حسابی مردد بودم. از طرفی نمی توانستم بی اعتنا باشم از طرفی میگفتم نکند ضایع شوم. تازه اثاث کشی کرده بودیم به یکی از مناطق بالای شهر. شب 22 بهمن بود نمی دانستم اینجا هم خبری از تکبیر ساعت 21 هست یا نه. بالاخره دلم را به دریا زدم.
دختر چهارساله ام وقتی فهمید چه قصدی دارم گفت من هم می آیم. رفتم بالای پشت بام ساعت نه شده بود دوباره تردید به سراغم آمد. 20, 30 ثانیه ای صبر کردم هیچ صدایی شنیده نمی شد. تصمیمم را گرفتم صدایم را صاف کردم و سعی کردم محکم و استوار فریاد برنم: الله اکبر هنوز تکبیرم تمام نشده بود دیدم صدای تکبیر از پشت بام دو حیاط آن طرف تر آمد, چند لحظه بعد صدای جدید و ... .
این حکایت امروزه ی ما در عرصه های گوناگون است. می دانیم کار درست چیست اما برای انجامش منتظر دیگرانیم. اگر معنای استفاده از پیام رسانهای ایرانی ایجاد اشتغال برای جوانان این سرزمین است که هست چرا ما ایرانیان یک عدد از این شبکه ها را در گوشیمان نداریم؟
اگر معنای استفاده از پیام رسانهای ایرانی جلوگیری از خروج ارز از کشور است که هست, اگر معنایش جلوگیری از سلطه ی اطلاعاتی دشمنان از طریق پیام رسانهای خارجی بر ماست که هست, اگر از فراوانی مفاسد روزافزون تلگرام آگاهیم که آگاهیم و چندین اگر دیگر, چرا از پیام رسانهای داخلی استفاده نمی کنیم؟
منتظر دیگران نباشیم. اگر هر کدام از ما از همین امروز حرفهای دو نفره و گروههای خانوادگی و دوستانه مان را به پیام رسانهای داخلی منتقل کنیم آرام آرام صدای تکبیر پیروزی از دیگر خانه ها هم بلند می شود و تلگرام از صحنه اجتماع ما پاک می شود. همان طور که لوث خاندان پهلوی به برکت همین سروش تکبیرها پاک شد.
حمید وحیدیان-22 بهمن 1395