کار برای لیگ هفدهم در استقلال خوزستان آغاز شد؛ آنهم استقلالی که تنها یک نام از آن مانده بود؛ ۲۰ بازیکن چمدان خود را بسته و رفته بودند، تمام اعضای کادر فنی هم به تیم دیگری کوچ کرده بودند و استقلال تنهای تنها بود و حتی از داشتن کم ترین حق خود یعنی یک مدیرعامل پای کار نیز محروم بود. مشخص نبود گروه ملی، مالک آن قصد تیمداری دارد یا ندارد؛ همه چیز در این باشگاه بههم ریخته بود و هرازگاهی هم گفته میشد که تیمداری در لیگ هفدهم منتفی است.
بالاخره با وساطتها و پیگیریهای استانداری، خبرهای خوشی مبنی بر تیمداری به گوش رسید؛ استاندار خوزستان خواست که همه برای نجات استقلال وارد کار شوند و افشین حیدری، مدیرکل ورزش و جوانان خوزستان مامور این کار شد. او با گروه ملی وارد مذاکره شد و با توافق نامهای که بین این شرکت و ادارهکل ورزش و جوانان منعقد شد، این ادارهکل متولی باشگاه استقلال خوزستان شد.
در ادامه این مسیر باتوجه به اینکه گروه ملی قرار بود به مناقصه گذاشته شود و هنوز تکلیف واگذاری کامل باشگاه مشخص نبود، سرپرستی مدیرعاملی باشگاه به عبدالنبی شولی سپرده شد. بعد هم که مسوولان با ویسی برای هدایت تیم وارد مذاکره شدند و او را دوباره به خانهاش برگرداندند. ویسی هم آمد ولی دیگر از تیم قهرمانش خبری نبود و یک تیم بههم ریخته را تحویل گرفت.
ویسی خوب میدانست، کار سختی دارد ولی چنین شرایطی را برای کار پذیرفت، آن هم به دو دلیل؛ یکی اینکه همه - حتی آنهایی که اکنون برای نابودی این تیم و شاید شخص ویسی عزم خود را جزم کردهاند- گفتند که ما پشت تیم هستیم و تو کاربلدی و میتوانی تیم را جمع کنی و دوم برای اینکه یک بار تیم را قهرمان کرده بود ودانش و تجربه لازم را هم داشت.
باشگاه باید کار خود را برای جذب بازیکن آغاز میکرد و ویسی هم که به گفته خودش "پای آبرویش در میان بود و میخواست تیم را طوری درست کند که شادی دوباره مردم خوزستان را رقم بزند"، هم پدر و هم مادر خانه شد؛ گروه ملی هم که از همان ابتدا خود را راحت کرد و به بهانه اینکه ادارهکل ورزش و جوانان استان متولی تیم استقلال خوزستان است، خود را کنار کشید.
شرایط برای یافتن اسپانسر به قدری سخت بود
که علاوه بر اقدامات و پیگیریهای بسیار مسوولان باشگاه، سرمربی آبیها
هفتهای چندین بار برای مذاکره با اسپانسرهای مختلف به تهران میرفت، در
حالی که سایر تیمها در اردوی پیش از آغاز فصل بودند و در آرامش کار خود را
انجام میدادند.
در نهایت رفت و آمدهای ویسی و مسوولان باشگاه از جمله عبدالنبی شولی سرپرست
مدیرعاملی باشگاه و یعقوب پیری مدیر اجرایی، جواب داد و گفته شد که شرکت
نیشکر هفتتپه اسپانسر تیم شده است؛ اسپانسر هم کمکها و حمایتهای خود را
آغاز کرد و به حق که حمایتهایش خوب بود ولی این حمایتها برای یک تیم لیگ
برتری که عنوان قهرمانی را یدک می کشید، کافی و جوابگو نبود.
استقلال خوزستان به هر سختی که بود وارد لیگ هفدهم شد؛ بازیهایش نوسان
داشت و دلیل آن نیز این بود که سرمربی تیم تمرکز لازم را در تمرینات نداشت و
گاها با توجه به مشکلات مالی، به جای اینکه در محل تمرین تیم باشد، پای
میز مذاکره با اسپانسرهای دیگری بود تا تیمش را به آرمش مالی برساند.
بازیها یکی یکی پیش رفتند؛ نتایج اصلا رضایتبخش نبود و موج انتقادات به سمت ویسی و کادرش روانه شد اما زمانی این انتقادات شدت گرفت که استقلال خوزستان در دیدار با ذوب آهن با نتیجه ۶ بر صفر شکست خورد؛ ویسی نیز بعد از بازی حسابی از خجالت بازیکنانش درآمد و آنها را به شیوه خودش به باد انتقاد گرفت؛ او بازهم به آنها یادآور شد که "پای آبرویش در میان است و نمیخواهد تیمش جوجه اردک زشت لیگ شود و تاکید کرد که شما را آوردهام که دوباره برای خوزستانیها شادی آفرین باشید نه غصه دل آنها شوید."
