کد خبر: ۴۳۰۴۰۷
زمان انتشار: ۱۱:۴۹     ۲۱ شهريور ۱۳۹۶
یادداشت میهمان؛
دکتر سعید زیباکلام
ــ هيچ تا به حال انديشه كرده‌ايد كه چرا نوعاً دانشجويان تشكل‌هاي بسيج دانشجويي به طرز بارزي از نوع دانشجويان ساير تشكل‌ها توانايي كمتري در تحليل و تبيين پديدارهاي اجتماعي‌‌ـ‌سياسي دارند؟

ــ آيا تاكنون انديشيده‌ايد كه چرا نوعاً عموم تشكل‌هاي بسيج دانشجويي از ساير تشكل‌هاي دانشجويي در عرصة اجتماعي‌ـ‌سياسي به طرز چشمگيري حضور كم‌رنگ‌تري دارند؟

ــ آيا تاكنون انديشيده‌ايد كه نوعاً دانشجويان معتقدِ متدين بسيجي پس از چند سال فعاليت در تشكل بسيج دانشگاه خود، چه احساس و نگرشي به عرصة سياست و به سير تحولات اجتماعي‌ـ‌سياسي وطن خود پيدا مي‌كنند؟

ــ آيا تاكنون متفطّن شده‌ايد كه دانشجويان تشكل‌هاي غير بسيجي نوعاً چقدر نشاط و سرزندگي بيشتري در مقايسه با دانشجويان بسيجي دارند؟

***

+ آيا امكان دارد بخشي از اين پديدارهاي بسيار ناگوار و نگران‌كننده معلول نقش نهاد بالاسري‌اي به نام سازمان بسيج دانشجويي باشد؟

+ از اين عامل بسيار مؤثرتر، نافذتر، و به شدت پنهان‌تر، آيا نمي‌توان عامل فوق‌العاده نرم‌افزاري ديگري را مورد تأمل قرار داد؟ آيا امكان ندارد پديدارهاي ناگوار فوق عموماً معلول نگرشي باشد كه درعموم تشكل‌هاي دانشجويي بسيجيْ رايج و غالب، و در ساير تشكل‌ها كمتر يا بسيار كمتر وجود دارد؟

+ آيا هيچ دقت كرده‌ايد كه درعموم گفتگوهاي غير رسمي دوستانه و نيز جلسات رسمي تشكلي،

دانشجويان بسيجي مباحثه و مناظرة خود را كم و بيش و به نحو تعيين‌كننده‌اي معطوف به اظهارات

فلان امام جمعه و يا فلان شخصيتي مي‌كنند كه نسبت نزديك يا بسيار نزديكي به بيت رهبري دارد؟

+ آيا عموم دانشجويان بسيجي در عموم مباحثات و مناظرات خود نوعي احساس ندانستن و نفهميدن را در مقاطع و مواضعي از بحث و گفتگو بر خود حاكم و غالب نمي‌كنند و به طور خودكار و بعضاً ناخودآگاه نوعي ترمزهاي بسيار مؤثر درونيِ ”ما نمي‌دانيم مصلحت چيست"، ”ما اشراف اطلاعاتي نداريم"، ”نظام خود مي‌داند صلاح چيست"، ”بايد منتظر بمانيم تا آقا موضع بگيرد"، و هكذا را در خود تعبيه نمي‌كنند؟

***

ــ ماجرايي كه روايت شد عمدتاً مربوط به دانشجويان بسيجي در دو سه دهة گذشته است كه البته به قوت تمام كماكان ادامه دارد و عموم تشكل‌هايبسيجي دانشجويي را به طور كامل عقيم و زمين‌گير كرده است. كه بيش‌تر! فرمانبر و ”بله‌قربان‌گويِ" مصلحت‌انديشي‌هاي محافل پرقدرت در حاكميت كرده است.

