کد خبر: ۴۱۶۹۸
زمان انتشار: ۱۲:۳۸     ۰۱ اسفند ۱۳۹۰
پس از تنش­های میان ایران و صهیونیسم جهانی و تحرکاتی چون نامه­‌ی اوباما برای رهبر انقلاب و تحریم نفتی دو سویه­‌ ایران و اروپا و تهدیدهای نظامیان دو طرف، سخنرانی رهبر انقلاب در نماز جمعه­‌ی پیش از 22 بهمن سی و سومین سال انقلاب تنش­ ها را به اوج رساند. آیا این تنش ­ها، در مسیری بی بازگشت، به جنگی تمام عیار ختم خواهد شد؟!
مشرق، رصد مواضع رهبران صهیونیسم پس از سخنرانی رهبر معظم انقلاب ، حاکی از سیر نزولی تهدیدات و عقب‌نشینی آنان در برابر بیانات ایشان بود. به نحوی که نتانیاهو در جلسه­‌ی کابینه‌­ی خود، آنان را از یاوه­‌گویی درباره­‌ی حمله­‌ی نظامی به ایران بر حذر داشت. گویا دشمنان صهیونیست، درس­های خود را از سخنان رهبر انقلاب به نحو احسن فرا گرفته­‌اند.

رهبر انقلاب پس از جمله­‌ی شیرین و شادی بخش "همه­‌ی گزینه­‌ها روی میییز است"، خط و نشان و استراتژی خود را اینگونه ترسیم نمود:

«تهدید در برابر تهدید»

حمله­‌ی پیشدستانه به قلب جهان

«هنري كيسينجر» وزير امور خارجه سابق آمريكا می گوید:" نفت بسيار مهم‌تر از آن است كه بتوان اختيار آن را به اعراب واگذار كرد. اگر صدای طبل جنگ را نمی­شنوی، تو حتما کَر هستی."

كنت پولاك كارشناس سابق سازمان اطلاعات مركزي آمريكا (سيا) می نویسد: تنها انسان‌هاي احمق درك نمي‌كنند كه نفت هدف واقعي در سياست جهاني است.

البته کنت پولاک با نادیده گرفتن انگیزه­‌هایی فرا انرژیک، همچون ایدئولوژی، قدرت و ... ثابت می­‌کند که عمق نگاه استادان خود همچون کیسینجر را درک نکرده است؛ آنجا که کیسینجر نفت را نه به عنوان هدفی غایی بلکه به عنوان هدفی واسطه­‌ای و ابزاری برای تامین سلطه­‌ی همه­‌جانبه­‌ی (اقتصادی، فرهنگی، نظامی،...) تمدن صهیونیستی بر جهان می‌بیند.

اهمیت موضوع آنجا خود را بیشتر نشان می­دهد که بدانیم نفت ماده­‌ی اولیه­‌ی تولید بسیاری از کالا­ها و نه انرژی چرخه­‌ی تولید آنها محسوب می­شود این در حالی است که مجله آلمانی اشپیگل با تعبیر نفت به عنوان خون در رگهای جهان کنونی، درباره­‌ی این ماده­‌ی حیاتی با استناد به ارزيابي دیک چني در زمان ریاست جرج بوش می­نویسد: «در حالي كه ما هر سال به دو درصد افزايش توليد نفت نياز داريم، ميزان توليد نفت سالانه 3 درصد كاهش مي‌يابد و اين امر بدين‌معناست كه تا سال 2010 ميلادي روزانه حدود 50 ميليون بشكه كمبود نفت وجود خواهد داشت.»

در جمع­ بندی اجمالی از این نکات است که مشخص می­شود: چرا رهبران صهیونیسم همچون کیسینجر، با هوشمندی و آینده‌نگری، برای تکمیل پازل خود و تامین و کنترل یکی از 2 منبع قدرت در قرن 21، یعنی انرژی، در کنار دیگر منبع قدرت، یعنی اطلاعات، که هم اکنون نیز بر تولید و کنترل آن تسلط دارند، به تکاپو افتاده و دست به اقدامات اینچنینی می­زنند. آنان به خوبی به این نکته واقفند که قدرتی بر جهان و دیگر قدرتهای بزرگ حکومت خواهد کرد که پازل منابع قدرت خود را با شاه قطعه­‌ای با نام حکومت بر قلب (نفت) جهان تکمیل نماید چرا که او مشخص خواهد کرد که به رگ‌های هر تمدنی چه سهمی از این خون تزریق خواهد شد. از اینرو فرمان حمله به نفتستان صادر می­شود. هدف تسلط بر منطقه پیش از رسیدن دست دیگر قدرتها به آن است: حمله­‌ی پیشدستانه.


