ما
تند و تند میرویم آب سنگین را به عمان میبریم و آنجا میگذاریم که آنها
بیایند ببرند. حالا آنجا نوشته شده است که آب سنگین را باید در معرض فروش
بینالمللی بگذارید. نگفته است که از کشور خارج کنید. خارج از برجام هم عمل
میکنیم، بیرون میفرستیم. یعنی در این قضیه درمورد آب سنگین عمل شده است.
بعد میگویند سایه جنگ را برطرف کردیم. بابا همین مواد خودش بازدارنده
بود. حرف رهبری است، اگر همین مواد را هم نگه داشته بودید.
من
آمدم حرف زدم مسئله ملی برایم مهم بود، یعنی امنیت کشور برایم مهم بود.
حفظ آدمها برایم مهم بود. پاسداری از خون شهدا برایم مهم بود. ولی آمدند
در رسانهها مسئله را شخصی کردند، انگار که مثلا اگر آقای ایکس جای من آمده
است، من الان ناراحتم. من هم قبلا جای او رفتم. مگر من بد گفتم. میدانید
من میگویم شما دارید یک چیزی را به صورت حقیقت جلوه میدهید که این کذب
است. این پست و مقام ها پیشکش خودتان، چند تا پست دیگر بگیرید. مملکت را
نفروشید. مملکت را از بین نبرید. فکر نسل آینده ما در این قضیه باشید، در
این کشور باشید. همیشه که شما حاکم نیستید.
برویم
این هیمنه قدرت سیاسی امریکا را در هم بریزیم. امریکا الان ضعیف است. از
نظر نظامی نمیتواند کاری کند. ما از نظر نظامی میتوانیم به آنها آسیب
بزنیم. یک کشوری که مدعی ابر قدرتی است، میخواهد با یک کشوری که 38 سال
پیش انقلاب کرده است، با این مبارزه کند. اگر ضربه از ما بخورد خیلی
آسیبپذیر است و آن هیمنه و ابهتش در دنیا بریزد، کارش تمام است.»
این
جملات بخشی از گفتگوی رجانیوز با دکتر فریدون عباسی، رئیس سابق سازمان
انرژی اتمی و دانشمند هسته ای کشور است که در پی تحرکات اخیر امریکا و سفر
خانم نیکی هیلی به وین صورت پذیرفت. در ادامه متن مشروح این گفتگو از نظر
می گذرد:
بیش از یکسال از امضای برجام می گذرد و این سوال مطرح است که تحریم ها چه
اثری بر افراد حقیقی و کشور داشته اند و آیا این اثرات پس از برجام به
پایان رسیده است؟
«بسم
الله الرحمن الرحیم. وقتی دشمن افراد، سازمانها و شرکتهایی را تحریم
میکند و اعلام می کند که حسابهای بانکی آنها بسته شود، به آنها ویزا
ندهند و رفت و آمدشان کنترل گردد، در ظاهر امر این است که برای این افراد و
مجموعه در داخل کشور اتفاقی نمی افتد ولی همین موضوع باعث میشود که در
داخل کشور یکسری ملاحظات در مراوده با این افراد و سازمانها و شرکتها
بوجود آید. مثلا یک عدهای حاضر نیستند دیگر در انرژی اتمی کار کنند. حاضر
نیستند در مجموعه نظامی و دفاعی کشور کار کنند. حاضر نیستند در شرکتهایی
که طرف مقابل تحریم کرده است کار کنند. چون اینها میگویند ما میخواهیم
خارج برویم و مراوده داشته باشیم و با این تحریم ها این مراوده و رفت و
آمدها دچار مشکل خواهد شد. حتی شاید بعضیها نخواهند همسایه اینها باشند.
چون میگویند اینها ممکن است ترور شوند. درست هم است؛ ترور شهید علی
محمدی، ترور شهید شهریاری و شهید رضایینژاد، نشان میدهد که اگر کسی در
همسایگی اینها باشد، ممکن است آسیب ببیند. پس به طور اتوماتیک طرف خارجی
وقتی یک تحریمهایی را اعمال میکند یا افرادی را نشان میکند، این افراد
در جامعه با فشار و سختی مواجه میشوند.
آیا
اساتید دانشگاه هم نسبت به هم صنفهای خودشان که رشتهشان در مقولات
استراتژیک است ممکن است گارد بگیرند؟ میشود گفت بله. بعضا در حد مدیران
دانشگاه هم دیده شده و میگویند اسم رشته را عوض کنیم و این عنوان برای ما
تحریم میآورد. پس وقتی تحریم اعمال میشود بسیار حساب شده کار میکنند.
ممکن است در ظاهر اول بخندیم و بگوییم که هیچ اثری ندارد ولی بعدا خودمان
به آن میپردازیم. مثلا وقتی در تحریم 1747 وقتی اولین بار در اسفند 85 این
تحریمها اعمال شد، ما میبینیم یک جریان فکری سر کار آمد و آن را مبنا
گرفت. این جریان فکری میگوید این افراد در 1747 تحریم شدند، حالا
بعضیهایشان قرار بود ترور شوند ولی ترور صورت نپذیرفت، بعضیها هم ترور
شدند ولی زنده ماندند؛ ولی خود آن جریان داخلی میآید در جهت خوشایند و
فرستادن پیغام به طرف خارجی تمام اینها را از کار کنار میگذارد. یعنی به
گونه ای علامتی را به طرف خارجی ارسال میکند که اگر شما با این افراد مشکل
داشتید، ما آنها را کنار گذاشتیم. در صورتی که اگر اینها از طرف خارجی
نشان دار و تحریم شدند، علتش این بود که برای دولت جمهوری اسلامی یا برای
نظام کار میکردند، حالا هر کاری. یک کاری میکردند که دشمن این کار را به
ضرر خودش میدانست. فعالیت اینها به ضرر دشمن بود. چرا در داخل باید اینها
تحریم شوند؟ چرا در داخل نباید از اینها درست استفاده شود؟
وقتی
این جریان فکری اینگونه عمل می کند و به جای اینکه بگویند که اینها درست
میگویند و مسئله را حل کنیم، میگویند اینها دارند برای پست و مقام این
حرف را میزنند. بروید ببینید اصلا اینها فضا دارند برای پست این کار را
بکنند؟ خودشان آمدند گفتند به ما پست دهید یا خود سیستم، خود دولت، نظام
جمهوری اسلامی یک آدمهایی فهیمی در آن بودند، آمدند گفتند دشمن اینها را
میخواست ترور کند ولی اینها ماندند. ما در مقابل دشمن بیاییم به این ها
مسئولیت دهیم و فضای کاری را بیشتر کنیم چرا که حتما اینها یک کاری
میتوانند کنند. یک چیزی بلد هستند که دشمن روی اینها حساس است. همینها را
جلوی دشمن بگذاریم. همین طور که گذاشتند و این افراد کار کردند. نشان
دادند که در دورهای که نظام سراغشان آمد و گفت که بیایید مدیریت کنید،
آمدند بهتر از حالت قبل هم مدیریت کردند و کار را جلو بردند و باعث اقتدار
کشور شدند. ولی جریان فکری دیگر چه کار میکند؟ درست در جهتی که دشمن
میخواهد حرکت میکند. متاسفانه افراد دوست هم موضعگیری نمیکنند و هیچ
حرفی نمیزنند. در حالیکه همین افراد تحریم و ترور شده هستند که اصل و
واقعیت مطلب را میگویند که بابا بدانید این جریان فکری موجود دنبال IPC و
FATF میرود، دنبال برجامهای دو و سه و اینها است. همین افراد آمدند این
پیشبینیها را کردند ولی میگویند اینها برای پست این حرفها را میزنند.
