در مطلب حاضر نويسنده به
بررسي ديدگاه قرآن و روايات درباره شيوه خواب صحيح و امكان شناخت شخصيت
افراد از طريق نحوه خوابيدن آنها پرداخته است.
در خصوص مسئله خوابيدن به
عنوان يك رفتار و پديده انساني، در دو حوزه روان شناسي و جامعه شناسي از
آن بحث مي شود. خواب هرچند كه امري غريزي و رفتاري طبيعي بيرون از اراده
انساني است اما چگونگي خوابيدن و كيفيت آن امري مبتني بر اراده آشكار و يا
نيمه آشكار آدمي است. بنابراين اگر نتوان درباره اصل خواب به عنوان يك
پديده طبيعي، داوري و ارزش گذاري كرد ولي مي توان درباره چگونگي آن بحث و
بررسي كرد و در حوزه تحليل علمي به داوري درباره آن پرداخت. به اين معنا كه
چگونگي خوابيدن پديده رفتاري است و مي توان از نظر روان شناسي و جامعه
شناسي به تحليل داده هاي علمي و نتيجه گيري و داوري درباره آن اقدام كرد.
سنجش خوابيدن براي درك و تحليل رفتارهاي فرد، بسيار مثبت و سازنده است و مي
توان از اين راه به شناخت شخصيت آدمي و سلامت روحي و رواني او دست يافت.
قرآن
با توجه به اصل تاثير عناصر تركيبي بشر در شخصيت آدمي به اين مسئله توجه
داشته و به روش هاي مختلف آن را مورد تحليل و تبيين قرار داده است. هرچند
هدف قرآن و آيات آن نگرش روان شناختي و يا جامعه شناختي صرف به پديده نيست
ولي اين بدان معنا نيست كه به اين مسايل در چارچوب رفتار شناختي و تحليل
وضعيت بشر و راهنمايي او بر پايه آن به سوي مقصود متعالي بي توجه بوده است.
قرآن به هر چيزي كه در شناخت ماهيت انسان به او كمك مي كند پرداخته است تا
با توجه به مجموعه اي از ذاتيات و فطريات و غرايز موجود در بشر، راه هاي
شكوفايي ظرفيت ها و توانايي ها و امكانات دروني را به وي بازشناساند. اين
گونه بهتر مي توان به بشر امكان داد تا به هدف اصلي خلقت كه شناخت توحيد در
همه ابعاد و بندگي و پرستش و رسيدن به كمال مطلق است، دست يابد. از اين رو
آيات قرآن با توجه به اصل هدايت گري، به همه نكات و ظرفيت ها توجه داده و
امري را فروگذار نكرده است. بر پايه همين باور و تاكيد است كه مي فرمايد:
تبيانا لكل قرآن شي (نحل آيه 89) قرآن بيانگر همه چيز است. اين بدان معناست
كه از بيان هيچ چيز كه موجبات هدايت و راهنمايي بشر را براي مقصد و مقصود
فراهم مي آورد، فروگذار نكرده است؛ نه آن كه همه چيز ربط و بي ربط را بيان
كرده باشد؛ زيرا هدف از ارسال قرآن، هدايت است. (بقره آيه 2)
تأثير متقابل جسم و جان
از
آن جايي كه قرآن بشر را موجودي تركيبي، معرفي مي كند و ميان روح و جسم،
ارتباط و همبستگي قائل است به تاثير و تاثر متقابل ميان آن دو تاكيد مي
ورزد. روان (نفس) تا زماني كه در جسم قرار دارد بر آن تاثير گذاشته و از آن
هم تاثير مي پذيرد. بنابراين به عنوان دو متغير همبسته (اگر نگوييم دو علت
متقابل و دو معلول متعاكس) از يكديگر تاثير مي پذيرند و بر روند يكديگر
آثار مثبت و يا منفي اي به جا مي گذارند. جان (روح) به عنوان امري الهي در
شكل نفس (روان) در بشر ظاهر مي گردد و هنگامي كه اين فرايند طبيعي طي شد،
در دو شكل كامل از آدمي بيرون مي رود و مرگ ظاهر مي شود. بنابراين تا زماني
كه روح در جسم بشر است (نفس و يا روان) نام دارد: الله يتوفي الا نفس حين
موتها و التي لم تمت في منامها... لقوم يتفكرون؛ خداوند روان ها را در
هنگام مرگشان به طور كامل مي گيرد و نيز روان هايي كه در هنگام خواب
نمردند. روان هايي را كه حكم مرگ بر آنها رانده شد نگه مي دارد و ديگران را
تا زماني معين و مقدر باز مي فرستد. در اين عبرت است براي كساني كه مي
انديشند. (زمر آيه 49)؛ خداوند در هنگام خواب به صورت كامل روان ها و نفوس
مردم را از تن مي گيرد و اگر زمان مرگش فرا نرسيده باشد آن نفس و روان را
به تن بازمي گرداند.
