به گزارش پایگاه 598 به نقل از فارس، وقتی درسهایت را از «نیکولو ماکیاولی» آموخته باشی، همه چیز توجیهپذیر است! حتی اگر در 2 دوره وزارت با فاصله 20 ساله؛ آن هم با رانت باجناق بودن با یک فرد خاص و بدون توانایی مدیریتی، به اندازه 200 سال به آن حوزه که واقعا توان ادارهاش را نداری خسارت وارد کنی.
فقط مدیران مستقل غیروابسته متعهد و متخصص هستند که به محض رخداد اتفاقی، مجبور به استعفا هستند و قربانی میشوند.
مدیر بیمار دارای مشکلات عدیده روحی هر قدر هم خطا کند، کسی کاری به او ندارد؛ دلش میخواهد از 72 تا 76 وزیر مسکن باشد و جز ضربه به قشر مستضعف و سختتر شدن خانهدار شدنشان، کاری نکرده باشد؛ دوست داشته در دوره جدید وزارتش طرحی را که با همه ضعفهایی که داشت، سرپناه برای افراد متوسط و رو به پایین ایجاد کرد و معضلی بزرگ را از پیش پای بسیاری از مردم برداشت، «مزخرف» بخواند و به دروغ هم بگوید طرح مسکن اجتماعی را جایگزین مهر میکند؛ البته اگر آخوندی پشت گوشش را دید، ملت هم یک واحد مسکن اجتماعی دیدند! دلش میخواهد هواپیمای مرجوعی را بعنوان نو به ملت قالب کند؛ صفی از وزرا را به استقبال آن هواپیمای مثلا نو بیاورد و مردم ایران را تحقیر کند.
انگار ایرانیان اولین بار است هواپیما را از نزدیک میبینند! به بانوی خبرنگار چه ارتباطی دارد؟! کلانسرمایهدار تازه به دوران رسیده و گدای معتبرشده قصه ما که یکشبه تریلیاردر شد، دوست ندارد با مردمی که به بینظمی پروازها معترضند حتی همکلام شود؛ چه کارش دارید بنده خدا را؟ بهر دلیلی برخلاف مشاور ارشد رئیسجمهور معتقد است اتریشیها بهتر بلندند آبگوشت بزباش و خورش قرمهسبزی بپزند؛ چرا اینقدر گیر میدهید؟ اگر کارنابلد است، خب! باجناق فلانی است؛ فلانی اینقدر حق ندارد باجناقهایش وزیر و معاون رئیسجمهور باشند؟!!
آخوندی پس از انقلاب توانست ابرسرمایه شود؛ خب! ملت هم میتوانستند. به او چه که رانت و امتیاز و باجناق(!) داشته و ملت نداشتهاند؟!
آخوندی یکی از افرادی است که عقده مدرک داشت و به واسطه همین جزء
بورسیههای وزارت نفت شد و سالها با پول بیتالمال به انگلستان رفت تا
مدرکی بگیرد!
وی حالا با تبختری که از افرادی چون او میتوان سراغ داشت که دیروز چیزی
برای خوردن نداشتند و امروز البته بواسطه رانت میتوانند با آتش زدن پول،
خود را گرم کنند، 2 نامزد جریان انقلاب را با کسانی مقایسه کرده که خود
بسیار اشبه به آنهاست! وی نامزدهای جریان انقلاب را ترامپ و هیتلر میداند؛
اگرچه خودش شبیهتر به آنهاست؛ تریلیاردر چون ترامپ؛ خشن چون هیتلر.
البته چه انتظاری میتوان داشت از فردی که وقتی بیش از 40 نفر از هموطنان عزیزمان در یک سانحه جان خویش را از دست میدهند، مهمترین واکنشی که میتواند نشان دهد، این است: «جای هیچ گونه نگرانی نیست چون آنها بیمه بودهاند!!».
این جمله را اگر خوب مورد توجه قرار دهیم تمامیت وجودی این شخص را به ما نشان میدهد. عمق نگاه وی و همپالگیهایش را به مردم بازگو میکند. نشان میدهد جان مردم برای این دولت که زمانی خود را ژنرال(!) میخواندند چقدر اهمیت دارد.
امروز دیگر سخن از سوءمدیریت عباس آخوندی بر وزارت مهم و کلیدی راه نیست. این موضوع به قدری در سالهای گذشته از طرف کارشناسان گفته شده و به دولت درباره تبعات منفی آن در آینده هشدار داده شده که دیگر تکرار آن لطفی ندارد.
امروز او پا را فراتر گذاشته و نامزدهای انقلاب ـ و در حقیقت خود انقلاب ـ را با جانیترین افراد مقایسه میکند. پریروز فلان فرد بیمقدار در ایلام که از مسؤولان ستاد انتخاباتی این دولت است، بیشرمانه به ساحت مقدس حضرت امام رضا علیه آلافالتحیة و الثنا جسارت کرد، دیروز مفسد اقتصادی حامی فتنه، مدافعان شهید حرم را تخطئه کرد و پیشنهاد مذاکره با داعش داد و امروز وزیر این دولت نامزدهای محترم جریان انقلاب را با هیتلر و ترامپ قیاس میکند.
اینها نشانههای خوبی است. دولتیها فهمیدهاند قافیه را در این 4 سال بدجور باختهاند و چون چیزی برای عرضه ندارند، به اهانت و حاشیهسازی، رو آوردهاند.
برگردیم به سوژه مورد تحقیقمان؛ عباس آخوندی! از عمر این دولت مستعجل، 3 ماه بیشتر نمانده؛ آیا میشود روزی در این کشور شاهد تشکیل محکمهای درباره مدیران بیمار و دارای مشکلات عدیده روحی ـ روانی باشیم تا پاسخگوی لطماتی باشند که بر کشور وارد کردند؟
آخوندی یک نمونه بسیار عالی برای دادگاهی شدن پس از پایان این دولت است؛ اگر واقعا عدالت بخواهد برقرار شود.