به گزارش سرویس سیاسی پایگاه 598، انتخابات در ایران اسلامی همواره از دو منظر مورد توجه ویژه ی کشورهای دوست و دشمن قرار داشته است: «میزان مشارکت مردم در انتخابات» و همچنین «طیف پیروز انتخابات». اینها دو مقوله ای هستند که کشورهای غربی و عربی به طور مداوم مورد رصد قرار می دهند. میزان بالای مشارکت مردم ضامن دوام و استحکام پایه های نظام اسلامی، و طیف پیروز انتخابات نشانگر ذائقه ی سیاسی، اقتصادی، و فرهنگی مردم است که هر کدام از این دو برای دوستان و دشمنان جمهوری اسلامی ایران معنا و مفهوم خاصی دارد.
دول متحد و دوست ایران قطعا از درصد بالای مشارکت در انتخابات و همچنین رای آوری طیف موافق با اهداف اصلی و کلی انقلاب و نظام حمایت می کنند که امری واضح است. اما رفتار دشمنان موضوعی است که باید مورد بررسی قرار گیرد.
از همان آوان پیروزی انقلاب در اکثر قریب به اتفاق انتخابات های مختلف، استکبار و نوچه ها و دست نشانده های آن به هر طریقی متوسل می شدند که میزان مشارکت مردم را تا حد ممکن پایین بیاورند. از چند ماه پیش از انتخابات موجی از یاس و دلسردی از طریق روزنامه ها، رسانه های دیداری و شنیداری، شبکه های ماهواره ای، شبنامه ها و ... در میان مردم تزریق میشد که گویی انقلاب اسلامی هیچ سودی برای مردم نداشته است وشرکت در انتخابات دامن زدن به وضع موجود است. این در حالی است که با وجود مشکلات عدیده، توجه به پیشرفت های مختلف ایران در عرصه های گوناگون دروغ آنان را به راحتی برملا می ساخت. گروهی دیگر انتخابات را نمایشی عنوان کرده و مدعی بودند اگر هشت میلیارد انسان روی کره زمین به کاندیدایی رای بدهند که مورد نظر نظام نیست، فرد دیگری رئیس جمهور خواهد شد!! این دروغ نیز با روی کار آمدن طیف های متضاد فکری و سیاسی در راس امور اجرایی و قانونگزاری کشور در دوره های مختلف ریاست جمهوری و مجلس به روشنی افشا شده است.
اما در سالهای اخیر و زمانی که دشمن متوجه گردید اینگونه تلاش ها راه به جایی نخواهد برد رویکرد دیگری را نیز در پیش گرفت: کمک به پیروزی طیفی خاص در انتخابات که نسبت به طیف های دیگر همسویی بیشتری با سیاست های آنان داشته باشد و یا به عبارتی کمک به انتخاب افرادی که بهتر می توان از [سیاست داخلی و خارجی، گفتمان اجتماعی، رویکرد فرهنگی، و ...] آنان سوء استفاده کرد.
اگرچه نوع کمک غرب به گفتمان های همسو با خود و یا زاویه دار با منش اصیل انقلابی از نوع کمک مالی و یا هر نوع کمک شاخص دیگری نبوده است [یا اینکه سندی از اینگونه کمک ها در دست نیست] اما شاید بتوان تلاش آنها برای جهت دهی به رای قشری خاص از مردم [مخصوصا جوانان] را -که به هر دلیلی حل مشکلات کشور و رسیدن به آمال و آرزوهای خاص خود را در پیروزی طیف های دارای گفتمان انقلابی نمی بینند- از طریق رسانه های مختلف تا حدود زیادی تاثیرگزار دانست.
قطعا انکار وجود گرایش به غرب در میان برخی از مردم به خصوص قشر جوان، دردی را دوا نخواهد کرد. باید پذیرفت که افرادی که در انتخابات شرکت می کنند اعتقادات متفاوتی دارند و رای آنها نیز قابل احترام خواهد بود چرا که نظام اسلامی معتقد به آزادی و دموکراسی به معنای واقعی است. بدین ترتیب سرمایه گذاری دشمنان بر روی رای قشر متمایل به غرب امری بدیهی است.
