجود داشت، مکه حرم امن بود و قبایل دیگر مجاز بودند که زیارت کنند و بروند، اما در آن سال قریش برای اینکه با دست بالا برخورد کند اجازه زیارت به کاروان پیامبر را نداد و در میان راه جلوی ایشان را گرفتند.

وی ادامه داد: پیامبر پیکی فرستاد تا قریش را به مذاکره دعوت کند. قریش هم فرستاده پیامبر را بازداشت کرد و این‌طور شایعه کرد که فرستاده را به قتل رسانده است تا این‌طور القا کند که قریش می‌خواهد وارد جنگ شود. پیامبر چون فقط به قصد زیارت به مکه رهسپار شده بودند و آمادگی جنگ نداشتند کاروان را زیر درختی در منطقه حدیبیه جمع کردند و خطاب به اصحاب فرمودند حالا که می‌خواهند به ما جنگی را تحمیل کنند شما مجدداً با من بیعتی کنید که فرار در کار نباشد تا عزت اسلام حفظ بماند.

این کارشناس تاریخ اسلام با بیان اینکه قصد قریش جنگ نبود و فقط می‌خواست با دست بالا برخورد کند وقتی رفتار پیامبر را دید نماینده تام‌الاختیار خود را برای مذاکره فرستاد تصریح کرد: نماینده قریش گفت می‌دانیم شما برای جنگ نیامده بودید، اما باعث سرشکستگی ما بود که بین مردم این مطرح شود که پیامبر حرف خود را پیش برد. امسال نمی‌گذاریم بیایید، ولی از سال بعد می‌توانید. پیامبر هم به‌خاطر اینکه مسائل دیگری را پیش بگیرند، این موضوع را قبول کردند که منجر به قرارداد صلح حدیبیه شد.

رجبی دوانی به مفاد قرارداد صلح حدیبیه اشاره کرد و گفت: بنا شد هیچ جنگی تا 10 سال میان قریش و اسلام شکل نگیرد. مسلمانان امسال برمی‌گردند، ولی از سال دیگر می‌توانند، قریش هم تعهد می‌کند سه روز شهر را برای زیارت آنها تخلیه کند.

عضو هیئت علمی دانشگاه با برشمردن امتیازاتی که پیامبر به قریش داد توضیح داد: پیامبر تعهد دادند که راه تجاری مهم جنوب به شمال و بالعکس قریش که بعد از جنگ بدر بسته شده بود باز شود. این امتیاز بزرگی برای قریش بود، چون چهارسال اینها ضررهای زیادی کردند و تجارت‌شان قطع شده بود. مورد دیگر که برای مسلمانان خیلی سنگین آمد این بود که پیامبر متعهد شدند هرکس از قریش که فرار کرد و به‌طرف مسلمانان آمد، باید بازگردانده شود، ولی اگر از طرف مسلمانان کسی برگشت و مرتد شد و به مکه پناه برد حق درخواست استرداد آنها را ندارند.

وی در باره چرایی اعطای این امتیازات توسط پیامبر به قریش تشریح کرد: پیامبر در جنگ خندق فرمود جنگ با خدعه و نیرنگ پیش می‌رود که این یک اصل کلی برای همه جنگ‌های نرم و سخت است. دشمن در این قضیه احساس برد کرد، ولی پیامبر اسلام با اعطای این دو امتیاز به قریش سر آنها را گرم کرد و آنها از امتیاز اصلی که به پیامبر دادند غافل ماندند.

این کارشناس تاریخ اسلام به امتیازاتی که پیامبر از قریش گرفت اشاره کرد و تصریح کرد: آن امتیاز هم این بود که کفار و مشرکین، اسلام را به رسمیت شناختند و دشمنی که در سه جنگ سخت قصد براندازی اسلام را داشت تعهد داد تا 10 سال به‌هیچ وجه وارد جنگ با مسلمانان نشود تا پیامبر بتواند دعوت خود را جهانی کند. همین باعث شد فتح مکه که قرار بود در خوش‌بینانه‌ترین حالت سال شانزدهم هجری اتفاق بیفتد، در سال هشتم هجری رخ دهد.

