وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ‌اللَّهِ جَمِيعًا وَ لَا تَفَرَّقُوا وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ‌اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَ كُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ‌اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ * * * و همگی به ریسمان خدا [قرآن و اهل بیت (علیهم السلام)] چنگ زنید، و پراکنده و گروه گروه نشوید؛ و نعمت خدا را بر خود یاد کنید آن گاه که [پیش از بعثت پیامبر و نزول قرآن] با یکدیگر دشمن بودید، پس میان دل‌های شما پیوند و الفت برقرار کرد، در نتیجه به رحمت و لطف او با هم برادر شدید، و بر لب گودالی از آتش بودید، پس شما را از آن نجات داد؛ خدا این گونه، نشانه‌های [قدرت، لطف و رحمت] خود را برای شما روشن می‌سازد تا هدایت شوید. * * * معتصم شو به رشته‌ى يزدان / با همه مردمان با ايمان

  •  
      
کد خبر: ۴۲۳۶۶۵
زمان انتشار: ۱۳:۲۳     ۲۱ خرداد ۱۳۹۶
آرزو سبزوار قهفرخی از استان چهارمحال و بختیاری غزلی کوتاه در محضر رهبر انقلاب خواند.
به گزارش پایگاه 598 به نقل از فارس، آرزو سبزوار قهفرخی از استان چهارمحال و بختیاری غزلی کوتاه در محضر رهبر انقلاب خواند.

لب گشودم دره‌ای سر روی دامن گریه کرد!

درد دل با صخره کردم کوه با من گریه کرد...

اشک مریم با غمی با نام شبنم زاده شد
لاله ی سرخی که از بدو شکفتن گریه کرد

عشق فرزندی که جان می داد و سودی هم نداشت
هرچه بر بالین سهرابم تهمتن گریه کرد...
 

تا نوشتم دوستت... افتاد از دستم دوات
تا قلم نی از تو زد زیر نوشتن گریه کرد

من همان بغضم که در یک شیشه جا خوش کرده بود
تا به او گفتم مرا در سینه بشکن... گریه کرد

در خاتمه آقا خطاب به این بانوی شاعر گفت: «تا نوشتم دوستت... افتاد از دستم دوات/ تا قلم نی از تو زد زیر نوشتن گریه کرد» در این بیت باید قلم زیر گریه بزند وقتی مشغول نوشتن شد زیر نوشتن زدن معنا ندارد بلکه باید زیر گریه بزند.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها
نیازمندیها
09107726603 تماس یا پیام در پیام رسان های ایتا و تلگرام