حتما حمایت از این افراد ترور شده و نشان دار منافعی برای این به ظاهر دوستان نداشته که سکوت می کنند.
باید
گفت این جریانهای سیاسی عمق، همه مطالب را نمیدانند. مثلا نگاه کنید آیا
صداوسیمای روی یک خط حرکت میکند؟ یک جریانهای فکری در صداوسیما است که
به نفع جریانی که دستگاه اجرایی را در دست دارد، حرکت میکند. او میرود
برنامه میسازد و روی آنتن هم می رود ولی رئیس صداوسیما هیچ تحلیلی روی آن
موضوع ندارد. یک دفعه روی برجام، درباره آن اقدام مشترک و نه آن برنامه
جامع، شروع به حرف زدن میکنند. یعنی دو تا مجری بین مردم صحبت میکنند،
همه فکر میکنند فتحالفتوح شده است. بعد یک دفعه جریان فکری دیگر میآید،
میرود در برنامهای مثل ثریا، جهانآرا، یا خبر 20:30، حرفهای دیگری
میزنند. مردم در اینجا کدام را باور کنند؟ بعد مدعی اند ما آنتن را به همه
جریانها دادیم. نه این طور نیست. جریان دولت آنتن را قبضه کرده بود. یعنی
تمام یک طرف حرف زدنها در صداوسیما به جریان دولت یازدهم گذاشته بود.
اجازه نمیدادند افراد دیگر بروند صحبت کنند. یا اگر فرضا من نوعی را هم
دعوت کردند که بروم در یک برنامهای مثلا در شبکه خبر صحبت کنم، عمده وقت
را به آن طرف مقابل دادند که دارد یک مسائل کلی را راجع به برجام بیان
میکند. آن چنان وقت تحلیل مشخص به آن طرف مقابل داده نمیشود. از طرفی باز
هم جناحهای قدرت میگویند چرا قدرت دست ما نیست.
بعضی
از کسانی هم که به دولت انتقاد میکنند، این نیست که انتقادی کنند که این
جهت درست شود. در اصل به جهتی است که این دولت ساقط شود، دولت دست خودشان
بیفتد. بعد نمیآیند درباره موضوعاتی مثل FATF و IPC یا برجام درست
موضعگیری کنند. چرا؟ چون فکر می کنند مردم دهانشان با این مسائل شیرین
شده است و احساس میکنند که ممکن است یک چیزی از برجام دربیاید و اگر موضع
انتقادی سازنده بگیرند مردم دیگر به آنها رای نمیدهند.
این
افراد در روشنگری موضوعات مهم با توجه به تریبونهایی که در دست دارند،
ساکت هستند. فعالیتی در جهت روشنگری نمیکنند. حتی مطبوعاتی که در جهت
دولت یازدهم نیستند. مثلا به جناح فکری دیگری متصل هستند. اینها در جهتی که
دولت بودجهشان را قطع نکند و اینها اتهام ضدبرجامی به آنها نزند؛ (چون
طرف مقابل از نظر رسانه خیلی قوی است) خاموش میشوند و حاضر نمیشوند
مصاحبههای افرادی که میتوانند درست مسئله را موشکافی کند، را به درستی
پوشش دهند. ولی شما نگاه میکنید همان رسانهها وقتی میخواهند رئیس جمهور
درست کنند، چطوری برخی شخصیتها را عَلَم میکنند. صحبتهای عادی که مثلا
طرف میخواهد نان هم بخرد، در مطبوعات میگویند که طرف امروز نان خرید. یا
مثلا هر جا میرود سخنرانی میکند، این را در صفحه یک پوشش میدهد. ولی
حالا آنهایی که منتقد برجام بودند، اینها میرفتند و زحمت میکشیدند و
شهرستانها میرفتند یا خبر را منتشر کرده و زود از روی صفحه سایت خود بر
میداشتند یا در صفحه هات فرعی همچون استانها و شهرستانها انتشار
میدادند و در رسانه های مکتوب خود هم خبری از پوشش خبری چه در صفحات داخلی
و چه صفحه اصلی نبود. اینها طبع جریانهای سیاسی است که به اصل موضوعات
جامعه آن طوری برای مردم رشد فکری دارد، نمیپردازند.
حالا یک بحثی الان ما در داخل داریم و یک بحثی هم در خارج از کشور وجود
دارد. تحلیل شما از رویکردی که رئیس جمهور امریکا در خصوص برجام در پیش
گرفته و در سنا به اجماع دموکرات و جمهوری خواه مصوبه تحریمی علیه ایران و
روسیه را به تصویب رسانده است، چیست؟ امریکایی ها چه برنامه دوراندیشانهای
را طراحی کردند؟ آیا این تحرکات مبتنی بر یک برنامه آیندهنگارانهای است
که از سالیان گذشته در حال اجراست و مهرههای پازل آن یکی یکی در حال کامل
شدن است؟
ما
بهتر برای حل مسئله از بحث هستهای خارج کنیم تا بعد بشود آن را تحلیل
کرد. از کجا دارم این حرف را میزنم؟ از اقدامات امریکا. رهبر معظم انقلاب
فرمودند که آنها اصل نظام را هدف قرار دادند. یک عدهای در جامعه ما این را
قبول ندارند. دیدیم که حتی در موضوعات مختلف حتی نظر رهبری روشن بود، به
جای اینکه بیایند آن حرف را گوش کنند آن فرد یا جریان مقابل میگوید که
بروید رفراندوم کنید.