این استاد دانشگاه با انتقاد از کسانی که از عبارت برد- برد در مذاکرات با دشمنان اسلام یاد می‌کنند خاطرنشان کرد: با همسایگان و دوستان می‌توان توافقاتی کرد که برد- برد باشد، اما دشمنی که می‌خواهد شما را نابود کند، عقل سلیم هم حکم به این موضوع نمی‌کند.

وی در پاسخ به این سئوال که آیا پیامبر مسائل دفاعی اسلام را مورد مذاکره قرار داد ضمن بیان این مطلب که پس از انعقاد قرارداد صلح حدیبیه، پیامبر به امپراتوری‌های بزرگ آن زمان نامه دعوت به اسلام نوشت و در این فاصله توان دفاعی خود را بالا برد اظهار کرد: پیامبر نه‌تنها نگذاشت چنین خواسته‌ای توسط دشمن مطرح شود، بلکه حضرت از این فرصت نهایت استفاده را برای قدرتمندتر شدن اسلام انجام دادند.

رجبی دوانی به بازخوانی بند دیگری از مفاد قرارداد صلح حدیبیه مبنی بر مختاربودن طرفین با هم‌پیمان شدن با قبایل دیگر پرداخت و تصریح کرد: تعرض به به هم‌پیمان طرفین در حکم تعرض به طرفین بود. پیامبر می‌دانست اینها به عهد و پیمان خود وفا نمی‌کنند. به‌خاطر همین با قبیله «بنی خزاعه» که قریش با آنها در دشمنی بود هم‌پیمان می‌شود. این قبیله مشرک است، ولی در دشمنی با استکبار آن زمان یعنی قریش هدف مشترکی وجود داشت.

عضو هیئت علمی دانشگاه ضمن انتقاد از وادادگان و خودباختگان غرب‌گرا که می‌گویند فرقی میان امریکا و روسیه وجود ندارد تشریح کرد: تفاوت اینجاست که روسیه به دشمنی با ما برنخاسته است و روابط نزدیک دارد و هیچ‌گاه هم اعلام نکرده است می‌خواهد ما را از بین ببرد، اما وزیر امور خارجه خبیث امریکا بارها گفته که ما دنبال تغییر نظام در ایران هستیم. به‌علاوه اینکه وجه اشتراکی میان روسیه و ایران در دشمنی با غرب وجود دارد که باید از آن استفاده کرد.

وی در باره چگونگی نقض عهد توسط قریش در جریان صلح حدیبیه و در ادامه آن فتح مکه با بیان اینکه آیه «إنّا فَتَحنا لَکَ فَتحاً مُبیناً» برای صلح حدیبیه نازل شده و نه فتح مکه بیان کرد: در جریان نقض عهد قرارداد صلح حدیبیه، کفار و مشرکین قریش وارد جنگ با قبیله بنی خزاعه شدند. پیامبر هم بعد از این نقض عهد آماده جنگ با آنها شد و هرچه ابوسفیان به دست و پای ایشان افتاد، قبول نکردند.

این استاد دانشگاه در خصوص شأن نزول آیه «ثُمَّ یَنْقُضُونَ عَهْدَهُمْ فِی کُلِّ مَرَّةٍ» با بیان اینکه این آیه اصلاً ارتباطی با کفار و مشرکین قریش ندارد و در باره مذاکره با یهودیان نازل شده است گفت: ما نمی‌توانیم بخشی از آیات قرآن را بیاوریم و با میل خود آن را تفسیر کنیم و به قبل و بعد آن را کاری نداشته باشیم. پیمان با یهودیان در شرایطی انجام شد که مسلمانان کاملاً دست برتر را داشتند.

