به گزارش سرویس سیاسی پایگاه 598، متن سخنان «امین سردارآبادی» دبیر جنبش عدالتخواه دانشجویی در دیدار شب گذشته با رهبر انقلاب به شرح ذیل است:
سلامعلیکم حضرت آقا
در اندیشه مدرسه انقلاب اسلامی نقش مردم صرفاً معطوف به پیروزی انقلاب نیست بلکه برای تحقق اهداف و ادامه حرکت انقلاب باید "مردم” نقشآفرین باشند و حضور پرشور ملت در انتخابات، شرطِ لازمِ مردمسالاری دینیست اما کافی نیست.
هنوز عدهای که خود را نخبگان سیاسی جناحهای اصلاحطلب و اصولگرا میخوانند باور ندارند که نسخه انقلاب بر اساس "مردم”، چیده شده است. گویی آنها حضور مردم در جهاد سازندگی، نهضت سوادآموزی و پشتیبانی جنگ را در دهه ۶۰ از یاد بردهاند.
یک گروه اگر در انتخابات رأی نیاورند دست به هر کاری میزنند -از آشوب خیابانی گرفته تا تحصن در مجلس- گروه دیگر که اگر میتوانستند؛ انتخابات را هم تعطیل میکردند! حال که نمیتوانند، پیگیر استانی شدن انتخابات و محدود کردن نقش مردم در آن میشوند!
دو گروه مذکور، تشکیلاتی مبتنی بر سهم خواهی سیاسی ایجاد کردند تا مردم را منفعل بار بیاورند نه "تحلیلگر” امام اعتقاد داشت ملت قیم نمیخواهند.
امروز بیش از همیشه در فضای نگرشی جامعه جای خالی مسجد کرامتها و حسینیه ارشادها احساس میشود. پیرامون نقش مردم در عرصههای مختلفِ اداره کشور نکاتی به محضرتان ارائه میگردد.
۱- انتخابات
آرمانگرایی، عدالتخواهی و کار برای انقلاب نباید تنها در برهه انتخابات و تصاحب قدرت سیاسی خلاصه شود، بلکه ما هرروز انتخاباتهای فرهنگی و سیاسی و اجتماعی بدون صندوق رأی داریم.
در تبلیغات و قوانین انتخاباتی -بهویژه انتخابات شوراها و مجلس- عدم توجه به اقناع مردم و برجسته شدن نقش مراکز قدرت و ثروت به چشم میخورد. وقتی هیچ شفافیت و سقفی برای هزینههای تبلیغاتی وجود ندارد؛ عملاً رقابت بر سر حامیان مالی کاندیداها صورت میگیرد.
شورای نگهبان همواره حافظ قانون اساسی بوده است اما در مواردی، در انتخابات گذشته، احراز صلاحیتهای نامزدها مورد سؤال افکار عمومی بوده است و شورای نگهبان پاسخ اقناعکنندهای به این ابهامات نداده است.
(حتی خود حضرتعالی هم هشت ماه قبل از انتخابات، سیاستهای کلی انتخابات رو ابلاغ کردید اما اقدامی رو از این نهاد شاهد نبودیم.) لذا این شائبه ایجاد میشود که تائید صلاحیتها به چیدمان سیاسی انتخابات برمیگردد.
چرا شورای نگهبان احراز صلاحیتها را "شفاف” نمیکند و معیارهای کیفی قانون را سنجش پذیر نکرد؟
(در همین باره طی نامهای از شورای نگهبان درخواست شفافیت پروسهی احراز صلاحیتها و معیارها را داشتیم که البته پاسخی دریافت نکردیم)
متأسفانه نه شاهد بودیم کاندیدای دولت امکانات بیتالمال را برای تبلیغات انتخاباتی هزینه میکند و از سوی دیگر دربارهی حضور سیاسی نظامیان -که خدمات بسیاری به انقلاب داشتند- در انتخابات مباحثی مطرحشده است.
باید روشن شود که کدام فعالیت نظامیان، طبق قانون اساسی در راستای نگهبانی از دستاوردهای انقلاب است و کدامیک، دخالت در انتخابات محسوب میشود؟
۲- قوه قضاییه
قوه قضاییه مقتدر و قاطع در برخورد با فساد خواست همه مردم است. ریشه بسیاری از مشکلات این دستگاه را میتوان در عدم مشارکت مردم جستجو کرد:
یکی از مصادیقی که فاصله مردم با دستگاه قضایی را زیاد میکند برخورد محافظهکارانه و سیاسی با مفسدان است. اینگونه به نظر میرسد که برای برخورد با مفاسد، متناسب پست و مقام افراد و اطرافیان، برخورد متفاوتی صورت میگیرد. گویا مسائل سیاسی بر مسائل حقوقی اولویت پیدا میکند
عدم حساسیت نسبت به مسائل مطرحشده در مناظرههای انتخاباتی، پرونده کرسنت، مسئله حقوقها و املاک نجومی مصداق روشنی بر این مدعا هستند. بعضاً افرادی بازداشت یا زندانی میشوند که با یک اعتصاب غذا و فشار رسانههای بیگانه آزاد میشوند. به جامعه پاسخی نمیرسد برچه مبنایی دستگیر و برچه مبنایی آزاد شدند!
