1- «ایران تحت کنترل رژیمی بوده است که در سال 1979 (1357) قدرت را به دست
گرفت و مردم را مجبور! کرد از فرمانروایی افراطی خود تبعیت کنند.»
آقای روحانی در سخنانش به ترامپ اشاره درستی کرد مبنی بر اینکه بهتر است
کمی تاریخ و جغرافیا بخواند چرا که اگر کمی اطلاعات داشت میدانست که ایران
از معدود نظامهایی است در جهان که مردمش با یک همهپرسی نوع حکومت آن را
تایید کردهاند. چنانکه در 12فروردین 1358 نظام «جمهوری اسلامی» با رای
بینظیر 98درصد مورد تایید مردم ایران قرار گرفت.
ترامپ در حالی ایران را به «افراطی بودن» متهم و به آن واسطه قبیح کرده است
که با آلسعود و برخی دیگر از حکام مرتجع منطقه رابطهای تنگاتنگ دارد.
او پس از پیروزی در انتخابات آمریکا به عربستان سفر کرد و با حکام آلسعود به رقص شمشیر پرداخت. از طرفی دیگر وی به شدت از جانب صهیونیستها که منفورترین و جنایتکارترین رژیم منطقه هستند مورد مدح و تمجید قرار گرفته و بارها در تعاملاتش با سران آن رژیم خود را از حامیان پر و پا قرص آنها معرفی کرده است.
2- «در سال 1979 کارگزاران حکومت ایران به صورت غیرقانونی سفارت آمریکا در
تهران را اشغال کرده و بیش از 60 تبعه آمریکا را به مدت 444 روز گروگان
گرفتند... بمبگذاری در سال 1983 با حمایت ایران 241 آمریکایی که در سنگرهای
خود بودند را در بیروت کشت. در 1996 این رژیم بمبگذاری دیگری را در محل
اسکان آمریکاییها در الخیبر عربستان هدایت کرد... گروههای نیابتی ایران
به افرادی که بعدها در بمبگذاریهای القاعده سفارتهای آمریکا در کنیا و
تانزانیا مشارکت داشتند را آموزش داده بود و دو سال بعد 224 نفر را کشته و
بیش از چهار هزار نفر را زخمی کردند.»
این در حالی است که اولا تسخیر سفارت به دست دانشجویان پیرو خط امام انجام
گرفت و حتی مورد مخالفت دولت موقت (که آن زمان روی کار بود) واقع شد، تا
آنجا که کار به استعفا کشیده شد. بعدها که دانشجویان مدارک به دست آمده از
سفارت آمریکا (لانه جاسوسی) را منتشر کردند معلوم شد که برخی از نفرات دولت
موقت در ارتباط با دستگاه اطلاعاتی آمریکا بودهاند.
نکته دیگر اینکه از همان سالهای ابتدای انقلاب، دولت آمریکا در رویکرد
خصمانه خود همواره ایران را به دست داشتن در انفجارهای سفارتخانه یا مراکز
نظامی آمریکا در خاورمیانه و آفریقا متهم کرده اما تاکنون مدرکی در این
زمینه ارائه نداده است. اینها در حالی است که برخی از صاحبنظران و
کارشناسان بر این تاکید کردهاند که آمریکا به این شیوه خودزنی برای بهانه
تراشی عادت دارد و «چامسکی» نیز در کتابهای «یازده سپتامبر» و
«سلطهجوییهای یک امپراتوری» بر آن تاکید میکند.
برای پی بردن به روش آمریکا کافی است مصاحبه «حامد الجبوری» عضو ارشد حزب
بعث عراق را مطالعه کنید که در صفحه پاورقی کیهان (شنبه 22مهر) منتشر شد.
در آن مصاحبه وی به ماجرای هدف قرار گرفتن ناوچه آمریکایی توسط جنگنده حزب
بعث اشاره میکند و اینکه آمریکا برای حضورش در جنگ ایران و عراق (به نفع
صدام) به دنبال بهانه بود و سپس این عضو حزب بعث دیدارش را با سفیر آمریکا
در سوئیس تشریح میکند که در کمال ناباوری در مورد ماجرای ناوچه آمریکایی
که 38نظامی این کشور در آن کشته شده بودند به او میگوید: « Mr.
ambassador. Well done» یعنی «آقای سفیر خوب انجام شد!»