این کارشناس تاریخ اسلام با ابراز تأسف از افرادی که مفاهیم دینی و آیات قرآن را مستمسکی برای عملکرد اشتباه خود قرار می‌دهند تصریح کرد: این‌طور نبود که هر بار یهودیان نقض عهد کردند پیامبر از کنار آن به سادگی می‌گذشت. این درست که قرارداد با یهودیان بسته شده بود، اما یهودیان سه قبیله بودند که هرکدام رئیس، قوانین و زندگی خود را داشتند. نقض عهد اول توسط قبیله بنی قینقاع شکل گرفت و در آن یهودیان به یک زن مسلمان تعرض کردند و مرد مسلمان دیگری را که در دفاع از آن زن برخاسته بود نیز کشتند. پیامبر هم بدون قید و شرط برای آنها مهلت تعیین کردند که از مدینه خارج شوند.

وی ادامه داد: در این قضیه منافقین به‌صورت پنهانی به این قبیله گفتند که شما مقاومت کنید، هم ما به کمک شما می‌آییم و هم قبایل دیگر یهود را علیه پیامبر متحد می‌کنیم. این شد که بنی قینقاع از مدینه خارج نشدند. پیامبر هم وقتی دید مهلت تمام شد، لشکر کشید و وقتی این قبیله دید که خبری از منافقین و یهودیان دیگر نیست گفتند حالا حاضریم برویم! حضرت هم فرمودند به‌شرطی می‌توانید بروید که تمام اموال شما مصادره شود، یعنی عزت اسلام در هر حالی باید حفظ شود.

رجبی دوانی به دومین نقض عهد توسط یهودیان بنی‌ نضیر اشاره کرد که قصد قتل پیامبر اسلام را داشتند و اضافه کرد: پیامبر برای این قبیله هم مهلت تعیین کردند، ولی وقتی قبیله بنی نضیر مقاومت کرد، سپاهیان اسلام آنها را محاصره کردند. پیامبر به آنها گفت هرکدام از خانواده‌ها می‌توانند یک بار شتر با خود ببرند. آنها نپذیرفتند و درگیری ادامه پیدا کرد. در آخر تسلیم شدند و گفتند می‌رویم. پیامبر این بار گفت دیگر نمی‌توانید با خود چیزی ببرید!

عضو هیئت علمی دانشگاه با اشاره به آیه 58 سوره انفال گفت: در این خطاب به پیامبر اسلام(ص) آمده است که اگر یقین دارید که شرایطی حاکم شده که احتمال نقض عهد توسط طرف مقابل وجود دارد می‌توانید نقض عهد کنید و حتماً این‌طور نیست که باید به پیمان خود ادامه دهید.

بخش دیگر برنامه شب گذشته جهان‌آرا به موضوع دوران حکومت حضرت امیرالمؤمنین(ع) اختصاص پیدا کرد.

این استاد دانشگاه با بیان اینکه حضرت علی(ع) به این دلیل کوفه را مرکز حکومت خود قرارداد چون بسیاری از اصحاب پیامبر از مدینه به بصره و کوفه مهاجرت کرده بودند و شهر مدینه در دوران خلافت سه خلیفه اول تبدیل به شهر فاسدی شده بود.

وی در پاسخ به این سئوال که چرا حضرت علی(ع) مبادرت به انتصاب بعضاً افراد فاسدی در حکومت کردند با رد کامل این موضوع تصریح کرد: عثمان بن حنیف که فردی بسیار بزرگوار و از اصحاب مقرب پیامبر اسلام(ص) بود و فقط به‌خاطر اینکه رفتاری خلاف شأن حکومت علوی از وی سر زده بود مورد شماتت امیرالمؤمنین(ع) قرار گرفته بود.

رجبی دوانی در باره شخصیت زیاد ابن ابیه ضمن ابراز تأسف از این موضوع که رئیس‌جمهور وی را فردی فاسد معرفی کرده بود اظهار داشت: تنها اشتباهی که از زیاد در تواریخ آمده است مربوط به پس گرفتن شهادتش در جریان گواهی دادن به زنای مغیره بن شعبه به خواست خلیفه دوم بود که موجب شد آن سه نفر دیگر حد بخورند و مغیره از سنگسار جان سالم به در ببرد.

