کد خبر: ۴۱۹۱۷
زمان انتشار: ۰۹:۳۲     ۰۲ اسفند ۱۳۹۰
روانبخش:
عضو مؤسس جبهه پایداری انقلاب اسلامی با اشاره به مباحثی که درباره ثروت صادق محصولی از اعضای این جبهه مطرح است، ‌تأکید کرد که جبهه پایداری بنا ندارد حتی زیر بار ثروت مشروع افراد برود.

"اینجانب قاسم روانبخش دبیر سیاسی هفته نامه پرتوسخن و عضو هیأت علمی مؤسسه آموزشی و پزوهشی امام خمینی هستم که افتخار تلمذ در محضر آیات عظام فاضل لنکرانی، مکارم شیرازی، جوادی آملی و مصباح یزدی را داشته و دارم..."

اینها جملاتی است که حجت‌الاسلام و المسلمین قاسم روانبخش در معرفی خود در وبلاگش نوشته است.

روانبخش هم روحانی است، هم فعال سیاسی و هم روزنامه‌نگار و هم استاد حوزه. کارشناسی ارشد فلسفه، خارج فقه و اصول دارد و الان هم دانشجوی دکتری مدرسی معارف گرایش انقلاب اسلامی است.

هیئت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، ‌شورای مرکزی قرارگاه فرهنگی عمار، هیئت رییسه مجمع طلاب حوزه علمیه قم و چند جای دیگر ازجمله‌ نهادها و مراکزی هستند که روانبخش در آنها عضویت دارد.

‌عضویت در ‌شورای اسلامی شهر قم و ریاست کمیسیون فرهنگی این شورا و نایب رییسی شورای کمیسیون‌های فرهنگی استان‌ها ‌نیز در کارنامه اجرایی روانبخش به چشم می‌خورد.

او که افتخار شاگردی علامه مصباح یزدی را دارد، از مؤسسان اصلی جبهه پایداری انقلاب اسلامی ایران و عضو شورای مرکزی این جبهه است.

متن زیر بخش اول گفت‌وگوی حدود ۲ ساعته خبرنگاران خبرگزاری فارس با حجت‌الاسلام روانبخش است.‌

* فارس: به عنوان اولین سؤال بفرمائید آخرین ‌‌وضعیت جبهه پایداری انقلاب اسلامی به چه صورت است؟ ‌در شهرستان‌ها چند کاندیدا قطعی شدند؟

- روانبخش: در جبهه پایداری اسلامی بر اساس حرکت تکلیف‌مدارانه و وظیفه‌مدارانه‌ای که در ابتدا تأسیس و تشکیل شده است، سعی کردیم در این انتخابات هم که یک وظیفه دینی، اسلامی و ملی است، ‌شرکت کنیم و به مردم هم در معرفی نامزدهای اصلح‌ ‌صرف‌نظر از هر‌گونه گروه‌گرایی و حزب‌گرایی مشاوره دهیم.

قاعدتاً جبهه پایداری انقلاب اسلامی از هیچ حزب و گروهی تشکیل نشده و زیر مجموعه آن نیز احزاب و گروه‌ها نیستند بلکه ‌بر اساس شاخص‌های اصولگرایی که حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبری تبیین کردند و جامعه محترم مدرسین و جامعه روحانیت مبارز به ریاست ‌آیت‌الله یزدی و آیت‌الله مهدوی‌کنی آنها را ‌در یک منشور‌ به صورت 12 بند آوردند و ما آنها را دقیقا قبول داریم چرا‌که این شاخص‌ها از خودشان نیست بلکه از همان شاخص‌هایی است که امام و رهبری بیان کردند، ‌بر اساس این شاخص‌ها و اصول نامزدهایی که در استان‌ها ثبت‌نام کرد‌ند و از سوی شورای نگهبان تأئید صلاحیت شدند را مورد تحقیق و دقت قرار می‌دهیم و آن کسانی که عیار بیشتری از این شاخص‌ها دارند ‌را به مردم معرفی می‌کنیم تا کسانی که این خط و مشی جبهه پایداری انقلاب اسلامی یعنی پایداری بر اصول را قبول دارند و اعتمادی که به این لیست دارند، بتوانند وظیفه‌شان را انجام دهند.

در برخی از حوزه‌ها‌، فردی که با این شاخص‌ها مطابقت داشته باشد را نداشتیم لذا در برخی از حوزه‌ها اصلا نامزدی معرفی نکردیم، در برخی از حوزه‌ها نامزدهای جبهه پایداری با نامزدهای جبهه متحد مشترک هستند که شاید وضعیت‌ اکثریت حوزه‌ها ‌‌این‌گونه است و در شهرستان‌ها حدود 70 درصد حوزه‌های انتخابیه کاندیداهای ما ‌با جبهه متحد مشترک است و ‌شاخص‌های ما با هم تطبیق کرده است.

در برخی حوزه‌ها هم جبهه متحد نامزد دیگری دارد و جبهه پایداری نامزد دیگری معرفی کرده است، چراکه ‌نامزدهای آنها با ‌معیارهای‌ ما ‌مطابقت نداشت.

در تهران هم جبهه متحد اصولگرایی چند روزی زودتر از جبهه پایداری لیست خود را ارائه کرده و برخی افراد را جابجا می‌کنند؛ یکبار آقای نجابت را از لیست بیرون بردند و آقای بذرپاش را آوردند و دوباره آقای نجابت را برگرداندند و جایگزین یکی از دیگر اعضا یعنی آقای میردامادی که ظاهراً انصراف داد‌ه، کردند و یا آقای غفوری‌فرد را بیرون بردند و دوباره فرد دیگری را آوردند.

در لیست جبهه متحد در تهران‌ دوستان جبهه پایداری انقلاب اسلامی حضور ندارند و از شاخص‌های این جبهه پایداری ازجمله ‌‌آقایان آقاتهرانی، حسینیان، دکتر زارعی، کوچک‌زاده و رسایی ‌در لیست جبهه متحد آورده نشدند و بیشتر دوستانی که در مجموعه ائتلاف جبهه پیروان خط امام و رهبری،‌ ایثارگران، رهپویان،‌ آقای قالیباف، آقای لاریجانی، جامعه روحانیت مبارز و کسانی که در آن جمع حاضر بودند، نامزدهایی از بین آنها در لیست جبهه متحد آورده شد‌ ولی البته ما گلایه‌ای هم نداریم. جبهه پایداری انقلاب اسلامی بنا دارد که به دور از هر‌گونه گروه‌گرایی و حزب‌گرایی ‌بر اساس همان وظیفه شرعی چه در حوزه‌های شهرستانی و چه در شهر بزرگ تهران اقدام کند.

