گفت: ماجرای اقلیم کردستان و آنهمه رجزخوانی مسعود بارزانی و اعلام حمایت رژیم صهیونیستی از استقلال کردستان عراق به کجا کشید؟
گفتم: ارتش عراق بدون آن که نیازی به حمله نظامی داشته باشد، کرکوک را از
دست عوامل بارزانی خارج کرد و نیروهای بارزانی با هر وسیلهای که در اختیار
داشتند پا به فرار گذاشتند.
گفت: از حمایتهای رژیم صهیونیستی و آمریکا که قولش را داده بودند چه خبر؟!
گفتم: خروسی هنگام صبح روی درخت رفته و به عادت معمول مشغول خواندن بود.
روباهی که از آن حوالی میگذشت پای درخت رفته و گفت؛ به به! تو که به این
خوبی اذان میگوئی بیا پایین تا به امامت تو نماز بخوانیم و ثواب جماعت
ببریم ولی ناگهان سر و کله چوپان روستا پیدا شد و روباه پا به فرار گذاشت.
خروس پرسید؛ مگر نمیخواستی نماز جماعت بخوانی؟ پس کجا میروی؟ و روباه گفت؛ میروم تجدید وضو کنم و برگردم!