نامزد احزاب اپوزیسیون ونزوئلا برای رقابت
در انتخابات آتی ریاستجمهوری این کشور که مورد حمایت یهودیان اسرائیلی
است، سابقه شراکت با یکی از نزدیکان خاندان پهلوی را در کارنامه دارد.
به گزارش فارس، احزاب اپوزیسیون در ونزوئلا سرانجام پس از گذشت بیش از یک
دهه به این نتیجه دست یافتند که مسیری جز اتحاد برای مقابله با "هوگو چاوز"
و تغییر در حکومت وی متصور نیست. لذا پس از سالها افتراق، برای اولین بار
در انتخابات ریاست جمهوری این کشور نامزدی واحد به صحنه فرستادهاند:
«انریکه کاپریلس رادونسکی»...
در ذیل به معرفی نامزد احزاب اپوزیسیون ونزوئلا و زوایای زندگی وی میپردازیم:
کاپریلس رادونسکی، متولد 11 جولای 1972، فرزند "کاپریلس گارسیا" از یک خانواده یهودی "سفارادی" (Sephardium) است. سفارد یا سفاردا واژهای عبری به معنای اسپانیاست. سفاردیها یهودیانی هستند که در شبه جزیره «ایبریا» شامل اسپانیا و پرتغال زندگی میکردند و پس از سقوط خلافت اسلامی اندلس در سال 1492 میلادی، از آن کشور گریختند و در جنوب اروپا، شمال آفریقا و شهرهای لندن، آمستردام و هامبورگ سکونت گزیدند.
اما مادر انریکه کاپریلس رادونسکی، "مونیکا کریستینا رادونسکی بوچنک" یک یهودی روسی-لهستانی است. انریکه غالبا از مادربزرگش – که در محله یهودیهای ورشو زندگی میکرده - به عنوان کسی نام میبرد که از واقعهای که "هولوکاست" نامیده میشود باقی مانده است و او را نماد شجاعت و راهنمای خود در زندگی میداند.
* ثروت در یک مشت و رسانه در مشت دیگر
یهودیان سفاردی دارای مهارتهای مدیریتی و سرمایهداری زیادی بودند و در تجارت بینالمللی نقش داشتند. در واقع سفارادیها یک شبکه تجارت بینالمللی ایجاد و در سرمایهداری عرب نقش بسیاری ایفاء کردند. آنان از لحاظ شعائر دینی و نماز و عبادت دارای آداب خاصی هستند و زبان عبری آنان نیز با عبری اشکنازی متفاوت است. سفارادیها در محیط تمدن خود بیشتر ادغام شده و تمدن عبری را بیش از تمدن غربی فرا گرفتند.
هر دو خانواده پدری و مادری کاپریلس متعلق به اقلیت حاکم مولتی میلیاردر ونزوئلا هستند که بزرگترین رسانهها و شبکههای ارتباطی این کشور همچون "زنجیره کاپریلس" (Cadena Capriles) و کمپانی سینمایی"سینکس" (Cinex) را در اختیار دارند و بسیاری از ثروت خود را از ساختوساز و مالکیت بزرگترین شبکه سینماهای ونزوئلا بدست آوردهاند. هماکنون 29 مجتمع سینمایی بزرگ در ونزوئلا که 13 مورد آن در شهر کاراکاس واقع شده، به این خانواده تعلق دارد.
همچنین شبکه عظیم رسانهای در خدمت خانواده کاپریلس قرار دارد که از میان آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد: روزنامههای "آخرین اخبار" (Ultimas Noticias) و "دنیای اقتصاد و تجارت" (El Mundo, Economía y Negocios)؛ مجلات "یکشنبه" (Revista Dominical) و "مولتی کلور" (Multicolor)؛ روزنامه ورزشی "لیدر" (Diario el Lider)؛ پنجاه درصد سهام مهمترین تلویزیون جبهه اپوزیسیون ونزوئلا یعنی "گلبوویسیون" (Globovision) و تمام سهام تلویزیون "کانال ای" (Canal I)؛ دو رادیوی با عناوین " Circuito Radial la Venezolan" و دیگری "CNB"؛ شبکههای آنلاین و پرطرفدار "Planetaurbe.tv" و همچنین "Cl Radio.com"؛ استودیوی فیلمسازی "سانت فیکشن" (Saintfiction Studios)، موسسه دوبلاژ "امام استودیو" (M&M Studios) و همچنین کمپانی بیمه "آلتامیرا" (Seguros Altamira)؛
وی در رشته حقوق در دانشگاه "کاتولیک آندرس بیو" تحصیل کرد و سپس در رشته حقوق مالیاتی در دانشگاه مرکزی ونزوئلا مدرک کارشناسی ارشد گرفت. او همچنین در کشورهای اروپایی همچون هلند و ایتالیا و البته در ایالات متحده آمریکا و در دانشگاه "کلمبیا" در شهر نیویورک تحصیل کرده است.