در لیست جبهه پایداری در تهران اگرچه ‌وظیفه‌ای نسبت به جبهه متحد نداشتیم که کسانی را از ‌لیست آنها ‌در لیست‌مان قرار دهیم اما تعداد قابل توجهی از اعضای جبهه متحد در لیست جبهه پایداری قرار دارند، بنابراین بر اساس آن معیارها و شاخص‌ها لیست بسته شده است البته نمی‌گویم آنچه را که به آن رسیدیم، قطعا درست است و ما معصوم از خطا هستیم، اما بر اساس برآورده‌ی و مقایسه‌هایی که انجام دادیم، به این جمع‌بندی رسیدیم و امیدواریم ‌دوستانی را که در این تحقیق و جستجو برای رسیدن به یک لیست تلاش کردند، ماجور باشند و امیدواریم نامزدهایی هم که معرفی شدند، اگر مورد اعتماد مردم قرار گرفتند و رای آوردند، در مجلس جبهه پایداری را روسفید کنند.

* فارس: تعداد دقیق نامزدهای جبهه پایداری در شهرستان‌ها چقدر است؟

- روانبخش: حدود ۲۰۰ نفر.

* فارس: سرلیستی اعلام کردید؟

- روانبخش: بله سرلیست در تهران آقای آقاتهرانی است.

* فارس: الان بیشتر حرف جبهه‌های مختلف انتخاباتی در اثبات خود و نفی دیگران بر اساس مسائل سیاسی است. تاکنون از هیچ جبهه‌ای برنامه مشخص و مدونی برای رفع مشکلات مردم ندیدیم. جبهه پایداری هم یا برنامه ندارد و یا تاکنون اعلام نکرده است، ایا این افراد که در لیست‌ها هستند، برای کمیسیون خاصی انتخاب شده‌اند و برای آن کمیسیون برنامه دارند یا خیر؟ در این خصوص صحبتی شده یا خیر؟

- روانبخش: جبهه پایداری انقلاب اسلامی، جبهه نوپایی است و شاید هفت - هشت ماه از تاسیس آن بیشتر نمی‌گذرد که با بحث انتخابات ‌روبرو شدیم. ‌در استان‌ها هم باید به تاسیس شوراهای استانی می‌پرداختیم و هم همایش‌های استانی برگزار می‌کردیم ‌تا ‌افرادی که در انتخابات گذشته و سال 84-88 پای کار بودند و سرخوردگی برایشان ایجاد شده بود را‌ زیر پرچمی واحد‌ و هسته‌های مقاومتی که حضرت امام پیش‌بینی می‌کردند و در ایران هم شکل گرفته بود‌ و اکنون نیز در جهان اسلام ‌شکل گرفته است، جمع کنیم که هدف اصلی ما این بود که این هسته‌های مقاومت در زیر یک پرچمی که پرچم ولایی باشد، گره بخورند و شخصیتی هم که نقش معنوی این جریان را ایفا می‌کند، مثل آیت‌الله مصباح می‌تواند نخ این تسبیح باشد که این حرکت باید انجام می‌شد.

از طرفی بحث انتخابات پیش آمد ‌که هم وقت‌ ما‌ را بسیار گرفت و هم باید می‌رفتیم سراغ نامزدهای حوزه‌های انتخابیه که کار بسیار سنگینی می‌طلبید.

در عین حال ما یک کمیته‌ای را در قم سازماندهی کردیم که مجموعه‌ای از اساتید در آن کمیته نشستند و راجع به برنامه‌های جبهه پایداری درباره مسائل اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و مواضعی که این جبهه باید داشته باشد و اعلان شود، بحث و تبادل نظر کردند که ‌بنده هم در آن جلسات حضور داشتم که مجموعه‌ای ‌برای ارائه آماده شد که نقطه نظرات و دیدگاه‌های ما در رابطه با مسائل مختلف را بیان می‌کند و در واقع مانیفست این جبهه است که باید آن را ارائه کنیم تا مردم با یک نگاه روشنی مواجه شوند که فقط یک شعار نباشد.

این مانیفست  تهیه شده و همین روزها برای مردم ارائه می‌شود اما راجع به برنامه‌های جبهه پایداری باز هم دارد کار می‌شود.

برخی از اعضای جبهه پایداری ‌از چهره‌های شاخصی هستند که ‌می‌توانند در مجلس کارآمد ‌باشند که ‌برخی از این دوستان ‌در تهیه برنامه پنجم توسعه نقش بسزایی داشتند؛ مثلاً اقایان محمود دهقانی ‌عضو هیئت علمی مؤسسه امام خمینی (ره) یا دکتر ‌‌رجایی که یک اقتصاددان است. این دوستان افرادی هستند که در بحث اقتصاد ‌توانمندی دارند و می‌توانند در کمیسیون‌های اقتصادی و مسائل اقتصادی یا برنامه و بودجه حضور پیدا کنند.

برخی از دوستان هم هستند که در بحث‌های آموزشی توانمندند و در کمیسیون آموزش و تحقیقات می‌توانند موثر باشند، مثل آقای دکتر نبویان و بنده که بهتر است در بحث آموزش فعالیت کنیم. ‌بیشتر به دنبال این هستیم که اسلامی کردن‌ دانشگاه‌ها و مباحثی از این دست مثل ‌اسلامی کردن‌ علوم انسانی را دنبال کنیم.

برخی از دوستان در رشته حقوق کار کرده‌اند و اگر ‌به فراخور رشته‌های تخصصی افراد بتوانیم در مجلس کمیسیون‌ها را غنی کنیم، هم در بحث تقنین و هم در بحث نظارت می‌توان مجلس را توانمندتر کرد.

در بحث تقنین فکر می‌کنم اکنون وضعیت مجلس اینگونه است که افرادی که به مجلس می‌روند، کمتر در بررسی طرح‌ها و لوایح کار علمی و فکری می‌کنند و غالباً نگاه می‌کنند به فردی که شاخص است و وقتی این فرد طرح یا موضوعی را مطرح می‌کند، ‌دیگران هم اعتماد می‌کنند در حالی که این کار درست نیست چرا‌که ممکن است آن فرد اشتباه کرده باشد.

به نظر من افرادی که در مجلس حاضر می‌شوند، یا نباید بیایند و یا ‌اگر می‌آیند، وظیفه‌ای که بر دوششان است، اگر انجام ندهند، همانطور که رهبری فرمودند حضورشان در آنجا حرام است و حقوقی هم که دریافت می‌کند، حرام است؛ مثل کسی که واقعا لایحه بودجه را مطالعه نکند و بعد رای دهد، حداقل اگر هم نمی‌فهمد، با مشورت دیگر دوستان برای آن وقت بگذارد و طرح‌ها و لوایح را واقعا مورد دقت و بررسی قرار دهد تا رأی‌ او آگاهانه باشد.

به نظر من اگر این‌طور باشد، قوانین بسیار پخته‌تر می‌شود. گاهی قانونی در مجلس تصویب می‌شود که وقتی از نماینده‌ای می‌پرسیم که این قانون چیست، خبر ندارد، همانطور در بعد نظارت،‌ به نظر من در این بعد که یکی از وظایف مهم مجلس است، اگر در جایی نظارت نباشد، مجری به خوبی کار نمی‌کند.

