به گزارش پایگاه 598 به نقل از روزنامه ایران: مهاجم گلزن سابق تیم استقلال دست به کار شده و
استوکهایش را به نفع کودکان و نوجوانان «با سندروم داون» کشور به حراج
گذاشته است.
آرش برهانی که نزدیک به سه
سال قبل با این گروه از جامعه آشنا شده، چندی قبل در جمع تعدادی از
ورزشکاران، افراد با سندروم داون و دغدغه مندان وضعیت زندگی این گروه از
جامعه، کفشهای ورزشی محبوبش را به حراج گذاشت.
به
گفته برهانی هدف او از حراج این کفشها که با آنها در طول سه سال بیش از
20 گل برای تیم محبوبش به ثمر رسانده است، افزایش آگاهی آحاد جامعه نسبت به
این فرشتههای زمینی و با امید بهبود شرایط زندگی آنهاست.
او
در خصوص انگیزهاش برای این کار به گروه زندگی گفت: فعالیتهای
انساندوستانه و کمک به حل مشکلات اجتماعی از مسائلی است که حاضرم با کمال
میل دنبال کنم، چراکه معتقدم همراهی مادی و معنوی با نهادهایی که در پی
هدفی والا هستند و برای فراهم کردن آسایش گروه خاصی از جامعه با جدیت تلاش
میکنند، تأثیرات زیادی در محقق شدن اهداف این مؤسسات و البته اطلاعرسانی و
آگاهی بخشی به افراد جامعه دارد.
او
ادامه داد: متأسفانه در سطح جامعه شناخت خوبی نسبت به این افراد و شرایط
زندگی آنها وجود ندارد و خانواده این عزیزان نیز به دلیل ضعفهای فرهنگی و
رفتاری افراد در خصوص برخورد با این گروه از جامعه با مشکلات عدیدهای رو
به رو هستند، از اینرو همواره به دنبال فرصتی بودم تا بتوانم حرکتی
پسندیده در زمینه هموار شدن شرایط زندگی این فرشتههای مهربان و ناب انجام
دهم.
وی که نامه پر از احساس و صداقت
«بهنام ملکی» را دلیل توجهش به این افراد میداند، گفت: بهمن ماه سال 1393
متوجه نامه یک دانشآموز با سندروم داون شدم که از طریق اینستاگرام دست به
دست شده و به من رسیده بود.
بهنام در
عین سادگی و بیشیله پیلگی توانسته بود با جملات صادقانهاش مرا تحت تأثیر
قرار دهد. به همین خاطر از همان لحظه در انتظار روزی بودم که به آموزشگاه
استثنایی گلستان اسلامشهر بروم و از نزدیک با او و دوستانش آشنا شوم. مدت
زیادی نگذشت که ظهر یکی از روزهای زمستانی همان سال تمرین تیم لغو شد و این
بهترین فرصت بود تا بدون هماهنگی راهی آموزشگاه استثنایی گلستان شوم که
حدود 20 دانشآموز با سندروم داون در آن حضور داشتند و اتفاقاً تعدادی از
آنها نیز به فوتبال علاقهمند بودند.
صحنههایی
که در آن روز اتفاق افتاد تا همیشه در ذهنم باقی خواهد ماند. بچههای
مدرسه ذوق زده شده بودند و باورشان نمیشد نامه دوستشان به دستم رسیده و
برای دیدنشان خودم را به اسلامشهر رسانده ام. آن روز متوجه شدم این بچهها
بیشتر از آنکه تصور شود مهربان و صادق هستند اما آنچه که آنها را از
سایرین متمایز میساخت عواطف زنده و احساس پاکشان بود، به قدری در رفتار و
گفتارشان صداقت داشتند که همین فاکتور آنها را دوست داشتنیتر میکرد، در
حالی که افراد جامعه شناخت کافی نسبت به آنها ندارند، بههمین دلیل احساس
کردم اگر اطلاعرسانی خوبی در این خصوص صورت بگیرد، آنها و خانواده هایشان
از سرگردانیهای موجود خلاص میشوند.
آرش
برهانی که استوکهای مورد علاقهاش را تقدیم کرده تا به خواسته قلبیاش
برسد، در این باره گفت: این استوکها را سه سال مداوم به پا کرده بودم و
با آنها توپهای زیادی را به دروازه حریفها فرستاده بودم. به همین خاطر
خیلی دوستشان داشتم، اما بهبود وضعیت این بچهها برایم با اهمیتتر بود از
اینرو برای اینکه افراد جامعه نسبت به آنها آگاهی بیشتری پیدا کنند، تصمیم
گرفتم به کفشهایی که برایم بسیار ارزشمند بودند از زاویهای دیگر نگاه
کنم. با خود گفتم حتی اگر تمام گل هایم را با این استوکها میزدم به
اندازه اتفاق بزرگی که قرار است در ورای این حرکت خیرخواهانه رقم بخورد و
به امید خدا بخشی از مشکلات این قشر از جامعه را برطرف سازد،نیست.