یک منتقد سینما گفت: برخی از سینماگران با پولهای دولتی از فیلم ساز به برج ساز تبدیل شدهاند و هم از مردم و هم از دولت طلبکار هستند.
به گزارش رویداد، مسعود فراستی امروز بعدازظهر در نشست "جریان شناسی سینمای ایران با نگاهی به جشنوارة فجر" در دانشکدة علوم اجتماعی و ارتباطات دانشگاة علامه طباطبایی در نشستی دانشجویی گفت: بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مدتی درب سینما را بستیم و سپس با یک سری فیلم اروپای شرقی و به اصطلاح انقلابی دورة جدید سینما در ایران آغاز شد.وی با اشاره به اینکه در دهة 60 فیلمهای "تارکوفسکی" به عنوان سبک سینمای ایران که ادامه همان راه روشنفکری قبل از انقلاب بود آغاز شد، اظهار داشت: سرگرمی از سینما حذف و تفکر شبه روشنفکری و شبه انقلابی که در سینما باب شده بود بعد از مدتی این هنر را به بنبست کشید. سینمای جشنوارهای شبیه به ایدز استاین منتقد سینما تصریح کرد: بعد از انقلاب روشنفکران تارکوفسکی را به عنوان اول و آخر سینما به ملت تحویل دادند که در نهایت جریان سینما مریض و چماقخور از بالا شد که مخاطب با این سینما قهر کرد. وی با بیان اینکه سینما مدیوم خوبی برای عرفان نیست و بحث عرفان اسلامی را باید در حوزههایی چون ادبیات دنبال کرد، گفت: اولین جریان سینمایی بعد از انقلاب تحت عنوان سینمای نوین بعد از یک دهة شکت خورد.
فراستی سینمای جشنوارهای را به ایدز تشبیه کرد و افزود: از اواخر دهة 60 حضور فیلمهای ایرانی در جشنوارههای خارجی آغاز شد که این فیلمها تاکنون نزدیک به یک هزار و 500 جایزه را از جشنوارههای خارجی نصیب خود کردهاند که یک هزار و 499 جایزة آن به درد نمیخورد و به احتمال فراوان آن یکی هم به درد نخور است. وی ادامه داد: چرا اینطور قاطع میگویم که به درد نمیخورد، چون این فیلمها چه خوب و چه بد تحت عنوان همان جایزهها به سمت مردم و کشور ما بازگشتی نداشت و جایزههای آن شخصی شدند. سینمایی نساختیم که جایزههای آن به سینمای کشور برگردد. یکی از این سینماگران آقای کیارستمی است که بسیار مورد توجه دوستان بوده و البته دستپخت سینمای دولتی ما است. دولت بیشترین آسیب را به سینما وارد کرده استفراستی با اشاره به اینکه سینمای بعد از انقلاب محصول دولتها است، گفت: سینمای دولتی بیشترین آسیب را به این هنر در کشور وارد کرده است. وی با بیان اینکه فیلم فارسیهای امروز تفاوت چندانی با فیلمفارسیهای قبل از انقلاب ندارد و فقط سکس موجود در آن به صورت مخفی و خشونت در آنها حذف شده است، افزود: یک تفاوت بارز در اینجا وجود دارد و این است که در فیلم فارسیهای قبل از انقلاب مخاطب در پشت سر فیلم قرار داشت ولی امروزه مخاطب جلوتر از فیلم فارسیهای وجود است.
این منتقد سینما اضافه کرد: اکنون آقایان مدال افتخار این سینمای ارتجاعی و بدتر از فیلم فارسیهای قبل از انقلاب را به سینه میزنند.وی گفت: بخشی از سینمای روشنفکری قبل از انقلاب با بخشی از سینمای جشنوارهای خارجی که نمایندة آن آقایان کیارستمی، جلیلی، قبادی و پناهی و جشنوارههای داخلی در ایران چون مهرجوبی و تقوایی هستند و البته مسعود کیمیایی که ترکیبی از سینمای روشنفکری و فیلمفارسی را در کار خود دارد؛ محصول این سینما هستند. فراستی یادآور شد: سینمای جشنوارهای دستپخت آقایان دولتی است که پول آن را دولت داده و البته فحش آن را هم دولت میخورد. خیلی جالب است که دولت پول پول سینما را میدهد و سپس همان سینما اپوزیسون دولت میشود و رؤسای جمهور نیز در بیان عملکرد خود از آن به عنوان هنری نجیب یاد میکنند که بیشتر به شوخی شبیه است. سینمای دولتی فساد ایجاد میکندوی با اشاره به اینکه با سینمای دولتی به دلیل ایجاد فساد مخالف است، گفت: مسئولان دولتی پول توجیبی سینما را تأمین میکنند ولی به این فکر نمیکنند که تا کی باید به این کار ادامه دهند.فراستی افزود: در کشوری که 100 درصد جشنوارة دولتی بوده و دولت 95 درصد پول سینما را تأمین میکند و مقدار باقیمانده هم مربوط به فیلمهایی است که عمدتاً تهیه کننده پول آن را از شهرداری تهران، حوزة هنری، سینمای جوان، فارابی و سینمای مستند و تجربی به دست میآورد که همده دولتی بوده و تهیه کننده خصوصی هم دستش توی جیب خودش نیست چه انتظاری باید داشت.