مساله ما در اينجا آن نيست كه جان و روان چيست و چه
تفاوت ها و اشتراكاتي دارند و وجوه تمايز واختلاف آن دو چيست؟ بلكه آنچه
مهم است چگونگي خوابيدن است و اينكه از نظر روان شناختي آيا همه گونه هاي
خوابيدن يكي است و هيچ تفاوتي ميان آنها نيست؟ يا تفاوت هاي مهم و
تاثيرگذاري دارند كه مي توان برپايه آن به ارزش گذاري وداوري درباره آن
اقدام كرد و شخصيت ها را از نظر روان شناختي به سالم و ناسالم و از نظر
جامعه شناختي به هنجاري و ناهنجاري دسته بندي كرد؟ و نيز نگرش قرآن و
احاديث درخصوص نحوه خوابيدن چگونه است؟
نحوه خوابيدن بيانگر شخصيت افراد
به
نظرمي رسد كه روانشناسي دست كم از اين مساله به سادگي نمي گذرد و رفتارهاي
آدمي را درحوزه متاثر از روان تحليل و تبيين مي كند. اين امر موجب مي شود
كه روان شناسان به مساله خواب و خوابيدن به عنوان رفتار مهم بيانگر از
روان آدمي توجه و اهتمام ويژه اي داشته باشند و دراين باره به تحقيقات و
پژوهش هاي ميداني و باليني اقدام كنند. بررسي هاي علمي و داده هاي پژوهشي
بسياري مويد اين نظريه است كه روان متعادل و يا نامتعادل آدمي تا چه اندازه
دررفتارهاي ارادي و حتي غير ارادي وي تاثيرمي گذارد. براي نمونه نوع قرار
دادن دستان در هنگام خواب، معاني و مفاهيم مختلف و متضادي دارد و بيانگر
روحيه افراد است. اينكه كسي دستانش را جلوي صورت خود مي گيرد و به صورت
گاردي مي خوابد بيانگر مفهومي است و اگر خود را مچاله كند و دستان را در
ميان دو پا قرار دهد، معنا و مفهوم ديگري دارد و بيانگر شخصيت متفاوت وي با
فرد ديگر است.
درآيات قرآن نيز به اين مساله توجه شده است. قرآن در آيه
191 سوره آل عمران مي فرمايد: در آفرينش آسمان هاو زمين و آمد و شد شب و
روز نشانه هايي است براي كساني كه خردورزند و به محتوا و باطن پديده ها
توجه دارند.
آنان كساني هستند كه خداوند را درحالت ايستاده و نشسته و خوابيده بر پهلوها ياد مي كنند.
دراين
آيه از ويژگي هاي خردمندان و باطن نگرهاي تيزبين ياد شده كه خدا را درحالت
هاي سه گانه ايستاده و نشسته و خوابيده به پهلو ياد مي كنند. بنابراين سخن
از حالتي است كه اين افراد درخواب دارند. خردمندان ياد كننده كساني هستند
كه بر پهلويشان مي خوابند.
