به گزارش پایگاه 598، حسین قدیانی طی یادداشتی در روزنامه وطن امروز
نوشت: وقتی حسن روحانی، یکی هم چشم در چشم کارگر بیکار، مدعی میشود «رکود
نداریم»، برداشتش میشود همین صدای اعتراض دیروز کارگران، چشم در چشم خودش
که «عزا، عزاست امروز، روز عزاست امروز؛ زندگی کارگر، رو به فناست امروز»!
این جواب آن سوءاستفاده زشت از نام مقدس کارگر بود که در حالی که آقای
روحانی، اعتراض به بیکاری را «شعار» خوانده بود، خانه کارگر، خیابانهای
شهر را پر کرد با پوستر «رأی ما دکتر حسن روحانی»! تا دیروز، کارگر حتی حق
نداشت بپرسد که چرا و با کدام معیار، دیگر یارانه به او تعلق نمیگیرد،
حالا در موسم انتخابات، شده جورکش تبلیغ برای رئیسجمهوری که 4 سال تمام،
صدای او را نشنید! این جواب بازدید از خط تولید کارخانه بود درون ماشین
شاسیبلند، آنجا که آقای روحانی، این حداقل از احترام را برای کارگر و عرق
جبین او قائل نشد که لااقل در خط مقدم کار و تلاش او، برای دقایقی از ماشین
خود پیاده شود! دیروز 11 اردیبهشت گمانم برای آقای روحانی و البته مکمل
ایشان اسحاق جهانگیری، انتخابات، 3 هفته زودتر برگزار شد، تا دولتمردان 4
درصدی، خیلی خوب و واضح و کاملا از نزدیک، متوجه شوند رأی و نظر جامعه
کارگری نسبت به کارنامه دولت اعتدال چیست! وقتی با وجود این همه مدیر
نجومیبگیر، دولت اعتدال، شب پرداخت یارانه به مردم را شب عزای خود اعلام
میکند یا وقتی اندک وقعی به مطالبات قشر کارگر نمیدهد یا وقتی با وجود
این همه رکود، شخص آقای روحانی، رسما و علنا اعلام میکند «رکود نداریم»،
برداشتش میشود همین! عاقبت، بعد از 4 سال سکوت و تحمل، صبر کارگر یکجا
لبریز میشود! و چه بهتر که این اتفاق، در آستانه انتخابات افتاد تا 2
نامزد خواهان ادامه وضع موجود یعنی آقایان روحانی و جهانگیری بهتر از قبل
بدانند که جماعت کارگر، چه نظری درباره عملکرد ایشان دارند! کارگر اما به
شهادت همه این قریب به 40 سالی که از عمر نظام جمهوری اسلامی گذشته، هرگز
اهل چپرویهای شورشی نبوده و باز هم نیست! هم فضا را درک کرده، هم از قضا،
سختی کار دولت و دولتمرد را! اما این 4 سال، چیزهایی دید و شنید که در
نهایت یکجا، کاسه صبرش لبریز شد! کجا؟! حرم امام! همان امام محرومان، که
مدام به دولتمردان گوشزد میکرد که شما خادم و نوکر این مردم هستید و نه
هیچ چیز دیگر! یادم نمیرود که در جمع مردم کرمانشاه، آقای روحانی چگونه
اعتراض مردم این استان به بیکاری را پاسخ داد! کارگر هم یادش نرفته! آنجا و
آن روز، آقای روحانی، چشم در چشم معترضان دوخت و گفت: «با شعار که چیزی حل
نمیشود!» و حال آنکه، این سخن، فیالواقع حرف مردم بود با آقای روحانی!
یادم نمیرود آن روز که آقای روحانی، چشم در چشم دوربینها و مردم، با وجود
این وضع خراب، رسما و علنا گفتند «ما شرمنده نیستیم!» و از یاد نبریم این،
رئیس همان دولتی است که هم مدعی بود خزانه خالی است و هم حقوق نجومی به
مدیرانش میداد! و شگفتا! با وجود همه آن ادعاها مبنی بر برخورد کامل با
فساد و تبعیض، حتی از معرفی یک مدیر متخلف به دستگاه قضا خودداری کرد! چه
میگویم که مدعی هم شد مدیران نجومیبگیر، ذخیره و امانتدار هستند! اگر
روزی خمینی با پشتوانه این ملت، سیلی به گوش دولت شاه زد، کارگران این ملت
هم، بعد از 4 سال تحمل و رواداری، به پشتوانه امام خود، عاقبت بیواسطه ما
رسانهها، فریاد اعتراض خود را به گوش دولت مستقر و البته مستعجل رساندند!
جناب آقای روحانی! آنچه دیروز شنیدید، الحمدلله صدای بیواسطه خود کارگران،
با حضرتعالی بود! این دیگر، تیتر یک ما در «وطنامروز» نبود که بخواهید
نزد بزرگان، زبان به شکایت از آن باز کنید! یادتان هست 4سال پیش وعده داده
بودید که هم باید چرخ سانتریفیوژها بچرخد و هم چرخ کارخانهها؟! و باز
یادتان هست که با وجود نچرخیدن چرخ هر دوی اینها، یعنی با وجود این همه
کارگر بیکارشده در دولت اعتدال، اظهار داشتید شرمنده نیستید؟! دیروز اما به
خوبی معلوم شد خانه کارگر، بیش از آنکه یک «حزب» باشد، «حرم امام» است! و
اتفاقا اصلا هم رای کارگر، به ادامه وضع موجود نیست! حالا گمانم بعد از آن
همه طعنه و کنایه جورواجور رئیسجمهور به جمهور، کاملا برای آقای روحانی
مشخص شده حرف حساب ملت! و بویژه جماعت کارگر! دیروز روز انتخابات نبود اما
آقای روحانی توانست چند روز زودتر از روز انتخابات، متوجه رأی کارگران عزیز
شود! کاش اما آقای روحانی، حرف ما روزنامههای مردمی و غیردولتی را که
چیزی جز انعکاس همان درددلهای جماعت کارگر یا کارمند نبود، زودتر میشنید
تا مجبور نباشد این همه بیواسطه، فریاد اعتراض را از زبان خود ایشان
بشنود! قدر مسلم، دیروز آقای روحانی به زندهترین شکل ممکن و مستقیمترین
حالت ممکن، ملتفت شدند که میزان اقبال عمومی به ایشان تا چه حد، نازل و
قلیل است! و تا چه حد، گلایهمند است کارگر از دولت 4 درصدی! آقای روحانی!
کلید شما، کارخانههای ما را بدتر قفل کرد! باور بفرمایید تغییر لازم است!
این را که دیگر ما ننوشتیم! خود کارگران به گوش حضرتعالی رساندند!