بالاخره حکم ریاست جمهوری دولت دوازدهم و دوره دوم حسن روحانی هم در قالب تنفیذ مقام معظم رهبری و هم تحلیف و سوگند ریاست جمهوری در مجلس شورای اسلامی به پایان رسید و اعتدالیون نگران، توانستند به آرامشی برای چهارسال آینده دست یابند .عدم اجرا شدن بسیاری از وعده های انتخاباتی دوره یازدهم و بروز مشکلات شدید اقتصادی ( تعطیلی پی در پی واحدهای صنعتی ، بیکاری گسترده ، کاهش ارزش پول ملی ، حجم وحشتناکی از نقدینگی که به تورم دو رقمی انجامید و ... ) و آشکار شدن چشم انداز بدعهدی ها و شکست برجام همه و همه دست بدست هم دادند تا این نگرانیها از دو سال آخر دولت یازدهم سیر رو به تزایدی را طی کند آنچنان که حتی اصلاح طلبان حامی روحانی نیز زمزمه های جدایی و فرار از هزینه های حمایتشان از وی را بصورت تلویحی دردستور کار قرار داده بودند .لاکن اتخاذ استراتژی "رقیب هراسی و اجرای پروپاگاندای رسانه ای وسیع" و نمایش سناریوهایی همچون : سایه جنگ و بازگشت تحریم ها و... در رسانه های مکتوب و شنیداری و دیداری توانست رقیب را در گوشه رینگ سیاست انتخاباتی به دام انداخته و پیروزی خود را مسجل سازد. البته نباید از برخی ابهامات در اجرای انتخابات و اما و اگرهایی که در این باره وجود دارد که با در نظر گرفتن آمار افراد واجد شرایط رای دادن و آرایی که برای رقیبان به صندوق ها انداخته شد به سادگی گذشت اما هرچه بود رقیب نشان داده بود که حداقل در قانون گرایی و گردن نهادن به مراجعی که فصل الخطاب نهایی اعلام نتیجه انتخابات است قانون گراست و راه کارهای قانونی را برای احقاق حقوق خویش کافی می داند.
امروز حسن روحانی در تکاپوی انتخاب سکانداران وزارتخانه هاست و سهم خواهی یاران و حامیان وی با شدن تمام ادامه دارد . از یکی اصرار و از دیگری انکار را می توان از لابلای مواضع و سخنان ایشان احساس کرد:
1- «علی شکوریراد» دبیر کل حزب اتحاد ملت به تازگی در بخشی از یک مصاحبه با روزنامه شرق در اشاره به چینش کابینه رئیسجمهور روحانی از کاهش نقش اسحاق جهانگیری و افزایش نقش واعظی و نهاوندیان ابراز نگرانی کرد.!
او همچنین گفته است:
«عدم توجه به نظرات آقایان محمد شریعتمداری و مرتضی بانک بهعنوان رؤسای ستادهای انتخاباتی رئیسجمهوری هم دلیل دیگری برای نگرانی است. همزمان، شنیده میشود آقایان نهاوندیان و واعظی بهشدت در چینش کابینه تأثیرگذار شدهاند. همین نزدیکی سبب افزایش نگرانی اصلاحطلبان شده است، چون مسیرهای ارتباطی اصلاحطلبان با آقای روحانی در درجه اول آقای جهانگیری بود و بعد آقای شریعتمداری. علاوهبراینها توییتهای آزاردهنده حسامالدین آشنا، مشاور فرهنگی رئیسجمهوری، هم اصلاحطلبان را به بحث چینش کابینه حساس کرده و موجب شده است که این فضای نگرانکننده تشدید شود.(1)
2- عبدا... نوری از فعالان اصلاحطلب نیز به تازگی طی اظهاراتی، صراحتاً از نحوه چینش کابینه دوم رئیسجمهور روحانی انتقاد کرده بود.او در یک دیدار سیاسی گفته بود:اخباری که از قابلیت و توانمندی بخشی از ترکیب کابینه پیشنهادی به گوش میرسد چنانچه صحت داشته باشد نگران کننده است.(2)
3- منتجب نیا در یادداشت خود با اشاره به اینکه در عرصه سیاست و ائتلافها همیشه سهم خواهی وجود دارد و پشت کردن به سایر «هم ائتلافیها» اشتباه است، نوشت:«این درست نیست که از شخصیتی حمایت شود اما او به هیچوجه خود را وامدار نداند. از این رو قبل از آنکه اصلاحطلبان به تصمیم برسند آقای روحانی باید جلساتی را با شخصیتهای بزرگ اصلاحطلب برگزار کند و حلقه افراد نزدیک به او با اصلاحطلبان جلساتی داشته باشند تا به یک توافق و تعامل مشخص و مکتوب برسند.(3)
تمامی این سخنان و با رصد کردن فضای سیاسی غالب در میان اصلاح طلبان بسیاری از تحلیگران و ناظران را به این باور رسانید که که دوران اخوت و برادری اعتدالیون و اصلاح طلبان به دوران پایانی خود نزدیک شده است و در هردو طرف این احساس رشد یافته است که دیگر احتیاجی به یکدیگر ندارند و می توانند به تنهایی در برابر رقیب قد علم کنند و زمانی که هر یک می توانست بعنوان مدافع دیگری مسئولیت برخی رفتارهای دیگری را بپذیرد به پایان رسیده است زیرا:
* اصلاح طلبان در انتخابات مجلس دهم شورای اسلامی و شورای پنج شهر و روستا در تهران توانستند دو باره در افق سیاسی کشور خود نمایی کنند.
