رابطه امت حزب الله با مردم دچار چالش است. مردم از حزب اللهی فاصله دارند و این فاصله رو به افزایش است. نشانه اش در انتخابات بیش از هر عرصه دیگری قابل ملاحظه است و البته در تعامل مردم با نهادهایی که شاخص عملکرد امت حزب الله هستند و... به معنای دقیق امت حزب الله در عمل نسبت به مردم کم توجه است و یا دچار نوعی نگاه ابزاری است.
مثلا در عرصه سیاسی آن طوری که مقام معظم رهبری به انتخابات و رای مردم اهتمام دارند کمتر کسی در امت حزب الله اهتمام دارد. حزب اللهی ها در انتخابات کمترین تلاش را برای افزایش مشارکت مردم دارند. آن طوری که ایشان در سال 88 پای رای مردم ایستادند سایر خواص باصطلاح حزب الله نایستادند.
در عرصه اقتصادی مردم کمتر حزب اللهی ها را در کنار خودشان می بینند.
در عرصه اجتماعی معمولا آزادی مسئله حزب اللهی نیست و پرداخت قابل توجهی به این موضوع ندارند...
این وضعیت حداقل دو ریشه مهم در بخشی از امت حزب الله دارد.
ریشه نظری. در روزهای اول تربیت سیاسی به جای تبیین نظریه مردمسالاری دینی ما را با دوگانه مشروعیت و مقبولیت آشنا می کنند و تبیین میکنند که اصل مشروعیت است و حزب الله را طوری تربیت کردند مراقب باشد کسی به نام مردم جای خدا را تنگ نکند. بر همین اساس است که اکثر حزب الله فقط نسبت به همین به اصطلاح مشروعیت حساسیت داریم و بس.
پرداخت های نظری حزب اللهی ها به مسئله مردم بیشتر وقت هایی است که یکی مطلبی را بیان کرده و ما احساس کردیم جای خدا تنگ شده است. آن وقت است که می آیند تا نقش درست مردم را تبیین کنند.
این زمین بازی که طرف مقابل مدعی مردم شود و امت حزب الله بلا فاصله وکیل خدا شود و بین دو گانه کاذب حق خدا و حق مردم دعوا شود، سالهاست امت حزب الله را سر کار گذاشته است و بین ما و مردم فاصله انداخته است.
در ایام عادی و در متون رسمی علمی و دانشگاهی اهتمام ما برای تبیین نقش مردم در حکومت جزئی و ناچیز است؛ به گونه ای که اگر خودمان را جزئی از مردم بدانیم به عنوان مخاطب حس نمی کنیم که از بعد نظری جایگاه مهمی داریم.
همچنین کافی است نوشته های صاحبنظران در این عرصه را تحلیل محتوا کنیم و ببینیم سهم مردم در این تبیین چقدر است و البته نظر مقام معظم رهبری در این زمینه با اکثریت حوزه تفاوت دارند. اینقدری که ایشان اهتمام دارند در بیاناتشان درباره اهمیت مردم و جایگاهشان صحبت کند، بدنه عمومی حوزه اهتمام ندارند.
ریشه عملی: متاسفانه بیشتر امت حزب الله به نوعی به نظام و منابع آن نظیر پول نفت وصل هستند و همین اتصال باعث شده است تا چالش های جدی و عینی مردم را درک نکنند.
امت حزب الله کمتر مثل مردم در چاله و چوله های نظام اداری گیر می کنند و حقوق شان ضایع شود؛ کمتر با مسائلی که مردم در قوه قضائیه دارند آشنا هستند و نمی دانند اگر یک نفر چند ماه در زندان باشد و نه اتهامش شفاف باشد و نه حکمش خانواده اش چه می کشند. کمتر از مردم با چالش های مالی در زندگی مواجه هستند و مسائلی نظیر آن. خلاصه آنچه که مردم می کشند را امت حزب الله خیلی نمی کنند و البته آن ریشه نظری باعث می شود که به سمت درکش هم حرکت نکنند.
خلاصه اینکه:
ما تا اینگونه ایم نباید انتظار داشته باشیم مردم به ما اعتماد کنند و ما را از خود بدانند...بحث های نظری جای خود! هیچ عنصر حزب اللهی دنبال این نیست که حقی که خدا معلوم کرده است را با رای گیری احصا کند اما مهم آن است که جامعه با اراده مردم پیش می رود و بس. هم انقلاب با اراده مردم شکل گرفت و هم ریختن بتن در صنعت هسته ای.
اگر این روند را اصلاح نکنیم برنده آمریکا و جریان غرب گرا است که روی اراده مردم سوار می شوند و کارش را پیش می برد.
برای مردم و اراده آنها باید وقت گذاشت و توجه کرد و این مستلزم تدقیق نگاه های نظری و البته رفتار عملی است.
تکمله: عمده امت حزبالله نظریه مردم سالاری دینی مقام معظم رهبری را مطالعه نکرده و با آن مانوس نیستند، لذا مطالعه این مطلب توصیه میشود.