مهرخانه: شهربانو، مجموعه ای فرهنگی، ورزشی و آموزشی ست که مختص زنان است و در حال حاضر در 4 منطقه تهران –شامل مناطق 1، 2، 8 و 14- توسط مرکز امور زنان شهرداری راه اندازی شده است و منطقه 14 تهران از جمله مناطقی ست که یکی از مجموعه های شهربانو نزدیک به دو سال است در آنجا فعالیت خود را در ساختمانی به مساحت 1800 متر مربع آغاز کرده است.
شهربانو؛ محیطی امن برای زنان
قبل از ورود به ساختمان تابلوی ورود آقایان ممنوع به چشمم خورد، زمانی که وارد می شوی بر روی تابلوهایی، خدماتی که در هر طبقه ارائه می گردد آورده شده بود که طبق آن این مجموعه فرهنگی شامل خانه اسباب بازی، غرفه های فروش، مزون خیاطی و لباس عروس، سالن آرایش، آتلیه عکاسی و فیلم برداری، سالن ویژه جشن تولد، پاتوق گفت وگو و همایش، سالن ورزش، کافی شاپ، واحد آموزش، خانه سلامت و آموزش علوم قرآنی بود.
وقتی وارد ساختمان شدم خانم مهربانی که پشت یک میز نشسته بود و مشغول ذکر گفتن بود با گرمی پاسخ سلامم را داد و دیدن همین مهربانی در آغاز ورود برایم بسیار خوشایند بود. در همان طبقه یعنی طبقه همکف چند غرفه فروش لباس، محصولات مختص زنان، کافی شاپ و یک غذاخوری دیده می شد که در هر کدام چند خانم مشغول فعالیت بودند.
چند میز و صندلی فانتزی نیز در وسط سالن چیده شده بود که تعدادی زن و دختر بدون رعایت حجاب دور آن نشسته بودند و گفت وگو می کردند گاهی هم صدای خنده شان بلند می شد و بعد از چند لحظه دوباره به صحبتهایشان ادامه می دادند. خودم را به یکی از میزهایی رساندم که دو تا دختر روبروی هم نشسته بودند و چای می خوردند، جلوتر رفتم و سلام کردم و گفتم من خبرنگار هستم و می خواهم نظر شما را در مورد این مجموعه بدانم آنها هم که انگار از گفتن حرف من جا خورده بودند از جایشان بلند شدند و گفتند از ما عکس هم می گیرید و قبل از اینکه به من مهلت بدهند که جواب بدهم سریع به سمت کیف هایشان رفتند و شال های رنگی خود را سرشان کردند و انگار منتظر بودند من همان لحظه عکس بگیرم، گفتم شما اجازه ندادید من حرفم را تمام کنم نیازی به عکس نیست.
بعد کمی خندیدند و گفتند: اینجا خیال مادرمان راحت است، دیگه مدام به گوشی هایمان زنگ نمی زنه و نگران نیست، من و خواهرم اگر هر روز به اینجا نیاییم حتماً یک روز درمیان هر موقع که احساس کسالت کنیم یک سری به اینجا می زنیم. به نظر آنها راه اندازی این جور مکان ها خیلی می تواند به سلامت روانی دخترها و مادرها کمک کند چراکه امنیت این جور جاها بسیار بالاست.
بعد از خوردن یک چای که مهمان آن دو خواهر شده بودم از پشت میز بلند شدم و بعد از خداحافظی با آنها، مشغول تماشای غرفه هایی شدم که مجاور همان کافی شاپ و سالن غذاخوری بود. خانم ها که بدون داشتن پوشش با لباسی به اصطلاح راحت مشغول جابجایی اجناسشان بودند با لبخند من را برای دیدن اجناسشان دعوت می کردند و من هم که برای خرید به آنجا نرفته بودم تنها با لبخند پاسخشان را می دادم.
