پس از گذشت ۳۶ سال هنوز هم از او کینه دارند!
گاهی ادعا میکنند وقتی امام(ره) متن بازجوییهای «مظفر بقایی»[دبیرکل حزب زحمتکشان] را در سال ۶۵ خواند، دستور داد نام او را از لیست شهدای انقلاب حذف کنند. در جایی دیگر نقش او در گنجاندن اصل ولایت فقیه در قانون اساسی را رد میکنند و میگویند او همواره پیرو دیدگاههای مظفر بقایی بوده و تعبدی هم به نظرات امام خمینی(ره) نداشته است. وقتی به ماجرای «نوار» و سخنانی در مورد بنیصدر مطرح کرده بود و جنجالی که طرفداران بنیصدر علیه او و حزب جمهوری به پا ساخته بودند هم میرسند، تلویحا جانب بنیصدر را میگیرند و بی اشاره به سخنانش تنها او را محکوم میکنند. اختلاف او با میرحسین موسوی و مخالفتش با پست وزارت خارجه وی برای کابینه شهید باهنر هم ناشی از حسادت میدانند و میگویند چون شهید بهشتی از موسوی حمایت میکرد، او بشدت ناراحت بود.
امروز بعد از ۳۶ سال هنوز هم وقتی به ۱۴ مرداد میرسیم، بازهم میخواهند «سید حسن آیت» را با ۶۵ گلوله ترور کنند.
چماقی به نام «مظفر بقایی» برای سرکوب «آیت»
اما ماجرای «آیت» و «مظفر بقایی» چه بود؟ آیت در جریان درگیریهای بین آیتالله کاشانی و مصدق جزو طرفداران جدی آیتالله کاشانی بود و از آنجایی که «مظفر بقایی» هم از حامیان آیت الله محسوب میشد، حسن آیت هم به او نزدیک شد و این نزدیکی او را به طرف کار تشکیلاتی با بقایی و حزب زحمتکشان سوق داد. اما از وقتی امام خمینی(ره) در بین انقلابیون جا افتاد، دیگر کسی همچون آیت به امثال بقایی و حزب زحمتکشان نیازی نداشت؛ به همین دلیل آیت با امام همراهی کرد و اختلافهایش از همانجا با بقایی آغاز شد و در نتیجه از حزب زحمتکشان کنار رفت.
مظفر بقایی در زمره افرادی بود که مشی ضد مصدقی داشت و در مقابل جریانات طرفدار مصدق همچون نهضت آزادی، از حضور روحانیت در اداره کشور دفاع میکرد اما پس از پیروزی انقلاب در همراهی با انقلابیون تعلل ورزید ولی درعین حال به شخصیت امام خمینی(ره) احترام میگذاشت. یکی از دلایل عدم همراهی بقایی با انقلاب، حضور لیبرالهای نهضت آزادی و مصدقیون در راس دولت موقت بود.
اما در این میان «حسن آیت» با وجود عضویتش در حزب مظفر بقایی، یک انقلابی داغ بود.
«حمید سیفزاده» یکی از اعضای «حزب زحمتکشان» که با حسن آیت روابط نزدیکی داشته میگوید: «یادم هست سال ۵۶ بود که یک روز دیدم ایشان در مسجد جوادالائمه سخنرانی دارد. من نتوانستم به آن جلسه بروم ولی شب آن روز با او تماس گرفتم و پرسیدم که در چه راهی هستی و چه میکنی؟ او گفت در راه انقلاب. گفتم یعنی چه؟ مگر شما الان میتوانید کاندیدایی برای نخستوزیری داشته باشید؟ او گفت که پیدا میشود. از او پرسیدم که آیا بقایی را صاحب صلاحیت میدانی، که او گفت بقایی پیر شده است»
مخالفان «حسن آیت» که دنبالههای آنان امروز در طیف اصلاحطلب حضور دارند، ادعا میکنند که تفکر آیت ادامه اندیشه بقایی است تا از این طریق مستمسکی برای سرکوب و تخریب عقاید آیت بیابند؛ اما همه این ادعاها درحالی مطرح میشود که به گفته برخی اعضای حزب زحمتکشان، حسن آیت به دلیل مخالفت با اندیشههای حاکم بر حزب در سال ۴۷ از این تشکیلات اخراج شد، ماجرایی که اصلاحطلبان هیچگاه نمیخواهند به آن اشاره کنند.