آيه 16سوره سجده در توصيف مومنان مي فرمايد:
تتجافي جنوبهم عن المضاجع يدعون ربهم خوفا وطمعا؛ پشت و پهلوهايشان را از
رختخواب جدا مي كنند و از آن بيرون مي آيند و پروردگارشان را از روي ترس و
اميد (طمع) مي خوانند.
در اينجا نيز وقتي مومنان خدا ترس و اميدوار را معرفي مي كند در توصيف ايشان به مساله خوابيدن بر پهلوها تاكيد مي شود.
ويژگي شخصيت سالم قرآني
آيات
ديگري بر اين مساله توجه داده كه مي توان از آنها به عنوان شاهد مثال بهره
برد. ولي همين اندازه از آيات براي بيان مقصود ما كافي است كه انسان مومن و
شخصيت سالم قرآني كسي است كه نوع و حالت خوابيدن وي اين چنين است. كساني
كه از نظر شخصيت، سالم هستند كساني هستند كه خوابيدنشان اين گونه است.
بنابر اين از نظر هنجاري و داوري در رفتار خوابيدن بايد گفت كه قرآن اين
گونه خوابيدن را به عنوان يك هنجار تاييد مي كند و آن را رفتار مومنان و
خردمندان تيزبين خدا ترس مي داند.
در روايت است كه پيامبران برپشت و
طاقباز مي خوابيدند و به آسمان مي نگريستند و عالمان به پهلوي راست مي
خوابند. به اين معنا كه هرچه روح و روان،سالم وقوي تر باشد در چگونگي
خوابيدن افراد نيز تاثير مي گذارد.
البته در روايت ديگري خوابيدن به
پهلوي چپ به منافقان نسبت داده شده است: احمدبن اسحاق خدمت امام حسن عسگري
(ع) رسيد و عرض كرد: فدايت شوم مطلبي در دل دارم كه به خاطر آن غمگينم، مي
خواستم آن را از پدر شما سوال كنم كه موفق نشدم.
حضرت فرمود: سوال تو چيست؟
عرض
كردم: سرور من! از پدران شما براي ما روايت كرده اند كه خوابيدن پيامبران
برپشت و خوابيدن مومنين به جانب راست و خوابيدن منافقين به جانب چپ و
خوابيدن شياطين به رو و به طور دمر است. آيا همين طور است؟
حضرت فرمود: بله همين طور است.
درحديثي
كه درباره شب شهادت اميرمومنان آمده اين مساله مورد توجه قرار گرفته است.
در روايت است كه هنگامي كه امير مومنان (ع) وارد مسجد شد پس از اقامه نماز
شب و مستحبات ديگر، هنگام اذان عده اي را كه مسافر بودند و درمسجد خفته
بودند بيدار كرد. وقتي به ابن ملجم رسيد او را ديد كه برشكم خفته است و
خطاب به وي فرمود: برخيز اي مرد! كه چون شيطان خوابيده اي.
برطبق
رواياتي كه از ائمه معصومين رسيده است، مستحب است انسان قبل از خوابيدن به
دستشويي رود. چنان كه مستحب است بر طرف راست و روبه قبله بخوابد و دست
راست را زير صورت بگذارد.
اما خوابيدن روي دست چپ و خوابيدن به رو،
مكروه است. چرا كه بر روي خوابيدن. خوابيدن شيطان است. درروايت آمده است:
هر وقت كسي را ديديد كه بر رو خوابيده است او را بيداركنيد و مگذاريد برآن
حال بخوابد.
به نظر مي رسد كه خفتن بر شكم پديده اي نادرست و از نظر
ارزشي جزو رفتارهاي ناهنجار است و كسي كه اين گونه مي خوابد از نظر شخصيتي
فردي ناسالم از ديدگاه قرآن و اسلام است. اين رفتار نادرست و ناسالم حكايت
از فقدان سلامت شخصيتي فرد مي كند.
کیهان