اما در ادامه، آبیهای خوزستان دچار چالش
بزرگتری شدند، تیم اصلا تمرکز نداشت و نتایج هم تغییری نمیکرد؛ بازی با
پرسپولیس نزدیک شد، مسوولان به خود آمدند، شبانه جلسهای برگزار کردند و
بعد هم مدیرعامل و اعضای باشگاه مشخص شدند. مسوولان باشگاه گفتند که دیگر
ویسی تمرکزش روی تیم باشد و ما مشکلات را حل میکنیم. به نظر میرسید تیم
به آرامش رسیده است ولی یکباره یعنی سه روز مانده به بازی حساس با
پرسپولیس، خبر رسید که باتوجه به اینکه مالکیت باشگاه استقلال خوزستان در
اختیار گروه ملی است و هنوز این شرکت تعیین تکلیف نشده است، احکام مدیرعامل
و اعضای هیات مدیره باشگاه استقلال خوزستان نیز صادر نشد و دوباره همه چیز
به هم ریخت و تیم آشفته شد.
۱۹ مهرماه یک روز پیش از آغاز بازی مهم آبیپوشان با پرسپولیس موجی به راه
افتاد؛ همانهایی که میگفتند حامی تیم و ویسی هستند، دیگر کنارش نبودند و
همه مقابل او ایستادند؛ هدف هم مشخص بود و تنها میخواستند برند فوتبال
استان را که استاندار آن را به ویسی لقب داده بود، از تیم دور کنند و بازهم
پای منافع خودشان درمیان بود و به گفته برخی صاحبنظران، این عده اگر
واقعا دلسوز تیم بودند، حداقل شب بازی تیم را با انتقادهای نابهجایشان
بههم نمیریختند.
۲۰ مهرماه فرا رسید و شاگردان ویسی در
حالیکه اصلا اوضاع و احوال خوبی از همه نظر نداشتند، رو در روی پرسپولیس
قرار گرفتند. استقلال خوزستان بازی را خوب شروع کرد ولی از دقیقه ۱۶ تا ۲۴
تیم دچارنداشتن اعتماد به نفس شد و با زیاد شدن استرس بازیکنان، بازی از
دست استقلالیها خارج شد و دریافت سه گل باعث شد که ویسی کنار نیمکت
ذخیرهها بنشیند و دستش را زیر چانهاش بگذارد و مات و مبهوت به تیمش و این
شکست سنگین بنگرد.
بازی تمام شد و انتقادات بیشتر و بیشتر شد؛ دوباره شکست ۶ بر صفر استقلال
خوزستان مقابل ذوبآهن بر سر زبانها آمد. منتقدین خیلی بیجا هم
نمیگفتند، عملکرد استقلال خوزستان واقعا ضعیف و ویسی هم در این جریان مقصر
بود اما برخی کارشناسان که تمام جوانب را در نظر داشتند، میگفتند که ویسی
مقصر اول در کسب این نتایج محسوب نمیشود، زیرا اصلا شرایط کار برای او
تاکنون مهیا نبوده است و به جای اینکه کارش را در مستطیل سبز انجام دهد،
تمام تمرکزش برای یافتن اسپانسر است، کاری که هیچ مربی در لیگ حرفهیی
انجام نمیدهد.
در این میان هنوز پای گروه ملی در میان است و به نظر میرسد برخی ماموریتی
جز نابودی تیم و سقوط آن به لیگ یک ندارد. هفته گذشته استاندار خوزستان که
صبرش از بدقولیهای گروه ملی به سر آمده بود، ماموریت دیگری را به مدیرکل
ورزش و جوانان خوزستان سپرد و خواست که یکبار برای همیشه مشکلات استقلال
خوزستان تمام شود و از گروه ملی بخواهد که یا هزینههای تیم را تقبل یا آن
را واگذار کند.
مدیرکل ورزش و جوانان خوزستان هم در نامهای
کتبی، پیغام استاندار را به محمودی، مدیرعامل شرکت گروه ملی رساند و از او
خواست که تکلیف را مشخص کنند و گویا قرار شد که تیم واگذار شود ولی بعد از
آن دیگر محمودی جواب تلفنهای مدیرکل ورزش و جوانان را نداد و این بازی
همچنان ادامه دارد.
گفته میشود که دوشنبه یا سهشنبه این هفته مناقصه گروه ملی انجام میشود و
یکی از آنهایی که پا پیش گذاشته و خواهان این شرکت است، مدیرعامل یک شرکت
هواپیمایی است که شانس او از دیگر نفری که در مناقصه شرکت کرده، بیشتر
است. حال باید دید کسی که شرکت گروه ملی را در مناقصه ازآن خود میکند، قصد
تیمداری دارد یا نه.
استقلال خوزستان اکنون به همراه دو تیم دیگر، هفت امتیازی است و با تیمی که در رده نهم، یعنی جایگاه تک رقمی قرار دارد، تنها سه امتیاز فاصله دارد. به نظر میرسد در چنین برههای که پای آبروی فوتبال یک استان در میان است، حمایت و همدلی بیشتر از مقابل تیم و شخص ایستادن جواب میدهد. نباید منتظر سقوط استقلال اهواز دیگری باشیم.