سرويس نقد رسانه 598 به نقل از آويني فيلم: محمدحسين جعفريان شاعر ارزشي ايران
كه همواره نقطه نظرات صريحش درباره اوضاع فرهنگي كشور مورد توجه مخاطبان
قرار ميگرفته به تازگي در يادداشتي از سرمايه گذاري هنگفت شهرداري براي
توليد يكي از آثار جشنواره امسال انتقاد كرد! بخشهايي از يادداشت جعفريان
در اين باره را مي خوانيد:
فيلمسازي با بودجه شهرداري
يكي از فيلمهاي جشنواره امسال فيلم فجر، با سرمايه سازمان فرهنگي، هنري
شهرداري تهران ساخته شده است؛ فيلمي كه دست بر قضا بد هم نيست، زيرا اغلب
در اينگونه مشاركتها، اثر نهايي چنگي به دل نمي زند. اين در حالي است كه
«خوراكيان» معاون شهردار و رئيس اين سازمان، به تازگي از كمبود و عدم تخصيص
بودجه لازم، براي فعاليتهاي سازمان متبوع خود خبر داده بود.
چرا صدها ميليون تومان از بودجه شهرداري صرف توليد فيلم شده است؟
در سالهاي اخير، بسيار رايج شده است كه مراكز و سازمانهاي مختلفي در ساخت
فيلمهاي سينمايي سرمايه گذاري كنند. گاه اين مراكز خصوصي اند و يا حتي
دولتي اما با اهداف تجاري و شناساندن محصولات و خدمات خود چنين مي كنند.
اما در اين مورد خاص چنين نيست. فيلمي با مضمون دفاع مقدس دستمايه سرمايه
گذاري اين سازمان بوده و اين در حالي است كه ما «بنياد حفظ ارزشهاي دفاع
مقدس» را داريم كه مشخصاً چنين وظيفه اي دارد. مراكز سينمايي وزارت ارشاد
نيز اغلب از چنين موضوعاتي استقبال مي كنند و با اينهمه نگارنده سردرنمي
آورد كه چرا سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران بايد صدها ميليون تومان صرف
آن كند؟ سرمايه اي كه شهري به عظمت تهران، آن هم در بخش فرهنگي، تشنه آن
است و چنانكه آمد، هميشه با كمبود بودجه در اين قسمت روبروست!
از يك سو ميگويند براي امور جاري فرهنگي شهر بودجه نداريم و از سوي ديگر...
بدبختانه اين جادوي سينما بيشتر مديران فرهنگي را شيفته و مفتون خود كرده و
وادار مي كند تا نخودي در اين آش بيندازند. ورود به اين عرصه نه در تخصص و
نه در حيطه كاري تعريف شده آنهاست و با اين حال، شاهد تكرار چنين رفتاري
هستيم. از يك سو مي گويند براي امور جاري فرهنگي شهري بودجه كم داريم و از
سوي ديگر... .
سخنگوي آقاي قاليباف وقت كم نمي آورد؟
در خبرها خواندم كه «سيدمهدي خاموشي» رئيس سازمان تبليغات اسلامي، به
عنوان نماينده دكتر قاليباف و سخنگوي او در ماجراي جبهه هاي انتخاباتي
تعيين شده و اينجا هم فكر كردم، سازمان تبليغات با آن عظمت و انبوه
فعاليتهاي بر زمين مانده اش چطور براي مديري چون آقاي خاموشي، آنقدر وقت
باقي مي گذارد كه در دعواهاي سياسي نيز بدرخشد و در نقش ميانجي و مصلح و
سخنگو ظاهر شود؟ مثالهايي از اين دست كم نيستند كه هر كدام بيانگر كژتابي
هاي مديريتي در بخش فرهنگي كشور و به ديگر سو رفتن آنان است.