نظام
امریکا جا افتاده است. سالهای زیادی می گذرد که حاکمیتش مشخص است، حاکمیت
سرمایه است و کاپیتالیسم در آنجا حاکم است. حزبهای رقیبشان دو تا ولی
این احزاب در چارچوب آن نظام سرمایهداری که اسم جدیدش لیبرال دموکراسی
است، فعالیت میکنند. آنها اصل نظام امریکا را زیر سوال نمیبرند. لیبرال
دموکراسی را پذیرفتند. رقابت و جایگزینی در راس قدرت رخ می دهد و در این
میان درصدی از جامعه امریکایی هم در انتخابات شرکت میکنند. جناحهای داخلی
امریکا دارای افکار و اندیشههای متفاوتی هستند و می توانند در چهارچوب خط
قرمزهای مشخص شده، افکار و اندیشههایشان را به وسیله رسانه هایشان در
جامعه ارائه دهند. ولی اگر قرار باشد درباره مطلبی چیزی نگویند، بالاتفاق
چپ و راست هم ندارد همه سکوت میکنند. هیچی نمیگویند. این سیستم هم در
امریکا حاکم است و هم در انگلستان و هم در فرانسه و هم در جاهای دیگری که
ادعای آزادی دارند. وقتی بحث امنیت ملیشان است و بحث مسائل ملیشان است
همه با هم میسازند ولی در ایران احزاب و تشکل های سیاسی هنوز به آن پختگی
نرسیدهاند. ما این را باید درنظر بگیریم.
امریکا
یک خط و مشی مشخصی مقابل جمهوری اسلامی دارد که اصلش براندازی است ولی
وقتی زورش به براندازی نمیرسد و نمیتواند این کار را بکند، رویه تغییر
رفتار در ایران را در پیش می گیرد. برنامهریزی ها مبتنی راهبرد نهایی یعنی
براندازی است ولی در کوتاه مدت به تغییر رفتار دهید و در راس قدرت قرار
گرفتن یک جناح اعتدالی و همسو با غرب در ایران هم رضایت می دهد که این هم
زیرمجموعه براندازی جمهوری اسلامی است.
رضایت موقت
یعنی
مرحلهای عمل می کند. حالا ما توافقی با اینها کردیم، منظورم بیشتر با
امریکا است که در آن حفرههای زیادی وجود دارد، چرا که در مقابل یک کشوری
مذاکره شده که مجموعه اندیشکدهها، دانشگاهها به همراه وزارت امور خارجه و
داده های یک سیستم امنیتی فعال و کارکشته که سالها بر روی پرونده ایران
فعالیت کرده است و تحلیلهای مختلف نیز ارائه داده قرار گرفتیم. کشوری که
از تمام ظرفیت حقوقدانان بین المللی خود بهره گفته و اتاق فکرهای مختلفی به
آن مشورت داده است. از این طرف تیم ایرانی با یک بضاعت اندک در مقابل این
تیم حرفه ای امریکایی قرار گرفت. قطعا در آن توافق حفرههای زیادی است که
آن حفرهها به ضرر طرف ضعیف در مذاکره است. ما تقریبا در موضوع هستهای
همچین رفتاری داشتیم. یعنی یک جناح فکری بدون داشتن پشتوانه فکر داخلی و
گرفتن نظر اصل نظام، رفته مذاکره کرده است. حالا میگویند که نه رهبری در
جریان بود. نظام در جریان بود که ما رفتیم. اگر در جریان است چرا حرفها با
هم فرق میکند، چرا رهبری نظام باید در جلسات علنی حرف بزند و حتی یکی از
افراد مذاکره کننده را خطاب قرار دهد که آقای فلانی شما این را قبول نکنید،
این تناقضها را ما داریم. یعنی این طور نبود که این خواست نظام است.
تعبیر من این است که این خواست نظام نبود یعنی یک جریان فکر آمده است، تفکر
خودش را و مشاورههایی را گرفته است با دیدگاهی که بروم با غرب بسازم، غرب
هم به رهبری امریکا (حالا اروپا را کنار بگذاریم)، حالا که امریکا این
رفتار را نشان میدهد، قضیه را معکوس میکنند.
امریکا
فایده خودش را برده است و میگوید پس چرا من توافق را بهم بزنم، من
فایدهام را بردهام. رفتار مقامات ایرانی را هم آزمایش کردهام و الان آن
را کاملا میشناسم، سرویس امنیتیام که اطلاعات سری را به من میدهد و
مبتنی بر همین داده های اطلاعاتی – امنیتی و رفتار شناسی به این نتیجه
رسیده ام که حتی میتوانم فشار بیشتری را هم روی ایرانی ها بگذارم و مجددا
امتیاز بگیرم، امتیاز فرابرجامی بگیرم.
در
برجام دیگر امتیاز جدیدی برای امریکایی ها وجود ندارد. هر چه بود همان اول
گرفت. سال 92 کل امتیازاتش را گرفته است. بعد دیگر آمده است فشار بیشتری
گذاشته است، در سال 94 محدودیتهای بیشتری را به کشور تحمیل کرده است. حالا
چه میشود؟ حالا شرایط به گونهای میشود که میگوید من به یک روش خوب
رسیدم. یعنی تجربه کرده و از آن داده گرفته است، دادهها را آنالیز و تجزیه
و تحلیل کرده است و مبنی بر آن برای آینده رفتار با ایران برنامهریزی
میکند و فشارهایش را مبتنی بر آن برنامه تنظیم میکند.
