تکامل عدالتخواهی مستند داد فقط به عدالتخواهی نمیپردازد؛ عدالتخواهی در معنای رایج و سیاستزدهی آن به مبارزه با فساد منحصر شده است؛ داد در درکی اجتماعی از عدالتخواهی آن را به ساحت مبارزه با تبعیض بسط داده میدهد و علاوه بر عدالتخواهی به تکامل عدالتخواهی هم میپردازد و به همین دلیل اهمیتی مضاعف دارد.
«داد» و آسیبشناسی جامعه انقلابی
جوامع انقلابی پس از چندی دچار وضعیتی میشوند که امام حسین علیهالسلام آن را این چنین تحلیل میکند: «فَأَمّا حَقَّ الضُّعَفاءِ فَضَيَّعتُم ، وأمّا حَقَّكُم بِزَعمِكُم فَطَلَبتُم». وضعیتی که در آن نخبگان جامعه برای خود ردیفهای متنوع حقوقی اختراع میکنند؛ حقوقهایگزاف قائل میشوند و آن را تا آخر مطالبه کرده و از بیتالمال برداشت میکنند؛ اما حقوق ضعیفان جامعه ماهها عقب میافتد و اجازهی اعتراض ندارند. مستند «داد» در فضای نقد و اعتراض به این مسئله ساخته شده است. به همین دلیل این مستند نقطه امیدی را نشان میدهد که وضعیت انقلاب ما به وضعیت انقلاب پیامبر(ص) دچار نشود؛ اگر این دادخواهیها و امثال مستند «داد» نباشند، اگر این داد و فریادها کشیده نشوند، مسلخ کربلا که عاقبت انقلاب پیامبر(ص) بود، برای انقلاب ما نیز قابل تصور است.
نیاز به روایت جنبشهای همبود
مستند «داد» در بعضی بخشها به یک مستند پرتره تبدیل شده است. حق هم دارد چون شخصیتهای موضوع اثر، افرادی امثال سیدمیثم صفائیان شخصیتهای قابل توجهی هستند؛ اما ما امروز بیش از هر چیز نیازمند روایت جنبشهای اجتماعیای هستیم که معطوف به انقلاب اسلامی و همبود با آن هستند و تحقق کامل آرمان های انقلاب را طلب میکنند. ما در این جا سه نگاه داریم. یک نگاه در موضع 21 بهمن است و قصد براندازی اصل نظام را دارد و معتقد است که اصل کار مشکل دارد. نگاه دوم نگاهی است که یا در نظر معتقد است 23 بهمن یا امروز هیچ مشکلی وجود ندارد و همه چیز در جای خود قرار دارد؛ یا در عمل در مورد این مشکلات سکوت میکند. مستند «داد» اما نگاه سومی را نمایندگی میکندم نگاهی که میگوید ما امروز در شرایط 23 بهمن هستیم اما 23 بهمن روز تحقق همهی آرمانهای انقلاب نیست؛ روزی است که با فروپاشی مانعی به نام طاغوت امکان تحقق این آرمان به وجود آمده است و مسئولیت امروز و هر روز ما تحقق سطح بالاتری از این آرمانهاست.
مستند عماری و انقلابی چیست؟
سؤالی که امروز باید بپرسیم این است که «داد»های اهواز کجا هستند؟ این همه کارگری که بیکار میشود، اینهمه حقوق کارگرانی که به تعویق میافتد، این همه نابودی محیط زیست و مانند آن، آیا جا ندارد یک مستند، ده مستند، صد مستند دربارهی آنها ساخته شود؟ به نظرم ساخته شدن «داد» یک نوع اتمام حجت است با همه ما که اگر داد نزنید در نارساییهای و نابرابریها شریک هستید.
یک مستند عمار و یک اثر انقلابی لزوماً اثری نیست که موضوع آن انقلاب باشد بلکه اثری است که موضع انقلابی داشته باشد. آیا امکان دارد که حق ضعفا ضایع شود و صدایی از کسی در نیاید و بعد بگوییم که جامعه، جامعه اسلامی است؟ آیا امکان دارد کسانی کاری به ضایع شدن حق ضعفا توجه نداشته باشند و با تکرار تهوعآور کلمه انقلابیگری، مدعی انقلابیبودن باشند؟ داد امیدوارانه به ما میگوید ما در ادامهی تاریخ انقلاب با یک جریانها و جنبشهای اجتماعی مواجه هستیم که انقلاب را در موضع 23 بهمن میبینند.
موضع 23 بهمنی داشته باشیم
23 بهمن، وقتی که رژیم طاغوت از میان رفته است؛ اما آیا با این رفع مانع همه آرمانهای عدالتخواهانه، آزادیخواهانه و معنوی ما محقق شده است؟ آیا به حد مطلوبی از عدالت که میگفتیم و میخواستیم رسیدیم؛ قطعاً نرسیدیم؛ موضع 23 بهمنی، مستند «داد» و سید میثم صفائیان به ما میگویند ما در وضعیت 23 بهمن هستیم و وضع امروز ما فرق ماهوی با 23 بهمن ندارد؛ ما باید تلاش کنیم که روز به روز به سطح بالاتری از آرمان عدالت در جامعه برسیم و انقلابیبودن به این معناست.
ما باید در این راستا یک جنبشهایی هم راستا و هم جهت با انقلاب اسلامی داشته باشیم که به عنوان نمونه مشکلات کارگران و پرستاران، معلمان و اقشار مختلف را داد بزند. فیلم «داد» راهی را باز کرده که اگر سال آینده از اهواز دهها مستند مانند «داد» ساخته نشود حتما سکوتکنندگان در برابر مشکلات مسئول هستند.
سیاستزدگی عدالتخواهی
مستند داد به دلیل اجتماعی بودن، به این دلیل که عدالت را فراتر از شعار سیاسی در سطح اجتماعی دیده هم به لحاظ بُرد اجتماعی هم به لحاظ تأملات نظری، کشش خوبی داشته است. داد در مورد تبعیض کار کرده است نه فساد. ما وقتی میخواهیم عدالت را تعریف کنیم میگوییم عدالت عبارت است از مبارزه با فقر، فساد و تبعیض؛ اما در عمل تنها آنچیزی که ما با آن مشکل داریم مبارزه با فساد است؛ آنهم فساد آشکارِ رقیب سیاسی مان و این یعنی سیاستزدگیِ عدالتخواهی.
در همین ماجرای حقوقهای نجومی چون فقط به مبارزه با فساد فکر میشد و حرفی از مبارزه با تبعیض نبود، گزارش دیوان محاسبات حقوق 20 میلیونی و فاصله درآمدی بیش از 20 برابری را تجویز کرد. در برنامه ششم یک تبعیض 14 برابری تصویب شد. قبلتر و در مجلس هفتم یک تبعیض 7 برابری تصویب شده بود. چرا؟ چرا هنگامهی نهضت، امثال مطهری تبعیضهای چهار و پنج برابری را هم ظالمانه میدانستند ولی در دورهی نظام، در تقنین تبعیض های به مراتب بیشتر تصویب میشود و در اجرا هم این تبعیضها نجومی میشود؟