علیرضا منصوریان که روزهای تلخ و شیرینی را در فصل گذشته با این تیم پشت سر
گذاشته بود، بعد از اینکه در دربی رفت فصل شانزدهم توانست تیمش را از برزخ
خارج کند در سمت خود باقی ماند و دربی برگشت و پیروزی حماسی مقابل
پرسپولیس سند ادامه همکاری او را ثبت مجدد کرد. با این حال پایان فصل و
شکست شش گله مقابل العین امارات میتوانست پایان کار او تلقی شود اما هیات
مدیره از تعطیلات فوتبال سود برد و با زمان دادن مجدد به این مربی تمامی
برگههای شانس را از او گرفت. لیگ هفدهم با تمام اتفاقات مثبتی که با توجه
به موفقیت آنها در نقل و انتقالات همراه بود میتوانست علیرضا منصوریان را
بار دیگر به عنوان مرد محبوب سکوها تبدیل کند اما آنها همچنان تیمی بی
کیفیت و غیر جذاب برای هواداران بودند تا شرایط برای باقی ماندن سخت و سخت
تر شود و صحبتهای عجیب در برنامه نود با حضور سیدمهدی رحمتی، رضا افتخاری و
ملکی نیز به معنای پایان مردی بود که دیگر کمتر هواداری حاضر بود نام او
را از ته قلبش صدا بزند.
علیرضا منصوریان اما به امیر قلعه نویی رسید؛ مردی که جایگاهش را در لیگ
پانزدهم نشانه گرفته بود و بنا به آنچه که کم تجربگی عنوان شده بود در
برابر پرویز مظلومی در دستیابی به آن ناکام ماند و بار دیگر به نیمکت نفت
تهران بازگشت تا در لیگ شانزدهم آن را از مردی که خود را فاتح دربیها
میدانست دریافت کند.
علیرضا منصوریان – امیر قلعه نویی؛ اینبار در جدال مرگ و زندگی سرمربی
استقلال روبروی یکدیگر قرار گرفتند و البته خیلیها با شایعاتی مبنی
استعفای او در صورت پیروزی نیز به استقبال این بازی رفته بودند. سرمربی
استقلال با خروج نام تمام کاپیتانهایش اول شوک را به هواداران زد و
دروازهبان جوان تیمش را به عنوان کاپیتان این دیدار اعلام کرد.
استقلال اما برخلاف گذشته بازی را در نیمه اول حداقل خوب شروع کرد تا حدود
12 هزار هوادار حاضر در استادیوم آزادی با شک و تردید به حمایت از تیم تحت
رهبری او بپردازند. علیرضا منصوریان اینبار روی نیمکت حاضر شد تا وظیفه
کوچینگ تیمش را به محمد خرمگاه بسپارد تا هم بازیکنان و هم فوتبالدوستان از
شوآف و حرکات عجیب او در محوطه جریمه محروم شوند. اتفاقی که به نظر میرسد
باعث شد بازیکنانش با تمرکز بیشتری توپ را به جریان در بیاورند و حاصل آن
ایجاد چند موقعیت نصفه و نیمه و در نهایت هم گل برتری روی حرکت جالب توجه
روزبه چشمی به عنوان مدافع آخر امشب تیمش بود.
نیمه دوم اما متفاوت بود؛ ذوب آهن بازی را خوب شروع کرد و استقلال را در
زمین خود محبوس کرد تا چند موقعیت جدی برای به خطر انداختن دروازه سیدحسین
حسینی نیز شکل دهد. باز هم ناامید و ترس در بین هواداران استقلال که پیروزی
خفیف تیمشان را باز هم در خطر میدیدند و گلی که نژاد مهدی به ثمر رساند و
هرچند آفساید اما به معنای پایان صبر آنها بودند. بار دیگر شعارها علیه
شماره 10 سابق شروع شد و به بدترین شکل به حجم آنها اضافه شد تا حتی
مسوولان پخش بازی هم مجبور به قطع صدای تماشاگران شوند. ذوب آهن بازی را به
تساوی کشاند و از مشکل روحی و فشار سکوها به ضرر استقلال نیز استفاده
میکرد و حملات خطرناک خود را برای پیروزی نیز ادامه میداد تا هواداران
ناراضی بابت این تحقیر صبرشان بار دیگر لبریز شود و شعار برای جدایی و
تصمیم نهایی سرمربی را سر دهند. دیگر کسی بنر مربوط به روزشمار حضور علیرضا
منصوریان روی نیمکت استقلال را به خاطر نمیآورد و همگی در انتظار
ثانیههای پایانی این بازی بودند تا شماره 10 سابق تصمیم خود برای استعفا
را اعلام کند.
بازی با تساوی خاتمه یافت؛ باز هم فریاد و فحش و شعار و ... باز هم هواداری
که بیهوش شد و هواداری که حضور خود از راهی دور برای حمایت از استقلال را
به رخ میکشید. تمام اتفاقاتی که پیش از این بارها دیده بودیم؛ چه از سوی
هواداران استقلال برای خروج و جدایی امیر قلعهنویی، صمد مرفاوی، پرویز
مظلومی و ... و چه از سوی هواداران پرسپولیس و با خواستهشان مبنی بر جدایی
علی دایی، حمید استیلی، درخشان، پروین و ... .
سرمربی استقلال با عبور از جلوی تمام خبرنگارانی که در انتظار کلمهای از او برای استعفا یا تصمیم آیندهاش بودند راهی رختکن شد و بعد از دقایقی مسوولان باشگاه نیز وارد رختکن او شدند. در نهایت بعد از حدود یک ساعت و در شرایطی که شایعات یکی پس از دیگری روی سایتها و فضای مجازی دست به دست میشد علیرضا منصوریان راهی محل نشست خبری این دیدار شد. علیرضا منصوریان زمینه ساخت و از روزهای خوبش با استقلال گفت، از بیمهریهایی که به او شد و ... و در نهایت جمله پایانی را هم گفت: این، آخرین حضورم در استقلال بود!