در بخشی از «کتاب خاطرات سیاسی مظفر بقایی» آمده است: «تحولات سالهای ۱۳۴۱ و ۱۳۴۲، بسیاری از نیروهای حزب زحمتکشان را که با انگیزه های مذهبی وارد صفوف این تشکیلات شده بودند، در مقابل مواضع رسمی بقائی قرار داد ... بدون تردید برجسته ترین منتقد خط مشی بقائی در این زمان، سید حسن آیت بود»
از سوی دیگر سید حسن آیت که مخالفانش او را مرید مظفر بقایی میدانستند و میدانند، در مجلس خبرگان قانون اساسی از مدافعین سرسخت اصل ولایت فقیه بود، در حالی که به گفته «امیرسعید نقیزاده سهی» از اعضای «حزب جمهوری اسلامی»، بقایی بعد از پیروزی انقلاب در یک جلسه خصوصی مخالفتش با اصل ولایت فقیه را رسما اعلام کرده بود: «مظفر بقایی در دی ماه ۱۳۵۸ یک میهمانی برگزار کرد و در حضور دوستانش اعلام بازنشستگی سیاسی کرد ... او صراحتا گفت که ولایت فقیه را دو ریال قبول ندارد و حالا که شرایط جامعه به گونه ای است که اکثر مردم، سیستم ولایت فقیه را قبول دارند از صحنه سیاست کنار می رود»
چرا اصلاحطلبان از «آیت» کینه دارند؟
شاید بتوان گفت اصلیترین دلیل بغض و کینه اصلاحطلبان از شخصیت «شهید آیت»، مخالفتهای شدید او علیه وزارت خارجه میرحسین موسوی برای کابینه شهید باهنر باشد، در حالی که تا قبل از اتفاقات سال ۸۸ کمتر کسی نسبت به شخصیت شهید آیت آگاهی داشت. به گفته «محسن آیت» فرزند سید حسن آیت، «متاسفانه حتی پس از انقلاب اسلامی، در بسیاری موارد، افراد وابسته به جریانات فکری بی اصالت مورد توجه قرار گرفته اند و سیاستمداران مستقل و خوش فکر در زمان حیات به حاشیه رانده شده اند و پس از حیات نیز سانسور شده اند. شهید آیت هم از این قاعده مستثنی نبوده و نیست»
اسدالله بادامچیان از اعضای شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی که همچون شهید آیت نگاهی بشدت منفی نسبت به موسوی داشته و دارد، در توضیح چرایی مخالفتهای سید حسن آیت با میرحسین موسوی میگوید: «دلیل مخالفت شهید آیت با موسوی فقط قضیه مصدق و کاشانی نبود. آیت میگفت میرحسین موسوی در خط آمریکاییهاست و اگر وزیر شود، با آمریکاییها سازش میکند. البته آیت، آقای موسوی را حتی مهره بدلی استکبار هم نمیدانست، اما نظرش این بود که در آینده اینچنین میشود. بنابراین میگفت من بهعنوان نماینده مجلس، حق قانونی و وظیفه شرعی دارم که با مسئولیت دادن به چنین عنصر غیرصالحی که احتمال وابسته شدن در آینده یا در دوران مسئولیتش را دارد، مخالفت کنم»
ماجرای نوار و جنجالآفرینیهای بنیصدر و موسوی
از سوی دیگر ماجرای «نوار» و سخنانی که آیت علیه بنیصدر مطرح کرد نیز تبدیل به ابزاری شد تا برخی افراد در داخل حزب، همسو با طرفداران بنیصدر و منافقین، بتوانند علیه سید حسن آیت استفاده کنند.