خانم نیکی هیلی به وین رفته است و همین بحث اینکه ایران در برجام خطا
داشته و باید از امکان نظامی ایران باید بازدید کرد را مطرح کرده است، لطفا
تحلیلتان را نسبت به این اقدام امریکاییه ها را شرح دهید؟
آنها
میدانند که ما هیچ خطایی نداشتیم یعنی ما خیلی بیشتر از آنچه که در برجام
برایمان تکلیف نوشته شده است، دولت محترم انجام داده و حتی پیشواز هم رفته
است. مثلا دولت از نظر زمانی اگر یک کار را میتوانست هفته دیگر انجام
دهد، زودتر انجام داده و اعلام کرده که من زودتر انجام دادم. از نظر
امریکاییها ایران هر تعهدی داشته، انجام داده است. اینها یک هیئتی را،
خارج از بحثی که افرادی که دنبال برجام بودند، در کاخ سفید مامور کرده
بودند ببینند چگونه میشود که به ایران گیر داد؟! یعنی با همان برجام وقتی
این همه تعهداتش را بیشتر هم انجام داده است، مجددا چگونه میشود که به آن
گیر داد؟ آن حفرهها اینجا به آنها کمک میکند. حفره در کجا است؟ حفره در
گزارش آژانس است. گزارش 2015 شماره 68.
گزارش قبل از برجام؟
گزارش دایرتالجنرال مدیر کل آژانس به شورای حکام قبل از امضای برجام در سال 94 است.
امریکا الان استناد کرده است به گزارش نهایی آمانو که جمعبندی قبل از
امضای برجام محسوب می شد. یک بحثی در آن زمان در میان رسانه های همسو با
دولت و بعضی از مقامات وزارت امور خارجه و مشاوران آنان وجود داشت که
میگفتند هر آمانو گزارش نهایی داده و تمامی گزارش های قبلی تمام و بلا اثر
شده است.
این
حرف ها فقط مصرف داخلی دارد و می خواستندا افکار عمومی آرام باشد. چون
اینها یک تئوری دارند برمبنای آرامش، امنیت، پیشرفت، آزادی، این چهار تا را
مبنا میگیرند و به مردم میگویند. مبنای تبلیغات انتخاباتی آنها هم این
گونه بود. با این چهار کلمه میآیند با مردم برخورد میکنند. میگویند
امنیت و آرامش. با همین تئوری در تلویزیون خیلی قشنگ صحبت میکنند. میگوید
حل شده است. تحریمها برداشته شده است. اینها فکر میکنند که حافظه مردم
از نظر خبری دو هفتهای است. اینها را میگویند و بعد شما ضد و نقیضهایی
که در حرفهای هر کدامشان است را پیدا می کنید. حرفهایی که الان می زنند
با حرف های اولشان با هم ضدیت دارد، نمیخواند و سازگار نیست. خودشان هم
حافظهشان ضعیف است، یادشان میرود که قبلا چه گفتند. از جملات فرد
بزرگشان در این قضیه است تا آن ردههایی پایینتر که به نان و نوایی از
برجام رسیدند، سفارتی و وزارتی گرفتند، در این قضیه شما تناقضهایی را در
گفتار اینها و نوشتارشان میبینید. حتی مشاورینی که به اینها مشورت
میدهند. اینها روی یک خط حرکت نمیکنند.
حالا
ببینید آمانو وقتی گزارش داد، این گزارش مبنای برجام و قطعنامه 2231 شده
است. چون آنها آمدند اصل پرونده ایران را بر مبنای سلاح بستند. گفتند ایران
به سمت ساخت سلاح رفته و در این گزارشهای 2011 و 2014 آقای آمانو اینها
ذکر شده است و بعد حالا در سال 2015 آمده است آن گزارشات را جمعبندی کرده
است. دقت کنید، راجعبه چند تا موضوع بود که اینها تحت عنوان ابعاد احتمالی
نظامی بود؛ PMD بود. آژانس دیگر اظهار نظر کرده است یعنی قبلا میگفت که
من نیاز به بررسی دارم، آمده است از سال 2011 تا 2015 بررسی کرده و نظرش را
در گزارش شماره 68 سال 2015 داده است. گفته است که پرونده PMD را میبندم و
نظرش را درباره PMD داده است. به نظرم وی هم اکنون P را برداشته است و MD
را باز کرده است. یعنی آمده حد military dimension را گفته است. حالا برای
خودش، برای بعد بازرسی قرار داده است. بازرسی که میخواهد انجام دهد بر
مبنایmilitary dimension است که ارزیابی کرده و در آن گزارش اعلام کرده که
وجود داشته است. برمبنای آن ما را مجازات کردند یعنی برجام مجازاتی است که
برای مجرم نوشتند این را باید به جامعه گفت.
برجام مجازاتی مجرم است. یعنی از نظر آنها ما مجرم شناخته شدیم. حالا
مجازات نوشتند. مثلا یک نفر به دادگاه میرود، مجازات میشود که آنقدر سال
تبعید شود یا آنقدر سال برای این جرم، زندان باشد و شلاق بخورد. در برجام
تقریبا برای ما هم شلاق، هم تبعید و هم زندان نوشته شده است و هم خسارت
مالی باید بدهیم. همین که پولهایمان را نمیدهند. همه اینها مجازات است
ولی این را به عنوان سیب و گلابی به جامعه معرفی میکنند. خیلی جالب است
یعنی مجازاتی که برای جامعه ما نوشته است و خودمان هم امضایش کردیم، یعنی
این هیئت مذاکره کننده رفتند زیر مجازات را امضا کردند که من این را
پذیرفتم. حالا یک قطعنامه هم دهید،2231 که این ضامن این مجازات باشد. یعنی همه چیز را پذیرفتند. مبنایش چیست؟ گزارش آقای آمانو.
حالا
گزارش آقای آمانو میگوید این ابعاد نظامی در این حد داشته است؛ تا سال
2003 و بعد از آن از سال 2003 به بعد هم یعنی از دولت خاتمی کمی این
طرفتر، همه این چیزها برای دولت خاتمی و هاشمی بود. فعالیتهایی که برای
ما نوشتند، سازمان یافته نبود. اینها متن گزارش 2015 است. حالا چه اتفاقی
میافتد؟ این دوستان میگویند که بهبه، چهچه ما پرونده را بستیم. نه
اتفاقا یک اسلحه پشت کله شما گرفته است، هر وقت بتواند میرود میگوید حالا
امتیازاتتان را بدهید، موادتان را بدهید، خارج کنید. ما
تند و تند میرویم آب سنگین را به عمان میبریم و آنجا میگذاریم که آنها
بیایند ببرند. حالا آنجا نوشته شده است که آب سنگین را باید در معرض فروش
بینالمللی بگذارید. نگفته است که از کشور خارج کنید. خارج از برجام هم
عمل میکنیم، بیرون میفرستیم. یعنی در این قضیه درمورد آب سنگین عمل شده
است. بعد میگویند سایه جنگ را برطرف کردیم. بابا همین مواد خودش بازدارنده
بود. حرف رهبری است، اگر همین مواد را هم نگه داشته بودید. حالا
اگر شما خواستید میتوانید این را فاکتور بگیرید. رهبری در صحبتهایشان
فرمودند که همین اگر داخل کشور بود بازدارنده بود. دنبال چه بودید. یعنی
همین سایه جنگ را هم یک جور بزرگ میکنند که انگار همین مواد باعث جنگ
میشد در صورتی که این مواد اینجا بود کسی جرات نمیکرد به این کشور حمله
کند. حالا اینها دنبال چه هستند؟ چرا میخواهند مراکز نظامی را بازدید
کنند؟ این فشاری که آوردند.