در کنار غرفه ها سروصدای بچه ها در اتاقی نظرم را به خودش جلب کرد، بچه ها در اتاقی که به اسم اتاق اسباب بازی معرفی شده بود مشغول بازیگوشی بودند و مربیشان هم که خانم جوانی بود هر چه تلاش می کرد که بچه ها کمی آرام تر بازی کنند موفق نمی شد با خوش رویی من را به داخل اتاق برد و بعد از اینکه خودم را معرفی کردم گفت: ما اینجا از بچه ها نگهداری می کنیم در واقع یک جور مهدکودک است اما در فضایی کوچک تر. هر مادری که برای انجام کاری می خواهد بیرون برود و نیاز به کسی دارد که از فرزندش نگهداری کند آنها را به اینجا می آورند چراکه هم محیط خوبی برای رشد خلاقیت بچه هاست و هم امنیت خاطر مادر را به همراه دارد.
بعد از تماشای بازی بچه ها و کمی گفت وگو با مربیشان به سمت آسانسور رفتم و در طبقه دوم که مربوط به مدیریت مجموعه بود از آسانسور خارج شدم. وارد اتاقی شدم که نسبتاً بزرگ بود و سه تا خانم پشت میزهایشان نشسته بودن وهر کدام مشغول کاری بودند، زمانی که متوجه ورود من شدند خواستن اگر کاری از دستشان برمی آید برایم انجام دهند من هم باز خود را معرفی کردم و خواستم که با مدیر مجموعه صحبت کنم.
یکی از خانم ها همان طور که از من می خواست روی یکی از صندلی ها بنشینم و منتظر بمانم گفت: خانم اشتری جلسه دارند چند دقیقه صبر کنید. بعد از چند دقیقه خانم سفید رویی که پوشش متفاوتی با دیگر خانم ها داشت از اتاقی بیرون آمد و با خوش رویی من را به اتاقش برد و بعد از شنیدن سؤالات من شروع به توضیح دادن کرد.
"من فریبا اشتری مدیر مجموعه شهربانو هستم. این مجموعه مرداد 89 افتتاح شده و نزدیک به دو سال است که فعالیت خود را در ساختمان پنج طبقه ای به مساحت 1800 متر مربع آغاز کرده است، هر طبقه شامل دو واحد 90 متری ست که بخش های مختلفی را پوشش می دهد. از کارهای هنری و فرهنگی گرفته تا نگهداری کودکان و کلاس های کارآفرینی که رایگان برگزار می گردد".
مدیر مجموعه که زنی معتقد به نظر می رسید شهربانو را محیطی امن برای زنان و دختران معرفی کرد و از حمایت هایی که برای زنان سرپرست خانوار انجام داده بود گفت. بعد از صحبت های خانم اشتری متوجه شدم زنانی که غرفه های پوشاک در طبقه همکف در اختیارشان گذاشته شده زنان سرپرست خانوار تحت پوشش شهرداری هستند که به طور رایگان از این غرفه ها استفاده می کنند.
من که بیشتر دوست داشتم از نزدیک شاهد عملکرد و خدمات مجموعه باشم بعد از گرفتن اطلاعات کلی از مدیر مجموعه از دفتر مدیریت خارج شدم. در کنار دفتر مدیر واحد آموزش قرار داشت که در دو شاخه علمی و هنری دوره های مختلف کامپیوتر، زبان انگلیسی، دروس پایه، تقویتی از ابتدایی تا دانشگاه، موسیقی، نقاشی، آشپزی، شیرینی پزی، سفره آرایی، میوه آرایی، شمع سازی، خوشنویسی وسفاگری ویژه کودکان را برگزار می کرد.
در طبقه دیگر ساختمان واحد سلامت قرار داشت که در آن خدمات پزشکی، مشاوره های خانوادگی، روانشناسی، برگزاری دوره های مهارتهای زندگی، کمک های اولیه، پرورش خلاقیت، آرامش درون، کنترل پرخاشگری در کودکان، آیین همسرداری، پیشگیری از اعتیاد، بهداشت وزیبایی پوست و ... ارائه می شد. البته ناگفته نماند که خانم اشتری در مورد هزینه های ناچیزی که خانم ها در استفاده از خدمات این مجموعه پرداخت می کنند نیز توضیحاتی دادند مثلاً اینکه برای نگهداری کودکان تنها ساعتی 600 تومان دریافت می شود و یا اینکه هزینه بسیاری از این خدمات یک سوم هزینه آنها در بیرون از مجموعه است.