«حمله­‌ی پیشدستانه به قلب جهان: خلیج فارس»

دکترین دفاع پیشدستانه، استراتژی تهدید در برابر تهدید

اما پاسخ دکترین جنگ پیش دستانه از سوی جبهه­‌ی مقاومت انفعال نبود. چرا که به مقاومین فرموده شده بود:

ذلیل و خوار نشد مگر مردمی که در خانه­‌ی خود با دشمن خود جنگید. (امیرالمومنین علی علیه­السلام)

مبتنی بر همین آموزه‌­ها بود که دکترین دفاع پیشدستانه در جهت از بین بردن زمینه­‌ی ایجاد تهدیدات و تهدیدات نابالغ پیش از اِعمال آنها در دستور کار نظام امنیتی انقلاب اسلامی قرار گرفت. تحرکات استراتژیک انقلاب در قالب دکترین دفاع پیشدستانه قدمتی به تاریخ انقلاب داشت. آنجا که انقلاب اسلامی با حضور در مناطق فرای مرز خود همچون فلسطین، لبنان و شامات به دفاع پیشدستانه بر علیه دشمن صهیونیستی در سرزمینهای اشغالی-اسلامی دست زد و موفق شد علاوه بر از بین بردن تهدیدات قریب­الوقوع برای امنیت ملی خود، برگ­هایی استراتژیک برای توازن قدرت استراتژیک با تمدن صهیونیستی در عرصه­‌ی جهانی، ایجاد نماید. این تحرکات بقدری موفقیت آمیز بود که دشمن مسلط به منطقه را در چارچوب مرزهای خود به مرز نابودی کشانده و پس از سالها فشار، برکات آن به شکل بیداری اسلامی ظهور و بروز پیدا کرده است.

حال جبهه­‌ی مقاومت مبتنی بر همین قاعده و با استفاده از استراتژی تهدید در برابر تهدید، وارد میدان نبرد با دشمنی می‌شود که سالهاست با جنگ پیشدستانه دست به تجاوز و کشتار زده است.

وضعیت میدان

در چنین شرایطی است که امام و پیروان مقاوم ایشان، از شیرینی پیروزی­ های بدر و خیبر سخن می­ گویند و اوباما آشفته، سعی بر حفظ ژست ابرقدرتی گذشته­‌ی تمدن خود می­کند و در چارچوب جنگ پیشدستانه برای موقعیت جغرافیایی در هزاران کیلومتر دورتر از مرزهای خود تعیین تکلیف می­ن ماید، تنگه­‌ی هرمز را خطوط قرمز ایالات متحده می­نامد و بستن آنرا اعلان جنگ تلقی می­کند و با اعمال تحریم­هایی هر­چه شدیدتر، ایران را تهدید به حمله نظامی می­کند.

حال سوال اینجاست آیا مشاوران اوباما به این وارث امپراتوری در حال تلاش نکات لازم را جهت تصمیم درست برای خود و کشورش گوشزد کرده‌­اند؟ آیا میزان بیرون بودن گام­های آمریکا را از محدوده­‌ی خود متوجه­‌اند؟ احتمالا پاسخ نه می­ باشد چرا که در این صورت متوجه حرکات مضحک و خطرناک خود شده، به این نکات توجه نموده و نامه­ای دیگر می­‌نگاشتند:

1. آقای اوباما و صهیونیسم جهانی باید بدانند تنگه­‌ی هرمز مکانیست جغرافیایی درست در مرزهای آبی انقلاب اسلامی و نه هزاران کیلومتر دورتر از مرزهای آن، آیا تمدنی که از هیچ، برای خود منبع قدرتی استراتژیک خلق می­نماید و هزاران کیلومتر فراتر از مرزهای خود از مدیترانه گرفته تا آمریکای لاتین، دشمن خود را در جبهه‌­ای جهانی به چالش می­کشد و شکست می­دهد، به آنان و تهدیدات آنان در رابطه با آبراهی در درون مرزهای خود نخواهد خندید؟

2. آیا آنان حقایقی که خود در گزارش ژانویه 2012 موسسه­‌ی صلح ایالات متحده منتشر نموده­‌اند را به یاد می­‌آورند:

· تنگه هرمز مهم ‌ترين گذرگاه جهان است كه در سال 2011 روزانه حدود 17 ميليون بشكه نفت و طي سال هاي 2010-2009 روزانه بين 16-15.5 ميليون بشكه نفت در آن جريان داشته است.