شفافیت و پاسخگویی یکی از مهمترین شاخصههای کارآمدی است. طبق قانون اساسی اگر دادگاهها علنی برگزار میشد، طبق برنامه پنجم آرا قضات منتشر میشد، بسیاری از شبهات برطرف میگردید.
قضات بهطور همزمان از قدرت و مصونیت قضایی برخوردارند. تنها دادسرای انتظامی قضات و حفاظت قوه قضاییه بر آنها نظارت میکند. لکن این نهاد زیرمجموعه دستگاه قضاییاند... (پیشنهاد ما نهادی مستقل جهت نظارت بر قوه قضاییه است.)
ساختار موجود قادر به مبارزه با فساد سیستمی نیست. وظیفه دینی نهی از منکر، اصل مترقی هشتم قانون اساسی و تجربه انقلاب نشان میدهد که هر جا کار به مردم سپرده شد، انقلاب چند گام پیش رفت.
در نظامات غیردینی دنیا که قائل به مردم نیستند هم حدود نیمی از مبارزه با فساد با مردم است؛ اما قوه قضائیه با داشتن این الگوی دینی و انقلابی هنوز نتوانسته است با سازوکار حقوقی و حمایتی، مردم را وارد صحنه مبارزه با مفاسد کند.
وضعیت به حدی بغرنج است که با افراد مؤمن و انقلابی هم برخورد سخت قضایی میشود؛ که نمونه آن شهروندی است که تمام مراحل قانونی را برای مبارزه با فساد در سیستم قضایی شهرکرد دنبال میکند ولی به جرم دخالت در کاری که به او ربطی ندارد زندانی میشود.
عدم تعریفی دقیق از عناوینی کلی نظیر "تشویش اذهان عمومی”، "اقدام علیه امنیت ملی”، "نشر اکاذیب” زمینهساز صدور احکامی بعضاً عجیب برای امران به معروف و ناهیان از منکر شده.
متأسفانه با اعتراضات صنفی همچون اعتراضات کارگران، معلمان، رانندگان معترض به فساد در شبکه حملونقل و متقاضیان مسکن مهر برخوردهایی امنیتی و بعضاً قضایی صورت میگیرد
به نظر ما شنیده نشدن صدای دادخواهی خلاف امنیت ملی و آرمانهای انقلاب است. (پیشنهاد میکنیم که اتحادیههای دانشجویی بتوانند در قامت مدعیالعموم در دادگاهها برای مطالبات عدالت محورانه اقامه دعوا کنند.)
۳- صداوسیما
متأسفانه صداوسیما به مردم نگاهی دکوری دارد. رسانه ملی از حضور مردم عادی در انتخابات و راهپیماییها در دفاع از انقلاب گزارش میگیرد، اما از تجمعات صنفی کارگران، پرستاران و دانشجویان که همان مردماند گزارش نمیگیرد. رسانه ملی با سانسور خبری مطالبات صنفی بهحق مردم، فرصت را به رسانههای ضدانقلاب میدهد تا نقش دایه دلسوزتر از مادر را برای آنها بازی کنند. جریان محافظهکار پیر و خسته را در مسیری قرارداده که عملاً «ثریا» کنونی سکاندار صداوسیما برنامهای هم چون تعطیلشده است.
وقتی بیش از نیمی از بودجه سازمان از راه تبلیغات و آنتن فروشی تأمین میشود پس دیگر نباید از تغییر سبک زندگی و مصرفزدگی جامعه گلایه کرد! البته تمامی مسئولان قبل، حال و احتمالاً بعدی سازمان از گروکشی بودجه صداوسیما در دولتهای مختلف میگویند. چه زمانی رسانه ملی از بند دولتها خلاص میشود؟! و مهمتر اینکه چه زمانی صداوسیما خود را چابک میکند تا نسبت هزینه و اثرگذاریاش منطقی شود؟
تا زمانی که صداوسیما اصلاح نشود مردم نهتنها تجربه برجام را درک نخواهند کرد، بلکه سند ۲۰۳۰، پیمان آب و هوایی پاریس و FATF نیز یکبهیک اجرا خواهند شد و در جامعه هیچگونه مقاومتی صورت نخواهد گرفت.
و اما در باب سیاست خارجی
برجام و ما ادراک برجام!