به عنوان مثال مدیر در کارخانه‌ها دوربین نصب می‌کند که گرچه مدیر ‌در اتاقش هم نباشد اما کارگر وقتی می‌داند که در اطاق رئیس امکان دیدن فعالیت او وجود دارد، سعی می‌کند درست کار کند، پس نظارت باید همه جا باشد، چه آنکه قوه مجریه ‌که مردم به آن رای می‌دهند و عنان کار را در دست می‌گیرد، اگر ‌بداند که ناظری وجود ندارد و یا اگر ناظرانی هستند که اعمال نظارت نمی‌کنند، طبیعی است که این افراد هر کاری که دلشان بخواهد در وزارتخانه‌ها انجام می‌دهند ولی اگر بدانند که در مجموعه این وزارتخانه ناظرانی هستند که اهل معامله هم نیستند و نمی‌شود آنها را خرید، اینجا کار بسیار دقیق‌تر انجام می‌شود.

به نظر من اگر یک مجموعه همفکری وارد مجلس شود، باید نظارت‌ها را بر اساس تخصصی که دارند، تقسیم کنند. کسانی که مثلا توان دارند که بر وزارت راه و شهرسازی نظارت کنند، باید چند نماینده برای این کار بگذاریم تا به صورت جمعی نظارت کنند. به صورت سرزده به آنجا بردند و سرکشی کنند.

نماینده حق دارد که هر کجا رفت بتواند به راحتی نظارت کند، لذا نمایندگان باید همراه مشاورانی که دارند، ‌تیمی تشکیل دهند و دائما بر حوزه نظارتی خود نظارت کنند و اهل معامله هم نباشند.

کسانی که در بخش آموزش تخصصی دارند، باید بر وزارت علوم و آموزش و پرورش نظارت کنند لذا همه وزارتخانه‌ها باید مورد نظارت قرار گیرند.

همه نمایندگان مجلس باید در بعد نظارتی خود فعال شوند که اگر این اتفاق بیفتد، ولو اینکه نمایندگان یک ماه هم برای نظارت به وزارتخانه مربوط به خود سر نزدند، اما مسئولان اجرایی همین که بدانند این وزارتخانه تحت نظارت قرار دارد، سعی می‌کنند عملکردشان صحیح و درست انجام شود که این در کلان به نفع مردم خواهد بود اما اگر نماینده اهل معامله شد، ‌‌‌یک مبلغی به او می‌دهند و می‌گویند که این مبلغ را بگیر‌ و در فلان منطقه حوزه انتخابیه خود کاری انجام بده و ما در آنجا سرمایه‌گذاری می‌کنیم اما این کار به اسم شما تمام می‌شود که‌ شاید این کار موقتا به نفع مردم آن شهر باشد اما در جهت کلان به نفع مردم نیست.

* فارس: شما چه کمیسیونی در مجلس مدنظرتان است؟

- روانبخش: من در چند تا کمیسیون از جمله آموزش، شوراها و امور داخلی و فرهنگی ‌می‌توانم شرکت کنم چرا‌که در این زمینه‌ها کار کرده‌ام.

به عنوان مثال بنده دو دوره نماینده شوراها بودم و با شوراهای استان‌ها در ارتباط بودم، همچنین در کمیسیون‌های فرهنگی شوراهای سراسر کشور که آقای خادم رئیس اجلاس کمیسیون‌های فرهنگی بود،‌ من ‌نائب رئیس آنجا بودم که طرح‌های بسیار خوبی در آن جلسات به تصویب می‌رسید که ‌یکی از آن مصوبات، ‌مصوبه مؤلفه‌های شهر اسلامی بود که تقدیم آقای افروغ شد اما متاسفانه نسبت به این مصوبه در مجلس هفتم هیچ توجهی نشد.

بنابراین بنده در کمیسیون شوراها ‌می‌توانم عضو شوم. در بحث سیاسی هم در کمیسیون امنیت ملی می‌توانم حضور داشته باشم و همچنین در کمیسیون فرهنگی هم می‌توانم حاضر شوم.

* فارس: در بحث شورای مرکزی جبهه پایداری شائبه‌ای پیش آمده که بحث محفلی شده و اعضای شورای مرکزی بیشتر مشغول خودشان هستند و در بدنه ممکن  است برخی رفتارهای برخی اعضای این جبهه مورد قبول نباشد و ممکن است مورد انتقاد قرار بگیرد لذا چه اقداماتی صورت گرفته که این شورای مرکزی یک محفل نشود، یعنی اسمش یک جبهه باشد اما عملاً حزبی کار کند؟ سازوکار رفتاری جبهه چگونه است؟

- روانبخش: جبهه پایداری که تشکیل شده است، تعدادی از دوستان قم و از مؤسسه امام خمینی (ره) هستند و برخی دیگر از دوستان هم ‌در مجلس نماینده بودند و برخی دیگر افرادی بودند که در دولت نهم بودند و سپس از دولت جدا شدند و مجموعه دیگری نیز هستند که عضو هیچ یک از این گروه‌ها نبودند لذا این جبهه توسط افرادی که همفکر بودند، شکل گرفت.

قاعدتا اگر جبهه پایداری بخواهد فعالیتی انجام دهد، ‌این دوستان ‌باید یک اشتراکات و همفکری با هم داشته باشند، چراکه نمی‌توان دیمی و بدون همفکری کار کرد. جبهه هم یک فرمانده و شورای مرکزی دارد و جمعی هستند که با هم ارتباط برقرار می‌کنند.

* فارس: وجه تمایز جبهه پایداری ‌با یک حزب چیست؟

- روانبخش: سازوکار حزبی این است‌ که ‌حزبی داشته باشیم و سپس دفاتری در استان‌ها دایر کنیم و به عنوان یک حزب عضوگیری کنیم و هر‌چه دبیر‌کل حزب گفت، براساس ‌آن ‌عمل کنیم و هر‌چه او تصمیم گرفت، همان را انجام دهیم. این سازوکارهای حزبی ‌غالباً در کشورهای غربی وجود دارد و در ایران هم از همان سازوکارها مدل‌سازی شده است که ساز و کار جبهه پایداری اینگونه نیست. مقام معظم ‌رهبری هم فرمودند من آن تشکل و حزبی را می‌پسندم که برای کسب قدرت شکل نگیرد بلکه برای کانال‌کشی ارزش‌ها به جامعه و دورترین نقاط جامعه تشکیل شود.

حضرت آقا پس از شکل گرفتن جبهه پایداری این فرمایشات را در کرمانشاه فرمودند اما حقیقت این است که ما قبل از تشکیل جبهه پایداری دفتری در قم به نام دفتر پژوهش‌های فرهنگی داشتیم و سالانه ‌اجلاسی در قم برگزار می‌کردیم و دوستانمان در سراسر کشور نیز مشخص بودند که ‌در سال جاری نیز چند نشست فرهنگی سیاسی غیر از جبهه پایداری برگزار کردیم. در اهواز یک نشست سنگینی داشتیم. در اردبیل، ‌خراسان‌ها و در برخی از استان‌های دیگر نیز این نشست‌ها برگزار شد که کا‌ر فرهنگی انجام می‌دهیم و بدنه‌ای قوی‌ هم داریم. مثلاً دانشجویان طرح ولایت تشکلی راه انداختند و حدود 40-50 هزار نفر ‌هستند که در طرح ولایت حضور دارند و با ما همفکری دارند.