مستند به آن گزارش آمانو چه حرف جدیدی امریکایی ها زدند؟
ببینید
سلاح دو وجه دارد. یک مواد است و یک تکنولوژی و فناوری است. اینها آمدند
مواد را به زعم خودشان، حالا ما که موضوع را قبول نداریم، به زعم خودشان
اراک را تعطیل کردند، نطنز و فردو را هم تعطیل کردند و حتی تغییر کاربریش
میدهند. یعنی فقط این نیست که ایستا باشد و بشود هر زمانی شروع کرد،
میگوید نه تغییر کاربری دهید. همه اینها را ایران پذیرفته است. دیگر چه
میخواهند؟ اینها قسمت تکنولوژی که برمیگردد به حوزههای صنایع ما؛ چه
صنایع نظامی و غیرنظامی، اینها را در دستور کار گذاشتند. حالا آژانس
میگوید؛ برمبنای اطلاعاتی که به من رسیده است، میگویم ایران تا این حد
کار کرده است. حالا آیا این اطلاعات برای سال 2011 بود یعنی از سال 2011 به
بعد اطلاعات دیگری جمع نکردند؟ یا مدرکسازی و سندسازی نکردند؟ میتوانند
هم کرده باشند؟ جاسوسی ندارند اینجا که اطلاعاتی درباره مسائل موشکی،
دریایی و هوایی ما بدهند؟ راجعبه فناوریهای نوین ما بدهند؟ حتما دارند.
مگر این فناوریهای نوین چند منظوره نیستند؟ یعنی هم میتوان در یک مقوله
دیگر به کار برد، مثلا در صنعت هوایی و هم در سانتریفیوژ از آن استفاده
کرد. یک چیزی که در الکترونیک باعث پیشرفت کشور میشود، این ممکن است در یک
سلاح کشتار جمعی هم به کار برده شود. چون اینها فناوریهای پیشرفته هستند.
میتواند بیاید در این موارد بهانهجویی کند.
پس
ببینید امریکا به آژانس فشار میآورد که آژانس وارد بازدیدهای نظامی شود و
در بازدیدهای نظامی، کاری کند که بازی را به هم بزند و دوباره مذاکرات را
شروع کند و امتیاز بیشتری بگیرد. آیا از داخل ما علامتهایی یا پیغامهایی
را دریافت کرده است؟ نه اینکه این پیغامها را کسی بگوید بله، بیایید
بازدید کنید. پیغامها، رفتارشناسی است. یعنی از رفتار و گفتار مقامات
سیاسی ما آنها این برداشت را کردند، از میزان سست بودن به پرداختن اقتصاد
مقاومتی، آنها این برداشت را میکنند که الان میشود به ایران فشار بیشتری
وارد کرد. پس چه میخواهند؟ از ابزارهای سازمان بینالمللی مثل آژانس
استفاده کنند. الان این ماموریت را به آژانس میدهند که شما بروید به مراکز
نظامی ایران گیر بدهید.
میگوید
میخواهم برای کسب اطلاعات بیشتر باید بازدید کنم. دو حالت دارد. ما یا
اجازه بازدید میدهیم. یا اجازه نمیدهیم. یک عده میگویند بیایند. یک
عدهای هم میگویند ما که کاری نکردیم. این را قبلا هم میگفتند. ما که
کاری نکردیم، بیایند بازدید کنند. ولی اهداف آنها از بازدید چیست؟
صاحبنظران باید بنشیند، شورای عالی امنیت ملی بنشیند، بررسی کند، اهداف
آنها را از این بازرسی بگوید. من به منابع پنهان دسترسی ندارم، منابع آشکار
را میبینیم، اگر آژانس بخواهد بیاید بازرسی در مراکز نظامی کند، دنبال
این است که ما فعالیتهایی در جهت سلاح هستهای انجام دادیم. جوری که در آن
گزارش ادعا کردند و میگوید من وقتی میتوانم اظهار نظر جدید کنم که بروم
بازرسی بیشتری کنم.
قبلا بازدید کردند.
قبلا
خود آقای آمانو و معاونش که در آن گزارش نوشته شده است اینها به فشار تیم
مذاکره کننده از پارچین بازدید کردند. نمیگوییم بازرسی، بازدید کردند و
دادههایی را گرفتند که برمنبای آن دادهها، طبق گزارش سال 2015 یک حفره
ایجاد کردند. حفرهای در آن بازدید وجود دارد. حتی در ارزیابی اسناد
قبلیشان حفرههای مختلفی است. ببینید این تیم مذاکره کننده ما، اینها را
نمیگوید.
یعنی جایی میگذارد اگر بخواهد دفعه بعد بازدیدی کند، بتواند به آنجا استناد کند.
بله
مطلب را باز گذاشته است حالا میخواهد راجعبه آنها صحبت کند. من جزو
مخالفین بودم که نباید به آنها داد. همیشه این را گفتم. اصلا نباید اینها
بیایند ببینید. دقیقا همان پیشبینی که پنج شش سال پیش کردم، بعد از بازدید
آمانو از پارچین هم اکنون اتفاق افتاد.
بعد از برجام و بعد از قطعنامه 2231 من مصاحبهای از شما گرفته بودم و در
آن مصاحبه شما گفتید، اینها در آینده به همین گزارش آمانو استناد می کنند و
بهانه جدید می آورند.
بله
بنده حرف زدم ولی میدانید چه کار کردند؟ تهدیدم کردند. خیلی جالب است.
یعنی اگر من آمدم حرف زدم مسئله ملی برایم مهم بود، یعنی امنیت کشور برایم
مهم بود. حفظ آدمها برایم مهم بود. پاسداری از خون شهدا برایم مهم بود.