وی با بیان اینکه سینمای عرفانی، فأخر، معناگرا، دینی و در این آخر سعادت همه سفارشی و دولتی است، اذعان داشت: اگر یک فرد سینماگر اهل تفکر باشد هیچگاه به سمت دولت نمیرود و زیر پرچم آن قرار نمیگیرد. دوستان نوچه و خوارج میپرورانند. هر وقت سینماگر با هر تفکرو اعتقادی به پیشنهاد دولت و با هزینة یک تا هشت میلیارد تومان فیلمی که کمترین اعتقادی به آن ندارد، میسازد آن وقت مورد توجه هم قرار نمیگیرد. هنرمند باید آزاد بوده تا حرف او برای مخاطب باور پذیر باشد و با زور و سفارش کار جلو نمیرود.
به گزارش رویداد ،این منتقد سینما گفت: وقتی در یک جشنواره قبل از اعطای جایزه عنوان میشود که "این فیلم به خاطر به نمایش گذاشتن درد مشترک بین انسانها و اسبها برگزیده شده است" فیلم بهمن قبادی، این جایزه شرمآور است اگر فیلمساز سر خود را پایین نمیاندازد ما باید این کار را بکنیم. وی در همن رابطه افزود: فیلمساز این شعور را ندارد که برای وطنفروشی، سیاه نمایی و همه چیز فروشی به او جایزه دادهاند. این سینما غیر مردمی و غیر هنری بوده و هنرمند آن نیز سفارشی است و نمیتواند نیاز مخاطب را تأمین کند. مثلاً محمد بزرگنیا 20 سال قبل فیلم کشتی آنجلیکا را میسازد که جایزه منتقدین سینما به او تعلق میگیرد ولی اکنون فیلم راه آبی ابریشم با سفارش دولتی را میسازد که بسیار بدتر از فیلم قبلی و فاجعه است که به این میگویند پسرفت نه پیشرفت. فراستی فیلم پایان نامه را نیز در زمرة همین فیلمها دانست و اظهار داشت: سینمایی که بر مبنای نیاز مردم و مخاطب نباشد مورد استقبال قرار نمیگیرد و تا زمانی که دولت پول داده و سفارش فیلم دهد، فیلمساز نمیتواند کار قابل قبولی ارائه کند. دولت به جای آنکه این همه هزینه کند، سالن سینما و استودیو بسازد. فیلمساز؛ برج ساز شده استوی با اشاره به اینکه قبل از انقلاب در کشور 2 استودیو وجود داشت ولی اکنون خبری از استودیو نیست، گفت: بسیاری از سینماگران با پول دولتی فاسد شدند و دیگر مسئله و دغدغة آنها فیلم نیست.
این منتقد سینما با بیان اینکه برخی از سینماگران با پولهای دولتی از فیلم ساز به برج ساز تبدیل شدهاند و هم از مردم و هم از دولت طلبکار هستند و در نهایت دستهگلی به اسم 8 فیلم با موضوع خیانت را به آب میدهند، افزود: برخی از فیلمسازان با این پولها در مکانهایی خانه گرفتهاند که از مردم دور باشند و خودروهایی خریدهاند که با آن به راحتی فرار کنند و حتی پشت چراغ قرمز هم به مردم امضاء نمیدهند. دیگر چه کسی در فیلمهای خود آدمهای پایینتر از میدان ولیعصر را به نمایش میگذارد.وی با اشاره به اینکه یکی دیگر از فجایع سینمای دولتی ایران این است که مسئولان سینمایی به زور و باج دادن کار خود را جلو میبرند، بیان داشت: وضعیت کنونی سینمای ایران بسیار متناقض است. معاونت سینمایی برای توقیق فیلم جدایی نادر از سیمین در بالای نامة آن از آیه "انا الله و انا اله راجعون" استفاده میکند و در جای دیگر همین مسئولان میگویند اگر آمریکاییها اسکار را به این فیلم ندهند، نشانة عداوت آنها است. یا میگویند اگر اسکار را به این فیلم بدهند سیگنالهای مثبتی از سوی آنها صادر شده است. چه خبر است که چنین حرفهای زده میشود. وقتی مدیر در ضعف باشد و بدون استراتژی، به سینما ابزاری و شعاری نگاه میکند؛ این تصور "مونگلی" بوده و نشانه عدم شناخت و باور نسبت به سینما و دشمنشناسی است. جدایی نادر از سیمین دارای اشکالات اساسی استوی مسئولان سینمایی را استاد اپوزیسیون پروری دانست و گفت: به نظر من فیلم جدایی نادر از سیمین در فرم و تفکر بد و عمدتاً سیاسی بوده و فیلم یک حبه قند نیز دستپخت سیاستهای آشکار و پنهان دولتی است. برخی از کارگردانان مثل کاهانی هم میخواهند اپوزیسیونگری کنند که این کار از اسمگذاری فیلمهای آنها نیز پیدا است، مثلاً "بیخود و بیجهت یا بیجهت و بیخود". فراستی با بیان اینکه هر چه بد از آب درمیآید حاصل کار مسئولان است و اگر کار خوبی هم داشته باشیم متعلق به خود افراد است، بیان داشت: همیشه دولتیها به جای تفکر از خود عکسالعمل نشان دادهاند که ناشی از عدم استراتژی است. خیلی از فیلمها را ممنوع میکنند و این بیشترین سود را برای افرادی دارد که میخواهند برای جشنوارههای خارج از کشور فیلم بسازند. جدایی نادر از سیمین که بیش از 50 جایزه در جشنوارههای مختلف را به خود اختصاص داده است دارای اشکالهای اساسی از نظر فرم و محتوا، حفرههای فیلمنامهای و اشتباهای در دوربین روی دست دارد. وی با اشاره به اینکه محتوا فیلم نیز قلابی و دروغگویی موجود در آن نیز ما قبل از سوفسطایی است که به هیچ وجه فلسفة اخلاقی ندارد، گفت: فیلم جدایی نادر از سیمین یک فیلم با ضریب هوشی متوسط است و چون حرفهای جنجالی زده برای اسکار مورد توجه قرار میگیرد.