«سید محمود کاشانی» از اعضای شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی نیز در همین ارتباط میگوید: «این جریان نواری که از آیت ضبط کردند یک کار برنامه ریزی شده بود. یک فردی[کفایتی، از اعضای سازمان منافقین] مأمورشده بود و یک گفتگوی خصوصی با شهید آیت را ضبط کرده بود. این کارغیراخلاقی و ناجوانمردانه ای است که یک کسی بیاد با دیگری گفتگو بکند ولی نیت خودش را آشکار نکند. حالا شاید شهید آیت در این گفتگوی خصوصی بیاحتیاطی کرد و مسائلی را که نباید میگفت را مطرح کرد اما ما نباید این کار مجرمانهای که اینها کردند و از باب تجسس آمدند و یک همچین مطالبی را ضبط کردند، نادیده بگیریم»
کاشانی با اشاره به فضاسازی بنیصدر و اطرافیان میرحسین موسوی علیه آیت نقل میکند: «در واقع بنیصدر، گروه نهضت آزادی، مجاهدین و موسوی (در اجرای این توطئه علیه آیت) متحد بودند. در این مساله ببینید چه جریان هایی در سطح کشور با هم متحد شدند؟ چه روزنامه هایی متحدا در این زمینه عمل کردند؟ روزنامه بنی صدر که خب دشمن آیت بود و او این نوار را تدوین کرده بود، روزنامه کیهان هم که آن زمان زیرنظر ابراهیم یزدی بود، بنابراین جنجال سازی اینها طبیعی بود. اما چرا روزنامه جمهوری اسلامی که ارگان رسمی حزب بود و [تحت مدیریت موسوی قرار داشت] تیتر اولش نوار آیت بود؟»
چرا آیت از شکایت علیه بنیصدر منصرف شد؟
به گفته برخی اعضای حزب جمهوری اسلامی، پس از ماجرای «نوار» و تحریف سخنان آیت توسط طرفداران بنیصدر، شهید آیت میتوانست شکایت کند و از آنجایی که شهید بهشتی نیز رئیس قوه قضائیه بود، قطعا شکایت وی ترتیب اثر داده میشد؛ اما شهید بهشتی پس از دیداری که با امام(ره) داشت به اعضای حزب گفت که نظر امام این است که با بنیصدر «میثاق وحدت» ببندید؛ این یعنی امام بصورت تلویحی مخالف شکایت آیت بود.
در این شرایط سید حسن آیت با اینکه حق قانونی شکایت را داشت و با اینکه منافقین و مخالفینش شدیدترین هجمهها را علیه او طراحی کرده بودند اما بخاطر نظر امام و ولی فقیه از شکایت صرفنظر کرد.
اسدالله بادامچیان میگوید: «شما نمیدانید با شهید آیت چه کرده بودند. طوری فضا را علیه ایشان ساخته بودند که وقتی در مجلس راه میرفت، کسی جرأت نمی کرد با او راه برود. هرجا میرفت، به او آیت کودتاچی می گفتند. هر روز یک گروه سمت حزب میفرستادند و شعار میدادند آیت کودتاچی اعدام باید گردد، اخراج باید گردد. آنوقت در این شرایط چهرهای مثل آیت، اینطور ولایت پذیرانه با اینکه امام شکایت را منع نکرده بود، می گوید مصلحت امام را باید رعایت کرد»
برخی از ناظران سیاسی از آنجایی که سازمان منافقین و گروهکهایی همچون فرقان هیچگاه بصورت رسمی مسئولیت ترور سید حسن آیت را بر عهده نگرفتند، معتقدند «وجود آیت برای آینده عدهای از سیاسیون خطر تلقی میشد، همانطور که آیت توانست بنیصدر را از صحنه سیاسی خارج کند. درواقع کارگردانی عزل بنی صدر را شهید آیت انجام داد»
اما آنچه «سید حسن آیت» را در تاریخ ماندگار کرد، شجاعت و صراحتی بود که برای مبارزه با هرگونه جریان فتنه و انحراف بکار بست و به همین دلیل است که آتش کینه دنبالههای جریان انحرافی از آیت هنوز سرد نشده است. پیشبینیهایی که او در رابطه با بنیصدر در «نوار» جنجالیاش گفته بود، همگی درست از آب درآمد و استدلالهایی که برای مخالفت با میرحسین موسوی مطرح میکرد نیز سه دهه پس از شهادتش به وقوع پیوست.