به گزارش سرویس سیاسی پایگاه 598، چندروز گذشته جنجال تاریخی بزرگی فضای مجازی را در بر گرفت که طبق آن گفته میشود آیتالله سیدابوالقاسم کاشانی با انگلیسیها همدست شد تا دکتر محمد مصدق را از نخستوزیری کنار بکشد و بهجای او، سرلشکر فضلالله زاهدی را بر زمام امور بنشاند. اما کنکاش بیشتر در این ماجرا پرده از دروغها و تحریفهای بزرگی برمیدارد؛ دروغهایی که باورپذیری آن در بزرگیاش است!
اساس این شانتاژ بر روی دو پایه بنا نهاده شده است؛ نخست یک فیلم تاریخی از لحظات پس از کودتا و هجوم به منزل دکتر محمد مصدق است که در مقاطع جداگانه این فیلم، تصاویری از سربازان مجاهم، سرلشکر زاهدی، مظفر بقایی و آیتالله کاشانی به چشم میخورد. پایهی دوم این جنجال، مجموعه اسناد منتشرشده از سوی وزارت خارجه آمریکاست که به تازگی در دسترس عموم قرار گرفته است. در برخی اسناد این مجموعه گزارههایی وجود دارد که کاشانی درصدد توطئه علیه مصدق برآمده است.
این
جنجال ابتدا توسط بهمن كلباسی، تحلیلگر ارشد بیبیسی، دامن زده شد و
عبدالله رمضانزاده هم آن را پی گرفت. برخی عناصر ضدانقلاب در فضای مجازی و
شبکههای اجتماعی هم که گمان میکردند برگ برندهای پیدا کردهاند با شدت
فزایندهای این مسئله را در کانالها و صفحات خود پمپاژ کردند. حال آن که
با کمی دقت و تحقیق، رسوایی بزرگ پنهان در این جنجال دیده میشود:
یک)
اولین و برجستهترین اشکالی که به این جنجال وارد است، استناد آن به
تحلیلهای امنیتی و نه گزارش خبری است؛ تحلیل امنیتی ایستگاه تهران که در
روز 4 مهر 1331 (مقارن 26 سپتامبر 1952) یعنی کمتر از یک سال قبل از کودتا،
برای سازمان سیا فرستاد. ایستگاه تهران گزارش داد که کاشانی اکنون
برنامهریزی کرده که مصدق را سرنگون کند و او را با سرلشکر فضلالله زاهدی
جایگزین کند. اما ایستگاه در گزارش خود تنها استنادی که میکند این است که
«کاشانی پس از بازگشت از مکه، مکرراً با رهبران مخالف مصدق دیدار داشته و
در جذب پشتیبانی آنها علیه مصدق موفق بوده است. کاشانی قولهایی به آنها
داده که علیه آنها یا شاه رویکرد خصمانهای نخواهد داشت.»
ایستگاه تهران در این گزارش تأکید میکند که این مطالب بر پایه تحلیل و استنتاج شخصی است و هیچ خبری بر این اساس وجود ندارد: «از نظر منبع، انگیزهی مخالفین با مصدق عمدتاً ناچاری و این دلایل است: ۱. کاشانی تنها کسی است که میتواند مصدق را برکنار کند؛ ۲. یا میتوانند با کاشانی همکاری کنند یا اینکه لااقل مواجهه و تحمل نیرویی که او نمایندگی میکند، نسبت به مصدق، آسانتر خواهد بود.»
کارشناسان فن قائلند در فرایند تاریخنگاری، باید به «خبرها» استناد کرد و نه «تحلیلها». در مطالعه اسناد، باید این مرز را در نظر داشت که تحلیلهای افراد و دستگاهها، قابلیت استناد ندارند و تنها بیانگر نظر آنها در آن مقطع است. کما این که جمعی از تاریخپژوهان معتقدند تحلیلهای ریچارد هولمز، سفیر پیشین آمریکا در ایران، از حوادث پیش از انقلاب اسلامی به قدری غیرواقعی بوده که آمریکا شناخت درستی از سیر حوادث انقلاب و سقوط شاه نداشت.
دو) بررسی
فیلم منتشرشده در شبکههای مجازی ضدانقلاب نشان میدهد صحنه حضور کاشانی و
بقایی در خانه مصدق با تصاویر قبل و بعد آن تفاوت فاحشی دارد. حتی دقت در
محیط پیرامونی این قطعه از فیلم هم نشان میدهد که جغرافیای آن منزل دکتر
مصدق نیست! تصاویر قبل نشانگر حضور تعدادی
سرباز مسلح در خانه مصدق است و تصویر بعدی، حضور سرلشکر فضلالله زاهدی در
آن محل را به نمایش میگذارد. اما میانهی این دو فیلم، قطعه فیلمی از ورود
مظفر بقایی و آیتالله کاشانی به محلی غیر از منزل مصدق را نشان میدهد!
نکته دیگر آن است که هیچ تصویری وجود ندارد که کاشانی و زاهدی را در کنار
هم نشان بدهد، حال آن که موجسواری ضدانقلابیون بر همین گزاره استوار است!