* این دوره دوره آخر روحانی در سپهر سیاست جمهوری اسلامی بعنوان رئیس جمهور و برای استمرار حضورش در نظام و پست های دیگر جمهوری اسلامی نیازمند ارائه چهره ایی موفق با مدیریت الگوسازی برای نسل های بعدی پاستور است و ثانیا اینکه سایه سنگین و منت گذاریهای سیاسی و مستمر اصلاح طلبان به اندازه کافی روحانی را اذیت کرده است که بخواهد در این دوره خود را از این سایه خارج سازد.
*رفتار سیاسی اصلاح طلبان در قبل و حین انتخابات دوره دوازدهم مثل عدم ارائه بیانیه رسمی در حمایت از رئیسجمهور روحانی/ عدم تشکیل ستاد انتخاباتی برای او و اعلام اینکه آقای روحانی نامزد رسمی ما نیست؛ در انتخابات ۹۶، نشان داد که هم اصلاحات و هم اعتدالیون حامی روحانی هریک جداگانه برای خویش هویتی مستقل از دیگری بازخوانی و تعریف کرده است
لذا قاعدتا روند طلاق این دو نحله سیاسی میبایست از بعد از انتخابات ریاستجمهوری سال حتی بدون در نظر گرفتن اینکه روحانی یا رقیب وی به پیروزی می رسیدند یا نه آغاز میشد و انتخابات دوازدهم نقطه آغازین این امر بود.
در مجموع شاید بتوان با در نظر گرفتن محورهای یاد شده وحملات و فشارهای گسترده جریان سیاسی خاص به روحانی برای سهمخواهی از کابینه که طی هفتههای اخیر صورت گرفت و هماکنون نیز به ابراز نگرانیهای اصلاح طلبان نشان دار سیاسی هم رسیده است، اینگونه ادعا کرد از اول هم لزوما همه مباحث مربوط به انتخاب اعضای کابینه از میان اصلاح طلبان با هدف قرار گرفتن چهرههای اصلاحطلب در کابینه نبوده است بلکه هدف اصلی شکل دادن به طلاق سیاسی میان اعتدالیون و اصلاح طلبان و رسمت بخشیدن به این جدایی با هدف پیاده کردن روحانی که اصلاح طلبان از اول هم او را اصلاح طلب نمی دانستند از قطار اصلاحات بوده است.
البته منتقدان و ناظران سیاسی هنوز طرح عبور از خاتمی را در دوران دولت اصلاحات از یاد نبرده اند . در نتیجه وقتی رئیس دولت اصلاحات نیز در دم تیغ حذف اصلاح طلبان نیز قرار می گیرد ادعای اینکه در دولت دوازدهم روحانی نیز در اینراه گام برداشته و شخص وی از قطار اصلاحات پیاده خواهد شد ادعای دور از واقعیتی بنظر نخواهد آمد و در این رابطه سخن ، عبدا... ناصری، از اعضای شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان نیزکه به تازگی از کابینه اول روحانی با کنایه «ناکارآمد و ناهماهنگ» یاد کرده بود ویا رسول منتجب نیا شورشی معروف شورای سیاستگذاری اصلاح طلبان نیز که گفته است: روحانی موظف است، به اصلاحطلبان توجه ویژه داشته باشد؛ چرا که اگر حمایت اصلاحات نبود، روحانی را خُرد میکردند، این اصلاحات بود که او را در سالهای ۹۲ و ۹۶ رییسجمهور کرد. تاییدی باشد بر تمامی ادعاهای یاد شده. والسلام
منابع:
(روزنامهشرق / مصاحبه/ علی شکوری راد/ کد خبر:137421..1
2 . سایت خبری جماران/ اخبار/ عبدالله نوری/ کد خبر:713281
3 . سایت خبری تسنیم / سیاسی/ : کد خبر : 1147315