3- اما نادانی ترامپ به حوزه تاریخ سیاسی ختم نمیشود چنانکه اظهارات وی
گواهی میدهد او در خصوص روابط سیاسی و بینالملل و جریان شناسی سیاسی
احزاب و گروهها نیز گویا نیاز به مطالعه بسیار دارد چرا که ایران توأمان
هم حامی حزبالله لبنان و هم حامی القاعده عنوان کرده است:
«ایران تروریستهای حرفهای را پس از حملات 11سپتامبر پناه داد از جمله پسر
اسامه بن لادن... کماکان رویکرد هجومی خود را حفظ کرده و به القاعده،
طالبان، حزبالله، حماس و دیگر گروههای تروریستی کمک میکند!»
وی در حالی ایران را به حمایت از القاعده و طالبان متهم کرده است که با
«پدران تفکر تکفیری» یعنی آلسعود روابط محکم دوستی دارد. از طرف دیگر
القاعده گروهکی است که توسط آمریکا ساخته شد آن هم در زمانی که شوروی
بخشهای شمالی افغانستان را اشغال کرده و میرفت تا تمام این سرزمین را
اشغال کند.
ادعای مضحک پناه دادن ایران به پسر اسامه بن لادن در حالی توسط او مطرح شده
است که آمریکاییها مدعی شدند پدرش را (یعنی اسامهبن لادن را) در
منطقهای در پاکستان یافتهاند و سپس فیلمی منتشر کردند که در آن جسدی که
داخل بستههای پلاستیکی زیپدار مخصوص اجساد است را از روی ناو آمریکایی به
داخل آب انداختند. پس از انتشار این فیلم روزنامهنگارانی حتی در خود
آمریکا به این شوی تلویزیونی معترض شدند که اولا اگر بن لادن را یافتهاند
چرا اینگونه سراسیمه او را به قتل رساندهاند و دیگر اینکه چرا مدعی
شدهاند جسدی را که به دریا انداختند هم او بوده است بدون اینکه هویتش مشخص
شده باشد؟!
4- «ایران مزاحم کشتیهای ما در خلیج... ! و دریای سرخ میشود و آزادی حرکت آنها را تهدید میکند.»
این بخش از سخنان ترامپ موجی در فضای مجازی برانگیخت. در همان ساعات اولیه
پس از سخنرانی وی کاربران ایرانی اینستاگرام به صفحه اینستاگرام منسوب به
ترامپ رفته و کامنتهایی با هشتگ «خلیجفارس» گذاشتند. اما نکته جالب توجه
رویکرد مواجب بگیران شبکه فارسی زبان آمریکاییvoa بود. سایت این شبکه
آمریکایی که کارمندان ایرانی دارد در خبر خود جملهای را که در آن ترامپ از
واژهای مجعول به جای خلیجفارس استفاده کرد ذکر نکردند.
از دیگر سو این موضوع واکنشهای جالبی را در پی داشت و مهمترین آن یک صدایی
ملت ایران در برابر قلدرمآبان عالم بود. در کاریکاتوری که به صورت گسترده
در شبکههای مجازی منتشر شد تصویر ترامپ دیده میشود که با تعجب به مدال
افتخاری که به ناخدای ناو وینسنس اهدا شده نگاه میکند که بر روی آن نام
«خلیجفارس» ذکر شده است. این ناخدا که به قاتل ملقب شد همان کسی است که
فرمان شلیک به هواپیمای مسافربری ایران را بر فراز خلیجفارس صادر کرد.
5- «آمریکا و شورای امنیت سازمان ملل متحد، با اعمال گسترده وسیعی از
تحریمهای اقتصادی، سعی کرد که جلوی حرکت ایران به سمت سلاح هستهای را
بگیرد ولی دولت قبل (دولت باراک اوباما) تحریمها را درست پیش از سقوط کامل
رژیم ایران، برداشت!»
دولت قبل یعنی دولت اوباما که خود یکی از اجزای 5+1 بود نیز هیچگاه آنکه
باید و متعهد شد به تعهدات برجامی خود عمل نکرد و حتی در زمان اوباما پس از
زمان اجرایی شدن برجام باز هم تحریمهای جدید علیه ایران صادر شد. امضای
این این تحریمها با بهانههای مختلفی صورت گرفت آن هم از طریق مفری که
آمریکا در برجام برای خود ایجاد کرده بود.
