چرا صداوسیما برخی از اخبار تروریست های داعش را سانسور می کند؟ چرا فلان اخبار زمان جنگ این گونه در کلام رئیس جمهور وقت یا امام خمینی گزارش شده است؟ آنان فریبکار هستند یا به مردم بی اعتمادند یا عامل بی اعتمادی مردم؟ هیچ کدام؛ آنان قرآنی هستند و منتقدین، دچار جهل بی شعور پنداری خبرگزاری هستند.
اسلام نه تنها «دانستن را حق مردم، بلکه «وظیفه مردم» می داند. اما این که چه چیزی و چه گونه به اطلاع چه کسانی رسانده شود، امری شعورمند است. یعنی فرق خبرنگار و خبرگزاری با یک ماشین بدون شعور در همین است. ما برخی افراد کم مایه، خبرنگار و خبرگزاری را بی شعور فرض می کنند؛ مثل یک دوربین مدار بسته!
این مساله به ویژه اخبار استراتژیک و حیاتی مرتبط با جنگ یعنی «خبرگزاری استراتژیک» و امنیتی، نیاز به شعور بیشتری دارد.
برخی خفاشان که در پی پوشاندن نور هستند، با فریاد بلند مدعی سانسور در اطلاع رسانی نورانی هستد؛ و بزرگترین متهم این خفاشان، خورشید و قرآن و خداوند به عنوان نور آسمان و زمین است:
خداوند اخبار را دست کاری کرده است و قران به صراحت به این ظرافت های راهبردی خبرنگاری امنیتی و استراتژیک، تصریح کرده است:
شبهه: دو اشکال به نگاه قرآنی نظام جمهوری اسلامی ایران در «فقه خبری حوزه های امنیتی»
دانستن حق مردم است؛ صدا و سیما هم سانسور میکند و هم واقعیات را معکوس میکند!طرح این شبهات تا حدی ناشی از ضعف علمای ارجمند در تبیین استنباط فقه رسانه است. البته از مرض استهزاء برخی از روشنفکرمآبها نسبت به نظام اسلامی نیز نباید چشم پوشید.
از آن جا که «دانستن حق مردم است» اقدام صدا و سیما در پنهان کاری خبری در برخی موارد، سبب می شود که مردم این اطلاعات را از رسانه های بیگانه بگیرند و بازی دو سر باخت شکل بگیرد:
الف. دشمن خبر را به شکل در آمیخته با دروغ یا دست کم تحلیل های گمراه کننده منتشر می کند؛
ب. اعتماد مردم به رسانه های داخلی سلب می شود و به رسانه های بیگانه پناه می برند؛ زیرا رسانه های داخلی، برخوردی گزینشی با اخبار کشور و منطقه و جهان می کند.
پاسخ: همانندی شبکه تراز رسانه ای جامعه با شبکه تراز اطلاع رسانی بدن!
تبیین کامل این مساله در نظام «ابرپژوهی» میسر است، اما اجمالا اینکه: سامانه عصبی بدن، نمونه کاملی از نظام اطلاع رسانی است. این نقش، در جامعه، بر عهده شبکه رسانه ای است.
آیا هر «داده»ای وارد سامانه عصبی شود، همه سلولهای بدن از آن مطلع می شوند؟ مثلاً داده های دریافتی از چشم، وارد همه اعضاء و سلولها می شود یا وارد مغز شده، مغز اطلاعات دریافتی را پردازش کرده، به اعضای مرتبط ارسال می کند؟ شبکه اطلاع رسانی تراز در جامعه نیز، باید همانند شبکه عصبی بدن، دارای مغز و مرکز دریافت، مهار، پردازش و توزیع باشد؛ وگرنه هر عضوی باید یک مغز پردازشگر می داشت تا داده های هرز و غیر مرتبط، توان اعضا را به خود مشغول نکند. سامانه عصبی، همچنین برخی از اطلاعات را از حوزه پردازش آگاهانه خارج می کند و پیگیری امور به صورت ناخودآگاه و گاه کاملاً غیر ارادی انجام می شود.
مثلا بسیاری از جنگ های سلولی بدون درک آگاهانه ما انجام می شود و اگر قرار بود از همه کشته ها و مجروحین سلولی مطلع شویم و برای هر یک مجلس ختمی برگزار کنیم، معلوم نبود که بر سر روان ما چه می آمد. اکنون پرسش این است که همه اطلاعات جنگ بین داعش و سوریه را صدا و سیمای تراز اسلامی باید گزارش کند؟
مشابه این مساله در شبکه عصبی جامعه (سامانه اطلاع رسانی) نیز وجود دارد. یعنی نباید هر اطلاعی که به هر کس رسید به همگان برساند و این نشانه جهالت و مرض است؛ بلکه باید اطلاعات مربوط به «امنیت» را به کسی رساند که اهلیت دارد و می داند که این اخبار را به چه کسانی و به چه شکلی برساند و آنها به چه کیفیتی و برای چه کسانی منتشر کنند.
