يكم: حجت الاسلام و المسلمين محسن قرائتي نازنين، در ادامه همان برنامه اي كه سالهاست همچنان مخاطب دارد و حرف دارد و هنوز هم بي ادعا روي آنتن مي رود، هفته قبل با بغضي در گلو و اشكي در چشم از فعاليت هاي يك عمر خود گفت و گفت: با همه اينها والله ما مقصريم! صدايش مي لرزيد و مي گفت بودجه فرهنگي كشور چه مي شود؟ كجا خرج مي شود كه هنوز خيلي از شهرهاي كشور، مسجد ندارند و خيلي از مساجد بزرگ نمازخوان ندارد؟ با حسرت شاه عباس را مثال مي زد كه در هر بياباني يك كاروان سرا ساخت و ما بعد از اين همه سال با وجود حدود 16 نهاد متولي مسجد، يا مسجد نداريم و يا اگر داريم آداب پذيرايي از نمازگزار را نداريم. با حسرت داستان جواني را گفت كه به خاطر لباس تميز و شيكي كه پوشيده بوده مورد عتاب خادم مسجد قرار گرفته و گفته ديگر به مسجد نمي رود. حاج شيخ محسن عزيز شما مقصر نيستيد؛ مسئولان ما كمي به بي خيالي زده اند...
دوم: ما تنها كشوري هستيم كه از پول دولت يعني از بيت المال يعني از پول مردم هزينه مي كنيم براي آنكه جشنواره برگزار كنيم و بعد هم دوباره از پول مردم بليت رايگان به مردم مي دهيم كه بروند جشنواره تماشا كنند و جالب تر اينكه به گروه هاي شركت كننده در جشنواره پول مي دهيم كه بيايند و كارشان را اجرا كنند. دست آخر هم به اين گروه ها جايزه مي دهيم كه لطف كردند و پول گرفتند و آمدند و كارشان را اجرا كردند و مردم تماشا كردند و رفتند! خنده دار نيست هزينه برگزاري جشنواره هاي تئاتر و موسيقي و حتي شعر فجر با پول بيت المال رقم هاي ميلياردي سنگيني باشد كه بخش عمده آن پولي است كه به گروه ها داده مي شود تا تشريف بياورند در جشنواره! كجاي دنيا براي حضور در يك جشنواره به شركت كنندگان پول مي دهند؟! اي كاش جناب قرائتي نازنين اين يادداشت را بخوانند و كمي از بار پاسخ به آن سوال بودجه فرهنگي برايشان روشن شود.
همه اين فعاليت ها قابل قبول است اگر خروجي نهايي اش حداقل به جيب نظام و انقلاب برود نه اينكه نه تماشاگر راضي باشد، نه گروه هاي شركت كننده، نه هيئت داوران، نه رسانه ها و نه نخبگان...فقط مسئولاني كه به بيت المال چوب حراج زده اند راضي اند كه خب خدا رو شكر اين جشنواره هم برگزار شد! نه محتوا و نه فرم اين جشنواره ها بويي از نظام و انقلاب نبرده است و مي توان به راحتي آنها را در هر ماه و فصل ديگري برگزار كرد و آب از آب تكان نخورد! موسيقي فجر يعني بزن و بكوب شيش وهشتي در برج ميلاد؟! يعني تئاتر ضد جنگ و تحقير نظام در تماشاخانه ايرانشهر؟ يعني رژه بدحجاب ترين زنان در راهروهاي سالن هاي اجراي برنامه؟ يعني محل قرارهاي دختر و پسري و پيدا كردن دوست هاي خياباني و وعده گرفتن هاي شبانه براي پارتي و چه و چه؟ آش آن قدر شور است كه رسانه ملي هم در خصوص اين جشنواره ها با اكراه برخورد و تبليغ مي كند و جز جشنواره فيلم، باقي جشنواره ها تقريبا از سوي شبكه هاي سيما، بايكوت مي شود.
