ناگفته واضح است که ۱۰۰ سال دیگر هم مشکلات مربوط به دوره خودش را دارد اما گمان نکنم نامزدی در هیچ انتخاباتی و در هیچ کجای جهان، اینچنین آب پاکی را روی دست همگان بریزد: «۱۰۰ سال دیگر هم مشکلات حل نمیشود!» این جمله اما بیش از آنکه خودش مهم باشد، معنای مستتر در پس آن است که مهم جلوه میکند! چیست این معنی؟!
الا آنکه ناقل آن، اصلا و اساسا ارادهای برای حل مشکلات ندارد؟! الا آنکه اگر دوباره رأی بیاورد، ۴ سال بعد هم، عین ۴ سال قبل، به جای حرکت به جلو و سعی در حل مشکلات، همچنان درجا میزند؟! براستی اگر قرار است ۱۰۰ سال فرصت هم برای آقای روحانی کافی نباشد که مشکلات را حل کنند، چه سود از رأی دوباره به ایشان که البته بیشتر از ۴ سال هم نیست؟!
و مگر نه آنکه رأی به هر نامزدی، لاجرم باید برخاسته از یک امیدی باشد؟! و مگر نه آنکه از سر و کول جمله «۱۰۰ سال هم کافی نیست برای حل مشکلات مردم» دارد یأس و ناامیدی میبارد؟! یک وقت هست دوباره به فردی اعتماد میکنیم که راهی نیمهرفته را کامل کند ولی وقتی که بهزعم خود آقای روحانی «۱۰۰ سال هم برای حل مشکلات کشور کافی نیست»، چه اعتماد دوبارهای؟! چه اطمینان مجددی؟!
بیانیه آقای قالیباف در روز ثبتنام، حرف حساب کاملا درستی داشت؛ «رئیسجمهور شدن مجدد آقای روحانی، یعنی تکرار همین ۴ سال، بلکه هم بدتر!» و ناظر بر این بود که رئیسجمهور مستقر، ۴ سال بعد از وعده تحول اقتصادی ظرف ۱۰۰ روز، مدعی میشود ۱۰۰ سال هم، زمانی کافی برای حل مشکلات نیست! حقا که باید گفت: خسته نباشید آقای روحانی! القصه! تفریط «۱۰۰ روز» و بعد هم انکار آن و بعدتر هم این افراط «۱۰۰ سال» فینفسه یعنی ارادهای برای کار در دولت اعتدال وجود ندارد!
و منبعث از همین هم هست که آقایان، خطر تکدورهای شدن را بیخ گوش خود احساس میکنند! سابق بر این، اگر مردم به رئیسجمهور مستقر، دوباره اعتماد کردند، یکی هم برای این بود که هیچکدام از این آقایان، هرگز این همه مأیوسانه سخن نگفتند که ۱۰۰ سال هم برای من کافی نیست! هیچکدام هم البته با «نامزد پوششی» وارد رقابت با حریفان نشدند! چرا که اقلی از کار و کارنامه برای ارائه به مردم داشتند!
و حداقلی از توان برای پاسخگویی به نقد رقبا داشتند! واقعا اگر اینگونه است که «۱۰۰ سال هم برای حل مشکلات کشور کافی نیست» و اگر اینگونه است که اراده برای حل مشکلات معیشتی مردم، اینقدر در این دولت، پایین و اندک است، چارهای نیست الا تصحیح شعار انتخاباتی آقای روحانی، البته با عرض معذرت! آری! «دوباره ایران؛ دوباره روحانی» شعاری است که فقط به درد تیتر یک روزنامه دولت میخورد و الا مردمی که در این ۴ سال، بیش از هر چیز دیگری شاهد «رکود» بودهاند، «دوباره روحانی» برایشان مترادف «دوباره رکود» است!
«دوباره روحانی» یعنی «دوباره وعده بیعمل»! و رسیدن از وعده «تحول اقتصادی ظرف ۱۰۰ روز» به این جمله قصار که «۱۰۰ سال هم کافی نیست برای حل مشکلات!» مدعی بودند به محض توافق، همه تحریمها بالمره لغو میشود؛ سپس اظهار فرمودند اصلا و اساسا برجام با هدف لغو تحریمها تنظیم نشده بود! مدعی بودند در امر مبارزه با فساد، هیچ خط قرمزی نمیشناسند؛ سپس از بزرگترین تخلف مالی، با عنوان «معوقه بانکی» یاد کردند!
