به گزارش پایگاه 598 به نقل از خبرآنلاین، بهترین افراد برای بازگو کردن حقایق درباره
منافقین، اعضای جداشده سازمان هستند، مریم سنجابی سابقه بیش از دو دهه
حضور در سازمان را داشته است. هنوز هم با بغض و کینه نسبت به سازمان صحبت
میکند و میگوید:تجربه بیش از 20 سال بودن در کمپ اشرف و اینکه از نزدیک
شاهد بودم چگونه اعضای ناراضی سر به نیست شده و یا از یاس و غم خودکشی
میکردند بسیار دشوار بود و از خاطرات بسیار تلخ زندگیام است.» وی که به
گفته خود بیش از 20 سال در عضویت سازمان بود و مسئولیت پرسنلی و رسیدگی به
پروندههای تشکیلاتی را بر عهده داشت، در سال 1390 توانست از کمپ اشرف فرار
کند.
اهم اظهارات سنجابی به شرح زیر است:
*سال 1366 رجوی مخفیانه برای ملاقات با یک سری مقامات عربستان و به ظاهر
برای سفر حج به عربستان رفت.در هنگام بازگشت رجوی از عربستان ، مقامات
عربستان از طرف "ملک عبدالله" ولیعهد عربستان علاوه بر هزینه سفر، سه
کامیون طلا حاوی مقادیر چشمگیری شمش طلا و جواهرات و ساعتهای طلای رولکس
با آرم سلطنتی آل سعود به رجوی هدیه دادند که در آن زمان مبلغ هنگفتی
میشد.
* در سال 1388 شخص رجوی تلاش بسیار زیادی برای به آشوب کشیدن ایران و به هم
زدن انتخابات ریاست جمهوری کرد که به نمونههایی از کارهایی که انجام شد و
در جریان بودم اشاره میکنم. هدف تمام این اقدامات به خشونت کشاندن و
اعتراضی و ملتهب کردن فضای جامعه و مختل کردن روند انتخابات بود. رجوی به
دنبال ایجاد فضای ناآرام و ناامنی برای مردم بود. او در در یکی از پیامهای
داخلیاش به صراحت گفت از خشونت و اینکه جو سیاسی ایران به سمت خشونت و
سختتر شدن برود و تعدادی هم کشته شوند نترسید. چرا که برای جان انسانها
هیچ ارزشی قائل نبود و اصولا به دنبال برهم زدن آرامش مردم به هر وسیلهای
بود.
*کمکهای مالی صدام حسین به سازمان هم در طی 17 سال یعنی از سال 1985 تا
2002 با اسناد و مدارک و فیلمهای ویدئویی کاملا برملا شده است. بدو ورود
رجوی به عراق یکی از توافقات او با صدام موضوع تامین و حمایت مالی سازمان
بود. در آن زمان صدام از دو زاویه نیاز به این توافق داشت یعنی دو جای سود
میبرد. از زاویه نیاز اول که یک نیروی مزدور تحت امر ارتش به او در جنگی
که با ایران داشت اضافه میشد که نقش این ارتش در ابتدا جنگهای نامنظم
برای ارتش صدام بود و در مرحله بعد وارد جنگهای منظم شد. و از زاویه نیاز
دوم نیز نیاز به دور زدن تحریمهای نفتی که ازخارج به او اعمال شده بود از
قِبَل شرکتهای پوششی فرقه رجوی داشت.
*در سال 1366 توافق اولیه این بود که روزانه 50 هزار بشکه نفت عراق به رجوی
اختصاص یابد و در ازای آن شرکتهای پوششی رجوی تولیدات نفتی عراق را
دربازارهای جهانی بفروشند. بعد از شروع قراردادهای نفتی که از طریق
شرکتهای پوششی سازمان به فروش میرفت، میزان نفت اختصاص داده شده به فرقه
رجوی از طرف صدام به سازمان به 70 هزار بشکه در روز و سپس به 100 هزار بشکه
در روز رسید. قیمت هر بشکه نفت در فاصله زمانی بین 1987 تا 2002 بین 30 تا
78 دلار بود که بطور میانگین، روزانه بین 3 تا 4 میلیون دلار فقط از این
طریق گیر رجوی میآمد.
*رجوی به کمک شرکتهای پوششی خود توانست کم کم بازار عراق را در دست بگیرد.