الف. اصل منع انتشار عمومی اخبار امنیتی و جنگ
«وَ إِذا جاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذاعُوا بِهِ وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ لاَتَّبَعْتُمُ الشَّيْطانَ إِلاَّ قَليلاً»: و هنگامى كه خبرى از امنیت يا ترس و ناامنی به آنها برسد، آن را منتشر می کنند؛ ولی اگر آن را به پيامبر و پيشوايان -كه قدرت بازشناسی و پردازش كافى دارند- بازگردانند، این گروه که از خود آنان هستند، حقیقت امر را در می یابند و اگر فضل خداوند بر شما نبود و نیز رحمت الهی نبود از شیطان پیروی می کرد، مگر اندکی». قرآن می گوید که شعار «دانستن همه چیز حق همگان است» شعاری شیطانی می باشد. لذا تبعیت از آن، تبعیت از منطق ریاکارنه غرب است.
اسلام نه تنها «دانستن را حق مردم، بلکه «وظیفه مردم» می داند و فقها نیز در رساله عملی خود می آورند کده: مسائلی که انسان به آن احتیاج دارد، واجب است بداند! یعنی حتی اگر کسانی اقدام به سانسور «دانستنی های مورد نیاز» کرد، مردم باید به جستجو برآیند و با جهاد و کوشش به آن برسند. اما آیا همه واقعیات باید آنگونه که هست، بازتاب یابد؟
ب. اصل کم جلوه دادن توان دشمن برای روحیه افزایی به خودی
در جنگ «بدر» گروهی از مسلمانان هنوز به ایمان کامل نرسیده بودند. نقص ایمان آنان شبیه بدنی ضعیف و آسیب پذیر بود. در این هنگام بستر نبرد با مشرکین فراهم شد. بی شک اگر در جایی شناختِ مطابق با واقع، مطلوبترین حالت را داشته باشد، برآورد درست از افراد و توان دشمن است؛ اما خداوند منطق دیگری را به ما معرفی می کند: «ای پیامبر، در آن هنگام كه خداوند تعداد آنها را در خواب به تو كم نشان داد و اگر فراوان نشان میداد، مسلّماً سست میشديد و درباره شروع جنگ با آنها اختلاف میکردید، ولى خداوند شما را از شرّ این مساله سالم داشت؛ خداوند به درون سينه ها، داناست» انفال، 43.[1].
البته مجرای این اصل، همیشگی نیست.
اکنون اگر صدا و سیمای ایران این کار را مثلا در نبرد داعش با مردم مظلوم سوریه انجام بدهد، یک مشت مغرور روشنفکر مآب بی اطلاع از مبانی فقه خبری در حوزه امنیت، زبان به طعن منطق قرآن می گشایند که چرا موفقیت ظاهری امثال داعش را نیز مثل آینه بی کم و کاست گزارش نمی کنید! بی شک علت تمسخر و طعنه اینها آن است که نادانند و به منطق قرآن ناآشنا هستند و یک شعار کور و ریاکارانه رسانه های شیطانی را به جای قرآن، نور راه خود شمرده اند!
خداوند فراتر از این، در آیه 44 انفال می فرماید: «و در آن هنگام كه در ميدان نبرد، با هم رو به رو شديد، آنها را به چشم شما كم نشان می داد و شما را نيز به چشم آنها كم می نمود تا خداوند، آنچه را كه می بايست انجام دهد و همه كارها به خداوند باز می گردد».[2]
حالا اگر کسانی در میدان جنگ نباشند و پشت جبهه و حامی اینها باشند، رسانه های تراز قرآنی، به جای تصویری می نشیند که خداوند به چشم یا قلب پیامبر خاتم (ص) و مسلمانان حواله کرده است. ولی روشنفکرمآبها، این منطق را به تمسخر می نشینند! البته ما قائل به نقد اطلاع رسانی صدا و سیما هستیم، اما در چارچوب عالمانه ای که بیان شد؛ نه در چارچوب ملاحظات سیاسی!
متاسفانه اخیراً برخی افراد ناآگاه یا نادان در پی اشکال در روش رسانه نظام از آغاز انقلاب تا کنون هستند و به نوع پوشش برخی از اخبار جنگ اشکالات راهبردی می گیرند! در حالی که احتمالا دچار «بیماری بیشعور پنداری خبرنگاری و خبرگزاری» هستند.
پی نوشت-------------------
[1]. «إِذْ يُرِيكَهُمُ اللَّهُ فىِ مَنَامِكَ قَلِيلًا وَ لَوْ أَرَاکَهُمْ كَثِيرًا لَّفَشِلْتُمْ وَ لَتَنَازَعْتُمْ فىِ الْأَمْرِ وَ لَاكِنَّ اللَّهَ سَلَّمَ إِنَّهُ عَلِيمُ بِذَاتِ الصُّدُور».
[2]. «وَ إِذْ يُريكُمُوهُمْ إِذِ الْتَقَيْتُمْ في أَعْيُنِكُمْ قَليلاً وَ يُقَلِّلُكُمْ في أَعْيُنِهِمْ لِيَقْضِيَ اللَّهُ أَمْراً كانَ مَفْعُولاً وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ» انفال، 44.