اسکار خارجی اساساً سیاسی استاین منتقد سینما با بیان اینکه بردن جوایز گلدن کلوب و اسکار نباید هوش را برای نقد و نقادی از سر ما ببرد، بیان داشت: اسکار خارجی اساساً سیاسی است و مثل فیلم بچههای آسمان که که اسکار را در آخر به فیلم بنینی ایتالیایی باخت. در سال گذشته نیز در حالی که همه میگفتند فیلم آواتار برنده اسکار است فیلم محظفة رنج که تروج دهندة تفکر اوباما درمورد کشور عراق بود برنده اسکار شد. بیشتر جشنوارههای فرهنگی و هنری دنیا برخلاف مسابقههای ورزشی و علمی به دلیل اینکه دارای ساز و کار پنهانی بوده سیاسی هستند. وی با اشاره به اینکه جشنوارههای فیلمی چون اسکار، ونیز، برلین و کن عمدتاً سیاسی است، خاطرنشان کرد: سلیقة مخاطب مهمتر از جایزهها است و اگر یک اثر جوایز متعددی را نصیب خود کند ولی مورد توجه مخاطب و مردم نباشد ارزشی ندارد. هیچ چیز جهانی نمیشود مگر اینکه قبل از آن ملی باشد.
فراستی یادآورشد: اگر فیلمسازی 2هزار جایزه جشنوارههای مختلف را تصاحب کند اما مورد توجه مخاطب قرار نگیرد پشیزی ارزش ندارد و من هم به آن افتخار نمیکنم بلکه فیلم باید مخاطب جدی در زمان و نه در لحظه داشته باشد.وضعیت سینمای دفاع مقدس بسیار ناهنجار استوی با اشاره به اینکه برای موفقیت سینما نیاز به مخاطب، پالایش و تربیت خودی و بومی داریم، گفت: هر وقت صاحب سینمای ملی شدیم و من فیلمساز برای برای مردم کشور خود فیلم ساختم و نه جشنوارههای بینالمللی، میتوان امیدوارم به داشتن سینمای ملی بود.فراستی دربارة سینما دفاع مقدس نیز افزود: وضعیت سینمای دفاع مقدس بسیار ناهنجار است ولی در جشنواره امسال دهة فجر 2 فیلم قابل دفاع داشت که محصول آقایات دولتی نبود. ضمنآنکه در جشنواره فجر به نظر من فیلمهای روزهای زندگی، ضد گلوله و گشت ارشاد به دلیل اینکه حرف خود را پس نمیگیرد و تاحدی هم قلادهای طلا که فیلم بدی نیست، خوب بودند.
وی در ادامه با بیان اینکه عمده فیلمسازهای کشور از مرده بریده و فاصله گرفتهاند، اذعان داشت: بیشتر فیلمسازان کشور بیسواد و بیارتباط با مردم بوده و برای ساخت فیلم نیز دست به کپی کردن فیلمهای دیگران میزنند.این منتقد سینما خاطرنشان کرد: فیلمسازان ما به جایاینکه از مردم دل بکنند از پول دولتی دل کنده و بر اساس اعتقاد و اصول ملی مورد توجه مردم فیلم باسزند. فراستی با اشاره به اینکه فیلم بچههای آسمان فیلم خوبی بود ولی فیلمسازش دیگر فیلم خوب نساخت به اصغر فرهادی کارگردان فیلم جدایی نادر از سیمین پیشنهاد داد در صورت اهدای جایزه مشترک با فیلمساز اسرائیلی، جایزة خود را به مردم فلسطین تقدیم کند.