اینگونه است که حمایت رسانه های غربی از کاندیداهایی خاص در دوره های اخیر انتخابات پررنگ تر از قبل شده است. به عنوان نمونه در انتخابات یازدهم ریاست جمهوری در سال 92، این رسانه ها که تا پیش از این با کلیدواژه ی افراط، افراطیون، و تندروها به گزینه های متعهد به انقلاب می تاختند[1] با روی کار آمدن دولت یازدهم که شعار اعتدال سر می داد راه را برای دوره ی تازه ای از مقابله با نظام اسلامی پیش روی خود باز دیدند. دولت یازدهم که پوشاندن ضعف های خود و همچنین تحقق اهداف حزبی و جناحی خود را در کوبیدن روحیه و شعارهای انقلابی می دید از همان آغاز تبلیغات انتخاباتی و پس از آن تا همین نفس های پایانی دولت، در همسویی آشکاری با رسانه ها و چهره های غربی مخالف نظام اسلامی، نیروهای انقلابی را تندرو و افراطی عنوان می کرد.
البته دولت هیچگاه به صراحت از کسی یا ارگان و جناحی نام نمی بَرَد اما فهم منظور آن از «تندرو» بسیار ساده است. و به همین دلیل مورد توجه ویژه ی غرب قرار می گیرد به طوری که هم اکنون تنها گزینه ای که رسانه های غربی علنا از حمایت از او دم می زنند شخص آقای روحانی و حزب وابسته به او است.
برای درک بهتر ماجرا کافی است واژه های + electionIran hardliners(به معنی افراطیون ایران + انتخابات) را در بخش عمومی گوگل و سپس در اخبار گوگل سرچ کنید. نتایج به دست آمده جالب است:
سرچ عبارت بالا در آدرس www.google.com را در تصویر شماره ی یک مشاهده می کنید:
همانطور که مشاهده می کنید نه تنها نام آقای روحانی در زمره ی تندروها (بخوانید انقلابیون از دیدگاه غرب) قرار ندارد بلکه رقیب ایشان با عنوان افراطی و تندرو معرفی شده است. حتی در قسمت top stories، که خبری از آقای روحانی و جهانگیری را تحت سرچ عبارت بالا نشان داده، به هیچ عنوان ایشان را انقلابی یا تندرو نمی داند. با مراجعه به سایت هایی که با فلش قرمز مشخص شده اند براحتی می بینیم که منظور از افراطی (hardliner) رقیب ایشان است و نه خودشان.[2]
سرچ عبارت بالا در بخش www.news.google.com که مربوط به اخبار گوگل است نیز جالب است. همانطور که در تصویر شماره ی دو مشاهده می کنید اولین خبر در سرچ بالا مربوط به تایمز اسرائیل و با عنوان کردن رقیب آقای روحانی به عنوان تندرو است. تمامی خبرهایی که در راس نتایج جستجو مشاهده می نمایید گویای همین حقیقت است که غرب از روی کار آمدن تفکر انقلابی که سعی در زنده کردن شعارهای انقلاب داشته باشد با کلیدواژه ی افراطی و تندرو نام برده و سعی در تخریب آن دارد. به همین جهت در اخبار، گزارش ها، و مقاله های سیاسی مختلف که روزانه ده ها مطلب را شامل می شود به هر طریق ممکن مخاطب را از روی کار آمدن تفکر انقلابی ترسانده و به رای دهی به گرایش اعتدالی ترغیب می کند. حتی در قسمتی که با فلش قرمز مشخص شده با مراجعه به سایت هایی که تصویر اول آنها آقای روحانی است، مشاهده می شود که منظور از تندرو نه خود ایشان که جناح رقیب بوده است.
در ادامه ی مطالب، به بررسی موردی حمایت رسانه ها و چهره های غربی از حزب اعتدال گرا خواهیم پرداخت.
نکته: نتایج جستجوی گوگل مربوط به روز 28 فروردین است.
[1] اینکه منظور چهره ها و رسانه های غربی از واژه ی تندرو و افراطی (Hardliner) کدام طیف فکری است نیاز به اثبات ندارد و آنها بارها چهره های انقلابی و متعهد به نظام اسلامی و ولایت فقیه که رویکرد غرب ستیزی و استکبار ستیزی دارند را با عنوان تندرو معرفی کرده اند. حال باید علت استفاده از این واژه ی حساسیت برانگیز توسط دولت یازدهم را جستجو کرد که چرا با غرب همصدا شده و خود را با عنوان اعتدال گرا در مقابل دلسوزان و متعهدین به نظام اسلامی قرار داده است؟