دولت و سیاسیون و جریانات حامی آن در طول سه سال و اندی گذشته آنقدر سطح توقعات مردم را از نتیجه مذاکرات هسته ای بالا برده اند که دیگر هیچ مصاحبه و سخنرانی نمی تواند جلوی این امر را سد کند. در مقاطع مختلف این دوران دولتمردان برای پیروزی های مقطعی و بهره برداری سیاسی و همچنین ایجاد پایگاه کاذب اجتماعی که دائما از سوی اصلاح طلبان فاقد آن توصیف شده اند به هر وسیله پروپاگاندایی متوسل شده اند تا خود را دولتی موفق معرفی کنند که توانسته است مشکلات برزگ کشور هم با بکارگیری مردان با تجریه! و هم اتخاذ سیاست های راهبردی را به سرچشمه دربه راه درست آن هدایت کنند غافل از آنکه آنان در حالا بریدن درختی بوده و هستند که دیر یا زود خود ایشان را هم در افکار عمومی ملت ایران بر زمین خواهد کوفت و ظاهرا هرچه بیشتر ابعاد مختلف توافق نامه مورد نقد هر چند محدود و خفیف قرار می گیرد دولتی ها بیشتر بر این نکته واقف می شوند که در آینده ای نه چندان دور باید پاسخگوی وظایف و مسائل مختلف کشور که مدیریت آنرا بر عهده داشتند باشند در نتیجه دو موضوع مهم در جبهه اعتدالیون دولتی و اصلاح طلبان دیده می شود:
1-اصلاح طلبان با درک درست سیاست های اشتباه دولت در زمینه های مختلف اقتصادی مانند: سبد کالا، یارانه نقدی، صندوق ذخیره ارزی و ... تلاش می کنند تا خود ضمن آنکه از مزایای دولت برای پیشبرد اهداف بازسازی و گسترش ساختاری اصلاحات بهره ببرند از هزینه های آن نیز که باید تمامی منتسبین به دولت در تمامی جریانات سیاسی در پرداخت آن سهیم باشند دور شوند در نتیجه می توان صحیت های افراد تاثیر گذار اصلاحات در این باره را در فضای مجازی جستجو کرده و به آن دست یافت افرادی مانند: کرباسچیان و .. که دولت را با عناوینی چون: دولت حسین قلی خانی از سعید حجاریان/ رحم اجارهاي اصلاحطلبان از ابراهيم اصغرزاده/ فرزند خوانده اصلاحات از اصغر زاده/ دولت تصادفي از صادق زيباکلام/ دولت يک ميليوني از زيباکلام/ دولت پوپوليستي از محمدرضا تاجيک/ دولتي مبتلا به کسالت خود ذوالفنون پنداري از احمد پورنجاتي/ دولتي داراي پايگاه اجتماعي قرضي از احمد پورنجاتي/ بي شناسنامه ترين دولت از فياض زاهد مسئول دفتر سياسي سابق حزب همبستگي و از اعضاي حزب اعتماد ملي.
2-دولتی ها هم همین درک درست را با سیگنال های ضعیف دریافت کرده اند که اثران آنرا می توان در سخنان دولتمردان در زمینه های مختلف توافق هسته ای و اینکه این توافق نمی تواند مشکلات کشور را حل کند مشاهده کرد ( توافق هیچ / توافق به معنای لغو تحریم نبوده / زمان بر بودن انجام برخی محورهای برجام) و ...
اما در این رابطه یک سئوال ممکن است ذهن بسیاری از مردم و منتقدانی را که عملکردهای دولت را رصد می کنند مشغول کرده باشد و آن اینکه آیا این سخنان دولتمردان و سیاسیون همراه، نمی تواند حاکی از تمایل ایشان به شکست برجام و برگشت ریل رسانه ای دولت به سبک و سیاق دوساله گذشته و فرافکنی شکست های خود در ایام نزدیکی به انتخابات دوره دوازدهم ریاست جمهوری در سال آتی به منتقدان، دولت جدید دونالد ترامپ و یا دولت های نهم و دهم باشد؟
در جواب باید گفت تلاش دولت ایجاد فضایی دوگانه در پرونده هسته ای است به این معنا که طوری پازل این پرونده را چینش نماید که در پایان کار بتواند خود را به انتخابات دوره دوازدهم ریاست جمهوری در سال 96 برساند یعنی فضای سیاسی-اجتماعی راطوری قرار دهد که چه با شکست و چه با پیروزی در هر دو حالت پاسخگو و جاذب آرای مردم برای ادامه حیات سیاسی خود باشد زیرا در غیر این صورت:
اولا: با توجه به مواضع اصلاح طلبان که هر لحظه بیشتر به پیاده کردن دولت یازدهم از قطار معروف اصلاحات نزدیک می شود و خود را بی نیاز از حمایت های اعتدالیون و آماده برای پرده برداری از ساختار جدید شان خواهند دید.
ثانیا: موج سواری و به سلامت رسیدن به ساحل پیروزی و نجات دوباره در انتخابات پیش رو منوط است به وجود پایگاه اجتماعی محکم و استوار و گفتمانی منطبق با فرهنگ سیاسی انقلاب اسلامی به همراه مدیریت قوی و کار آمد که بنظر می رسد تجربیانی که دولت یازدهم در طول مدت عمر خود آموخته است فاقد این مولفه ها برای ادامه راه می باشد.
با توجه به مطالب یاد شده می توان اینگونه نتیجه گرفت که دولت آمریکا چه برجام را آتش بزند و یا اجرای آنرا ادامه دهد دولت یازدهم در هر دو صورت خود را شکست خورده برجام نخواهد دانست لذا سکوت منتقدان هسته ای با فشار رسانه ای و قوانین مطبوعاتی و القاب گوناگون، دولتمردان را شاید بتوان بر آماده سازی جامعه برای تکمیل پازل یاد شده بر همین مبنا منطبق نمود.
و اگر امروز این احساس در میان بسیاری از صاحبنظران و مردم وجود دارد حاکی از این امر است که گسترش رفتارهای تند و افراطی دولت اعتدال برای انداختن گناه نابسامانی در این برهه زمانی به گردن دیگران شاید تنها راه و دلیل موجه برای ایجاد فضای انتخاباتی به نفع خویش باشد، زیرا در صورت تثبیت پرونده برجام و قبول آن از سوی دولت دونالد ترامپ، فضای سیاسی موجود فاقد عامل فرضی و قرضی برای ایجاد فضای دو و چند قطبی مورد نیاز برای انتخابات خواهد بود و در نتیجه دولت تدبیر و اصلاح طلبان حامی اش قافیه را زودتر از موعد مقرر خواهند باخت به همین دلیل، شاید تنش در پرونده توافق هسته ای بین ایران و آمریکا در جایی که این توافق نتوانسته است انتظارات و شعارهای دولت حسن روحانی را در عمل و جیب و سفره مردم جامه عمل بپوشاند صرفه سیاسی بیشتری از تثبیت و سکون آنرا در اذهان متبادر سازد.
*رضا احمد زاده