· سال 2011 به طور ميانگين روزانه 14 نفتكش حامل نفت ‌خام در تنگه هرمز تردد داشتند كه البته به همين تعداد نيز نفتكش خالي براي انتقال محمولات جديد وارد تنگه هرمز مي ‌شدند. بيش از 85 درصد صادرات نفت ‌خام وارد بازارهاي آسيايي شده كه در اين ميان ژاپن، هند، كره ‌جنوبي و چين مقاصد اصلي اين انرژي هستند.


· در باريكترين نقطه، عرض تنگه‌ هرمز 21 مايل است اما عرض خط عبور كشتي در هر دو جهت فقط 2 مايل است كه بوسيله يك منطقه حائل دو مايلي نيز جدا مي ‌گردند. لازم به ذكر است كه تقريباً دو سوم محمولات نفتي جهان بوسيله نفت‌كش هايي با ظرفيت بيش از 150000 تن حمل مي‌ گردند.

· از جمله مسيرهاي جايگزين، خط لوله انتقال 745 مايلي معروف به خط لوله انتقال شرق به غرب است كه از ميدان نفتي ابقيق در عربستان سعودي تا درياي سرخ امتداد دارد. خط لوله انتقال شرق به غرب ظرفيت اسمي تقريباً 5 ميليون بشكه در روز را داراست. خط لوله انتقال گاز طبيعي مايع ابقيق به ينبو كه به موازات خط لوله نفتي به درياي سرخ كشيده شده است ظرفيتي در حدود 290000 بشكه در روز دارد.

· مازاد نفت خام را مي‌ توان به طرف شمال يعني از طريق خط لوله عراق ـ تركيه به بندر جيحان در درياي مديترانه پمپاژ كرد اما با انسداد خط لوله استراتژيكي كه شمال و جنوب عراق را به يكديگر متصل مي ‌كند، حجم انتقال نفت نيز كاهش يافته است.

· امارات متحده عربي در حال تكميل خط لوله ابوظبي با ظرفيت 1.5 ميليون بشكه در روز است كه از شيخ ‌نشين ابوظبي عبور كرده و به بندر فجيره در جنوب تنگه هرمز خواهد رسيد. از ديگر مسيرهاي جايگزين مي ‌توان به خط لوله غيرفعال عراق با ظرفيت 1.65 ميليون بشكه در روز كه از خاك عربستان سعودي مي‌ گذرد و خط لوله غيرفعال "تاپلاين"(Tapline) از ميدان نفتي ابقيق تا لبنان با ظرفيت 0.5 ميليون بشكه در روز اشاره كرد.

3. به گزارش موسسه­‌ی ماساچوست آمریکا تنها کشوری که توان پوشش خلاء نفت ایران را تا حدی داراست، عربستان می‌باشد که فرض بر این است که در بالاترین سطح بتواند به تولید 11.8 میلیون بشکه در روز دست یابد که با توجه به تولید کنونی آن نمی­تواند کاملا خلاء 2.4 میلیون بشکه‌­ای صادرات نفت ایران را پوشش دهد.

4. تمدن صهیونیستی با حمله­‌ی پیشدستانه به دنبال تسلط بر منطقه­ و چیزی می­باشد که به آنان آنچنان قدرتی می‌دهد که بتواند بر تمامی قدرتهای جهانی اعمال قدرت و کنترل کند. آیا متوجه این نکته هستند که آن چیز که آنان در آسمان در پی آن هستند هم اکنون در مشت­ انقلاب اسلامی قرار دارد؟ آیا می­دانند این به چه معنی است؟

5. تنها نیرویی که می­تواند در کار کنترل دریچه­‌ی حیات جهانی (تنگه­‌ی هرمز) اختلال ایجاد کند، ناوگان پنجم نيروي دريايي آمريكا مشتمل بر بيش از 20 كشتي است كه هواپيماهاي جنگنده، 15000 خدمه در دريا و 1000 پرسنل ديگر در ساحل از آن پشتيباني مي ‌كنند. آن نیز به اذعان پایگاه تحلیلی گلوبال ریسرچ طبق بازی جنگ انجام شده در سال 2002 با توجه به ضعیف بودن توان ایران نسبت به اکنون، در 24 ساعت ابتدای درگیری با رقم زدن یک تراژدی برای صهیونیست­ها تمامی نیروها و استعداد رزمی خود را از دست خواهد داد.

