مناظرهها در انتخابات ایران خصوصاً از سال ۸۴ به بعد نقاط عطف شکلگیری نتیجه انتخابات بودهاند. در سال ۸۸ ظرفیت اثرگذاری مناظرهها گسترش پیدا کرد. در سال ۹۲ این روال ادامه داشت و در واقع پیروزهای انتخابات در این دوران کسانی بودند که توانستند در مناظرهها هم پیروز شوند.
امروز دو قطب اصلی مناظرهها در انتخابات، یکی قطب دولت است که دو نماینده دارد و قطب دیگر هم رقبای دولت هستند که نماینده آنها قالیباف و رئیسی است.
مناظرهها به دلیل اینکه رقبا در کنار هم قرار میگیرند، باعث میشود جامعه بتواند ارزیابی مقایسهای از توانمندیها و کاراکتر نامزدها داشته باشند. همچنین مناظرهها به دلیل جذابیت، پربینندهترین برنامه تبلیغاتی انتخاباتی است و با هیچ کار انتخاباتی دیگر قابل مقایسه نیست. پیروز مناظرهها در واقع پیروز انتخابات است.
مرکز ثقل مناظرهها، ارزیابی قابل احراز اجتماعی از «توانمندی عمومی» نامزدها برای برعهده گرفتن مسئولیت ریاست جمهوری است. احمدینژاد در مناظره با موسوی و روحانی در مناظره سوم سیاسی، توانمندیهای عمومی و برتریهای سیاسی خود را به رقبا تحمیل کردند.
برای تأمین این هدف در مناظره، دو استراتژی را میتوان تعریف کرد، یکی استراتژی تهاجمی و ریسکپذیر که توسط کسانی انجام میشود که نیازمند اثبات خود در افکار عمومی هستند یا چیزی برای از دست دادن ندارند. احمدینژاد در مناظره با موسوی در سال ۸۸ و روحانی در سال ۹۲ چنین رویکردی داشتند. و دیگری استراتژی «محافظهکارانه و فرصتطلبانه» که تلاش میکند با کنترل و اداره کردن مناظره از خطاهای حریف استفاده کند و ضربه خود را بزند. مناظره احمدینژاد با کروبی و رضایی در سال ۸۸ از این جنس مناظرهها بودند.
در مناظره اخیر، استراتژی زوج روحانی - جهانگیری استراتژی استفاده از فرصتها بود و استراتژی قالیباف استراتژی ریسکپذیر و تهاجمی بود و این باعث شد مناظره بیشتر بین جهانگیری، روحانی و قالیباف در جریان باشد.
در مناظره دوم با توجیهات متفاوت و متناسب با کاراکتر هر یک از نامزدها، هر دو قطب انتخابات به استراتژی تهاجمی روی میآورند. زوج روحانی - جهانگیری برای جبران مناظره اول و کانون این تهاجم نیز قالیباف خواهد بود. البته متناسب با نقش آفرینی رئیسی، وی نیز از تهاجم آنها مصون نخواهد بود. قالیباف برای پیش بردن و تثبیت بیشتر موقعیت خود، به استراتژی تهاجمی خود ادامه خواهد داد که البته لازم است با تغییراتی نسبت به مناظره اول استراتژی تهاجم را پیش ببرد و رئیسی برای این که از کانون رقابت خارج نشود و همچنان موضوعیت داشته باشد، نیازمند چنین رویکردی البته در چارچوب کاراکتر واقعی خود است.