جوانان استقلال غوغا میکنند؛ امید نورافکن، فرشید اسماعیلی، حقدوست،
برزای، زکیپور، مجید حسینی و حتی دروازهبان دوم حسین حسینی، انقلابی
بیبازگشت را از دروازه تا خط حمله استقلال به پا کردهاند. یک تیم مطمئن و
از پیشبرنده.
ذوبآهن سنگ محک خوبی برای تعیین عیار استقلال بود، تیم یکدست با یک مربی
خوشفکر که فوتبال را بهروز بازی میکند. منصوریان با دو تغییر اجباری
(حسین حسینی و مجید حسینی) در دروازه و دفاع جلوزن، و یک تغییر اختیاری
(حقدوست به جای قربانی) ترکیب استقلال را نسبت به داربی عوض کرد. تغییر
ترکیب منجر به تغییر چیدمان و شیوه بازی شد؛ حقدوست با حفظ شعاع برابر
نسبت به چهار رأسِ امید نورافکن (پشتِ سر)، اسماعیلی (سمت راست)، برزای
(چپ) و کاوه رضایی (روبرو)، عملاً مدیریت نیمه بالایی تیم استقلال را به
عهده گرفت. امید ابراهیمی با ابتکار عمل بیشتر نسبت به داربی، عقبتر بازی
کرد و مرز نفوذ ذوبآهن را تعیین کرد. عقب نگهداشتن ذوبآهن باعث میشد
خسرو و زکیپور با اطمینان بیشتری به کانالهای نفوذ عمق بدهند، این شیوه
وینگرهای استقلال (اسماعیلی و برزای) را کاملاً آزاد میکرد.
فقط ۲۴ دقیقه کافی بود تا برنامه اصلی استقلال به نتیجه برسد؛ نفوذ کامل
خسرو تا انتهای کانال چپِ ذوبآهن، آزادی عمل وینگر راست که خود را توی
نقطه کور دفاع ذوبآهن به دهانه دروازه رساند، یک ضربه سر و گل. استقلال یک
ذوبآهن صفر.
منصوریان بعد از گل، عقب نکشید اما فوتبال را اقتصادی بازی کرد. تیم او
حالا بلد است که چطور توپ را بدهد، زمین را بگیرد و با اینحال بالای زمین
باقی بماند؛ پرس حریف با کمترین استرس، و شروع ضد حمله سریع از هر جای
زمین. تنوع مهارتهای مهرههای استقلال، دست منصوریان را برای انتخاب
بهترین استراتژی ممکن باز کرده است.
نیمه دوم با آمدن علی قربانی به جای حقدوست، استقلال را برد برای گلهای
بعدی؛ بودن دو مهاجم باعث شد که ذوبآهن توی زمین خودی بماند. نورافکن به
ابراهیمی نزدیکتر، و اسماعیلی کمی به داخل متمایلتر شد تا فضای پشتسر
قربانی و رضایی خالی نماند. با این شیوه تازه، طراحیهای ذوبآهن برای حمله
در میانه زمین خنثی میشد و معدود توپهایی که به باکس استقلال میرسید با
واکنشهای خوب پادوانی، مجید حسینی و دروازهبان این تیم بیاثر شد.
استقلال برای انتقال از فاز دفاعی به حمله برنامه دقیقی داشت. همه توپها
از عقب توی گرافی شبیه به ساعت شنی به دایره وسط زمین میرسید و از آنجا به
چپ، راست یا عمق بالای زمین پخش میشد.
چند حمله موثر استقلال یا با تایمینگ اشتباه رضایی، یا ندیدن یار دوم، یا
بلاک موثر ذوبآهن بدون نتیجه ماند تا یکبار دیگر فرشید اسماعیلی نقش اول
آبیپوشان را بهعهده بگیرد؛ فرشید از چپ به تو زد و قبل از سانتر زننده گل
را دید، و وقتی سانتر کرد که نقطه تلاقی برزای با توپ در مختصات دقیقِ
زمان-مکان بود؛ گل دوم. استقلال ۲ ذوبآهن صفر، دقیقه ۷۸. تکرار «گل و پاسِ
گل» یعنی فرشید اسماعیلی ستاره دنبالهدار اینشبهای استقلال است.
بعد از گل دوم ذوبآهن وا داد و استقلال برای سهگانههایش بیتابی میکرد.
دو سه موقعیت بعدی تیم منصوریان برای گل سوم هدر رفت تا تنها ترک عادت
استقلال در اصفهان، زدن دو گل به جای سه تا باشد؛ اینجا استقلال، و
جوانانی که آتش به پا میکنند؛ آی لاو یو اِی اِف سی.