جبهه پایداری که جبهه نامیده شده است، خواسته تا یک حلقه‌ای ایجاد کند که همه اینها در یک راستا حرکت کنند. چه اینها و چه کسانی که حتی عضو این مجموعه‌ها هم نیستند و دوست دارند در این مسیر حرکت کنند، اما اینکه آقاتهرانی دبیر‌کل جبهه پایداری یک مطلبی بفرمایند و همه مکلف باشند طبق آن عمل کنند، این طور نیست. در جلسه شورا هم ایشان ممکن است یک مطلبی بفرمایند و ما نپذیریم و نظر خود را بگویم اما حاصل جلسه پس از صحبت همه اعضا با یک رای‌گیری مشخص می‌شود و همه به رای غالب تسلیم هستند لذا طبیعی است که این نوع اقدام بهترین سازوکاری است که ما اکنون می‌توانیم داشته باشیم.

* فارس: بنابراین وجه ممیز جبهه پایداری و یک حزب در همان هدف است، نه کسب و قدرت.

- روانبخش: بله؛ ما در جبهه اصلا به دنبال این نیستیم. نمی‌خواهم از خودمان تعریف کنیم اما ‌ما می‌خواهیم اینگونه باشیم و جهت‌گیری ما اینگونه باشد ‌که شهید بهشتی فرمودند ‌ما شیفتگان خدمت هستم، نه تشنگان قدرت.

زمانی که در شورا بودم، حضرت آیت‌الله مصباح می‌فرمودند که بترسید از پول، بترسید از پول، بترسید از پول و پس از اینکه از شورا هم بیرون آمدم، ایشان دیگر این جمله را نفرمودند چرا‌که احساس می‌کردند در جایی قرار داشتم که پول ممکن بود من را به خطر بیندازد لذا همواره هشدار می‌دادند، در دیدارهایی که خدمت‌شان داشتیم زیاد این تکیه کلام را داشتند و می‌فرمودند.

جمله دیگری که در زمانی که در شورا بودم، بارها از آیت‌الله مصباح شنیدم، این بود که ‌فلانی برای هر دست بالا کردن و هر دست بالا نکردن روز قیامت باید جواب دهید.

اگر انسان به این نکته دقت کند، با این نگاه، ورود به مجلس می‌تواند ورود به بهشت باشد و ورود به مجلس می‌تواند ورود به جهنم باشد. نامزدها هم باید نگاه کند که به جهنم می‌روند یا به بهشت، لذا باید دقت کرد چرا‌که در مجلس برای کل کشور می‌خواهند تصمیم بگیریند.

اگر جایی باید رای دهند و یک قانونی با یک رای نفر تصویب می‌شود، اگر مطالعه نکردند و اطلاع نداشتند و رای ندهند و قانون تصویب نشود، ‌خسارتش به کل کشور می‌خورد، از سوی دیگر ‌اگر به قانونی نباید رای دهند اما ‌رای دادند و آن قانون تصویب شد، این رای گردن رای دهنده را می‌گیرد. یا اینکه نماینده‌ای بر امری نظارت نکرد.

اگر کسی بداند که به چه مجموعه‌ای وارد می‌شود، واقعا باید وحشت کند. نماینده مجلس شدن ترس دارد نه خوشحالی که بگویم من رای آوردم و حالا بر صندلی مجلس می‌نشیم. این صندلی می‌تواند برای انسان جهنم درست کند و همین صندلی می‌تواند برای انسان بهشت درست کند.

جبهه پایداری قصد دارد با این نگاه جلو برود، البته قصد تعریف از خود‌‌ نداریم چرا‌که ‌به دنبال این هدف هستیم و مدعی هم نیستیم که به این هدف می‌رسیم، چرا‌که کسی اگر بگوید من منحرف نمی‌شوم، این آغاز انحراف است.

انسان همواره باید به خدا پناه ببرد و مراقبت کند چرا‌که شیطان قسم خورده که ‌همه انسان‌ها را فریب دهد، همچنین هوای نفس هم ‌هست لذا اینها دست به دست هم می‌دهند و انسان را بیچاره می‌کنند، لذا یک نماینده مجلس باید کار خود را با این نگاه شروع کند و شب، نگاهی به روزش کند و ببیند روزش چگونه بوده است.

* فارس: اگر احیانا برخی از اعضا این نگاهشان تغییر کرد، جبهه پایداری این ظرفیت و قدرت را دارد که آرایش اعضا را عوض کند؟

- روانبخش: بی‌تردید؛ همانطور که ما در گذشته هم این را اثبات کردیم. ما در انتخابات دو دوره از آقای احمدی‌نژاد با تمام قدرت حمایت کردیم اما وقتی ایشان از مشایی و جریان انحرافی زاویه نگرفت و هنوز هم گرفته است، اولین کسانی بودیم که در ماجرای حکم معاونت اولیه ایشان و در بحث ورود زنان به ورزشگاه‌ها موضع گرفتیم همچنین نخستین کسی که این موضوع را تذکر داد، آیت‌الله مصباح بودند.

وقتی خبر ساعت 14 پخش شد، ساعت 16، آقای دکتر آقاتهرانی، آقای بی‌ریا را فراخواند و مطالبی را به ایشان منتقل کرد و فرمودند همین الان به سمت تهران حرکت کنید و این مطلب را به آقای احمدی‌نژاد برسانید.

پس از آن جلسات متوالی و پی‌درپی برگزار شد تا اینکه احمدی‌نژاد این موضوع را پس گرفت و آن کار انجام نشد. در مسائل دیگری نیز خود شخص آیت‌الله مصباح حضوراً با آقای احمدی‌نژاد صحبت کردند ولی وقتی تأثیری بر ایشان گذاشته نشد ما راهمان را جدا کردیم و اکنون دولت را تا حدی قبول داریم و چون کلیت و جایگاه حقوقی دولت مورد تأیید ولایت است، ما هم آن را مورد تأیید قرار می‌دهیم.

اما اینطور نیست که همه کارهای احمدی‌نژاد را جزء ‌به جزء بپذیریم و مواردی را که ایشان از آن شخص خاص حمایت می‌کند، ما قبول نداریم همچنین برخی دیدگاه‌های فرهنگی او را نمی‌پذیریم و قبول نداریم، در عین اینکه زحمات دولت و احمدی‌نژاد را هیچ‌گاه فراموش نمی‌کنیم و این زحمات در جای خود قابل تقدیر است.

