به گزارش پایگاه 598 به نقل از فارس، «عبدالوهاب الشرفی»، کارشناس مسائل سیاسی منطقه در تحلیلی بر سخنان اخیر «دونالد ترامپ»، رئیس جمهوری آمریکا درباره تحت عنوان «پشت پرده موضعگیری تند ترامپ در این مقطع زمانی» که روزنامه «رای الیوم» چاپ لندن آن را منتشر کرد، چنین مینویسد:
ترامپ از «آرامش قبل از طوفانی» سخن میگوید که ایران و حزب الله و برجام را در خواهد نوردید. البته لحن تند ترامپ در قبال برجام ناآشنا نیست، چون وی طی تبلیغات انتخاباتیاش وعده لغو این توافق را داده بود.
از زمان به قدرت رسیدن ترامپ، به عنوان رئیس جمهوری آمریکا، وی همواره مواضع خصمانه و تندی اتخاذ کرده است. اتخاذ این مواضع در قبال کره شمالی او را وادار کرد تا از مخمصه ایجاد شده به هر راه حلی متوسل شود که برای سیاست خارجی آمریکا یک رسوایی بود.
در قبال سوریه نیز تلاش کرد، چنین مواضعی اتخاذ و گفته را با عمل همراه کند، اما در اینجا نیز نتیجه به زیان کاخ سفید بود. همچنین در قبال موضع گیری وی در قبال چین او را واداشت تا از پکن برای نجات دادنش از پرونده کره شمالی درخواست کمک کند.
اکنون شاهد همین موضعگیری در قبال ایران هستیم، با توجه به سوابق ترامپ در اینجا نیز به طور قطع نمیتوان، حمل بر جدیت دانست، بلکه باید آن را جزو گزینههای غیر ممکن آمریکا شمرد.
ترامپ هیچگاه در ذهنیت ستیزه جویانه خود نتوانسته است، کشورهای متحد آمریکا در کنار خود تصور کند، چون اگر غیر از این بود، میبایست، قدرت تغییر مواضع این کشورها در قبال قضیه جنایات عربستان در یمن را داشته باشد.
با توجه به زمانبندی وعده و وعیدهای ترامپ، به نظر میرسد، وی تلاش دارد، با پیش کشیدن پرونده هستهای ایران و حزب الله، راهی برای فرار به جلو بیابد و خود را از طوفان قضیه «دخالت روسیه در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا که موجب راهیابی وی به کاخ سفید شد» برهاند.
اگر قضیه این باشد که به آن اشاره شد، این موضوع نشان میدهد، توافق هستهای تا چه اندازه بر اوضاع داخلی آمریکا تاثیرگذار و برای آن حائز اهمیت است، به نحوی که حتی از آن برای تحریف افکار عمومی مقابل رسوایی استفاده میشود که هرچه میگذرد، بیانگر میزان نفوذپذیر بودن آمریکا حتی در انتخاب رئیس جمهوری آن است.
و سرانجام اینکه سقف مواضع خصمانه اخیر ترامپ بسیار بالاتر از مواضعی است که وی تاکنون در قبال مکزیک و قضیه مرزهای مشترک این کشور با آمریکا اتخاذ کرده است.
این مواضع پیامدهای بزرگی به دنبال دارد که امنیت ملی آمریکا را هدف میگیرد و با نشانه گرفته شدن امنیت ملی آمریکا، پای بسیاری از مقامات مسئول آمریکایی به این قضیه باز خواهد شد و اتهاماتی را متوجه آنها خواهد کرد که به هیچ وجه به سود منافع و مصالح آمریکا نیست.
هرچه میگذرد، سنگینی و بزرگی شکستی که آمریکا در پروندههای سوریه و عراق متحمل شده، بیش از پیش آشکار میشود، در حالیکه ایران و حزب الله در این شکست نقشی محوری بازی کردند و برای ایجاد موازنه بین طرفهای درگیر در سوریه، آمریکا مجبور است، رقابتی سخت در این دو پرونده داشته باشد، چون مجبور است، نبردی واقعی و جنگی تمام عیار با گروههای تروریستی همانند حضور ایران و حزب الله و پیش از آنها ارتش سوریه در میدان داشته باشد و این امری ناممکن برای واشنگتن است، چون در این صورت به ترسیم نتیجهای کمک خواهد کرد که دشمنانش در این پرونده در پی تحقق آن هستند.