سه) مروری بر اسناد موجود از کودتای 28 مرداد خط بطلانی بر جنجال اخیر است. مجموعه اسناد رکن دوم ارتش در کتاب «روحانی مبارز آیتالله سیدابوالقاسم کاشانی به روایت اسناد» از جانب مرکز بررسی اسناد تاریخی به چاپ رسیده که مروری مستند بر حوادث کودتای 28 مرداد دارد. یکی از اسناد مهم این مجموعه، نامه هشدارآمیز آیتالله کاشانی به مصدق در روز 27 مرداد است و طی آن، خطر کودتا را به اطلاع مصدق میرساند که با بیتفاوتی مصدق روبرو میشود.
مصدق در 25 مرداد زیر بار فرمان شاه نرفت و محمدرضا فرار کرد. مصدق دستور پایین آوردن مجسمهها را داد. تودهایها با قدرت در تهران به ترکتازی و جولان پرداختند. تودهایهای طرفدار شوروی که در ماههای آخر دولت مصدق فرصت جولان پیدا کرده بودند و در سی تیر، یعنی 26 روز قبل، تظاهراتی عظیمتر و منظمتر از طرفداران مصدق راه انداخته بودند، در این دو روز چنان فرصتطلبی میکنند که هر ناظر سیاسی احساس میکند بزودی تودهایها جانشین مصدق خواهند شد.
در این موقعیت حساس که سرنوشت کشور در یک ابهام جدی قرار دارد آیتالله کاشانی حرکتی فداکارانه و تاریخساز میکند و در سندی تاریخی به مصدق میگوید:
«...حالا نه مجلسی است و نه تکیهگاهی برای ملت گذاشتهاید. زاهدی را که من با زحمت در مجلس تحت نظر و قابل کنترل نگه داشته بودم با لطائفالحیل خارج کردید و حالا همانطوری که واضح بوده درصدد به اصطلاح کودتا است. اگر واقعاً با دیپلماسی نمیخواهید کنار بروید این نامه من سندی در تاریخ ملت ایران خواهد بود که من شما را با وجود همه بدیهای خصوصیتان نسبت به خودم از وقوع حتمی یک کودتا وسیله زاهدی که مطابق با نقشه خود شماست آگاه کردم که فردا جای هیچگونه عذر موجهی نباشد. اگر به راستی در این فکر اشتباه میکنم با اظهار تمایل شما سیدمصطفی [کاشانی] و ناصرخان قشقایی را برای مذاکره خدمت میفرستم. خدا به همه رحم بفرماید»
دکتر حسن سالمی نواده آیتالله کاشانی در مصاحبه منتشرشده در سایت مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی نقل میکند: «هنگامی که نامه هشدارآمیز آیتالله کاشانی مبنی بر احتمال بروز کودتا را به دکتر مصدق رساندم و پاسخ مصدق مبنی بر استظهارش به پشتیبانی ملت را به آیتالله کاشانی دادم، ایشان با عصبانیت فرمودند: دکتر مصدق، خواهان کودتا و جایگزینی شخصی مانند زاهدی به جای خود است.»
چهار) در همین مجموعه، به روابط کاشانی و انگلیس هم پرداخته شده است که درست در نقطه مقابل تحلیل ایستگاه سازمان سیا در تهران قرار دارد. آیتالله کاشانی همیشه با نفرت از انگلیس نام میبرد در سندی، آیتالله از انگلیس بعنوان دشمن شماره یک ایران نام میبرد: «انگلیسیها یعنی دشمن شماره یک ایران، مرا به ایران تبعید و ورود من به ایران مصادف با کودتای سوم اسفند گردید...»
او چند بار طعم تلخ زندان انگلیسیها را چشیده است و حتی در تبعید لبنان نیز، تحت نظر مأموران انگلیس قرار داشت. حتی سخنان آیتالله کاشانی در دیدار با فرستاده انگلیس در قضیه نفت چنان تند تلقی میشود که عدهای به ایشان اشکال میکنند.
پس از 28 مرداد چون دولت زاهدی میخواهد روابط با انگلیس را دوباره برقرار نماید آیتالله کاشانی موضع میگیرد:
مأمور ویژه گزارش میدهد مدرسی، عضو هیأت تحریریه روزنامه شاهد اظهار داشته است روز گذشته دکتر بقائی و آیتالله کاشانی در منزل گرامی با یکدیگر ملاقات نموده و ضمن این ملاقات موافقت شده است که آیتالله کاشانی اعلامیهای به نام جهاد صادر و مردم را به قیام علیه انگلیسیها دعوت نماید، طبق اطلاعات، انتشار این اعلامیه موکول به ورود نماینده سیاسی انگلیس به ایران گردیده.
در
روز 21 آبان 1332 تقریباً سه ماه بعد از کودتا نخستین حرکت سازمانیافته،
بصورت دعوت به تظاهرات عمومی ظاهر شد. علت برپایی این تظاهرات آن بود که
ایجاد روابط سیاسی با انگلستان قبل از حل مسأله نفت در دستور کار دولت قرار
گرفته بود. در آن روز بازار تعطیل شد و در نقاط مختلف شهر تظاهرات پراکنده
و خودانگیختهای بر پا گردید. این تظاهرات هر چند نمایش قدرت نبود اما حضور نیروهای مخالف را نشان میداد. در تهران هنوز حکومت نظامی برقرار بود و تانکها در نقاط حساس شهر مستقر بودند. آیتالله کاشانی ضمن قرائت بیانیهای
از صدای ایران، به دولت هشدار داد که مبادا در مورد نفت دست به معامله
خفتباری بزند. همچنین تجدید روابط با انگلیس با مخالفت کاشانی روبرو میشود.