و «مدیران نجومی» را هم کردند «ذخیره و امانتدار»! اعتماد دوباره به یک دولتمرد، جز این نیست که باید نان یک اعتباری را بخورد اما اعتباری هم مگر به دولت اعتدال، با این همه خلف وعده هست؟! بنابراین «دوباره روحانی» یعنی «دوباره حرف» و باز هم حرف و حرف و حرف! «دوباره روحانی» یعنی جیب مردم، رشد ادعایی در زمینه اقتصاد را هرگز تایید نکند، آنوقت آقای روحانی، در چشم مردم نگاه کنند و بگویند که من شرمنده شما نیستم! «دوباره روحانی» یعنی «دوباره همین نگاه»! و «دوباره همین دیدگاه»! جمهور، شرمنده زن و بچه است؛ باشد! من رئیسجمهور اما شرمنده نیستم!
«دوباره روحانی» یعنی «دوباره کلیدی که وارد هر قفلی میشود اما هیچ دری را باز نمیکند»! «دوباره روحانی» یعنی ۴ سال تمام، هر ماه، عدهای از این مردم، از فهرست یارانهبگیران حذف شوند، بیآنکه مکانیسمی برای این حذف ارائه شود! «دوباره روحانی» یعنی «دوباره فرار از پاسخگویی»! اشتباه است اگر خیال کنیم این فقط وزیر راه دولت اعتدال بود که میکروفن را از دست خبرنگار قاپید!
تو وقتی ۴ سال تمام، ولو برای یک بار، یک کلام، توضیح به مردم نمیدهی که چرا و با کدام متر و معیار، هر ماه، شماری از ایشان را از فهرست یارانهبگیران حذف میکنی، یعنی هر روز داری میکروفن را از دست خبرنگار میقاپی! فقط خود من در همین «وطن امروز»، گمانم بیش از ۲۰ بار از دستاندرکاران دولت اعتدال خواستم مکانیسم حذف یارانهبگیران را برای مردم توضیح دهند!
دیگر همکاران هم گفتند! روزنامههای دیگر هم! دولت محترم اما انگار نه انگار! پس «دوباره روحانی» یعنی «دوباره انگار نه انگار»! و انگار نه انگار که آن پیرمرد روستایی یا آن پیرزن شهری یا آن جوان تازه ازدواج کرده یا آن مرد تازه بیکار شده، حق پرسش از دولتی دارند که خود رئیس آن را انتخاب کردهاند! اگر «روحانی» یعنی «رکود»، «دوباره روحانی» یعنی «تجمیع مضاعف مسائل و مصائب و مشکلات»! و در آن صورت، کشور شاهد بحرانی خواهد شد به مراتب بدتر از بحران ناشی از جنگی که البته به برکت مجاهدت قاسم سلیمانی و یارانش، دشمن قادر به تحمیل آن بر خاک پاک وطن نیست! امروز اگر کارگر ما بیکار شده، فردا اعتراض این کارگر بیکارشده، گریبانگیر همه خواهد شد! پس «دوباره روحانی» یعنی «دوباره بحران»، نه «دوباره ایران»!
محمد زعیمزاده: همانگونه که پیشبینی میشد حسن روحانی مانند رؤسای جمهور قبلی برای بار دوم کاندیدای انتخابات ریاستجمهوری شد، آنچه تا ۲۹ اردیبهشت مساله افکار عمومی است و احتمالا تمام بحثهای انتخاباتی حوالی آن شکل میگیرد و در نهایت موجب تصمیم مردم میشود قضاوت نسبت به این مساله است که با ماندن، تکرار و استمرار دولت حسن روحانی چه تصویری در جامعه شکل میگیرد، اقتصاد به چه سمتی میرود؟ و مشکلات و مسائلی که سبب شد ملت برای حل آنها سال ۹۲ به حسن روحانی رای دهند اکنون در چه وضعیتی است؟ و با استمرار دولت روحانی در چه وضعیتی قرار میگیرند؟
برای پاسخ به این سوال لازم نیست خیلی راه دوری برویم، مراجعه به سخنان خود جناب رئیسجمهور در یکی ـ دو هفته اخیر کمک بزرگی به ما میکند تا به این سوال پاسخ دهیم. شاید مهمترین و کلیدیترین ظهور و بروز حسن روحانی در روزهای اخیر به لحاظ حجم مطلب ارائه شده در کنفرانس خبری روز قبل از ثبتنام انتخابات ریاستجمهوری است که در آن جناب روحانی در پاسخ به سوال خبرنگاری که وعده ۱۰۰ روزه جناب رئیسجمهور را یادآوری کرده بود ضمن تکذیب قول صریحی که در ایام انتخابات ۹۲ بر زبان آورده بود اشاره به این موضوع کرد که مسائل و مشکلات اقتصادی به قدری پیچیده و حاد است که نه در ۱۰۰ روز بلکه در ۱۰۰ سال هم قابل حلوفصل نیست و هر کسی قول حل ۱۰۰ روزه بدهد بیعقل است!