6. موازنه­‌ی نظامی و بازی جنگ انجام شده در مراکز مطالعات استراتژیک جهان نشاندهنده­‌ی این نکته است که در حال حاضر هیچ مولفه­‌ای برای تغییر شرایط و سرنوشت منازعه وجود ندارد و به احتمال قریب به یقین تنگه­‌ی هرمز در صورت اراده­‌ی سخت برای به دست گیری کنترل آن برای همیشه بسته خواهد شد. متاسفانه در این مجمل امکان بررسی سناریوهای درگیری دو طرف وجود ندارد لذا سعی خواهیم نمود به بررسی بخشی از آنها را در مقلات آینده بپردازیم. اما علاقه مندان می­توانند از منابع بیشمار منابع غربی موجود در فضای مجازی استفاده نمایند.

در تقارن سازی وضعیت کنونی با وضعیت صدر اسلام که توسط امام امت انجام شد، وضعیت ما به حق به وضعیت مسلمانان در بدر و خیبر تشبیه شد. آنجا که ما را یادآور تسلط پیامبر بر راههای مواسلاتی و تجاری کفار و چاههای استراتژیک بدر شد و مژده­‌ی پیروزهای نزدیک بزرگ و شیرین را داد.


ما در انتظار کفار، بر سر چاه­‌های بدر نشسته‌­ایم

دفاع پیشدستانه؛ جنگ پیشدستانه

دفاع پیشدستانه از سوی مقاومت و جنگ پیشدستانه‌­ی صهیونیستی از سوی دیگر صحنه­‌ی عظیمی از ابعاد گوناگون مکان زمان و تنوع مولفه­ها و تجهیزات ... درگیر بوجود می­آورد که همانطور که بیان شد بررسی سناریوهای آن خارج از توان و حوصله­ می­باشد. اما اگر آنرا محدود به وضعیت و مطالعات موردی پیش گفته نماییم بخشی از سناریو روشن خواهد شد.

نقطه­‌ی عزیمت سناریو رفتار دشمن می­باشد. اوباما با در نظر گرفتن هزینه­‌ها و ریسک­‌های درگیری سخت با ایران برای اجتناب از درگیری سخت تا جاییکه می­تواند ناگزیر از انتخاب راههای اعمال قدرت نیمه سخت در چارچوب حمله­‌ی پیشدستانه با هدف تغییر نظام، تغییر رفتار انقلاب اسلامی در پرونده­‌ی هسته‌ای و موضع آن در قبال رژیم صهیونیستی و ... می­باشد. گزینه­‌ها:

· مرگ تدریجی شیر ایرانی: پیش­فرض این زیرسناریو این نکته می­باشد که هنگامی که ما توان نزدیک شدن به دشمنی با این قدرت را نداریم باید با جلوگیری از تامین نیاز­های آن به تضعیف و مرگ تدریجی آن اقدام کنیم. اعمال تحریم­های همه جانبه، شدیدتر و گسترده­تر همچون تحریم مالی و نفتی، به مرور حلقه و فضای حیاتی را بر انقلاب اسلامی تنگ می­نماید تا در مدت معینی ادامه­‌ی پیشروی در مسیر آرمانها را برای انقلاب اسلامی غیر ممکن سازد که در صورت شکست اراده­‌ی انقلاب در پی آن گام­های مذاکره و امتیازده‌ی دنبال خواهد شد. هدف غایی این استراتژی در ترکیب با استراتژی بی ثبات سازی نظام، تسلیم و اضمحلال نظام می­باشد که معتقدین به مذاکره با آمریکا در شرایط کنونی باید به آن توجه نموده، انتخاب بدترین زمان را برای مذاکره و امتیازگیری درک نمایند.