به طوریکه درسال 1380 شرکتهای پوششی سازمان قادر بودند شرکتهای رقیب
عراقی را در بازار حذف کنند. برای نمونه در فاصله بین شروع و پایان اشغال
عراق توسط امریکا، بازار انواع بیسیمهای برد کوتاه و همچنین خودروهای
وارداتی در دست سازمان بود وشرکتهای عراقی قادر به رقابت با شرکتهای
پوششی فرقه نبودند.
* اولین قرارداد واردات خودروی سازمان از ژاپن به عراق بود و این قرارداد
شامل خرید جیپهای نظامی سفارشی از کمپانی تویوتای ژاپن دربدو تاسیس به
اصطلاح ارتش آزادیبخش در سال 66 بود. بعدها خودروهای سواری لندکروز نیز به
این لیست اضافه شد که در آن زمان به خودروهای "فرماندهی" معروف بود. البته
مردم عراق و بازار عراق به این نوع جیپها، "جیپ مجاهدین" میگفتند و به
همین اسم درعراق معروف شده است. تعداد قرارداد این مدل از خودروها بالغ بر
1000 دستگاه سفارشی بود. برخی از خودروها دارای امکانات متعدد ازجمله نوع
کولر یا فرمان و یا گیربکس و یا شاسی متناسب برای حرکت در مناطق مختلف
بودند و از قیمتهای متعارف روز بازار بالاتر بودند.
*با ورود به عراق و توافقاتی که با دولت صدام انجام شد سازمان به سرمایه
قابل توجهی دست یافت که در مدت اندکی آن را در سایر کشورها به کار انداخت
که یک نمونه آن خرید انواع سهام شرکتها بود. دو تن از جداشدگان که در
سوریه در اثنای جنگ عراق و امریکا توسط دستگاه اطلاعات سوریه دستگیر و به
ایران مسترد شدند حامل دو میلیون دلار از این پولها بودند. ناگفته نماند
که سازمان همه امکانات لجستیک و پشتیبانیاش را از بدو ورود تا حتی دو سال
بعد از اشغال عراق ازدولت عراق دریافت میکرد که شامل کلیه کالاهای اساسی
از جمله انواع سوخت و مواد غذایی مانند برنج و آرد و چای و شکر و... به
اضافه همه هزینه و نیروهای سرویس و نگهداری ادوات جنگی و غیرجنگی که شامل
خودروهای زرهی و غیرزرهی و سایر تسلیحات میشدند بود. در شهرک تاجی
(تعمیرگاه ماشینآلات زرهی و مهندسی)3000 نفر از پرسنل ارتش عراق در خدمت
سازمان مشغول به کار و تعمیرات و آموزش لجستیک سازمان اشتغال داشتند.به طور
رسمی هزینه و بودجه ارتش رجوی از زمانی که در غالب یک ارتش منظم قرارگرفت
از طریق لشگر اول از سپاه دوم عراق مستقر در جبهه میانی تامین میشد و جزئی
از این لشکر محسوب میشد.
* قیمت هر تانک چیفتن مطابق قیمتهای همان سالها (البته تقریبی و دست کم
محاسبه میشود) 700 هزار پوند بود که یک قلم فقط در یک مرحله (بعد از
عملیات چلچراغ) درقبال 500 اسیری که رجوی ازسربازان ایرانی گرفته بود تعداد
60 فروند از این مدل تانکها توسط صدام به رجوی داده شد. قیمت هر تانک تی
55 روسی معادل یک میلیون دلار بود که بیش از 200 دستگاه توسط صدام به رجوی
تحویل داده شد.بنابر آمار سازمان 300 دستگاه انواع نفربر که قیمت هر کدام
را دست کم و میانگین 700 هزار دلار باید محاسبه کرد.قیمت انواع توپهای
خودکششی و توپخانه سنگین که معادل نفربر باید محاسبه کرد و تعداد آنها بالغ
بر500 عراده است.قیمت انواع تسلیحات پدافندی و تسلیحات اجتماعی مانند
تیربارها و موشکاندازها و انواع تسلیحات سبک انفرادی که بالغ بر20 هزار
قطعه اعلام شده است میانگین 50 هزار دلار میشود.