در طبقه بعدی یعنی طبقه سوم، سالن آرایش در فضایی مدرن، آرام و مناسب زنان و دختران با انواع خدمات آرایشی و پیرایشی مشغول فعالیت بود، اما در کنار مدرن و شیک بودن این سالن چیزی که توجه من را به خودش جلب کرد آتلیه عکاسی وفیلم برداری بود که در واحد کناری این سالن قرار داشت و این خود نشان از ذوق بالای مدیریت این مجموعه داشت که با توجه به نیاز مراجعین خود خدمات را در یک یک طبقات می توان گفت به نحوی دسته بندی کرده بود.
درطبقه چهارم سالن ورزشی وجود داشت که زنان و دختران با پوششی راحت بدون هیچ دغدغه خاطری از دیده شدن مشغول ورزش کردن بودند و این راحتی خاطر در چهره بشاششان به خوبی دیده می شد در این سالن؛ بدنسازی، ایروبیک، یوگا، ورزش های رزمی، ماساژ درمانی و ژیمناستیک ویژه کودکان با هزینه کمی نسبت به بیرون مجموعه آموزش داده می شد و شلوغی این سالن نشان از استقبال خوب زنان و دختران داشت.
در طبقه آخر هم در کنار نمازخانه، واحد آموزش علوم قرآنی قرار داشت که در آن دوره های حفظ و تفسیر قرآن، تجوید، روخوانی، روانخوانی، خواص درمانی سوره های قرآن، تفسیر نهج البلاغه و صحیفه سجادیه و... برگزار می شد. قبل از اینکه وارد این واحد بشوم مادر و پسر خردسالی را دیدم که مشغول صحبت کردن با هم بودند و مادر با لحن مهربانی از چگونه بودن کلاس از فرزندش سؤال می کرد، پسربچه هم که متوجه نگاه های من شده بود با شیطنتی خاص پشت مادرش پنهان شد، من نزدیکشان رفتم و از آموزش های مجموعه، کلاس ها و خدمات دیگر سؤال کردم.
آن خانم هم که مشخص بود تازه از سالن ورزش مجموعه بیرون آمده است سریع گفت: خیلی محیط خوب و آرامش بخشی ست، با وجود اینکه من تازه نزدیک به دو ماه است با این مجموعه آشنا شدم و تبلیغاتش را بر روی در و دیوار خیابان دیده بودم از امکاناتش رضایت کامل دارم. به نظر من مهم ترین حسنی که این مجموعه دارد همان تابلویی ست که بر روی در ورودی ساختمان زده شده، ورود آقایان ممنوع.
بعد از گفت وگوی کوتاهی که با مادرعلی کوچولو داشتم از آنها خداحافظی کردم و از طریق پله ها به طبقه همکف رسیدم همان جایی که در بدو ورودم شاهد مهربانی و محبت زنانی بودم که هر کدام مشغول کاری بودند. از بوی کوفته تبریزیِ که تمام فضای سالن را فرا گرفته بود و کودکانی که با اشتهای تمام مشغول خوردن بودند بگذریم، احساس رضایت از خدمات مجموعه در چهره تمام افرادی که آنجا به نحوی مشغول بودند مشهود بود و این امر قدر مسلم نشان از مثبت بودن این طرح و اثرگذاری آن دارد و اینکه چقدر توانسته به هدف خود که ایجاد یک محیط امن و آرامش بخش برای زنان و دختران بوده برسد.
البته ناگفته نماند خدمات دیگری نیز در این مجموعه توسط هر واحد ارائه می گردید که فرصت اندک ما مجالی برای معرفی تمام آنها به ما نمی دهد.