به گزارش پایگاه 598 به نقل از وقایع اتفاقیه، قبل از اينکه اين سامانه با سه باشگاه پرطرفدار قرارداد
اسپانسري ببندد، سازمان ليگ اين کار را شروع کرده بود و با موفقيتی نسبي
که در ابتداي فعاليت و همکاري با سامانه اختصاصياش داشت، باشگاههاي
پرطرفدار متوجه پتانسيل بالاي درآمدزايي از اين طريق شدند. بعد از مدتي،
اين سه باشگاه تصميم گرفتند با شرکتي ديگر قرارداد همکاري ببندند تا درآمد
حاصل از فعاليت اين سامانه، مستقيما به حساب خودشان برود. از سال گذشته هم
سازمان ليگ و اين سه باشگاه، بارها با هم بر سر اين مسئله نزاع کردند زيرا
سامانه سازمان ليگ هم به موازات سامانه مشترک سه باشگاه مشغول فعاليت بود و
مديران اين باشگاهها، فعاليت سامانه سازمان ليگ را براي منافع خودشان مضر
ميديدند.
با اينکه قرارداد اوليه سازمان ليگ با
سامانهاش قانوني بود اما اسپانسر سه باشگاه به تدريج قدرت بيشتري پيدا
کرد و گاهی تبليغات اين سامانه حتي در استاديوم آزادي هم بيشتر از تبليغات
سامانه سازمان ليگ بود. در مقاطعي هم باشگاهها براي حمايت از اسپانسرشان
تهديد کردند که اجازه فيلمبرداري از بازيهايشان را به صداوسيما نميدهند.
اين
شايعه حتي قبل از داربي هم شنيده شد اما بيشتر شبيه بلوف بود زيرا مشخص
بود که نميتوان جلوي پخش تلويزيوني داربي را گرفت؛ البته مجري اين سامانه
فردي است که قبلا هم سابقه فعاليت با بخش تبليغات و بازاريابي سازمان ليگ
را داشت اما چند سال پيش و بعد از بروز مشکلاتي، با سازمان ليگ قطع همکاري
کرد و بعد از مدتي، مستقيما با سه باشگاه پرطرفدار مذاکره کرد و قرارداد
همکاري بست؛ قراردادي که هرچه از آن گذشت، پرسروصداتر شد.
دردسرهاي گاهوبيگاه و تمامنشدني
چيزي
که مشخص است در اين قرارداد، اپراتور بيشتر از بقيه سود ميبرد. بعد از
اپراتور، شرکتي که مجري اين قرارداد است، بيشترين سود را کسب کرده و
درنهايت باشگاهها هستند که کمتر از همه منتفع ميشوند. در کوتاهمدت، چنين
روشي براي کسب درآمد، خوب به نظر ميرسد زيرا اين سامانه تا اينجا به نسبت
انتظاري که از آن ميرفت، درآمدزايي مناسبي داشته است. قرارداد، طوري است
که با فعاليت اين سامانه و عضوشدن هواداران در آن باشگاه به درآمدزايي
ميرسد و اگر هواداران مشارکت نکنند يا کمتر از انتظار مشارکت کنند، درآمد
باشگاه کم ميشود. براي همين هم هست که هروقت اين تيمها بازي دارند، يک
ويژهبرنامه تبليغاتي به صورت زنده اجرا ميشود و مجري به تنهايي يا با
حضور مديران باشگاهها، هواداران را به عضويت در اين سامانه ترغيب ميکند.
حالا
کاري به اينکه تکرار اين گزارشها و جملاتي از اين دست که: «اگر اين
سامانه نبود، اين تيمها الان ته جدول بودند» يا «درآمد اين سامانه مستقيما
به حساب باشگاهها ميرود و هيچجاي ديگري خرج نميشود» بيشتر تأثير مثبت
دارد يا منفي، نداريم اما در هر صورت به نظر ميرسد چنين منابع درآمدي، جزء
منابع پايدار نيستند و نميشود در درازمدت روي آنها حساب کرد. چون اين
قرارداد و قراردادهاي مشابه، افراد و سازمانهاي زيادي را درگير ميکنند که
طبيعتا هرکدام بهدنبال درآمدزايي براي خودشان هستند و اگر منافع خودشان
را در خطر ببينند يا شکايت يا قطع همکاري ميکنند. آخرين نمونه از اين
مشکلات هم مربوط به پيراهني بوده که در تبليغات تلويزيوني اين سامانه از آن
استفاده شده است.