این استاد دانشگاه افزود: اتفاقاً زیاد ابن ابیه در دوران حکومت امام علی(ع) لیاقت بسیار زیادی از خود نشان داد و موجب شد حضرت علی(ع) چندین بار از وی تقدیر به‌عمل آورد. ماجرای بیعت او با معاویه به بعد از صلح امام حسن مجتبی(ع) می‌رسد که آن هم با اصرار مغیره بن شعبه اتفاق افتاد.

وی به ماجرای اشعث بن قیس هم اشاره کرد که اشعث دو مسئولیت بزرگ داشت و توضیح داد: یکی از مسئولیت‌های اشعث ریاست بر قبیله کنده بود که امام نمی‌توانست در آن دخالتی کند، اما در ماجرای ریاست بر یمنی‌های کوفه، وقتی امام حجر بن عدی که فردی هم‌وزن اشعث بود را پیشنهاد می‌کند، حجر سر باز می‌زند و از قبول آن امتناع می‌کند. حضرت هم چاره‌ای جز ابقای اشعث نداشتند.

عضو هیئت علمی دانشگاه در بخش پایانی این برنامه در پاسخ به این سئوال آیا امیرالمؤمنین(ع) به‌گونه‌ای تحت فشار قرار گرفتند که نتوانند امور مد نظر خود را پیاده‌سازی کنند توضیح داد: ما دوگونه خواص داریم. خواص باطل که جای خود دارد، بعضی اوقات خواص جبهه حق با عدم تحلیل درست به حضرت علی(ع) ضربه زدند. وقتی حضرت حکومت را در دست گرفتند همه حکام فاسد را برداشتند و افراد دیگری را منصوب کردند.

این استاد دانشگاه به ماجرای انتصاب ابوموسی اشعری به‌جای سعید بن عاص توسط مردم کوفه به‌عنوان حاکم این شهر اشاره کرد و گفت: امیرالمؤمنین(ع) خلیفه شدند و می‌خواهند ابوموسی را بردارند. همان انقلابیون کوفی که به مدینه آمدند و از عوامل مهم برای به خلافت رسیدن حضرت بودند گفتند ما ابوموسی را قبول داریم، بگذارید باشد و رأی خود را بر حضرت تحمیل کردند.

وی در توضیح مورد دیگر تحمیل نظر بر امیرالمؤمنین(ع) به بازخوانی ماجرای قیس بن سعد بن عباده حاکم مصر که فرد باتدبیر و وفاداری بود پرداخت و تصریح کرد: در این ماجرا عبدالله بن جعفر برادرزاده و داماد حضرت که فرد بسیار صالحی هم بود تحت تأثیر جوسازی‌های معاویه قرار گرفت و حضرت مجبور می‌شوند قیس را بردارند و محمد بن ابی‌بکر ناپخته را که با وجود اینکه از اصحاب خاص امیرالمؤمنین(ع) هست منصوب کنند.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:۲
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
ارسال نظرات
کارشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۵:۵۰ - ۰۵ آبان ۱۳۹۶
۰
۰
استاد محترم قیاس مع الفارغ نکنید امام حسن ع بخاطر مصحلت وجلوگیری از جنگ وبرادر کشی وبا توجه به شرایط ان زمان صلح نمودند ولی پذیرش قطعنامه توسط امام با توجه به شرایط بد وکاهش توان جنگ وحمله به هواپیمای مسافربری توسط آمریکا وبه پیشنهاد امرای جنگ انجام شد وبیشتر از ۸ سال جنگ به صلاح مملکت نبودتفاوت بسیار ا ست لطفا با خلط مطالب تاریخی استفاده سیاسی نکنید
پاسخ
سهیل
Iran, Islamic Republic of
۱۳:۲۳ - ۱۰ آبان ۱۳۹۶
۰
۰
آقای دکتر یعنی میخواهید بگوئید شما از رهبری بیشتر می فهمید که ایشان اعتراضی نکرده و نخواهند هم کرد ولی شما متوجه اشتباه رئیس جمهور شده اید؟؟؟ کاسه داغتر از آش شده اید؟؟؟؟؟؟؟؟؟
پاسخ
جدیدترین اخبار پربازدید ها