سوم: فضاي فرهنگ و هنر كشور به ويژه در اين اجتماعات فرهنگي كاملا مسموم است و اين سوال عجيب ذهن را بدجوري آزار مي دهد كه بالاخره مديريت ها و دولت ها چه سهمي در اين فضاسازي ها دارند؛ بالاخره روزگاري عطا ء مهاجراني وزير ارشاد بوده است و حالا يك نفر ديگر، چه اتفاقي مي افتد كه خروجي ها تفاوت زيادي با هم ندارند؟! چه شده است كه رسانه ها هم هم پياله شده اند و ديگر كسي اعتراض نمي كند كه برنامه جشنواره ها دقيقا در زمان اذان و نماز تنظيم شده است و اصولا جايي براي نماز خواندن وجود ندارد اما جايي براي ارائه بولتن جشنواره و سيگار كشيدن و نسكافه خوردن هست، احتمالا اينها واجب ترند! به قول يكي از رفقا: كسي كه مي آيد جشنواره ديگر نماز نبايد بخواند!
چهارم: انتخابات نزديك است؛ بد نيست حواسمان را جمع كنيم و به آدم هاي پرمشغله بي دغدغه راي ندهيم. مجلس عصاره ملت است؛ اگر ملت آني است كه در راهپيمايي 22 بهمن ديديم و در دل شاد شديم از اين همه عشق به نظام، پس بايد مراقب باشند به آدم هاي فرصت طلبي كه صندلي هاي مختلفي را تسخير كرده اند، فرصت تسخير يك صندلي مهم و حياتي ديگر را ندهند. همانهايي كه مسئوليت هاي فرهنگي متعددي دارند اما مجلس را هم مي خواهند...آن وقت پاسخ جناب قرائتي هم ملموس تر مي شود؛ وقتي هم مسئول امور مساجد باشي هم نماينده مجلس باشي هم عضو شوراي...هم نماينده مجمع...معلوم است كه به هيچ يك نمي رسي و در هر كدام هم ضعيف عمل مي كني و دست اخر براي خالي نبودن عريضه و بيلان مديريتي «جشنواره» برگزار مي كني! با پول ملت و بودجه اي كه قرار بود كار فرهنگي انجام دهد.
پنجم: اولين دادگاه متهمان مفاسد اقتصادي برگزار شد. در اين دادگاه چند خانم هم حضور داشتند. آن هم با چادر و حجاب خيلي خيلي سنگين به طوري كه فقط يك چشم شان پيدا بود! پاسخ اينكه اين متهمان زن واقعا محجبه هستند و با همين چادرشان مرتكب اختلاس ننگ آور مالي شده اند يا خير، محل بحث نيست؛ اينكه با چنين پوششي وارد دادگاه علني مي شوند و در حضور مردم و رسانه ها، ظلم مضاعفي را به «چادر» و «حجاب» تحميل مي كنند، جاي تبريك به سيستم قضايي كشور دارد!
البته داستان، خيلي ساده است: قرار است تصوير متهمان تا صدور راي نهايي، منتشر نشود؛ تصوير آقايان متهم را رسانه ها شطرنجي مي كنند اما خانم ها با استفاده از بدسليقگي تاريخي قوه قضائيه نسبت به حضور خانم ها در زندان و دادگاه و ...با «چادر » به خوبي بيمه مي شوند و آنها كه «شايد» هرگز در عمرشان به ويژه در عمليات ساده و سنگين خوردن بيت المال، اينگونه حجاب نگرفته بودند، در دادگاه به شكل بانوان ابتداي انقلاب حجاب اسلامي را «خيلي» رعايت مي كنند! جز تاسف خوردن چه مي شود كرد براي اين ظلم بدون مدعي العموم به «حجاب» و «چادر»...من حداقل از همه بانوان محجبه و چادري سرزمينم و همه بانوان محجبه در دنيا، عذرخواهي مي كنم...قرارمان اين نبود! اين طوري مي شود كه جشنواره هامان هم آن شكلي است و خودمان هم اين شكلي!
وقتي همه دنيا متاثر از انقلاب عزيزمان، به بيداري اسلامي رسيده است، معضلات اينچنيني ما را به بي خوابي اسلامي رسانده است.
بعد التحرير: حسن طاهري عزيز به خاطر گزارش ملاقات در شب آفتابي كه چند هفته قبل در نسل سوم چاپ شد رتبه دوم جشنواره مطبوعات را كسب كرد و جايزه مادي خود را به سيد حسن نصرالله تقديم كرد. مباركشان باشد؛ هردو!
منبع: کیهان