در نتیجه گشودن پرونده هستهای، سپاه پاسداران و حزب الله توسط ترامپ، راهی است که آمریکا برای رویارویی با ایران و حزب الله میتواند، در پاسخ به شکست در پرونده سوریه پای در آن بگذارد، بدون آنکه نیاز به رقابت با آنها در عرصه میدانی سوریه و سهیم بودن در رسم نتیجه مورد نظر آنها باشد. اما ماهیت توافق هستهای به گونهای است که هرگونه تصمیمگیری جدی در این زمینه حتی سر ترامپ را بر باد خواهد داد.
اما چرا نباید حق با ترامپ باشد و اینکه ایران محرمانه درحال توسعه زرادخانه هستهای خویش است و برجام تنها افساری است که مانع دخالت آمریکا در فعالیتهای سری ایران است و بلاخره اینکه موضع گیری تند مقابل این پرونده، پیش از آنکه واشنگتن خود را در برابر پرونده نگران کنندهای چون پرونده هستهای کره شمالی ببیند، کاملا موجه است.
در این شرایط ترامپ به دنبال اتخاذ تصمیمی است که مانع بر باد رفتن سرش شود و غافلگیری ایران درباره در اختیار داشتن سلاح هستهای موازنه قدرت را در منطقه به شکلی ریشهای تغییر خواهد داد و آمریکا از پروندههای منطقهای مجبور است، در آنها حضور داشته باشد، کاملا خارج خواهد شد.
برای دستیابی به توافق هستهای سالها وقت و گفتوگوهای پر فراز و نشیبی بین طرفهای مذاکره کننده انجام شد و به همین دلیل هیچ یک از طرفهای امضا کننده توافق با لغو آن موافقت نخواهند کرد.
برجام توافقی با ویژگیها و خصوصیات خاص خویش است. اول از همه اینکه این توافق بر اعتماد بنا نشده است، به عبارت دیگر، توافقی اجرایی است که هدف آن ممانعت از پیشرفت برنامه هستهای و نظامی ایران است، به همین دلیل زمان زیادی صرف تنظیم آن شد تا بندهای آن با دقت هرچه تمامتر و با در نظر گرفتن تمام جوانب حقوقی تنظیم شود و سرانجام اینکه برجام تضمینی عملی برای ممانعت ایران از دستیابی به دانش هستهای است.
ماهیت برجام به گونهای است که موجب میشود، تعرض به آن ارتباطی با دستیابی ایران به دانش نظامی هستهای نداشته باشد، به همین دلیل است که کشورهای اروپایی از جمله انگلیس مواضع ترامپ در این قضیه را رد کردند و این به معنای عدم امکان اتخاذ مجازاتها و تحریمهای ساختاری در قبال ایران است و این نمیتواند، خواسته آمریکا باشد.
از جهتی تصمیم به خروج از برجام به معنای تصمیم به جنگ است که نمیتوان به تنهایی درباره آن تصمیمگیری کرد، مگر آنکه نقشه کاملی درباره دخالت نظامی علیه ایران اتخاذ شده باشد، اگرچه وجود چنین نقشهای نیز الزاما به معنای ورود فوری به جنگ نخواهد بود، در این شرایط اگر همچنان پافشاری روی گزینه دخالت نظامی باشد، تنها راه باقی مانده بازنگری در توافق خواهد بود، همانند آنچه در خصوص پرونده عراق تصمیم گیری شد، به ویژه آنکه برجام ثابت میکند، ایران به دانش هستهای دسترسی دارد، اما باید ثابت شود، ایران خارج از چارچوب عمل کرده است.
این درحالی است که هم اکنون شرایط به گونهای نیست که موضوع لغو برجام مطرح باشد، در این شرایط ترامپ تلاش میکند، با تحت فشار قرار دادن ایران به تهدید از خروج از برجام، شکست در پرونده سوریه را با امتیازگیری از ایران جبران کند و با پیروزی از بحران سوریه خارج شود.
این فراز و نشیبها بالطبع دستاویز خوبی برای تحریف افکار عمومی از پرونده نفود روسیه در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا خواهد بود.