* فارس: برخی معتقدند ورود آیت‌الله مصباح به سیاست، به جایگاه اجتماعی و مذهبی ایشان لطمه می‌زند، مثلاً ایشان زمانی از احمدی‌نژاد کردند اما مسیر وی عوض شد، لذا اگر جبهه پایداری مسیرش عوض شود، جایگاه آیت‌الله مصباح در ذهن مردم خراب می‌شود؟

- روانبخش: حضرت آیت‌الله مصباح شخصیتی بودند که در طول عمر خود، تکلیف محور و وظیفه محور بودند و آنجایی که تشخیص می‌دادند، باید ورود کنند، ورود می‌کردند و اینکه کسی خوشش نیاد و یا خوشش بیاید، برای ایشان موضوعیت نداشت.

ایشان در انتخابات 84 خطراتی را احساس می‌کردند لذا اجازه دادند که ما ورود کنیم گرچه خود ایشان هم در انتخابات 84 و 88 رسماً از آقای احمدی‌نژاد حمایت نکردند که مثلا برای حمایت از وی بیانیه بدهند.

* فارس: مثلاً‌ از صحبت آیت‌الله مصباح مبنی بر اینکه "اطاعت از رئیس‌جمهور اطاعت از خداست" برخی برداشت اشتباه کردند و آن را برای هجمه به آیت‌الله مصباح دستاویزی قرار دادند...

- روانبخش: این موضوع را روزنامه اعتماد ملی ‌زد و بحث دروغی بود که بعد هم تکذیب شد چراکه این صحبت، در یک جلسه کاملاً علمی و تخصصی مطرح شده بود.‌ نه اسمی از آقای احمدی‌نژاد برده شده بود و نه آن جمله ‌گفته شده بود، ‌اما آنها یک بحث علمی ولایت فقیه را کاملا یک بحث روزنامه‌ای کردند.

اسم رئیس‌جمهور را گذاشتند احمدی‌نژاد، ایشان در آن جلسه اینگونه فرموده بودند که مشروعیت این نظام با ولایت فقیه است و مسئولیت ولایت فقیه به خداست. همانطور که حضرت امام فرمودند اگر در راس نظامی ولایت فقیه نباشد، آن طاغوت است.

همچنین امام فرموده بودند اگر رئیس‌جمهور 20میلیون هم رأی بیاورد اما تأیید ولایت فقیه را نداشته باشد، طاغوت است و ورود در حوزه او ورود در حوزه طاغوت است.

آیت‌الله مصباح در آن جلسه همچنین بحث مشروعیت را مطرح کرده و فرموده بودند اینکه ما از ولی‌فقیه اطاعت می‌کنیم، به این دلیل است که مشروعیت ولی فقیه از جانب خداست و به این اعتبار امر و نهی او را، امر و نهی الهی می‌دانیم. بعد فرمودند که پرتویی از این ولایت حتی بر رئیس‌جمهور نیز می‌تابد و وقتی رئیس‌جمهور منصوب ولی‌فقیه می‌شود، امر و نهی او نیز مطاع می‌شود. قانونی که هیئت دولت می‌گذارد و رئیس‌جمهور ابلاغ می‌کند، به اعتباری که منصوب ولی‌فقیه است، اعتبار پیدا می‌کند.

اما روزنامه اعتمادملی زده بود که "آیت‌الله مصباح: اطاعت از احمدی‌نژاد اطاعت از خداست" که این موضوع تکذیب شد اما آنها تکذبیه را نزدند و ما در هفته‌نامه پرتو کاملاً این بحث را تحلیل کردیم و متن سخنرانی آیت‌الله مصباح را نیز آوردیم.

در این شرایط حساس یک مجموعه عظیمی از نیروهای ارزشی و حزب‌الهی در سراسر کشور پای کار آمدند، البته اینها به سادگی نیامدند و در سال 84 و 88 همه احزاب یک طرف بودند چه احزاب جریان راست و چه احزاب جریان چپ، اما یک جریان اجتماعی بود که آمد و بر همه آنها غلبه کرد، این جریان هم به سادگی شکل نگرفت، آنها بچه‌هایی بودند که زحمت کشیدند، یکی از آنها کانون دانش‌آموختگان طرح ولایت بود که ستادهای احمدی‌نژاد در سراسر کشور دستشان بود. حالا آقای احمدی‌نژاد فکر می‌کند که خودش رأی آورد اما این مجموعه عظیم انسان‌های نخبه‌ای بودند که پای کار آمدند.

اکنون هم بر اساس پیش‌بینی مقام معظم رهبری که در حکم عزل معاون اولی آقای مشایی، خطاب به احمدی‌نژاد فرمودند "این موضوع سبب سرخوردگی دوستان خودتان هم می‌شود" پس از آن 11 روز خانه‌نشینی واقعاً سرخورده شدند و این جمع‌ها پس از این سرخوردگی ناراحت و دچار از هم پاشیدگی شدند لذا لازم بود یکی اینها دوباره جمع می‌کرد و کسی هم جز آیت‌الله مصباح نمی‌توانست این کار انجام دهد.

حالا برخی فکر می‌کنند جبهه پایداری یک جبهه انتخاباتی فصلی است؛ نه فصلی نیست، اگر انتخابات هم نبود، ما چند جلسه از قبل داشتیم تا به این جمع‌بندی ‌رسیدیم که چه کار کنیم که این بچه‌ها از پراکندگی نجات پیدا کنند.

ایشان (آیت‌الله مصباح‌یزدی) این ‌تشخیص را دادند و به فضل الهی هم محقق شد، یعنی الان شما در همه شهرستان‌ها که می‌روید، همان بچه‌هایی که سال 84 پای کار بودند، الان هم پای کار هستند، درحالیکه ‌تبلیغات آنچنانی هم نداریم اما همین که یک پیامک می‌زنند، همه آنها پای کار می‌آیند.

در اصفهان که آقای آقاتهرانی رفته بودند، چهار طبقه جمعیت آمده بود که حتی وقتی آقای حسینیان می‌خواستند صحبت کنند، جایی برای ایستادن و سخنرانی نداشتند اما اکنون برخی می‌گویند که این موضوعات آیت‌الله مصباح یزدی را سیاسی می‌کند! امام مگر سیاسی نبود، مقام معظم رهبری مگر سیاسی نیست، خوب سیاسی بودن که عیبی ندارد، سیاست ما عین دیانت ماست، آنچه که وظیفه ماست، باید آن‌را انجام دهیم اما اینکه می‌گویند ایشان برای احمدی‌نژاد مایه گذاشت و آقای احمدی‌نژاد ‌الان اینجور شد و از کجا معلوم که جبهه پایداری و نامزدهای این جبهه هم چند صباحی دیگر آنگونه نشوند، این چیز تازه‌ای نیست.

امامان معصوم ما برای کسانی مایه گذاشتند که بعداً آنها جور دیگری شدند. امام (ره) در وصیت‌نامه خود فرمودند میزان وضع فعلی افراد است. ما که علم غیب هم نداریم، امام معصوم و پیامبر خدا که علم غیب داشتند، قطعاً می‌دانستند که طلحه و زبیر بعدها چه خواهند کرد اما در آن شرایط باید از اینها استفاده می‌کردند.