· عملیات اطلاعاتی، رسانه ­ای: این گزینه نیز به علت عدم وجود امکان انجام گزینه‌­های نظامی، با عجله و گستردگی غیر منطقی در دستورکار صهیونیسم قرار گرفت به نحوی که نتیجه­‌ی آن را می­توان در گاف­های اطلاعاتی پی‌درپی که توسط سرویس‌های اطلاعاتی جبهه­‌ی صهیونیستی داده می­شود مشاهده نمود. البته نباید از موفقیت‌های حاصل از سرمایه­گذاری گسترده در این بخش نیز غافل ماند. اما آنچه در این بخش نیز جلب نظر می­کند وجود بسته­‌ی متنوع و کاملی از عملیات اطلاعاتی می­باشد که شامل ترور، ایجاد شبکه عملیات نیمه سخت و نرم برای استفاده در مواقعی همچون فتنه 88، اختلال در روند پیشرفت علمی ایران، بی ثباتی در اقتصاد ملی، ... می­شود که اثرگذاری آن در تکمیل با دیگر قطعات پازل به چشم خواهد آمد.

در جمع­بندی حرکت استراتژیک صهیونیسم جهانی در قبال انقلاب اسلامی با توجه به شرایط موجود می­توان هدف را:

بالا بردن فشار محیط داخلی و خارجی و مختل نمودن سیستم­های حیاتی پیکره­‌ی انقلاب و نظام تا مرز بقاء بیان نمود. مبتنی بر مدل مدیریت بحران همانطور که در شکل زیر مشاهده می­شود، آمریکا در پی بالا بردن سطح بحران از سطوح تنش به تشنج و سپس به سطح بحران در حوزه­­‌های اقتصادی و سیاسی در عرصه­‌ی داخلی و خارجی می‌باشد.


اما همانطور که گفته شد برای مدیریت بحران صحنه و کنترل استراتژیک آن به شدت از ورود به حوزه‌­ای که در آن مزیت استراتژیک نداشته و می­تواند برای آن منجر به فاجعه شود یعنی حوزه­‌ی نظامی پرهیز داشته و سعی می‌نماید تا زمان آماده شدن زمینه‌­ی آن، از روشن شدن چرخه­‌ی تشدید عمودی بحران به تنش و تشنج در حوزه­‌ی نظامی جلوگیری نماید. آنچه ضامن عدم واکنش سخت شیر انقلاب و عدم ورود آن به حوزه­‌ی نظامی در برابر این مرگ تدریجی و بستن راهها و منابع حیاتی آن می‌باشد عملیات روانی و تهدید­های مکرر صهیونیسم جهانی به جنگ است که با طرح­ریزی و سازماندهی دقیقی در حال انجام می­باشد. دقیقا در این نقطه است که دلیل اظهارات کیسینجر را درباره‌­ی صدای طبل جنگ درک می­کنیم. صهیونیسم به دنبال حبس شیر ایرانی-اسلامی در زندانی خیالین از تهدیدات و ترس از جنگ است. و این شیر در حالی که تمامی ابزارها را برای شکست دشمن در اختیار دارد در توهمی ساخته و پرداخته­‌ی صهیونیسم بماند و مرگ تدریجی خود را تماشا کند. کنترل استراتژیک شیر ایرانی و پیروزی بدون جنگ.

نقطه­­‌ی پایان سناریو واکنش امام امت است. امام با درک حرکات دشمن با اتخاذ روندهایی چند جانبه به استراتژی دشمن حمله می­کند.

انقلاب با دفاع پیشدستانه خود به تحریم نفتی پیش از موعد اروپا اقدام می­کند و با بسط و گسترش کانالهای دور زدن تحریمها به رشد شتابان اقتصاد جهادی خود ادامه می­دهد و با اتخاذ استراتژی تهدید در برابر تهدید در چارچوب دفاع پیشدستانه به تقابل با جنگ پیشدستانه­‌ی دشمن می­پردازد و زندان از وهم ساخته‌­ی تهدیدات دشمن را از بین برده و زمینه‌ی واکنش، استفاده از برگ­های برنده و مدیریت بحران بوجود آمده را فراهم می­کند.

امام امت با درک این نکته که صهیونیسم جهانی در ضعیف­ترین حالت خود در طی سالهای گذشته است و با توجه به ضعف آنها در ورود به درگیری نظامی علارغم تبلیغات معکوس آنها، از این فرصت بهره برده و با پیگیری تهدید در برابر تهدید به امتیازگیری از دشمن در حوزه­‌ی سیاسی و اقتصادی دست می­زند تا توان ایران را در شکستن حلقه­‌ی فشارهای سیاسی-امنیتی و تحریم­های اقتصادی به شکلی تصاعدی افزایش دهد. از سویی دیگر گزینه­‌های ایران این امکان را به او می­دهد تا بتوان با کنترل موثر استراتژیک بر عملکرد دشمن ضمن تهدید و امتیازگیری از جنگ نیز اجتناب کند که این خود در طی سالیان پس از انقلاب، استراتژی محوری انقلاب بوده است. از جمله­‌ی این گزینه ­ها برای کنترل استراتژیک معکوس انقلاب بر دشمن خود:

تنظیم عرضه و تقاضای انرژی در جهان، در صورتیکه دولت یا دولی دست به تحریم نفتی ایران بزند و برای پوشش خلاء بازار به تولید مضاعف نیز موفق شوند، ممکن است ایران در شمارش 14 نفت­کش عبوری از تنگه کمی اشتباه نماید البته حفظ امنیت این نفت­کش­ها توسط ایران خود موید این نکته خواهد بود که اشتباه تنها احتمال دارد در شمارش نفت­کش‌های عبوری از تنگه در هر روز رخ دهد خود باعث اجناب از درگیری است. در قبال این اشتباه نیز هر قدرتی بخواهد خود شمارش را به عهده بگیرد باعث تسری بحران به حوزه­‌ی نظامی و تشدید عمودی آن تا سطح تشنج و بحران خواهد بود که تمامی استراتژیست­ها متوجه خارج از کنترل بودن این وضعیت هستند.

بدیهی است که با توجه به مجموع ظرفیت خطوط لوله­‌ی انتقال نفت منطقه که در شکل نشان داده شده است، در صورت هرگونه اشتباه از هر قدرتی، شاید بتوان با هزینه­‌ی گزاف، نیمی از 15.5-16 میلیون بشکه نفت صادراتی از تنگه را بوسیله­‌ی تمامی خطوط ­لوله‌­ی فعال و غیرفعال و در حال احداث، از مناطقی غیر از تنگه حمل نمود اما آیا فکری به حال 8-10 میلیون بشکه کمبود عرضه در جهان شده است.


تمامی این موارد در حالی است که جهان تنها یک تنگه نداشته و ممکن است نا امنی در بخشی از آبهای بین ­المللی طبق قاعده­‌ی ظروف مرتبطه به کانال­ها و تنگه­‌های دیگر جهان تسری پیدا کند.

این در حالی است که هیچ کس تضمین نمی­ کند که برای تاسیسات تولید نفت، پالایش و انتقال آن در کشورهای همکاری‌کننده با تحریم مشکلی پیش نیاید.

اگر ایران اسلامی تا کنون نیز در قبال تحریم­ها واکنشی از خود نشان نداده است علت آن محاسبه هزینه و فایده­‌ی آن است که تا به حال تنها به افزایش هزینه­‌ی تامین برخی از کالا­ها منجر شده است و اگر نه در بحث کالاهای استراتژیک که ایران اسلامی 33 سال است در تحریم به سر می­برد. در تحریم نفتی نیز خود از بخش اول تحریم یعنی تحریم اروپا استقبال می­نماییم. اما خطر برای تمدن بحران‌زده­‌ی‌ غرب از آنجایی آغاز خواهد شد که در هزینه و فایده­‌ی جبهه­‌ی مقاومت عملی نمودن تهدیدات توجیه خود را پیدا کند.

بنابراین همانطور که ایران اسلامی شمارش و عبور امن نفت­کش­ها را برای حرکت اقتصاد جهان تضمین می­کند باید جهان نیز انتقال و معامله­‌ی امن و عادی نفت ایران را تضمین نماید.

پیام امتی که حضور میلیونی آنها در روز 22 بهمن چشم دوست یا دشمن را خیره کرد آن بود که ما پای امام خود تا آخر ایستاده‌­ایم و آقای اوباما به جای اینکه نگاه خود را بر عبور این نفت­کش­ها متمرکز نماید آنرا به ایران سپرده و به جای انحراف به سمت برنامه­‌ی هسته­‌ای ایران یا تهدید سربازان مشتاق شهادت امام، سعی در بهبود اقتصاد جهان غرب نماید. بلکم در آستانه­‌ی انتخابات ریاست جمهوری خود فرجی برایشان حاصل شود.


نویسنده:  محمد خالد

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:۱
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
ارسال نظرات
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۷:۴۹ - ۰۱ اسفند ۱۳۹۰
۱
۱
تحلیل خنده داری بود.نویسندش فکر کنم آبادانی بوده
پاسخ
جدیدترین اخبار پربازدید ها