اعتراض اسپانسر پوشاک به تبليغ منفعتطلبانه
روز
بازي پرسپوليس و الهلال تبليغ تلويزيوني اسپانسر اين سه باشگاه از شبکه سه
پخش شد. اما پيراهني که در اين تبليغ بر تن رامين رضاييان ديده ميشد، فقط
تبليغ اپراتور را روي خود داشت، نه تبليغ شرکت توليدکننده پوشاک باشگاه
پرسپوليس را. همين مسئله اعتراض شرکت توليدکننده را برانگيخت. صافي، مدير
نمايندگي جوما در ايران ديروز به ايسنا گفت: «در تيزر تبليغاتيای که بين
دو نيمه بازي فوتبال داربي ۸۴ بين تيمهاي استقلال و پرسپوليس از شبکه سه
پخش شد، بازيکنان هر دو تيم پرسپوليس و استقلال با پيراهنهاي تيمهاي خود
اما بدون لوگوی شرکتهاي تأمينکننده لباس حضور داشتند. معتقدم اين شرکت
براي بهدستآوردن سود و کمکردن هزينههاي تبليغاتي خود، از پيراهنهاي
بدون لوگوی تأمينکننده لباس استفاده کرده است.
اين
کار، کاملا مخالف اهداف تأمينکنندههاي لباس تيمهاي پرسپوليس و استقلال
بوده چون يکي از دلايل اصلي شرکتهاي تأمينکننده لباس و صرف هزينههاي
هنگفت توسط آنها، ديدهشدن نام و نشانشان در رسانههاي مختلف است؛ بنابراين
اقدام اين سامانه پيامکي براي پوشاندن لوگوی شرکت تأمينکننده لباس براي
کم کردن مبلغ پرداختي خود به واحد بازرگاني صداوسيما، ضرر مستقيم به
شرکتهاي تأمينکننده لباس و از بين بردن منافع آنهاست. متأسفانه،
لباسهايي دقيقا همانند آنچه اين سامانه پيامکي در تيزر تبليغاتي خود
استفاده کرده، در سطح بازار و در برخي از فروشگاههاي اينترنتي به فروش
ميرسند که به همين علت، باشگاه پرسپوليس در ۲۵ دي سال ۹۵، اطلاعيهاي
منتشر و اعلام کرد که متخلفان مورد تعقيب قانوني قرار خواهند گرفت. حال
سؤال ما اين است که آيا اين سامانه پيامکي و عوامل آن در توليد و عرضه اين
محصولات تقلبي نيز مشارکت دارند؟ واضح است که عملکردهاي غيرحرفهاي
شرکتهايي همچون اين شرکت، سبب عدمحضور شرکتهاي بزرگ در ايران و ادامه
فعاليت آنها ميشود و قطعا اين موضوع، فقط در حوزه لباس تيمها و باشگاهها
نخواهد بود زيرا قطعا اين موارد در محافل و مراجع بازرگاني کشورهاي مبدأ
اين شرکتها، مطرح و مانع حضور شرکتها و سرمايههاي آنها در ايران در ساير
صنايع ميشود.»
«اسپانسر»ي با اختيارات بيش از حد يک «اسپانسر»
اسپانسر
اين سه باشگاه، پيشتر هم حاشيهساز شده بود. مهماني مشترکي که روز قبل از
داربي 84، توسط اسپانسر برگزار شد، بيشتر جنبه تبليغاتي داشت چون چند سالي
بود که برگزاري اين قبيل مهمانيها منسوخ شده بود. اين مهماني برگزار شد
اما انتقادات زيادي را درپي داشت. بازيکنان اصلا رغبتي به حضور در اين
مهماني نداشتند و کاملا مشخص بود که به اجبار اسپانسر در آن حاضر شده بودند
حتي چند نفر از مديران دو تيم هم بعدا مدعي شدند که از هدف برگزاري اين
مهماني، بيخبر بودند وگرنه در آن شرکت نميکردند.
اين
طور که مشخص است، اسپانسر فعلي اين سه باشگاه قدرت زيادي پيدا کرده و در
بسياري از موارد، مديران اين باشگاهها را وادار به کارهايي ميکنند که در
عرف باشگاهداري پذيرفتني نيست اما چون اين اسپانسر در حال حاضر تنها منبع
درآمد باشگاههاست، مديران ناچار هستند با خواستههاي کم و زياد آن کنار
بيايند اما وقتي اتفاقاتي مثل دعواي دو اسپانسر با هم پيش ميآيد، اين وسط،
باشگاه است که بيشترين ضرر را ميکند. در اين صورت، اعتماد هواداران به
اسپانسرهايي مثل اسپانسر فعلي از بين ميرود و در آينده ديگر در چنين
برنامههايي مشارکت نميکنند.