امروز چند تن از یاران ‌‌امام ‌در مسیر امام باقی ماندند. بسیاری از آنها جزو ریزش‌های انقلاب هستند. حالا سؤال ما این است که امام چگونه از اینها استفاده کرد؟ ‌امام با استفاده از همین‌ها انقلاب را جلو برد. همین آقای کروبی خودش می‌گوید 18حکم از امام دارد، ولی امام می‌گوید که فردا کلاه سرتان نرود. این، وضع آن روز او بوده است و در آن شرایط هم بالاخره یکی از کسانی بوده که می‌توانسته به نظام خدمت کند و از او هم استفاده شده است.

فکر نمی‌کنم تعابیری که رهبری راجع به دولت احمدی‌نژاد دارند را ‌هیچ‌وقت آیت‌الله مصباح داشته باشند. حضرت آقا درباره ‌دولت نهم تعبیر احیاگر گفتمان امام و انقلاب را به کار بردند، حالا بگوییم که حضرت آقا اشتباه کرده‌اند!

واقعاً در آن شرایط‌ ‌احمدی‌نژاد کار می‌کرد، مخصوص در دولت نهم که کارهای بزرگی کرد و گفتمان امام و انقلاب را احیا‌ کرد اما از آن زمانی که با جریان ولایی زاویه گرفت و آن حرف‌ها را مطرح کرد و حاضر نشد از جریان جوشیده انحرافی در کنار دولت جدا شود، می‌بینیم که تعاریفی که آقا از دولت دارند هم کمرنگ شده و می‌رود روی کلیات دولت و دیگر آن تعاریف‌ ازجمله ‌اینکه "من حمایت خاص می‌کنم"، در دولت دهم نیست.

لذا این نقطه مثبت آیت‌الله مصباح یزدی است. اگر ایشان می‌گفتند که من این را تأیید کردم و تا آخر هم پای آن می‌مانم، این اشتباه بود. اتفاقاً به همین دلیل مردم نسبت به چنین شخصیت‌هایی علاقه بیشتری پیدا می‌کنند چرا‌که می‌دانند اینها با اسلام قرار بسته‌اند، نه با شخص و افراد. ما اگر می‌خواستیم از جریان انحرافی انتقاد نکنیم، امروز جایگاه بالایی در دولت داشتیم.

همین هفته نامه پرتو سخن از زمانی که آقای هاشمی رفسنجانی درباره ولایت بحث مشروعیت زمینی را مطرح کرد، موضع قاطعانه گرفت. ‌نسبت به جریان انحرافی و اصلاحات هم روشن‌ترین مواضع را داشتیم. نسبت به جریان آقای مشایی که در دولت پیش‌ آمد، باز هم اولین کسی که موضع گرفته ما بودیم. هیچ‌کس به اندازه من در هفته‌نامه پرتو سخن مقاله راجع به جریان انحرافی ننوشته است، حتی کتابی به نام شکل‌گیری فرماسونری جدید در ایران چاپ کردیم  که ‌چاپ سوم هم شده است و ‌بخش سوم این کتاب کار من است که راجع به تطبیق جریان انحرافی با فراماسونری ‌است.

اگر فرد دیگری ‌در این زمینه کار کرده، آن‌را ارائه کند. چنین مجموعه‌ای که اینگونه راحت کار می‌کند، بدون اینکه پیمانی با شخصی بسته باشد، فکر کنم بیشتر مورد اعتماد مردم قرار گیرد تا اینکه بخواهیم از هر کس‌ ‌به هر نحو حمایت کنیم.

* فارس: برخی معتقدند یکی از نقاط مبهم جبهه پایداری بحث شخص آقای محصولی است. ‌در بحث‌های معنوی و دینی مشخصاً آقای مصباح را نام می‌برند و همه هم آن را پذیرفتند اما در بحث‌های تشکیلاتی و سیاسی کسی که اول این بحث را شروع کرد، آقای محصولی بود و چیزی که در ذهن است، اینگونه است که نخ تسبیح سیاسی این جبهه آقای محصولی است، همچنین یکی از دغدغه‌های اصلی جبهه پایداری که در بیانیه‌های آن نیز اعلام شد، این بود که نباید به کانون‌های قدرت و ثروت متصل شد؛ حالا خود آقای محصولی در این بین کانون ثروت محسوب نمی‌شود؟ همچنین که می‌گویند خود این شخص از ساکتین فتنه و حتی ساکتین دوم خرداد نیز هست.

نقش آقای محصولی در جبهه پایداری چیست و آیا از ثروت ایشان در این جبهه استفاده می‌شود یا خیر؟

- روانبخش: من نمی‌خواهم خیلی روی فرد صحبت کنم، اما اصل شکل‌گیری جبهه پایداری را تشریح می‌کنم تا این موضوعات روشن شود.

مجموعه‌ای حدود 20 نفر در قم خدمت آیت‌الله مصباح بودیم و اتاق فکری تشکیل شده بود و افرادی هم از تهران دعوت کرده بودیم که در جلسات شرکت می‌کردند، ازجمله آقای زارعی، کوچک‌زاده و رسایی که از تهران می‌آمدند.

جلسات متعددی برگزار شد که بنده، آقای سقای بی‌ریا و آقای آقا‌تهرانی نیز بودیم و در آن جلسات با یکدیگر همفکری می‌کردیم که راجع به ‌جریان انحرافی و خطری که دارد تهدید می‌کند و نیز برای آینده انقلاب چه فکری باید کنیم، بعد هم دوستان دیگری مثل آقای محصولی در مجموعه دیگری کار می‌کردند ‌و این ضرورت را تشخیص داده بودند و وقتی جلوتر آمدیم، ‌آنها هم خدمت آیت‌الله مصباح آمدند و کسب تکلیف کردند که باید در این شرایط چه کرد؟ بنابراین احساس شد که دغدغه‌ها مشترک است، لذا ‌این مجموعه‌ها به هم پیوستند.

* فارس: جریان آقای محصولی چه کسانی بودند؟

- روانبخش: فکر کنم افرادی مثل آقای حسینیان، لنکرانی و دوستان دیگری بودند. برخی‌ها هم مثل آقای رسایی مشترک بودند. ما احساس کردیم که حرف‌ها و دغدغه‌های آنها با ما یکی است و در جمع‌بندی به این رسیدیم که کار موازی انجام ندهیم، لذا وقتی دیدیم دغدغه‌ها یکی است و اهداف مشترک است، به هم پیوستیم.

سپس جلساتی داشتیم که این جلسات غالباً خدمت آیت‌الله مصباح تشکیل می‌شد که در این جلسات به این جمع‌بندی رسیدیم که یک حرکتی را شروع کنیم و یک ‌‌تابلویی را بلند کنیم. برخی دوستان پیشنهاد دادند که جبهه انقلاب اسلامی باشد اما آیت‌الله مصباح فرمودند انقلاب اسلامی لفظ عامی است و شاخصی ندارد، سپس خود ایشان این پیشنهاد را دادند و فرمودند به نظرم اگر چیزی در این وادی بیاید، خوب است چرا‌که اولاً ما یک حزب نیستیم لذا لفظ جبهه را استفاده می‌کنیم‌ و بعد هم چیزی باشد که پایداری بر اصول از آن بیرون بیاید که در آنجا ‌این آیه شریفه را خواندند که " إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ..."