فعلا نه در جایگاه ارزیابی این گزاره رئیسجمهور هستیم و نه قصد واکاوی تاریخی سخنان ایشان را داریم که این در جای خود انجام گرفته اما این جمله که من قول حل ۱۰۰روزه مشکلات را ندادم و مشکلات در ۱۰۰سال هم حل نمیشود، نمادی از صداقت دولت در عمل به وعدهها و برآوردی از نگاه روحانی به آینده مدیریتی خود و کلید حل سوال ماست.
روحانی در حالی قول ۱۰۰ روزه خود برای حل مشکلات را تکذیب میکند که حتی تمام تلاش خود را کرده است در پایان ۴ سال پاسخگو نباشد که چقدر مشکلات را حل کرده؛ اینکه وزیر کشور جناب روحانی حداکثر تلاش خود را کرد تا مناظرهها زنده نباشد- اما با فشار افکار عمومی نتوانست به هدف خود برسد- گویای همین مطلب است، اینکه دولت تمام تلاش خود را کرد که پاسخ ندهد که:چرا در دولت یازدهم رکورد نرخ بیکاری شکسته شده یا چرا رکود فراگیر در اقتصاد سبب شده علاوه بر چرخ سانتریفیوژها چرخ کارخانههای معروف و مشهور و قدیمی ایرانی هم دیگر نچرخد یا چرا تحریمها لغو نشده است و پس از ۴ سال آمد و رفت و نشست و برخاست و لبخند ژوکوند تحویل دادن به این نقطه رسیدهایم که جناب ظریف صریحا میگوید آمریکا نه به متن و نه به روح برجام بیاعتناست یا چرا پروژههای قدیمی نزدیک انتخابات چند بار افتتاح میشود یا چرا اعتبار پاسپورت ایرانی روز به روز تنزل پیدا میکند یا چرا نزدیک انتخابات سهامعدالت که کفر ابلیسی به نام دولت قبل بود توجیه اقتصادی پیدا کرده است یا چرا دولت در آستانه انتخابات به یاد افزایش مستمری و افزایش حقوق کارمندان افتاده است یا چرا رئیسجمهور به خود اجازه میدهد مقابل دوربینها و در حضور ۸۰ میلیون ایرانی وعده ۱۰۰ روزه را که در ذهن مردم تهنشین هم شده است کتمان کند یا چرا اشرافیت به سبکی در دولت نهادینه شده که استاندار تهران راهحل مشکلات تهران را افزایش سرسامآور هزینههای زندگی در آن میداند یا چرا طرحی را که میتوانست و میتواند مشکل مسکن میلیونها ایرانی را حل کند مزخرف خوانده و نیمهکاره رهایش کردهاند یا چرا میلیونها ایرانی نمیتوانند به موسسات اعتباری که بانک مرکزی به آنها مجوز داده، اعتماد کنند و... .
میتوان سیاههای از این چراها نوشت و آنها را حالا حالاها ادامه داد؛ ممکن است دولت برای تعدادی از آنها هم پاسخ داشته باشد اما به هر جهت آنچه در افکار عمومی از کارنامه روحانی در حل مشکلات شکل گرفته است میانگینی از پاسخ به همین سوالات و پرسشهایی از همین جنس است. ضمن اینکه ۲ نکته نباید فراموش شود؛ اول اینکه با روی کار آمدن دونالد ترامپ در آمریکا ایده اصلی دولت برای حل مشکلات یعنی بستن با کدخدا به چالش کشیده شده و دیگر اینکه اوضاع دولت به نحوی است که از آن سادهانگاری یعنی حل ۱۰۰ روزه مشکلات به این سیاهنمایی و سیاهباوری در حل نشدن مشکلات در ۱۰۰ سال رسیده است و نشان میدهد روحانی و کارگزارانش هم اساسا انگیزه اولیه را برای حل مسائل ندارند، پس به شکل منطقی و با جمعبندی از سخنان خود رئیسجمهور میتوان گفت در حال حاضر مساله اصلی که باید در افکار عمومی هژمون شود این است که تکرار تجربه روحانی یعنی فردای ما همین امروز ماست و شاید بدتر از امروز باشد؛ حال اینکه این تجربه باید تکرار شود یا نه با خود مردم است.