به گزارش پایگاه 598 به نقل از روزنامه آرمان: کنترل خشم، حتی برای بزرگترها هم دشوار و چالش برانگیز است، اما بسیاری از ما طی سالهایی که در گذر عمر خود سپری کردهایم، روشهایی برای کنترل عصبانیت یاد گرفتهایم و کموبیش در موقعیتهای مختلف میدانیم باید چه کار کنیم. براستی اگر نتوانیم از پس خشم بربیاییم، تحمل هرروز زندگی برایمان دشوارتر از دیروز خواهدبود و به همین دلیل، هر فرد عادی که میخواهد در این دنیا زندگی کند باید روشهایی برای تحلیل برآشفتگیهای روحی خود آموخته باشد.اما تکلیف کودکان و نوجوانان چیست؟ آیا آنها هم به این حد بلوغ فکری رسیدهاند که از قدرت تخریب خشم مطلع شده باشند و راهکاری برای آن پیداکرده باشند؟ شاید پیش خود فکر میکنید که آنها چندان در کوران زندگی نیستند و دلیل خاصی برای عصبانی شدنشان وجود ندارد. در حالی که این طرز فکر درست نیست و آنها، بخصوص در سنین بحرانی نوجوانی بشدت درگیر مسائلی هستند که به نظرشان ناعادلانهاند.برای کمک به فرزند خشمگینتان، راهکارهایی به شما پیشنهاد میکنیم تا با به کاربستنشان، به او کمکی موثر کرده باشید:
عوامل تحریککننده را به حداقل برسانید: اگر عواملی را میشناسید که قطعا فرزند شما را عصبانی میکنند، آنها را به حداقل برسانید. دوستی زورگو، ندیدن سریال مورد علاقه و مانند اینها. درباره مواردی که احساس میکنید حق با اوست، به یاریاش بشتابید. درست است که فرزندتان در آینده با تمام این مشکلات روبهرو خواهدشد، اما وضع روحیاش در بزرگسالی با سنین بحرانی کنونیاش تفاوت خواهد داشت. عوامل تنشزا را به حداقل برسانید و به خود او هم یاد دهید که درموارد غیرضروری از شر بپرهیزد.
شرایط را به خوبی مدیریت کنید: هنگامی که فرزندتان عصبانی است، به دنبال انجام کاری باشید که او را آرام میکند. چند دقیقه تماشای برنامهای شاد، تماس با دوستی خوب، پیادهروی کوتاه، رفتن به پارک نزدیک خانه و امثال اینها نمونههایی هستند که میتوانند به آرامش فرزند شما کمک کنند.
مواظب سوءتفاهمها باشید: عوامل زیادی برای ایجاد هر سوءتفاهم وجود دارند، اما به طور کلی دنیای کودکی و نوجوانی سرشار از سوءتفاهمها و برداشتهای اشتباه است. کافی است شما برای پسر کوچکتان سیب پوست بکنید تا صدای پسر بزرگتان از بیعلاقگیتان نسبت به او درآید. یا دخترکوچولوی تازه به دنیا آمده را بیشتر بغل کنید و تماشاگر گریههای بیامان خواهرش باشید. مواظب سوءتفاهمها باشید و به فرزندتان هم بگویید به جای برخورد بد، ابتدا حرفش را با لحنی درست ابرازکند تا طرفین راضی باشند.
به او کمک کنید تصویری مثبت از خود داشته باشد
دختری هربار که با برادرش بسکتبال بازی میکرد، میباخت و از این بابت بشدت خشمگین میشد. روزی مادرش به او گفت: علت این عصبانی شدنت چیست؟ ابتدا دختر پاسخ درستی نمیداد، اما پس از چند سوال وجواب پاسخ داد: برای اینکه همیشه بازنده ام. من فردی بدبخت و ناتوانم. تا حالا حتی یک بار هم نشده از برادرم ببرم. در این جا وقت آن رسیده بود که مادر به کمک دخترش بشتابد. او گفت: اینکه برادرت بسکتبال را از تو میبرد به دلیل ناتوانی تو نیست. تو تلاشت را میکنی و مرتب هم داری تمرینات مختلف بسکتبال را انجام میدهی. اما برادرت دو سال از تو بزرگتر است و قدی بلندتر از تو دارد. طبیعی است که او همیشه برنده شود. تصویر ذهنی بد جزو عواملی است که باعث ایجاد خشم میشود. پس به فرزندتان کمک کنید نظر مثبتی راجع به خود داشته و به او بفهمانید شکست و باخت، هرگز مانع رسیدنش به موفقیتهای بعدی نیست.
قانونهاي تربيتي براي راستگويي فرزندان
بچهها هميشه دروغ را از همسن و سالانشان يا حتي از شما ياد نميگيرند.وقتي فرزندتان را از چيزي ميترسانيد و تهديد ميكنيد، وقتي او را از كنجكاوياش دور نگه ميداريد، يا وقتي كار اشتباه او را به بدترين شكل پاسخ ميدهيد، به طور غيرمستقيم اين پيام را به او ميدهيد كه براي تنبيه نشدن، واقعيت را از من پنهان كن.اگر ميخواهيد فرزند صادق و راستگويي داشته باشيد اين توصيهها را عملي كنيد:
قبل از هر چيز در شيوههاي تربيتيتان تغيير ايجاد كنيد. وقتي فرزندتان كار اشتباهي انجام ميدهد، او را تنبيه كنيد اما بگوئيد به خاطر راستگويياش، در مجازات او تخفيف قائل ميشويد. به او ياد دهيد كه راستگويي در هر حال، بهتر از دروغگويي است، حتي اگر عواقبي درپي داشته باشد.
رابطهاي دوستانه با فرزندتان داشته باشيد و فضا را طوري پيش ببريد كه او بتواند به راحتي درباره اشتباهاتش،خواستهها يا افكارش با شما صحبت كند. از فرزندتان بازجويي نكنيد و وقتي ميخواهيد با صداقت چيزي را با شما درميان بگذارد، دوستانه درباره موضوع با او صحبت كنيد. در اين صورت، احتمال اينكه به دروغ و پنهان كاري متوسل شود كمتر است.
مسئوليتپذيري را به او ياد دهيد. به او بگویيد هر كدام از ما اشتباهاتي داريم اما به هر حال بايد مسئوليت كاري را كه كردهايم بپذيريم و اگر لازم است، به خاطرش عذرخواهي كرده يا تنبيه شويم.
از سنين خيلي پایين با فرزندتان درباره ارزش صداقت صحبت كنيد. به خاطر راستگوييهايش به او جايزه بدهيد و بگوييد چه عواقبي در انتظار افراد دروغگو است.
براي فرزندتان الگوي صداقت باشيد. اگرخودتان صادق نباشيد، نميتوانيد انتظار داشته باشيد كه فرزندتان هم صداقت را ياد بگيرد. صداقت را بايد در جزئيترين مسائل زندگي هم رعايت كنيد و حتي دروغ مصلحتي نگویید. فرزندتان بايد ياد بگيرد كه دروغگويي هيچ توجيهي ندارد و راستگويي ارزشي مطلق است كه در همه حال بايد رعايت شود.
گاهي دروغگويي كودك در قالب مبالغه و بزرگنمايي يك واقعيت است تا به اين شيوه محبوبيت بيشتري پيدا كند. در اين موارد، به هيچ عنوان به خيالپردازيهاي فرزندتان پر و بال ندهيد و به او بگوييد او را همين گونه كه هست بيشتر دوست داريد تا اينكه بخواهد با دروغگويي تصوير بهتري از خودش نشان دهد.