6- «خیلیها اعتقاد دارند که ایران با کره شمالی [برای دستیابی به سلاح اتمی] تعامل دارد!»
البته موضوع تلاش ایران برای دستیابی به «سلاح هستهای» دروغ کهنهای است
که سالهاست آمریکاییها و برخی سران اروپایی مطرح میکنند. چنانکه
رئیسجمهور آمریکا در ادامه انتقاد از برجام گفت که این توافق فقط توانسته
محدودیتی موقت برای حرکت ایران به سمت ساخت سلاح هستهای ایجاد کند!
7- «ایران همچنین بازرسان بینالمللی را ترسانده تا به صورت کامل از اختیارات خود استفاده نکنند!»
این ادعای مضحک در حالی توسط این دلال و تاجر تازه به دوران رسیده مطرح شده
است که برابر آنچه در دفعه نخست توافق میان ایران و کشورهای اروپایی امضا
شد و همچنین در ایندفعه سختترین و شدیدترین اعمال نظارتها علیه ایران به
کار گرفته شده است. حتی کشورهای غربی به این هم اکتفا نکرده و پروتکل
الحاقی را به امضای دولتمردان ایران رساندند که شامل بازرسیهای خارج از
قاعده و عرف آژانس بینالمللی اتمی است.
8- «توافق هستهای یک سری خطوط حیات سیاسی و اقتصادی را برای حکومتی باز
کرد که نیاز فوری به آنها پیدا کرده بود! و این حکومت را از فشار داخلی
حاصل از تحریمها، خلاص کرد!»
در این باره ملت ایران بهتر از هر کس دیگری میتوانند به دروغ بودن این
گزاره شهادت دهند که آیا جامعه پیش از برجام در چنین وضعی بود و کشور در
حال سقوط بود؟ و اینکه آیا شرایط اقتصادی پس از برجام مساعد شده است و رونق
به کسب و کار مردم برگشته است؟
تنها در اینباره ارجاع به یک نمونه کافی است و آن این است که برخی از
دولتمردان نظیر طیبنیا، وزیر پیشین اقتصاد گفته بودند رسیدن به برخی
آمارهای اقتصادی سالهای 90 و 91 همچنان به صورت یک ایده آل و هدف برای
دولت تدبیر و امید وجود دارد.
9- «رژیم ایران در موارد متعدد، از توافق عدول کرده است مثلا دو 2 نوبت،
آنها از حد مجاز نگهداری 130 متریک تن آب سنگین تجاوز کرده است. رژیم ایران
همچنین تا همین اواخر، انتظارات در خصوص به کارگیری سانتریفیوژهای
پیشرفته، برآورده نکرده بود.»
ترامپ برای چندمین نوبت گفت که ایران به روح برجام پایبند نبوده ولی این
بار مدعی نقض فنی برجام هم شد. این دروغ در حالی از سوی ترامپ مطرح شد که
تا کنون بارها بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی پایبندی ایران را به
برجام و مفاد آن تایید کردهاند. بازرسان سازمانی که خود به عنوان اجزایی
از نظام سلطه جهانی هستند و به دنبال کوچکترین بهانهای میگردند تا ایران
را به نقض برجام متهم کنند چنانکه در موضوع فروش سانتریفیوژهای آلوده از
پاکستان نیز چنین کردند و از این بهانه بیشترین صرفه را بردند.
10- «برجام باعث تقویت مالی ایران شد و بالغ بر 100میلیارد دلار! [پس از برجام] عاید دولت ایران شده است!»
در این باره باید گفت که اولا این پول متعلق به ایران و ملت ایران بوده است
و آمریکا برای آزادسازی سرمایههای ملت ایران که چند دهه است که آنها را
غارت کرده یا به یغما برده و یا گروگان گرفته نمیتواند منتی بر ملت ما
داشته باشد.
دوم اینکه این مبلغ چنانکه خود دولتمردان ما گفتهاند کمتر از ثلث مبلغی است که ترامپ مدعی شده است.
سوم آنکه آن بخش از پول متعلق به ایران را که آزاد کردهاند نیز به صورت
نقد به دولت ایران ندادهاند چرا که امکان تبادل بانکی (با وجود برجام)
همچنان میسر نبوده است بلکه دولت را مجبور کردند تا به شیوه تهاتر برابر با
آن مبلغ کالاهای اکثرا بیکیفیت را از آن کشورها خریداری کنیم.