کاپریلس مدتی در بخش خصوصی و در شرکتهای "نوت و مسکیتا آبوگادوس" و در "هوئت"، "پلائز"، "کاستیو و دوکه" مشغول به کار بود. این شرکتها با سرمایه صهیونیستها ارتباط دارند.
گفته میشود او بخشی از فرقه شبه نظامی موسوم به " سنت، خانواده و دارایی" بوده است که در آن آیین مذهبی انحرافی به جا میآوردند و به طراحی قتلهای گزینشی از بین برخی نژادها و افراد خارج از طبقات متمول ونزوئلا میپرداختند.
* ذوب در سیاست
کاپریلس در سال 1998 وقتی فقط 26 سال داشت، به عنوان نماینده توسط حزب "سوسیالمسیحی" ونزوئلا به کنگره این کشور راه یافت. حزب سوسیال مسیحی یکی از بیاعتبارترین احزاب سنتی ونزوئلا محسوب میشود، اما کاپریلس گفته است که تحت القائات پسرعمویش "ال پلون کاپریلس" به این حزب رفته و هرگز تعلق واقعی به این گروه نداشته است.
وی که جوانترین عضو کنگره بود به سرعت نایب رئیس کنگره ونزوئلا میشود و وقتی که به وسیله مجمع قانون اساسی در آگوست 1999توسط چاوز فراخوان شد، از این مقام برکنار میگردد.
یک سال پس از ترک کنگره، وی به عنوان شهردار "باروتا" دست مییابد. باروتا منطقهای است که از نظر دولتی و سیاسی به ایالت "میراندا" تعلق دارد اما به منطقه شهری کاراکاس متصل میشود و دارای جمعیت 350 هزار نفری بوده که عمدتا تجارت میکنند.
او با حزب "نخست عدالت" (Primero Justicia) به این سمت رسید. این حزب در ابتدا به عنوان یک سازمان مدنی توسط گروهی از جوانان در بحبوحه بحران سیاسی و اقتصادی 1992 و با هدف پیشبرد اصلاحات عدالتجویانه بنیانگذاری شد و هشت سال بعد به یک حزب سیاسی بدل شد.
برنامه کاپریلس به طور ویژه بر مقوله امنیت متمرکز شد و معضل جنایت را کاهش داد و همین بود که باعث شد وی با 79 درصد محبوبیت بار دیگر برای این سمت انتخاب شود.
وی در کودتای سال 2002 بر ضد دولت چاوز مشارکت فعالانه داشت و در شب 12 آوریل آن سال در جایگاه رهبری گروهی به سفارت کوبا حمله و این مقر دیپلماتیک را اشغال کرد. مهاجمان برق سفارت کوبا را قطع کردند، شیشهها را شکستند و مانع از خروج سفیر آن کشور شدند. کاپریلس در دسامبر 2006 در رابطه با این موضوع محاکمه و پس از چهار ماه تحمل زندان، از سوی یک دادگاه تجدیدنظر تبرئه شد.
وی میگوید در ماجرای اشغال سفارت کوبا سعی کرده است جلوی مردم را برای ورود به سفارت بگیرد و لذا بازداشت وی دلایل سیاسی داشته است. در سال 2008، وزارت خارجه آمریکا در گزارش حقوق بشری خود از این پرونده به عنوان "نقض جدی" یاد کرد.
در همین سال (2008)، وی "دیوسدادو کابیو" کاندیدای نزدیک به چاوز را شکست داد و به عنوان فرماندار "میراندا" که دومین استان ثروتمند ونزوئلا محسوب میشود، انتخاب شد.
کاپریلس با طرحهایی همچون محو گرسنگی و برنامههایی در حوزه مسکن و آموزش، به بیش از 2500 خانواده فقیر یارانه تخصیص داد و سیاستهایی برای کارآفرینی بیشتر اجرا و به بیش از 120 هزار نفر از اهالی میراندا مسکن اهدا کرد. اما بزرگترین موفقیت وی در هنگام وقوع سیل در ونزوئلا در سال 2010 بود و در حالی که دولت ونزوئلا از دادن منابع مالی به استان میراندا امتناع کرد، کاپریلس با هزینه شخصی در این ماجرا سهیم شد. وی با دوربینهای تلویزیونی بسیاری که هر حرکت او را ثبت میکردند به میان مردم سیلزده رفت و این پیام را انتقال داد که مردم برای او مهم هستند.
* رویای ریاست جمهوری
اکنون که کاپریلس در انتخابات اولیه اپوزیسیون پیروز شده، میگوید در طول عمرش خود برای این موضوع آماده کرده است: «ریاست جمهوری ونزوئلا».
اما بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران معتقدند دستیابی به این مهم برای کاپریلس چندان آسان نخواهد بود، زیرا چاوز کماکان از حمایت بیش از نیمی از جمعیت ونزوئلا برخوردار است. اما واضح است که رئیسجمهور کنونی ونزوئلا باید بیشتر تلاش کند چرا که برای اولین بار در دوره حکومت اوست که اپوزیسیون دولت وی با هم متحد شدهاند.
کاپریلس بدون اینکه سرمایهداری را نفی کند و یا از بخش خصوصی فاصله بگیرد، خود را یک عملگرای "چپ میانه" و "مترقی" معرفی کرده که به چهرههای سنتی و به ویژه به گذشته سیاسی ونزوئلا - که چاوز از آن بسیار انتقاد میکند - تعلق ندارد. وی مدعیست که میتواند برای فقرا کار کند.
کاپریلس با این شعار که رای دادن به او سوار "اتوبوس پیشرفت" شدن است، به عنوان نماینده اپوزیسیون به پیروزی رسید. وی وعده داده که "ماموریت"های چاوز را ادامه میدهد؛ یعنی همان برنامههای حمایتی که رییسجمهور ونزوئلا برای پشتیبانی و توانمند سازی اقشار ضعیف و مستضعف این کشور به اجرا در آورده است.
این سیاستمدار جوان خود را علاقمند به مدل رئیسجمهور سابق برزیل معرفی کرده و میگوید قصد دارد از آموزهها و برنامههای "لولا داسیلوا" مانند محو گرسنگی در دوره کوتاه سیاسی تقلید کند.
برخی تحلیلگران میگویند کاپریلس ایدئولوژی "راه سوم" را در پیش گرفته که این پتانسیل را دارد مردمی که کاملا با چاوز نیستند را متحد کند. به عنوان مثال، کاپریلس گفته شرکت نفت دولتی ونزوئلا را خصوصی نخواهد کرد، بلکه آن را غیر سیاسی کرده و سکان هدایتش را به افراد "خبره" واگذار میکند نه "متحدان سیاسی". وی همچنین وعده داده است بهای گازوئیل را افزایش نمیدهد. اما بر خلاف چاوز، با تصمیم خروج از دادگاه داوری بانک جهانی مخالف است. در این دادگاه شرکتهای چندملیتی نفتی به دنبال دریافت غرامت از ونزوئلا به دلیل ملی کردن آن از سوی چاوز هستند.
* تجدیدنظر در روابط با ایران
در روابط بینالمللی، کاپریلس در خصوص روابطی نزدیک و دوستانه با ایالات متحده آمریکا اطمینان داده است. در حوزه منطقهای، اولویت وی رابطه با کشورهای "دموکراتیک" آمریکای لاتین است. کاپریلس همچنین وعده داده که روابطش را با کوبا قطع نخواهد کرد.
وی اظهار داشته که چین یک شریک بسیار مهم ونزوئلا خواهد بود و تصریح کرده در روابط کشورش با ایران تجدیدنظر خواهد کرد. او مدعیست که ایران کشوری غیر"دموکراتیک" است که سوالهای بسیاری در خصوص مساله "حقوق بشر" در آن وجود دارد.
* دوستی با خاندان شاهنشاهی و دشمنی با جمهوری اسلامی
خانواده کاپریلس با خاندان سلطنتی در حکومت پیش از انقلاب اسلامی ایران پیوندی دیرینه دارد. "منوچهر فرمانفرمائیان"، سیزدهمین فرزند "عبدالحسین میرزا فرمانفرما"، برادر نصرت الدوله و یکی از چهرههای سرشناس نفت ایران در دوران پهلوی بود که به عنوان اولین سفیر حکومت شاهنشاهی ایران در سال 1970 راهی کاراکاس شد.
وی پیش از این سمت، مدیریت کل اداره نفت، امتیازات و معادن، مدیریت فروش شرکت ملی نفت ایران و عضویت کنسرسیوم بینالمللی نفت پس از ملی شدن نفت ایران را در کارنامه داشت. او همبازی قمار شاه و اشرف پهلوی و برخوردار از روابط خاص درباری بود.
منوچهر فرمانفرمائیان اندکی پس از وقوع انقلاب اسلامی ایران، از طریق ترکیه به اروپا و سپس به ونزوئلا رفت و در آنجا کارخانه "چیپس" بزرگی راه اندازی کرد و به تجارت پرداخت. خانواده کاپریلس گارسیا از ابتدا از شرکای فرمانفرمائیان در این کشور بوده و همین موضوع عامل دیگری برای خصومت این خانواده با ایران امروز است.
* امید جامعه یهودی
یهودیهای ونزوئلا میگویند کاپریلس رادونسکی رابطه خوبی با آنها دارد. وی اخیرا در نشستی با "کنفدراسیون انجمنهای اسرائیلی ونزوئلا" دیدار کرده که موضوعاتی همچون رابطه ونزوئلا با ایران، ترمیم روابط دیپلماتیک با دولت اسرائیل و مساله "یهودیستیزی" در انقلاب بولیواری از محورهای اصلی آن بوده است.
کنفدراسیون انجمنهای اسرائیلی ونزوئلا سازمانی یهودی است که ایدئولوژی صهیونیستی خود را پنهان نمیکند. این سازمان در مقالهای در وبسایت خود در بخش مربوط به صهیونیسم این طور نوشته است: «صهیونیسم هویت ماست، ما را به هم پیوند میدهد، ما را برادر هم قرار میدهد و مسوولیت ما این است با اقداماتمان تا جایی که میتوانیم در گسترش آن مشارکت داشته باشیم. ایدئولوژی صهیونیستی نه فقط بزرگترین تجلی سیاسی یهودیت مدرن و پرقدرت میباشد بلکه یک رسانه معتبر برای مواجهه با مشکلات موجودیت برای ملت یهود در حال حاضر است.»
کاپریلس طی این نشست درباره ریشه یهودی خود سخن گفت و درباره گرایشات و مسیر دولت آتی توضیحاتی ارائه داد. وی در این جلسه به افزایش امنیت و توسعه مشاغل، ایجاد امنیت قضایی، تقویت برنامههای اجتماعی با تاکید خاص بر آموزش در تمامی سطوح اشاره کرد.
جامعه یهودی ونزوئلا معتقد است که بر موضوع یهودی بودن کاپریلس نباید تمرکز کرد، چرا که موجب ریزش آرای وی در بین رایدهندگانی میشود که دارای گرایشات ضد صهیونیستی و ضد اسرائیلی هستند.
انریکه کاپریلس رادونسکی کمتر 8 ماه زمان دارد تا مردم ونزوئلا را متقاعد کند که او را بر صندلی ریاست کشوری بنشانند که بیشترین ذخایر نفتی دنیا را در اختیار دارد.
یادداشت از : امیر تفرشی، کارشناس مسائل آمریکای لاتین