ــ امروزه امّا! امروزه امّا ساز ديگري در حال كوك‌شدن است و آن اينكه تشكل‌هاي انگشت‌شمارِ كمابيش مستقل و شفيق انقلاب كه در صحنة سياست باقي مانده‌اند به شدت سركوب رسانه‌اي مي‌شوند و روشن است كه اين مقدمة سركوب سياسي‌اي است كه نهايتاً اگر آنها بدانگونه كه امر شده‌اند مجاهدت و استقامت نورزند به انحلال‌شان و يا به عقيم‌ و ”بله‌قربان‌گوي"‌شدن‌شانمنجر مي‌شود.

ــ به نظر تأمل‌انگيز نمي‌آيد كه از ميان تمام تشكل‌هاي دانشجوييِ كم‌و‌بيش مستقل از تمام جناح‌هاي معطوف به قدرت و ثروت، امروزه جنبش دانشجويي عدالتخواه كه فقط توان سر دست گرفتن معدودي از تجاوزات مديران و مسئولان حكومتي به بيت‌المال و نيز انگشت‌شماري از مظالم را دارد، مورد هجمه هماهنگ محافلي از حاكميت قرار گرفته است؟

ــ آري! جرم و جنايت بزرگ و اغماض‌ناپذير جريان عدالتخواهي اين است كه مستقل است

و مي‌خواهد مستقل هم بماند. و اين يعني، زير بار هيچگونه قيموميتي نمي‌خواهد برود تا برخي غارت‌ها و ظلم‌هاي مصلحت‌ديده‌شده را ناديده بيانگارد و برخي ديگر را به نفع اين يا آن جناح يا نهاد دادخواهي كند و جيغ سياه بكشد. و اين يعني، جريان عدالتخواهي نمي‌خواهد و نبايد عملة ظلمه شود. كه اگر شود تمام اعتبار و جان و قوة به‌زحمت كسب‌شدة چندين‌سالة خود را به سرعت از دست خواهد داد و تبديل به يكي ديگر از آن تشكل‌هاي آلت دستِ ”بله‌قربان‌گوي" توسري‌خور خواهد شد كه در تاريخ صد سالة ايران به كرات شاهد آن بوده‌ايم.

ــ آقايان! مي‌دانم هيچ آدم عاقلي اين گونه مكنونات قلبي‌اش را علناً و رسماً در عرصة عمومي اعلام نمي‌كند! آري! اما اين بندة ظلوم جهول كفور نزديكِ به نيم قرن است كه به آرمان‌هاي نهضت اسلامي عشق ورزيده و امروز كه نزديك اواخر عمرش رسيده نمي‌تواند از آن آرمان‌ها و ارزش‌ها بخاطر مصلحت‌انديشي‌هاي اين يا آن شخصيت يا گروه دست بكشد. اين بنده نمي‌تواند ببيند جوانان مدافع و شفيق انقلاب مثل برگ خزان زرد و نوميد و خموش شده در حفرة كوچكي از ساختار جامعة به شدت دنيازده و سياستِ عميقاً بي‌پدرومادر‌شده، تا آخر عمرشان به نام زندگي، مردگي كنند.

ــ آقايان! بگذاريد در مزرعة سياست لم‌يزرع‌مان اين معدود نهال‌هاي آزادگي و جوانمردي و شرافت و استقلال به صورت نمادين هم كه شده باقي بمانند.

ــ آقايان! خوب مي‌دانيد اين ظلوم جهول كفور نه رقيب قدرت شماست و نه ثروت شما و نه اعتبار و محبوبيت و جاه شما! اينك بدانيد بنده اين روند سركوب تشكل‌ها و شخصيت‌هاي مستقل دانشجو يا غير دانشجو را صلاح انقلاب و نظام كه هيچ، صلاح حفظ قدرت و حاكميت شما هم نمي‌دانم.

+ بارالها! شاهد باش كه تو خود فرمودي: ”ولتكن منكم امه يدعون الي الخير و يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر و اولئك هم المفلحون".

”اي دنيا! اُف بر دوستي تو"، 20 شهريور 96


نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها