انقلاب اسلامي در ميانه دهه چهارم خود به سر مي برد. انقلابي كه يك رخداد نبود كه در بُعدي از زمان و مكان به وقوع پيوسته باشد تا امروز مواجهه ما با آن به عنوان بخشي از تاريخمان محسوب شود. انقلاب اسلامي يك جريان است كه در گستره تاريخ به پيش آمده و در 22 بهمن 1357 شمسي به خود باليده و پس از آن راه پر فراز و نشيبي را طي كرده تا امروز به دست ما رسيده است. انقلاب اسلامي يك فرآيند و سير تكامل تاريخي است. به پيش مي رود و تاريخ مي سازد تا به نقطه تكامل خود برسد. شايد بتوان انقلاب اسلامي را در يك صورتبندي داراي 5 مرحله ديد. انقلاب اسلامي، نظام اسلامي، دولت اسلامي، جامعه اسلامي و تمدن اسلامي مراحلي هستند كه جريان انقلاب اسلامي با طي آنانبه پيش مي رود تا با سامان دهي هر يك وارد مرحله بعدي شود و در انتها تمدني با مختصات اسلامي بر تمام شئون ابنا بشر فراگير سازد. در طي چهار دهه گذشته نسل هاي پيشين نيروهاي انقلابي دو مرحله از مراحل انقلاب را با موفقيت به پيش برده اند. وقوع انقلاب اسلامي و تشكيل نظام اسلامي دو مرحله اي بود كه جريان نيروهاي انقلاب طي چهار دهه محقق و تثبيت كرده اند. به نظر مي رسد مهم ترين رسالت نسل امروز نيروهاي انقلاب «دولت سازي اسلامي» باشد. در ميانه دهه چهارم انقلاب اسلامي شاهد آنيم كه نهاد دولت در ايران بيش از آن كه برآمده از انقلاب اسلامي باشد، صورت بندي ناقصي از دولت مدرنِ ليبراليستي است و كاركرد قابل دفاعي براي رفع نياز هاي اجتماعي جامعه ايران ندارد و مي رود كه به شكل دهي قله هاي ثروت طبقه رانتير در كنار دره فقر طبقات محروم بي انجامد. فقر و تكاثر در حال تبديل شدنبه نمودهاي جامعه ايران است. از همين رو است كه از كارآمدي به عنوان مهم ترين مسئله امروز جامعه ما یاد میشود.
دولت سازي با كدام رهيافت؟
پرسش بنيادين امروز جامعه ما اين است كه كدام رهيافت مي تواند در دولت سازي اسلامي موفق باشد؟ براي رسيدن به پاسخ اين پرسش بايد دوگانه هايي را مورد توجه قرار داد و بر اين مبنا كه چه ميزان از اين دوگانه ها بايد مورد توجه قرار گيرداز ميان آنها دست به انتخاب زد تا در پس آن رهيافت قابل اتكا براي دولت سازي اسلامي صورت بندي نظري درستي بيابد و حاصل آن كارآمدي نهاد دولت در جامعه ايران باشد.
دوگانه هويت – پيشرفت
جريان انقلابي هميشه به «هويت» توجه جدي داشته و انباشت تمدني اسلامي ايراني خود، مورد توجهش بوده است. به همين جهت از سوي روشنفكران و طرفداران مدرنيته همواره تلاش مي شود جريان انقلابي به دليل همين ويژگي، صرفا هويت خواه معرفي شودتا از پس آن این بازنمایی صورت پذیرد كه اين جريان پيشرفت خواه نيست.برچسب هايي چون گذشته نگري، سلفي گري و تعصببراي تصديق بيشتر اين گزاره از سوي جريان روشنفكري هوادار غرببه جريان انقلاب انتصاب داده مي شود.
براي دولت سازي اسلامي توجه توامان به دو گانه هويت و پيشرفت لازم است. شهيد بزرگواردکتربهشتیعلاوهبرکارکرداینجهانی دولت برای ساماندهی حیات ابنا بشر،کارکرد دیگر نهاد دولت را برطرف كردن موانع كمال انساني میداند و اين يعني در دیدگاه یک انقلابی، دولتْ نهادي اين جهاني براي سامان اجتماعي و آن جهاني براي زمينه سازي كمال است. جريان انقلابي وجه اين جهاني دولت براي زمينه سازي كمال ابنا بشر را بايد به صورتجديتری مورد نظر خود قرار دهد تا از وضعيت بغرج امروز نهاد دولت در ايران گذر كنيم و به دولتي كارآمد براي اين جهان و آن جهان مردم شكل دهيم. اين يعني در كنار هويت خواهي و عدالت خواهي توامان، پيشرفت خواهي هم مورد توجه بايد باشد.
دوگانه ساختار – كارگزار
براي تحليل پديده هاي اجتماعي دو گونه نگاه وجود دارد. نگاه كارگزار محور كه كنش و اراده فردي برايش مهم است و نگاه ساختار محور كه ساختهاي اجتماعي را در تحليل رفتار و كنش افراد مورد توجه قرار ميدهد . در جريان انقلابي، كنش معطوف به ساختارهاي اجتماعي كمتر مورد توجه است. بدان معنا كه بيشتر و گاهي صرفا اراده كارگزار مورد توجه قرار مي گيرد. براي دولت سازي اسلامي كه خوديك ساخت اجتماعي است، در كنار نگاه كارگزاری كه بسيار مهم است بايد نگاه ساختاري را هم مورد توجه قرار داد تا بتوان ساختی اجتماعي را شكل داد كه در تناسب با ديگر ساختهاي اجتماعي كارآمد باشد. تقويت نگاه ساختاري و توجه به اين رويكرد نيز از لوازم دولت سازي اسلامي است.
دوگانه جنبشي - نهادي
انقلابيون معمولا ذيل نيروهاي جنبشي دسته بندي مي شوند. افرادي كه به وضع موجود معترضند و در چهارچوب نهاد قدرت مستقر كنش نميكنند و اولويت آنان «نفي» است. در صورتي كه نهادها متشكل از مجموعههایي منظم هستند كه معطوف به كارگردي در ثبات تقريبي به فعاليت مي پردازند. نهادهاي اجتماعي برآمده از نيازهاي اجتماعي و جنبش ها بيشتر نتيجهی اختلال كاركردي نهادها هستند. انقلاب اسلامي يك جريان است كه اكنون به دليل نياز اجتماعي به كارامدي نهاد دولت مبتني بر انباشت تمدني اسلامي ايراني به دنبال نهادسازي دولت اسلامي است. صرف نگاه جنبشي به تنهايي نمي تواند نهاد دولت را مبتني بر نياز امروز جامعه ايران ساخت مناسب دهد. نيروهاي انقلابي در كنار نفيهايي كه دارند بايد به فكر ايجابهاي مورد نظر خود نيز باشند. دولت سازي اسلامي نمود بارز اين ايجاب است. اين كه «چه چيزهايي نبايد باشد»، مواد لازم براي ساخت دولت نيست؛ درباره اینکه نهاد دولت «چه چيزهايي بايد باشد» نيز نيازمند تفكر و پاسخ هستيم.
رهيافت دولت سازانه
در رهيافت دولت سازانه براي دولت سازي اسلامي، صرف هويت خواهي كافي نيست؛ پيشرفت خواهي نيز بايد به آن الصاق شود. البته نيروهاي اسلامخواه در طول تاريخ به پيشرفت نيز توجه جدي داشتند. راه اندازي شركت اسلامي توسط علماي اصفهان در زمانه ورود اولين كالاهاي فرنگي به كشور، نمونه توجه دادنبه پيشرفت به دليل كمرنگ شدن و يا حتي فراموشي آن در بخشي از جريان انقلابي است. بخشي كه كنشش معطوف به تمناي هويت اسلامي ايراني است اما وجه مغفول مانده در بين، لزوم توجه توامان به پيشرفت است. پيشرفتي مبتني بر خواست هاي اسلامي ايراني جامعه و نه الگوهاي «توسعه» ذيل مكاتب مخربي نظير «نوسازي» .
براي دولت سازي اسلامي، نگاه ساختاري و كارگزاري را توامان بايد لحاظ كرد. صرف نگاه كارگزاري راه حل جامع و كامل نيست. توجه به ساخت هاي اجتماعي موجود و كنش معطوف به صورتبندي ساخت هاي مورد نياز اجتماعي بايد در اولويت قرار گيرد.
براي دولت سازي اسلامي صرف جنبشي بودن كافي نيست. بايد نهادي نيز نگريست. بايد براي اصول هويتي انقلاب اسلامي به فكر ساخت اجتماعي و نهادسازي اجتماعي بود. نكته اي كه در زمانه معاصر از كانون توجه جدي جريان انقلاب خارج شده است. نهادسازي اجتماعي در حوزه نيازهاي امروز نيروهاي انقلابي بايد مورد توجه جدي قرار گيرد.
هنگامه اكنون
اكنون در شرايطي به سر مي بريم كه دولت اسلامي در نظام جمهوري اسلامي محقق نشده است. روند دولت سازي بسيار كند است. بخشي از جريان انقلابي اولويت را صرفا به هويت، كارگزار و جنبش داده است. نگاه جمعي كه هويت خواهند، صرفاكارگزاريوفردياست و به ساختهاي موجود توجه لازم را ندارند.نه«نهادي» که «جنبشی»كنش مي كند. مثلا در پاسخ به مسئله فساد نگاهشان از منظر رهيافت دولت سازانه نيست بلكه پاسخشان صرفا مخالفت با مصداق فساد و فرد فاسد است. از دل اين پاسخ «دولت اسلامي كه فساد در آن بسيار سخت باشد» بيرون نمي آيد بلكه صرفا يك كنش حداقلي معطوف به موقعيت زمان و مكان حاصل میشود. بايد از منظر چشم عقاب و كل نگرانه به مسائل نگاه كرد. صرفا كنار نهادن فرد فاسد مشكل را حل نمي كند بلكه نهاد سازي بايد صورت گيرد؛ گونه اي از دولت بايد صورت بندي شود و شكل بگيرد كه امر فساد در آن با مشكلات و موانع بسيار مواجه باشد. در شرايطي كه نيروهاي رانتير در حال سازماندهي و نهادينه كردن فساد در جامعه هستند؛ نگاه دولت سازانه براي نهادينه كردن دولت اسلامي كم رمق است. براي دولت سازي اسلامي بايد در نحوه پاسخ هايمان به مسائل بازنگری کنیم. بايد يك بار ديگر مسائل جمهوري اسلامي را پيش رو بگذاريم و از رهيافت دولت سازي اسلامي به دنبال پاسخ براي آنان باشيم.