ولی آمدند در رسانهها مسئله را شخصی کردند، انگار که مثلا اگر آقای ایکس
جای من آمده است، من الان ناراحتم. من هم قبلا جای او رفتم. مگر من بد
گفتم. میدانید من میگویم شما دارید یک چیزی را به صورت حقیقت جلوه
میدهید که این کذب است. شما دارید همه چیز را خوب به مردم نشان
میدهید، بله میخواهید آرامش باشد که توسعه دهید. تئوری شما این است. یعنی
آن بحث تکنوکراتها و لیبرالها که در دستگاه اجرایی حاکم شوند، همین است.
میخواهند بگویند که همه چیز خوب است و برویم با امریکا رابطه برقرار
کنیم، برویم با غرب بسازیم. کشور را با این وضعیت تسلیم میکنند. حالا اگر
یک نفر آمد، دلش سوخت و حقایق را گفت، به جای اینکه بگویند دارد نکات خوبی
میگوید، این حفرهها را برویم پر کنیم، برویم در مذاکرات کمکشان کنیم،
میگویند که اینها مسئله شخصی دارند. این پست
و مقام ها پیشکش خودتان، چند تا پست دیگر بگیرید. مملکت را نفروشید. مملکت
را از بین نبرید. فکر نسل آینده ما در این قضیه باشید، در این کشور باشید.
همیشه که شما حاکم نیستید.
حالا
ببینید برگردیم سر بحثمان، این سفر خانم نیکی هیلی یک شو و یک جنجال
تبلیغاتی است. یعنی چه چیزی وجود داشت که امریکا نمیتوانست به سفیرش در
آژانس بگوید، این را به مدیرکل منتقل کن. اصلا سفیر داشتن در آنجا برای حرف
زدن است. امریکا در حال زمینهسازی است که هم مصرف داخلی برای خود امریکا
داشته باشد، شلوغش کند. سفر تبلیغاتی است و می خواهد در جهان خبرسازی کند و
به آژانس فشار بیاورند. چون ممکن است کشورهای دیگر عواملی داشته باشند که
بخواهند در آژانس جلوگیری کنند، امریکا از عوامل خودش و آدمهایی که آنجا
کاشته ، استفاده کند که حالا اینها فشار را از ابعاد نظامی به ایران
بیاورند. علت اینکه به سایتهای نظامی و مراکز نظامی تاکید میکند، این است
که آن موضوع قبلی که دارای ابعاد نظامی هستهای احتمالی بود، احتمالش را
بردارند. یعنی P را از PMD حذف کنند و بقیه موارد را دنبال کنند.
حالا اگر بخواهد یک اقدام عاقلانه از سمت طرف ایرانی صورت گیرد، در مقابل
این اقدامی که امریکایها انجام دادند ما باید چه اقدام و تدابیری را انجام
دهیم که تفکرات خصمانه آنها خنثی شود؟
ما
باید از ابزارهای خودمان استفاده کنیم. از ابزارهای قدرت خودمان استفاده
کنیم. اولا اینکه با مردم رو راست باشیم. رو راست بودن یعنی اینکه آمار و
اطلاعات درست به آنها بدهیم.
دوم
اینکه رئیس صداوسیما و معاونینش راجعبه موضوع برجام توسط کارشناسان خبره
توجیح شوند که روی یک خط حرکت کنند. صداوسیمای ما طبق صحبتهای قبلی ما روی
یک خط حرکت نمیکنند وگرنه مردم همراهی میکنند. مردم اقتصاد مقاومتی را
درک میکنند. ببینید چون دستشان در جیب خودشان است و میدانند که جیبشان
خالی است. ولی وقتی که صداوسیما به عنوان بلندگوی رسمی جمهوری اسلامی
زیگزاک برود و یک روز خوب و یک روز بد بگوید. نه بد بگویید و نه خوب
بگویید؛ فقط واقعیت را بگویید. هر چه واقعیت است شما همان را به مردم
بگویید، مردم مطمئنا در مقابل امریکا و زیادهخواهیهای دشمن مقابله
میکنند، مقاومت میکنند. این شناخت ما از قبل از انقلاب است. مردم انقلاب
کردند. مملکت را در دوران دفاع مقدس آنها نگاه داشتند. بعد هم مقاومت کردند
و بچههایشان را جاهای مختلف فرستادند و از کشور در ابعاد مختلف دفاع
کردند. همه هم نظامی نبودند. در حوزه کشاورزی و صنعت و پزشک و همه چیز
بودند. اگر مردم وارد شوند همه چیز را حل میکنند. صداوسیما در داخل نقش
مهمی دارد.
سومین
موضوع بحث انسجام در داخل کشور است. این بازیها را کنار بگذارند. چپ بکش و
راست بکش و همه برای بدست آوردن قدرت است و میخواهند همدیگر را بزنند.
بالاخره بین جناحهای رقیب که در چارچوب نظام فعالیت میکنند باید انسجام
مدیریت به وجود بیاید. یک تصمیم باید گرفته شود. یعنی آنهایی که میخواهند
با غرب و امریکا بسازند، باید یک جلسه بنشیند راست بگویند. بگویند ما در
اقتصاد میگوییم این. در روابط اجتماعی میگوییم این. ما در ولایت فقیه
میگوییم این، در هر چیز بگوییم که نظر ما این است، در بقیه چیزها هم بقیه
بگویند که نظرشان چیست. به یک موضوع و مبحث مشترک که آن اصل نظام است،
برسند. خواست نظام شود. بر مبنای آن بروند و حرکت کنند. اگر ما انسجام
مدیریت نداشته باشیم، مگر میتوانیم در مقابل قدرت دشمن مقابله کنیم. پس
انسجام مدیریت و حاکمیت یک تفکر علمی خیلی مهم است. انسجام مدیریت براساس
قرآن و موازین انقلاب من میگویم. یعنی اگر کسی به عنوان پیرو امام در
انتخابات شرکت کرده است، اگر کسی آمده است در چارچوب نظام جمهوری اسلامی
پذیرفته است، از فیلتر شورای نگهبان عبور کرده است، در انتخابات آمده و خطا
هم کرده است و انقلاب و نظام را هم زیر سوال برده و کسی هم به او چیزی
نگفته است، حالا یک عدهای هم رای دادند این نباید بگوید که هر کاری دلم
خواست میتوانم انجام دهم. نه باید این در چارچوب نظام کار کند. پس چارچوب
نظام و اهداف انقلاب باید مد نظر باشند و به انسجام مدیریت برسیم. برمبنای
آن با طرف مقابل باید از جبهه اقتصادی، سیاسی، نظامی و فرهنگی مقابله کنیم؛
در این چهار جبهه. چون او چهار جبهه برای ما باز کرده است.