و گفتند از این آیه استمداد کنیم. ما می‌خواهیم بگوییم که بر اصول پایدار هستیم و همانجا دوستان گفتند که پسوند انقلاب اسلامی را هم به آن اضافه کنیم و بگوییم جبهه پایداری انقلاب اسلامی.

بنابراین اینطور نیست که آقای محصولی خط سیاسی این جریان را در دست داشته باشد بلکه همه دوستانی که آنجا هستند، ‌افراد صاحب‌نظری هستند و اینطور نیست که کسی در این بحث‌ها قوی‌تر از دیگری باشد.

‌همه دوستان به این جمع‌بندی رسیدند و ‌یک شخصیتی مثل آیت‌الله مصباح که عمری را گذرانده و از ابتدا تا‌کنون واقعاً همه ‌جا در بصیرت ممتاز بوده و خود رهبری هم درباره ایشان فرمودند "عالمی است بصیر به معنای واقعی کلمه" را ‌قبول کردند لذا اگر ایشان جایی بفرمایند شما دارید اشتباه می‌روید، همه می‌پذیرند، البته مبنا و مدیریت ایشان بر امر و نهی نیست، بنابراین خط‌دهی این ماجرا دست هیچ‌کس نیست بلکه مجموعه‌ای هستند که با هم فکر می‌کنند و بر اساس آن رأیی که می‌آورند، پس از بحث‌هایی که انجام می‌شود، بر طبق رأی اکثریت عمل می‌کنند و همه به آن ملتزم هستند. ‌آیت‌الله مصباح نیز مشاوره می‌دهند و آقای آقاتهرانی نیز در جلسات هفتگی گزارشی به ایشان ارائه می‌دهند و ایشان هم اگر نقطه نظری داشته باشند، می‌فرمایند که مثلاً اگر اینگونه بود، بهتر بود که ‌خود همین، حرکت را بیمه و تضمین می‌کند.

از نظر کانون ثروت و اینگونه مسائل که مطرح می‌شود هم باید گفت جبهه پایداری بنا ندارد که حتی اگر کسی ثروت مشروعی داشته باشد، خود را پایبند به او کند.

آقای محصولی ‌جزو شورای مرکزی جبهه است. اولاً موضوع ثروت ایشان را ‌ابتدا ‌‌مهدی هاشمی مطرح کرد، ثانیاً بر فرض صحت، ثروت مشروع در اسلام مذموم نیست، اما جبهه پایداری حتی زیر بار ‌‌ثروت مشروع کسی نمی‌رود.

جبهه پایداری یک ریال هم ندارد که به ‌‌تمام نامزدهایی که در سراسر کشور معرفی کردیم، ‌بدهد، بلکه به آنها گفته‌ایم تنها چیزی که ‌داریم، این است که ‌اعتبارمان را خرج شما ‌کنیم. ‌اکنون هم در شهرستان‌ها دعوا سر این است که شما چرا من را در لیست نگذاشتید. این بنده‌های خدا‌ از ما چیزی نمی‌خواهد بلکه فقط می‌خواهند که آنها را در لیست بگذاریم و آنها از این تابلو استفاده کنند.

برخی از دوستان نیز ممکن است ناراحت شده باشند که چرا شما رقیب من را حمایت کردید. ما تنها چیزی که به نامزدها می‌دهیم، اعتبار است که البته این اعتبار هم مال ما نیست، بلکه این آبرویی است که دست آیت‌الله مصباح بالای آن است‌، لذا نامزدها تمام هزینه تبلیغات را خودشان باید تأمین کنند، ‌در تهران هم وضعیت همین‌گونه است و پیشنهادی هم که داده شد و مورد قبول هم واقع شد، پیشنهاد من بود که پیشنهاد کردم ‌نامزدهای 30نفره تهران فعلاً نفری 10 میلیون تومان بدهند ‌تا ‌زیر بار کسی نرویم و اگر باز هم کم‌ آوردیم، باید خود نامزدها ولو با قرض‌الحسنه تأمین کنند. ‌‌بالاخره وقتی وارد انتخابات می‌شویم، نیاز به تبلیغات دارد.

شما خودتان هم دیدید تبلیغاتی که دانشجویان علاقه‌مند به جبهه پایداری کرده بودند، یک کاغذ A4 کاهی بود که پول این‌ها را هم نگرفتند و خودشان این کار را انجام دادند و ما نیز از انجام این کار اطلاع نداشتیم. فکر می‌کنم مثل روش سال 84 که مردم خودشان پای کار آمدند، حالا هم یک چنین حالتی دارد پیدا می‌شود و مردم خودشان تشخیص می‌دهند و پای این تفکر و گفتمان هزینه می‌کنند و شاید به هزینه‌ای هم که خود دوستان بخواهند در تهران انجام دهند، نیازی نباشد.

مثلاً یکی از اقداماتی که خود من هم آن را انجام می‌دهم، سخنرانی در مساجد است که این کار هزینه مالی هم ندارد.

* فارس: به دلیل سطح علمی اعضای مؤسسه اگر این اشخاص مثلاً مثل آقای نبویان اگر به مجلس برود، بهتر است یا در بیرون ‌اقدامات علمی را انجام ‌دهند؟

- روانبخش: همانطور که می‌فرمایید، یک انسان بیشتر از 24 ساعت در شبانه روز وقت ندارد و این ساعات را باید حساب کند. حضرت آیت‌الله مصباح فرمودند در زمان‌های قدیم امر ما دایر بود بین واجب و مستحب و باید تشخیص می‌دادیم که واجب کدام است و مستحب کدام است، اما در این زمان امر مردد شده بین واجب و واجب‌تر و باید تشخیص دهیم کدام یک واجب‌تر است و عمرمان را در آنجا صرف کنیم.

با ایشان مشورت کردیم که ‌اگر ‌تکلیفی ندارم، خیالم راحت ‌شود که تکلیفی ندارم و همان کاری که دارم را انجام ‌دهم اما تعبیر آیت‌الله مصباح این بود که ‌ما تجربه خوبی ‌از رفتن برخی افراد مثل آقای آقاتهرانی به مجلس داریم چرا‌که مجلس جای بزرگ و بسیار مهمی است و فکر می‌کنم افراد دیگری که در مؤسسه هستند و در این زمینه کار می‌کنند، کم نیست‌.

