به گزارش سرویس فرهنگی پایگاه 598، موضوع جشنوارهی عمار فراتر از سینما و امر هنری، امر اجتماعی است. توجه و پرداختی که عمار به این موضوع دارد، فراتر از یک جشن، به مثابه یک جنبش است.
بخش مهمتری از جشنواره، در بیرون سالن در جریان است.
احتمالاً از نزدیکترین مسجد، حسینیه، مدرسه، ایستگاه آتشنشانی به همان سالن شروع میشود و تا دورافتادهترین نقاط ایران ادامه دارد.
آنچه در جشن عمار، در سالنی واقع در پایتخت روی میدهد، در واقع یک جریان و یک آیین سمبلیک است که میکوشد در تکتک اجزاء خود، جنبش خارج از سالن را نمایندگی و منعکس کند.
آیین افتتاحیه و احتتامیهی جشنوارهی عمار سرشار از نماد و نشانههاست. از هدایا و نشانههای برگزیدگان تا پذیرایی از میهمانان، همگی وجهی از نمادگونگی و بداعت را در خود دارند.
هنگامی که یک شرکت کننده در جشن اختتامیه شرکت میکند و یا یک برگزیده جایزهی خود را دریافت میکند؛ آن چه به دست آورده هیچ ارزش مادیای ندارد. شرکتکنندگان احتمالاً یک لقمه نان و پنیر، کلوچه و مانند آن دریافت میکنند و برگزیدگان احتمالاً یک جفت دستکش قاب شده و یا یک موزاییک و یا چیزی شبیه آن را دریافت خواهند کرد به علاوهی یک جایزه مادی خیلی کم و مختصر.
اختتامیه جشنوارهی عمار به مثابه یک «آیین» است. یک مناسکِ نمادین و حکایتگر از یک نظام معنایی خاص. بخشهای گوناگون این آیین در عین اینکه خود بخشی از مراسم جاری به شمار میآیند یک نماد نیز هستند. نمادهایی که از یکسو حامل معانیای تاریخی برای کنشگران اکنونی جنبشوارهی عمار بوده و از سوی دیگر حامل معانیای هستند برای عقبهی تاریخی این جنبش.
نشانههای آیین عمار
در جشنواره عمار اما کوششی در جریان است که این وضعیت کلیشهای بودن، که منتهی به حاشیهای بودن قرائت قرآن شده است را تغییر بدهد. وحید جلیلی، دبیر شورای سیاستگذاری جشنواره با تمام شأنی که در تأسیس حرکت عمار دارد، قرآن آغازین مراسم را میخواند. یا دختر خردسال یک شهید مدافع حرم به جای قاریان حرفهای، آیاتی از قرآن را تلاوت میکند.
صف اول اختصاص دارد به مادران و پدران شهدا. در عمار برای هیچ مسئولی کارت دعوت رسمی فرستاده نمیشود. هیچگاه صف اول سالن برگزاری مراسم برای مسئولان رزرو نمیشود و هیچگاه هم این مسئولان در رأس هرم منزلتی جشن نمینشینند. بالاترین جایگاه منزلتی در سالن برگزرای جشن عمار تعلق میگیرد به خانوادههای شهدا؛ کسانی که در نظامهای رسمی توزیع منزلت جزئی از نخبگان و مسئولان نبوده و آدمهایی کاملاً «معمولی» به حساب میآیند.
در منطق جنبشواره عمار معیار منزلت در اختیار داشتن ثروت و قدرت نیست، معیار منزلت میزان «گذشتن از داشتهها» است.
المانها و نمادها که در دکور کلی برنامه وجود دارد. به عنوان نمونه در یکی از جشنهای اختتامیه دیدیم که چند قاب آلومینیومی که به عنوان حجله بر مزار شهدا نصب است، روی سن مراسم قرار داشت.
کنشگران جنبشواره عمار سالهاست با مسئولان مربوطه، بر سر ماجرای یکسانسازی مزار شهدا درگیر هستند.
جشن عمار نمیخواهد با موسیقی انرژی جنبش عمار را تخلیه کند بلکه میخواهد به واسطهی موسیقی به جنبش عمار تحرک و انرژی بیشتری ببخشد.
موسیقیهای خاطرهآفرین و یا حتی کمتر شنیده شدهی انقلاب بازآفرینی یا تکرار میشود. مداح/ خواننده یا ترکیبی از این دو، بخش موسیقایی برنامه را اجرا میکند و معنای انقلابیبودن در موسیقیهای کلاسیک و پاپ تصرف میکند.
جشنوارهی عمار با دعوت از تقدیرکنندهها در حال معرفی کاراکترهایی به تقدیرشوندههاست که میتواند و میباید برای آنها الگو و مورد احترام باشد.
وقتی یک برگزیده در یک حرکت غیر تصنعی، بر روی سن مینشیند، خم میشود و گوشهی چادرِ مادر شهیدی که از او تقدیر کرده است را میبوسد. تقدیرکنندههای جشنوارهی «مردمی» عمار صرفاً از ساحت مدیریت فرهنگی و سابقهی فرهنگی- هنری نمیآیند؛ بلکه اغلب از سطح جنبشوارگی عمار می آید.
بخش قابل توجهی از شرکتکنندگان در جشن اختتامیه و مراسمهای جشنوارهی عمار کسانی هستند که در اختتامیهی هیچ جشنوارهی سینمایی شرکت نمیکنند و حتی در طول سال هم چندان و یا هیچگاه، به سینما نمیروند. جشنوارهی عمار مخاطبانِ سینما را بسط داده و به دایرهی آنها افزوده است.
پذیراییهایی که بیش از آنکه بر قاعدهی عرف معمول استوار باشد، از ارادهی معطوف به کلیشهشکنی عمار سر چشمه گرفته است. همین اراده است که معین میکند پذیرایی از میهمانان یک جشنوارهی سینمایی «نان و پنیر» یا «کلوچه» باشد. نان و کلوچهای که «ننه عصمت» یا «زنان روستای خانوک» پختهاند.
جایزه ممکن است موزاییکی از مسجدی در یک شهرستان باشد که به واسطهی انعکاس تجسمی آرمان «مرگ بر آمریکا»ی مردم ارزش یافته است.
* مجتبی نامخواه