در
حوزه فرهنگی، تهاجم فرهنگی، شبیهخوان فرهنگی، سالها است که مقام معظم
رهبری دارد در این مسئله هشدار میدهد. دستگاههای اجرایی در کشور چه کار
کردند؟ صداوسیما در کشور چه کار کرد؟ قوه قضائیه ما در جهت رضایتمندی مردم
از نظام چه کار کرده است؟ باید بیاید جواب دهد، باید بیاید در این کار
مشارکت کند. یعنی در حوزه فرهنگ خیلی مهم است.
من
به قوه قضائیه اشاره کردم، چون این یک مسئله فرهنگی است که مردم، نظام
برایشان مقبولیت داشته باشد. وقتی نظام برایشان عدالت بیاورد، امنیت بیاورد
و آن اهداف انقلاب را حفظ کند، اگر کسی از انقلابیگری خارج شود، قوه
قضائیه باید با او برخورد کند. این حوزه فرهنگی است.
در
حوزه اقتصادی ما باید اقتصاد مقاومتی را جاری کنیم. پس تبلیغات صدا وسیما
هم در جهت رفاهزدگی نباید باشد. حرکت بانکهایمان همین طور. ببینید
مصرفگرایی در جامعه نباید باشد. مرتب ما باید ببینیم مشکلات مردم چیست؟
حلش کنیم. این اقتصاد مقاومتی است. همان کارهای ساده مردم حل شود. در حوزه
نظامی ما باید مانورهای نظامیمان را در داخل بیشتر کنیم. جذب کنیم. لشکر
استاد، لشکر دبیران را جذب کنیم. اینها برای ما بسیجی بیشتری خواهد ساخت.
وقتی اینها جذب شوند، انسجام را ببینند، خط اصلی نظام را ببینید. آینده
جامعه ما را معلمین میسازند. ما لشکر معلمین را فراموش نکنیم. مانورهای
نظامی فقط با اسلحه دست گرفتن و رژه رفتن و این چیزها نیست. در حوزه علم و
فناوری اینها پشتیبان بحثهای نظامی ما است. ما باید مانورهای خیلی ویژهای
در حوزه علم و فناوری انجام دهیم و این به دست محققین و استاد دانشگاه و
معلمین کشور قابل انجام است. محققان کشور ما باید وارد قضیه شوند. الان
دانشگاههایمان رشتههای استراتژیک را تعطیل میکنند. حالا اسمش تغییر نام
است ولی تعطیل میکنند. هیچ توجهی نمیشود. ما پول نمیخواهیم. ما امکانات
داریم. بیشتر انسجام مدیریت، حاکمیت و تفکر علمی در حوزه تحقیقات در
آموزشمان میخواهیم. ببینید با وزارت علوم چه برخوردی میشود. این وزارت
علوم، وزیرش باید اول معرفی شود، چون وزیر باید اول مورد قبول همه در جامعه
باشد، نه یک جناح خاص بخواهد بیاید حوزه فرهنگ وعلم را قبضه کند، چون
دانشگاه مبدا همه تحولات است ولی میبینیم دولت یازدهم چه در آن دولت
یازدهم و چه دولت دوازدهم، به این مقولهای که آینده کشور را میخواهد
بسازد و مبدا تمام تحولات است، بیتوجه است. وزیرش درجه چندم حساب میشود.
درجه یک نیست. این هم جزو چیزهایی است که مقابله با امریکا و زیاده خواهی
امریکا است.
حوزه
سیاسی؛ حالا در دیپلماسی چه کار کنیم. آیا دیپلماسی اقتصادی را پیش
میبریم؟ آیا روی دیپلماسی عمومی کار میکنیم؟ برویم از روشهای دیگر
استفاده کنیم که اسمش را دیپلماسی عمومی میگذاریم؟ آیا ما پیوندهایمان با
بقیه دنیا را در دیپلماسیمان فدای غرب خواهیم کرد؟ در حوزه سیاسی تکلیف
خودمان را باید با روسیه مشخص کنیم. مراودات اقتصادی ما با روسیه چقدر است؟
با بقیه چقدر است؟ او هم دنبال منافعش است ما هم باید همین طور باشیم. با
چین و هند و کشورهای دیگر چطور برخورد میکنیم؟ مقام معظم رهبری قبلا
اینها را تذکر دادند. دستگاه اجرای ما باید به سمت این شرایط برود برای
مقابله با تحرکات امریکا این کار را بکند. از قدرت آن در منطقه باید
استفاده کنیم. برای امریکا باید چالش در خارج از منطقه ایجاد کنیم. او برای
ما در منطقه چالش درست کرده است، ما باید خارج از منطقه آسیای جنوب غربی
برای امریکا چالش درست کنیم؛ این در حوزه سیاسی است. کار سیاستمداران، کار
وزارت خارجه، کار اتاقهای فکر است که در جمهوری اسلامی فعال هستند. اینها
باید ورزیده شوند، فکر کنند، پیشنهاد دهند، بعضیهایش عمل شود تا ببینیم چه
میشود. ما باید به سمت قدرت جهانی شدن پیش برویم. نه اینکه بمانیم و در
قدرت منطقهای در ذهن بقیه درجا بزنیم و اینکه بخواهیم عقبنشینی کنیم.
بخواهیم از قدرت منطقهای عقبنشینی کنیم و بگوییم ما هم یک کشور معمولی
هستیم و بسازیم و زندگی کنیم. این تفکر در جامعه ما است که از انقلابیگری
دست بردارد و بگوید که انقلاب تمام شده است، این را باید برای مردم گفت که
آقا انقلابی بودن چه محاسنی دارد و انقلابی نبودن چه معایبی دارد.