‌به ‌انجمن فارغ‌التحصیلان هم که نگاه می‌کنیم، می‌بینیم بیش از 1000 فارغ‌التحصیل در آنجا حضور دارند که وقتی به برخی ‌دوستان میدان ‌‌داده می‌شود، از ما بهتر کار می‌کنند. مثلاً آقای جواد سلیمانی از اعضای هیئت علمی مؤسسه یکی دوسالی است که پا به عرصه سخنرانی گذاشتند و هر کجا که می‌روند، مورد استقبال جدی قرار می‌گیرند. 2 کتاب هم نوشته‌اند که بسیار گل کرد. خب اینجور شخصیت‌های جوان حضور دارند که باید ‌‌میدان برای آنها باز شود و بیشتر معرفی شوند. الحمدالله چنین افرادی بسیار زیاد و در حال بروز ظهور هستند، منتها شناخته شده نیستند که باید شناسانده شوند.

یکی از اقداماتی که کم انجام می‌شود، این است که چهره‌سازی نمی‌کنیم، درحالیکه رسانه‌ها به خصوص خبرگزاری فارس به راحتی می‌توانند این کار را انجام دهند و افرادی که شایسته هستند را ‌چهره کنند.

حضور در مجلس در جمع‌بندی‌هایی که داشتیم، این بود که یک فرصت بزرگی است که پیش می‌آید. مثلا اگر ‌آقای نبویان یک سخنرانی در ‌نطق‌ میان دستور داشته باشد، انعکاس خبری و بازتاب آن در کل کشور و حتی در جهان اثرگذار است یا ‌‌مثلاً در تصمیمات کلانی که در کمیسیون آموزش برای اسلامی کردن دانشگاه‌ها گرفته می‌شود‌، مجلس می‌تواند واقعاً پای کار بیاید که افرادی که در مجلس توان این کار را دارند، باید با کمک افرادی که در دولت هستند، ‌این حرکت را فعال کنند.

* فارس: البته باید یک کار خوبی انجام شود تا در شاکله مجلس تحرکی ایجاد شود. با اینکه ما به آقای افروغ نقد داریم اما جزو کسانی است که دوست داشت کار فکری و زیربنایی انجام دهد، اما چون معتقد بود در مجلس بیشتر کار سطحی انجام می‌شود، تصمیم گرفته بود بیشتر به کارهای روشنفکری پیوندد.

- روانبخش: ایشان در دوره نمایندگی خود در مجلس، رئیس کمیسیون فرهنگی بود. ما در آن دوره در کمیسیون فرهنگی شوراهای شهر، یک کار علمی کرده بودیم و آن را پس از چندین جلسه با متخصصین حوزه و دانشگاه‌ها تحت عنوان مؤلفه‌های شهر اسلامی آماده کرده بودیم.

در دوره‌ای که آقای کرباسچی شهردار تهران بود در دیداری با مقام معظم رهبری، ایشان فرموده بودند: "بروید روی مؤلفه‌های شهر اسلامی کار کنید".

آن دوره هیچکس روی این موضوع کار نکرد اما این کار در کمیسیون فرهنگی شورای شهر قم که بنده رئیس آن بودم به تصویب رسید و در مرحله‌های دیگر و همچنین در بعد کلانشهرها نیز با مشورت اساتید به تصویب رسید و قرار شد یک همایش بین‌المللی برای شهر اسلامی بگذاریم.

همه کارهای آن انجام شد منتها بحث شد سر اینکه این همایش تهران برگزار شود یا اصفهان چراکه اصفهانی‌ها گفتند ما می‌خواهیم برگزار کنیم و تهرانی‌ها هم گفتند ما می‌خواهیم برگزار کنیم.

این موضوع برای اواخر دوره شهرداری آقای احمدی‌نژاد بود در آن زمان دبیرخانه این همایش هم در شهرداری تهران آغاز به کار کرد و ما بسیار خوشحال و خوش بین بودیم که این کار انجام می‌شود اما وقتی آقای قالیباف آمد، دیگر این طرح را تحویل نگرفت. یکی دوبار هم ما رفتیم و با مسئول بخش فرهنگی شهرداری تهران صحبت کردیم، اما کار روی زمین ماند و همایش هم اصلا اجرا نشد و همه چیز به هم ریخت.

پس از این ماجرا به این جمع‌بندی رسیدیم که اگر این طرح در شهرداری انجام نشد، این طرح‌ها را بدهیم به کمیسیون فرهنگی مجلس چرا که این طرح آماده شده بود و افرادی هم که روی آن کار کرده بودند، کارشناسان امور شهری و عضو شوراهای شهر سراسر کشور بودند و مشاوره‌های قوی هم برای این طرح انجام شده بود اما چون در شهرداری به نتیجه نرسیده بود، خواستیم در کمیسیون فرهنگی مجلس بررسی شود و در صحن مجلس به تصویب برسید تا دولت نسبت به اجرای آن ملزم شود اما هنوز این طرح در مجلس خاک می‌خورد.

مجلس هفتم و هشتم گذشت اما این طرح اصلا مطرح نشد البته شاید این آقایون فرصت بررسی آن را نداشتند حالا اینکه این آقا می‌گوید "من می‌خواهم کار روشنفکری کنم چراکه در مجلس خبری نبود" خب باید خبری ایجاد کنید مثلا شما رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس بودید، باید کار می‌کردید تا افرادی هم که در آنجا بودند، به کار کشیده شوند همچنین باید از نیروهای بیرون مجلس و اساتید دانشگاه‌ها و حوزه استفاده شود.

مجلس نسبت به ۶۰ میلیارد بودجه قبلی خود، حدود ۱۰۰ میلیارد هم در زمان آقای لاریجانی افزایش بودجه داشته است، خب این پول کجا می‌رود؟ این پول را بردارند صرف این کارها کنند، دانشمندانی را به کار گیرند و از نخبگانی استفاده کنند تا به طرح‌ها و کمیسیون‌ها کمک کنند.

اگر فکر کنند تعداد محدودی که در کمیسیون فرهنگی هستند باید همه طرح‌‌های سنگین را به نتیجه برسانند، چنین چیزی ممکن نیست. بنابراین برای بررسی یک موضوع باید متخصصین آن بحث نیز روی آن نظر دهند.

* فارس: البته مرکز پژوهش‌های مجلس نیز چنین کاری را انجام می‌دهد!

روانبخش: بله این کار را می‌کند اما خروجی ندارد لذا کمیسیون فرهنگی در بررسی طرح‌ها، می‌تواند از اساتید دانشگاه نیز استفاده کند. من در مقاله اخیرم نیز از آقای افروغ گلایه کردم و گفتم "شما که تنها نقد می‌کنید و به عنوان مثال می‌گویید حوزه هم می‌تواند از مقام معظم رهبری بپرسد که کارش اسلامی بود یا خیر" خودت حاضری نقد شوی؟ آن طرح را کجا بردی؟

ما یک کار کوچک به تو دادیم اما انجام ندادی. چه کاری بهتر از اینکه راجع به مؤلفه‌های شهر اسلامی فکر کنید. شما نخبه کشور هستید و روشنفکر باید کسی باشد که درد روز جامعه را درک کند و برای آن نسخه‌ای بپیچد. شما کجا این کار را کردی؟ در فرصتی که رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس بودی، چه کار مثبتی انجام شد.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها