به گزارش پایگاه 598 به نقل از ورزش سه: پیوس جز نسل بازیکنان طلایی دهه شصت فوتبال ایران بود که با
گلزنیهایش برای پرسپولیس و تیم ملی، سالها عنوان گلزنترین مهاجم ایران
را به خود اختصاص داده بود. مهاجمی با شامه قوی که انگار توپها را در
محوطه جریمه بو میکشید و با ضربههای ساده چنان توپهای مرده و بیخاصیتی
را تبدیل به گل میکرد که تعجب و تحسین همگان را بر میانگیخت تا در نهایت
نامش به عنوان گلزنترین مهاجم تاریخ پرسپولیس در ذهن و قلب هواداران ثبت
شد. پیوس رکورد زدن ۲۱ گل در ۲۳ بازی را در لیگ آزادگان سال ۱۳۷۳ دارد. در
آن سال لیگ در دو گروه دوازده تیمی برگزار میشد و پرسپولیس با قدرت
صدرنشین گروهش شد. پیوس که در آن فصل کاپیتان پرسپولیس نیز بود، موفق شد در
۲۲ بازی گروهی، بیست گل به ثمر برساند و در دیدار نیمهنهایی مقابل
استقلال نیز گل اول پرسپولیس را از روی نقطه پنالتی به ثمر رساند. اما
اتفاقات آن دیدار و ناتمام ماندن بازی باعث شد تا گل پیوس در این بازی جز
آمار او محسوب نشود چرا که در نهایت فدراسیون آن بازی را سه بر صفر به نفع
استقلال اعلام کرد.
پیوس بیش از ۱۵۰ گل برای پرسپولیس به ثمر رساند
و در تیم ملی نیز رکورد ۱۸ گل در ۳۴ بازی ملی ثبت کرد. او جز بیست بازیکن
انتخابی پرویز دهداری برای بازیهای آسیایی ۱۹۸۶ سئول بود که پس از پایان
این بازیها به همراه ۱۳ بازیکن دیگر تیم ملی استعفا داد. مرحوم دهداری
خواستار ماندن چند بازیکن شد که پیوس نیز در بین آنها قرار داشت. با این
حال پس از مدتی او به تیمملی بازگشت و در جام ملتهای ۱۹۸۸ مهاجم اول ایران
بود. در مقدماتی جام جهانی ۱۹۹۰ پس از محروم شدن سیروس قایقران از سوی
فدراسیون فوتبال، بازوبند کاپیتانی تیم ملی را به بازو بست. در بازیهای
آسیایی پکن نیز او مهاجم اول تیم ملی بود و پس از دو بازی اول علی پروین او
را تبدیل به تک مهاجم ایران کرد. تک مهاجمی که در جام ملتهای آسیا ۱۹۹۲
نیز در ترکیب اصلی ایران قرار گرفت و یکی از دو گل ایران در این بازی ها را
به ثمر رساند. در همین جام اتفاقات، در دقایق پایانی بازی مقابل ژاپن و
شیطنت محرمی و کرمانی مقدم در لگد زدن به پای داور باعث شد تا جمال شریف
سوری به اشتباه پیوس را اخراج کند و همین موضوع محرومیتی یک ساله برای او
به ارمغان آورد و باعث شد تا در مقدماتی جام جهانی ۱۹۹۴ از بازی در تیم ملی
محروم شود.
آخرین حضور پیوس در تیم ملی نیز به بازیهای آسیایی
هیروشیما ۱۹۹۴ برمیگردد که تیم ملی به رهبری استانکو موفق به صعود از
گروهش نشد. استانکو پیوس را به عنوان کاپیتان اول خود انتخاب کرد اما بعدا
در پرسپولیس این دو دچار اختلاف شدند. اختلافی که باعث شد پیوس لیگ سال
۱۳۷۵ را از دست بدهد. در آن زمان پیوس خانهنشینی را به بازی در تیمی غیر
از پرسپولیس ترجیح داد و بلافاصله پس از رفتن استانکو از پرسپولیس در خرداد
۱۳۷۶ به تیمش بازگشت و در چند دیدار پایانی پرسپولیس در لیگ برای این تیم
بازی کرد. در نهایت نیز در دربی بیستم تیرماه ۱۳۷۶ پس از اینکه ده دقیقه
ابتدایی را در میدان حاضر بود، از فوتبال خداحافظی کرد و پیراهن شماره ۱۷
خود را به مهدی مهدوی کیا داد.
پیوس» در فرهنگ لغات فارسی به معانی
انتظار، اشتیاق، امید وطمع آمده است. و چه اسم با مسمایی بر روی گلزنترین
مهاجم تاریخ پرسپولیس نشسته است. پیوس سراسر اشتیاق بود برای گلزنی. پیوس
امید هوادارانی بود که با او دروازه هر تیمی را فتح شده میدانستند. پیوس
انتظار میلیونها پرسپولیسی بود برای یک عصر جمعه دیگر و گلهای رنگارنگ
فرشاد آقای گل. پیوس آز و طمع بی پایان بود برای گلزنیهای پی در پی و
بیخستگی. پیوس گل بود و هست. پیوس آقا بود و هست. پیوس آقای گل بود و هست.
هزاران حیف از اینکه این اشتیاق و امید گلزنی، در دهه سیاه شصت و
در فوتبال فقیرانه آن روزگار، در مرزهای ایران محدود ماند و نتوانست چشم
جهانیان را نیز به هنر گلزنیاش باز کند. تا جهانیان ببینند چگونه یک
ایرانی با مغز و قلبش گلزنی میکند.
بعد از فرشاد آقای گل،
مهاجمان گل زن دیگری در فوتبال ایران چهره شدند اما هیچ کدام پیوس نشدند.
چرا که پیوس عاشقانه گل میزد. چرا که پیوس گلزنی عاشق بود. پیوس با توپ و
تور دروازه عشقبازی میکرد و از ترکیب و تلاقی این دو شعرها میسرود. پیوس
شاعرانه گل میزد. پیوس گلزنی شاعر و عاشق بود و لقب آقای گل تا ابد الدهر
برازنده فرشاد آقای گل است و بس. کسی که پس از هر گلزنی نه آن چنان فریادش
را بر سر ورزشگاه خالی میکرد و نه به جای خوشحالی، عقده گشایی میکرد. او
پس از هر گل تنها میدوید، به سوی سکوها، با یک دست بالا و پرواز کنان با
بالهایی نامرئی. پیوس گل میزد تا رها شود تا پرواز کند. و چه زیبا بود
پرواز رهایی پیوس در عصر جمعه ورزشگاه یکصدهزارنفری!