ما
باید خودمان را از این نظام پولی ای که امریکا بر آن حاکم است، بیرون
بکشیم. الان فرصت خوبی است. روسیه و چین به خاطر هم بحثهایی که با کره
شمالی است تحت فشار قرار میگیرد و هم خود اقتصاد چین که امریکا را به خطر
انداخته است. اینها نشانه هایی مبنی بر اینکه که بحران به سمت شرق آسیا
میرود، است. ما باید از این فرصت استفاده کنیم. ما باید پیمان پولی جدید
درست کنیم. ما باید پول دیگری درست کنیم و در آن مشارکت داشته باشیم. الان
میتوانیم. الان با توجه به نفوذی که در منطقه داریم، قدرتی که در مبارزه
با تروریسم در منطقه داشتیم، در جهان هم سنپات پیدا کردیم. ما از این
فرصتها باید استفاده کنیم. با یک نقشه راه مشخص را تعیین کنیم این نظام
مالی و اقتصادی که امریکا درست کرده را برهم بزنیم. چون آن قدرت اقتصادیش
به قدری است که ما نمیتوانیم با آن برابر کنیم. ما باید برویم از بقیه کمک
بگیریم.
نظر دیگری هم است که میگوید؛ اگر بیاییم اقامه دعوی کنیم علیه امریکا در
شورای امنیت، حتی اگر امریکا این را وتو کند که میکند باز هم به نفع ما
است. برای ما خوب است و برای ما یک وجهای را میآورد.
من
نفی نمیکنم. میگویم هر اقدامی که ما میتوانیم برویم در مجامع
بینالمللی انجام دهیم، چون این کارها دراز مدت است. ممکن است بیست سی سال
این موضوع طول بکشد. ما برویم انجام دهیم که کشورهای دیگر ببینند شما وقتی
اراده کنید، از یک جریانی جلوگیری کنید، میایستید و یک کشوری هم مثل روسیه
به دلیل دیگری با شما همراه شود، چین، هند، پاکستان همراه شود. یعنی این
یک اجماعی در یک جای دیگر دنیا را به وجود میآورد، حتی میتواند منجر به
ایجاد سازمانهای جدیدی در دنیا شود، مثلا به سمت قدرت شدن آسیا، یک قدرت
انسجام پیش برود که ما هم یک قدرت اصلی در آن باشیم. ما باید این کارها را
بکنیم. اینها دیپلماسی مرسوم است که باید از نظر سیاسی هر شکایتی در هر
دادگاهی میتوانیم این کار را بکنیم. ولی از ابزار قدرت دیگران هم استفاده
کنیم و آیندهنگر باشیم. برویم این هیمنه
قدرت سیاسی امریکا را در هم بریزیم. امریکا الان ضعیف است. از نظر نظامی
نمیتواند کاری کند. ما از نظر نظامی میتوانیم به آنها آسیب بزنیم. یک
کشوری که مدعی ابر قدرتی است، میخواهد با یک کشوری که 38 سال پیش انقلاب
کرده است، با این مبارزه کند. اگر ضربه از ما بخورد خیلی آسیبپذیر است و
آن هیمنه و ابهتش در دنیا بریزد، کارش تمام است.
رجانیوز- یعنی ما چطور میتوانیم ضربه نظامی به او بزنیم؟
امریکا
از نظر نظامی با ما درگیر نخواهد شد. اگر ما یک هلیکوپتر امریکایی را
بزنیم، ارزشش خیلی بیشتر از این است که او یک هلیکوپتر از ما بزند. چون او
خود را اینگونه نشان داده که ابر قدرت و آسیب ناپذیر است. ناو و ناچه
امریکایی در خلیج فارس، ابهت امریکاست که با زدن آن، آن ابهت فرو می ریزد.
ما ابهتی که در دنیای مادی مطرح است را نداریم ولیا یک ابوهت معنوی در دنیا
داریم. آنها ابهت مادی ما را نمیتوانند بشکنند برای همین دنبال این هستند
که با این پروندههای اختلاص و دزدی و فرار یک عدهای به خارج بگویند که
جمهوری اسلامی از درون تهی شده و آن ابهت معنوی را دیگر ندارد. یعنی دین
نتوانسته جامعه اینها را درست کند. آن تهاجم فرهنگی را دارد دنبال میکند.
رفاهزدگی را در جامعه آورد، او میخواهد در آن جنگ، ریشه و اساس انقلاب ما
را بزند. پس امریکا هیچگاه وارد جنگ نظامی با ما نخواهد شد.
رجانیوز- نظرتان این است که ما با او وارد جنگ نظامی شویم؟
نه
ما باید از قدرت نظامیمان استفاده کنیم. جلو برویم. مثل همین حالا که
نگذاشتیم عراق در دست آنها باشد. نگذاشتیم سوریه در دست آنها باشد. این
یعنی به سمت اقتدار رفتن. ما بازار بازسازی عراق و سوریه را نباید از دست
دهیم. اینجا در حوزه فرهنگی، ما میتوانیم با استکبار جهانی مبارزه کنیم.
ما نباید فقط از ابعاد نظامی وارد نشویم. از ابعاد نظامی استفاده کردیم
جلوی تروریسم و دشمنان را در آنجا گرفتیم، حالا باید با امنیتی که ایجاد
میکنیم آن کشورها را بسازیم. با ساختن این کشورها، فرهنگ انقلابی را آنجا
ببریم که ببینند پشتوانه انقلاب اینها است. اعتقاد اینها است. سرباز ما مثل
سرباز امریکایی فساد نمیکند. سرباز ما بر خلاف آن کارهایی که امریکایی ها
در زندان ابوقریب و جاهای دیگر کردند، در آنجا نماز میخواند و روزه
میگیرد و دعا میخواند آنجا را بازسازی میکند. این اشتغال برای ما ایجاد
میکند. معضلات اقتصادیمان را با بازسازی حل میکنیم. ما فرصت بازسازی را
نباید به کشورهای دیگر بدهیم. ما هزینهها را دادیم. الان زمان فایده است.
برویم از راه بازسازی، فرهنگ انقلاب را توسعه دهیم. دشمن از این میترسد.
اینجا است که ما باید انسجام داخلی داشته باشیم. اینجایی که بحران است، پیچ
تاریخی اینجا است. در این پیچ از دره پایین نیفتیم. از پیچ عبور کنیم.
جناح لیبرال و جناح تکنوکرات در جامعه، میخواهند ما را از این پیچ به
پایین پرت کنند. میخواهند عقبگرد کنند. میخواهند ما به قدرت جهانی تبدیل
نشویم. میترسند. نمیگوییم سوءنیت دارند. از دشمن میترسند. نباید از
دشمن ترسید.