سفر پادشاه عربستان به روسیه در شرایط کنونی و نیز فروش سامانه دفاعی اس 400 به این کشور این روزها به بحث داغ محافل سیاسی منطقه بدل شده است.
در کنار بحث روابط دو جانبه اقتصادی و موضوعات قراردادهای نظامی، دو پرونده دیگر از جمله یمن و سوریه ملک سلمان را به روسیه کشانده تا به نحوی راه حلی برای این بحران بیابد در کنار این مسئله باید موضوع ایران را بدان افزود چرا که مقامات سعودی پیوسته تلاش کرده اند روسیه را از متحد اصلی خود ایران دور کنند به طوری که ملک سلمان در این کشور بحث دخالت ایران را در کشورهای منطقه پیش کشید تا توپ را به زمین ایران انداخته باشد و ایران را مشکل اصلی در مناسبت دو کشور معرفی کند.
یکی از اختلافات اساسی بین عربستان و روسیه به مسئله سوریه باز می گردد و در واقع این کشور تمامی تلاش خود را برای تغییر رویکرد مسکو در قبال بحران سوریه به کار بسته از تهدید این کشور به صدور تروریسم تکفیری تا فروش ارزان نفت در بازارهای جهانی برای تحت فشار قرار دادن اقتصادی روسیه.
عربستان سعودی از ابتدای بحران سوریه بر راهکار نظامی برای پایان جنگ در سوریه تاکید داشت ولی بعد از مقاومت چندین ساله ارتش سوریه و زمانی که برنامه های این کشور در سوریه به سنگ خورد، به ناچار مجبور شد تا پیش شرط کنار رفتن بشار اسد از قدرت را کنار بگذارد و موضع خود را با واقعیت های موجود در صحنه سیاسی این کشور تطبیق دهد.
در حوزه یمن نیز با وجود گذشت نزدیک به دو سال و نیم از جنگ و ویرانی این کشور و نیز هزینه سنگینی که برای این کشور به بار آورده، دست عربستان خالی است و در جستجوی راهی برای خروج آبرومندانه از این جنگ است به ویژه اینکه به قدرت رسیدن محمد بن سلمان فضای آرام در حوزه داخلی و پیرامونی برای این کشور را ضروری می سازد. علاوه بر آن ائتلاف رهبری این کشور در جنگ علیه یمن نیز در فهرست سیاه سازمان ملل قرار گرفته است.
اکنون این سوال مطرح میشود چرا عربستان در شرایط فعلی این سفر را برگزید، آیا ریاض به دنبال نزدیکی به روسیه و در پیش گرفتن سیاست مستقل از آمریکاست یا دلیل این امر را در جای دیگر باید جستجو کرد؟ چه عواملی عربستان را به بازنگری در سیاست های خود در قبال روسیه واداشت آیا این تغییرات را می تواند اقدامی تاکتیکی از سوی ریاض دانست یا راهبردی؟
به نظر نمی رسد که عربستان در جایگاهی باشد که سیاست مستقلی را برای خود در مناسبات بین الملل بازتعریف کند و بتواند سیاست مستقل از آمریکا در پیش بگیرد به ویژه اینکه قرار است ملک سلمان در اوایل سال آینده میلادی به واشنگتن نیز سفر کند.
ولی با این حال باید توجه داشت که مقامات سعودی با این سفر در واقع حامل انتقال پیام نارضایتی خود به مقامات کاخ سفید هستند چرا که از موضع واشنگتن در قبال تحولات منطقه از جمله بحران این کشور با قطر راضی نیستند. ریاض معتقد است آمریکا از عربستان در قبال دوحه حمایت چندانی بعمل نیاورده است.
عربستان انتظار داشت بعد از قرار نظامی حدود 500 میلیارد دلاری با آمریکا از این کشور در قبال قطر حمایت کند ولی در این زمینه عملا کاری نکرد و حتی به عقیده مقامات این کشور جانب دوحه را گرفت و برنامه های سعودی علیه قطر ناکام ماند.
شاید بتوان دلیل اصلی تغییر رویکرد عربستان در قبال روسیه را در این مقطع در نوع برخورد آمریکا با بحران منطقه و عدم جانبداری قاطع از ریاض در قبال دوحه دانست که این امر را می توان در فحوای کلام و موضع گیریهای سیاسی این کشور مشاهده کرد. و در مقابل نیز مقامات آمریکایی از قرارداد نظامی بین عربستان با روسیه ابراز نگرانی کردند.
آیا عربستان دست روسیه را در تحولات منطقه باز خواهد گذاشت و آیا از این کشور خواهد خواست که در تحولات یمن در قامت یک میانجی بیطرف نیز ورود پیدا کند یا خیر؟ آیا در مقابل روسیه، عربستان را به تغییر رویکرد این کشور و در پیش گرفتن سیاست منطقی و دوری از تنش در منطقه سوق خواهد داد یا خیر؟
هنوز زود است که بتوان پاسخی روشن به این سوالات یافت ولی باید منتظر ماند و دید که این سفر چه پیامدهای عملی خواهد داشت؟ آنچیزی که روشن است این است که روسیه روابط راهبردی خود با کشورهای سوریه و ایران را فدای روابط مقطعی خود با عربستان نخواهد کرد شاهد این مدعا آنکه در این سالها مقامات سعودی نهایت تلاش خود را برای تغییر رویکرد روسیه در قبال سوریه به کار گرفتند ولی هیچ تغییری در رویکرد این کشور در قبال دمشق حاصل نشد.
حسن رستمی