باگذشت تقریباً دو سال، هم متن برجام و هم شروط حضرتعالی مکرراً نقض شده است. در این میان اعتراضات کارشناسی جنبش دانشجویی، نهتنها توسط دولت و مجلس شنیده و پاسخ داده نمیشود بلکه منتقدین را به جهنم حواله میدهند، یا با ارجاع مسئولیت برجام به حضرتعالی، منتقدین را ساکت میکنند.
اگر آنهایی که صراحتاً در تبلیغات انتخاباتی وعده برجام ۲و۳ دادند، خواستند با موشکها، مدافعین حرم و احکام اسلامی به بهانههای حقوق بشری معامله کنند، بازهم ما فقط باید در سالنی جمع شویم و پاسخ آنها را بهصورت کارشناسی بدهیم و به این حرکت قانع باشیم؟ مگر در برجام چنین نکردیم؟ اما نتیجه چه شد، در۱۶ دقیقه با اسم نظام تصویب شد و امروز هم چرخ سانتریفیوژها ایستاده و هم چرخ زندگی مردم و هیچ تحریمی هم لغو نشد!
مسئله از نابودی دستاوردهای هستهای فراتر است؛ با پیگیری قطعات بعدی همچون FATF، IPC ، سند ۲۰۳۰ مذاکرات حقوق بشری و پیمان پاریس عملاً پازل هضم جمهوری اسلامی در هاضمه نظام بینالمللی تکمیل میگردد.
و هرگاه جناح مؤمن انقلابی در برابر این روند استحاله و چرخش اساسی از گفتمان حمایت از مستضعفین عالم واکنشی نشان میدهد با این جمله که تصمیم نظام بوده است، سرکوب میشود.
در اینجا ابهامی که در یکی دو سال اخیر بین بچههای حزباللهی وجود دارد را خدمتتان مطرح میکنم، از حضرتعالی تقاضای راهنمایی داریم.
حضرت آقا
بارها بر این نکته که "حرف من را از خود من بشنوید” تأکید فرمودهاید. ما نیز بر مبنای همین توصیهی حضرتعالی به نقلقولهای سیاسیون از شما بیتوجهی کرده و دیدگاههای ولی امرمان را از همین سخنرانیهای عمومی دنبال میکنیم. لکن از قضایای برجام به بعد، با پدیدهای مواجهیم که در فضای رسانهای به "کد” معروف شده است. کدهایی که دیگر نه از سیاسیون دسته چندم که از برخی اعضای دفتر رهبری برای بچه حزباللهیها نقل میشود.
ابهامی که پس از انتشار هر کدی، موجب بحث در بین نیروهای انقلابی شده آن است که چنین اخباری، گویای نظر حضرتعالی است؟ آیا آنچه اعضای محترم دفتر رهبری میگویند و یا انجام میدهند نظر ولی امر است یا دیدگاههای شخصی عزیزان؟ آیا در برابر این کدها همچنان باید به ” حرف من را از خود من بشنوید” استناد کرد و یا شرایط جدید و پیچیدهی کنونی، راههای ارتباطی دیگری را اجتنابناپذیر کرده است؟
در پایان ما معتقدیم که دانشجوی مسلمانِ انقلابی باید علمدار مطالبات مردم باشد تا سرمایه اجتماعی نظام حفظ گردد، به همین دلیل پیگیری و مطالبه مشکلات مردم را در اولویتهای کاری جنبش عدالتخواه دانشجویی قراردادیم.
با شنیدن خبر گور خوابی و کارتنخوابی به سراغ آنها رفتیم و از آنها دلجویی کردیم، با شنیدن خبر سیل کرمان به سراغ کپرنشینان رفتیم، پیگیر مشکلات جانبازان که ناموس انقلاب هستند از بنیاد شهید شدیم، برای شنیده شدن اعتراضهای بهحق صنفی مستند داد ساختیم، صدای اعتراض طلاب بروجردی به فساد در شهرشان را به گوش همه رساندیم، در پرونده املاک نجومی اولین ورود غیرسیاسی را داشتیم، پیگیر سامانه شفافیت حقوق در برنامه ششم شدیم،
از زیرمجموعههای رهبری نظیر ستاد اجرایی و بنیاد مستضعفان تور بازدید برگزار کردیم، به مفاسد قوه قضاییه که باسیاست مسئولان آن تبدیل به خط قرمز شده بود ورود کردیم، کمپین شفافیت هزینههای تبلیغاتی و وعدههای انتخاباتی را راهاندازی کردیم همهی اینها به خاطر این بود که همگان بدانند دانشجوی حزباللهی آرمانخواه حل مشکلات مردم و تقویت کارآمدی نظام را از اوجب واجبات دینی خود میداند