* قیمت انواع وسایل دیدبانی و تجهیزات شیمیایی و قطعات تسلیحات زرهی مثل
ژیرسکوپها و غیره و غیره. در کنار اینها، قیمت هر موشک یا گلوله تسلیحات
سنگین هم قرار میگیرد. همچنین انواع تسلیحات پیشرفته منحنیزن دیگر مانند
انواع کاتیوشاها و... و یا انواع ماشینآلات مهندسی مانند مینروبها و
بولدوزرهای نظامی و یدککشهای برادلی و لودرهای مهندسی و... که هرکدام
معادل قیمت نفربرهای زرهی هستند. دست آخر هم اقلام دیددرشب و مخابراتی و
الکترونیک سیستم زرهی و حتی پیاده. فقط برای نمونه قیمت هر عینک شب مدرن
نظامی 2000 دلار بود.در سال 1989میلادی تعداد 100فروند تانک T55
روسی،100فروند انواع نفربر زرهی، حدودا 150 قبضه توپ و کاتیوشا و انواع جنگ
افزارهای نیمه سنگین و صدها دستگاه انواع خورو از ارتش عراق تحویل گرفته
شد.
*همچنین در سال 1997میلادی نیز خانم "پری بخشایی" از طرف مدیریت
سررشتهداری به نمایندگی از رجوی قراردادی را با رئیس ستاد و لجستیک ارتش
صدام امضا کرد و به دنبال آن به مدت چند هفته سازمان از پادگانی در حومه
فلوجه معروف به تاجی توسط دهها تریلی به صورت روزانه انواع سلاح و مهمات و
تجهیرات و اقلام تدارکاتی ذیقیمت به اشرف و زاغههای مهمات آن که تا آن
موقع دست ارتش صدام بود منتقل شدند و از آن پس این منطقه و کل زاغههای آن
که کفایت تامین لجستیک یک لشکر کامل را دارا است در اختیار رجوی قرار گرفت و
این منطقه به عنوان بخشی از اشرف، به اشرف بزرگ معروف شد که بعد از آن هم
مجددا گسترش یافت و زمینهای منطقه حمرین نیز جزو اشرف بزرگ محسوب شد که در
آن مانورهای نظامی جنگی اجرا میشد.
*با این آمار و ارقام میتوان متوجه شد که آیا آنچنان که سازمان مدعی است
هزینههای خود را از طریق کانتینرسازی و گدایی مالی اجتماعی افراد معدودش
در خارجه از خیابانها و یا اخیرا از طریق برنامه پوششیای که به نام
همیاری با سیمای آزادی (تلویزیون فرقه) راه انداخته تامین میکند؟ آیا این
مبالغ اعلام شده درآمد سازمان با هزینههایش تراز میشوند؟ آیا 500 میلیون
دلار اقلام سرمایهای که خود سازمان اعلام کرده فقط در اشرف موجود بود، با
این منابع اعلام شده سازمان همخوانی دارد؟ آیا 20 هزار تن انواع مهمات و
20 هزار قطعه سلاح که سازمان خودش اعلام کرده به امریکاییها تحویل داده و
منهدم شده است، از قِبَل درآمد کمک مالی و کانتینرسازی بوده است؟ بگذریم که
آن زمان نه کانتینرسازی و نه تولید و نه حتی نیروی آنچنانی در خارج وجود
داشت که گدایی مالی اجتماعی بکند! (به قول رجوی هر کس که فقط توان حمل سلاح
داشت باید به منطقه و برای پیوستن به ارتش بهاصطلاح آزادی میآمد و
خارجهنشینی حرام بود!)
*خرجیهای مریم رجوی و اطلاعیههای دستودلبازانه درمورد اینکه سازمان
هزینه انتقال و تاسیس اشرفی دیگر در آلبانی و... را خودش میپردازد و تامین
هزینه میهمانیها وسخنرانی لابیها و ... را هم به این لیست اضافه
کنید.مبلغ 7 میلیون دلار فقط در خانه مریم رجوی در "اورسورواز" در جریان
تهاجم 17 ژوئن توسط پلیس فرانسه کشف شد.
*در سال 2002 بعد از سقوط صدام نیز حدود 5 میلیون دلار از ترس برای چندین
ماه بین اعضای مستقر در کمپ توزیع کردند که همه اینها نمونههای کوچکی از
داراییهای غیرقانونی سازمان است و البته اینها تنها بخش کوچکی از هزینهها
و ولخرجیهای و آلودگی منابع مالی رجوی است و ما از پشتپرده بسیاری از
وقایع دیگر بیخبر هستیم.