به گزارش پایگاه 598 به نقل از روزنامه جوان، در حالي كه
كشتن تعدادي از سگهاي ولگرد سال گذشته خون عدهاي را به جوش آورده بود و
تظاهراتی با پلاكاردهاي «من همان سگ هستم» در محكوم كردن سگكشي و حمايت از
سگهاي ولگرد به راه انداختند و رئيس سازمان حفاظت از محيط زيست نيز براي
همراهي و همدردي با اين افراد در ميانشان حاضر شد و یا پروژه عقیمسازی
گربههای پایتخت شورشی در میان طرفداران حیوانات به راه انداخت، حالا و
با بالا گرفتن ماجراي نوزاد فروشي به جاي مواجهه درست و اصولي با اين ماجرا
و از بين بردن ريشههاي شكلدهنده اين پديده، بحث عقيمكردن زنان
كارتنخواب مطرح ميشود تا با پاك كردن صورت مسئله به جاي ارائه راهحل
آسيبهاي اجتماعي مؤثر در شكلگيري پديدههايي همچون اعتياد، كارتنخوابي و
خريد و فروش نوزاد انسان به فراموشي سپرده شود.
بحث عقيم كردن
زنان كارتنخواب در شرايطي كه برخي افراد براي تكميل ژست روشنفكري و
اپوزيسيوني خود براي عقيم كردن يا كشتن سگ و گربههاي ولگرد پيراهن چاك
ميكنند، يك بار ديگر مدعيان تفكرات روشنفكري و فعالان اين حوزه را در
برابر افكار عمومي رسوا ميكند. عقيمسازي زنان كارتنخواب موضوعي است كه
روزهاي اخير و بعد از ماجراي رسانهايشدن گورخوابي تعدادي از
كارتنخوابها در يكي از گورستانهاي اطراف تهران دوباره رسانهاي شده است.
مقطوع النسل شدن فقرا به نفع نوكيسهها
ظاهر
ماجرا هم به اندازه كافي تكاندهنده است. محروميت يكي از آسيبديدهترين
اقشار جامعه از حق داشتن فرزند! افرادي كه اصل حضورشان محصول عملكرد نادرست
و بيقانوني نهادهاي مسئول در حوزههاي مختلف است و حالا مديريت
اشرافيگري جامعه براي مواجهه با اين افراد به جاي جبران كاستيهايي كه اين
آسيبديدگان اجتماعي را به جامعه تحميل كردهاند، ميخواهد با مقطوع النسل
كردن اقشار ضعيف جامعه صورت مسئله را پاك كند. اين در حالي است كه
آسيبهاي اجتماعي نظير اعتياد و فساد اخلاقي با سبك و سياق ديگري در طبقه
فرادست جامعه نيز وجود دارد؛طبقهاي كه بيترديد نميتوان به اين سادگي به
آنها ورود يافت و آنها را از حقوق انسانيشان محروم كرد.
بخش مهمي
از بروز و ظهور تجمع پديده فقر در ميان بخشي از اقشار جامعه محصول
بيقانونيهايي است كه همين طبقات نوكيسه در سايه سياستهاي ليبرالي كه در
دوران بعد از جنگ بر كشور حاكم شد، انجام دادند. در حالي كه قوانين و اسناد
بالادستي كشورمان بر حقوق همه ملت و از بين بردن شكاف طبقاتي و
نابرابريهاي اجتماعي تأكيد دارد.
عقيمسازي زنان كارتنخواب
نخستينبار اوايل امسال بود كه با پرسش خبرنگاري از شهيندخت مولاوردي
معاونت زنان و خانواده رئيسجمهور به تيتر رسانهها راه يافت. وي در پاسخ
به اين سؤال اينگونه اظهار نظر كرده بود «هنوز دولت برنامه مشخصي در رابطه
با عقيم كردن زنان كارتنخواب ارائه نكرده است. قطعاً اين برنامه بايد از
سوي وزارت بهداشت بررسي و ارائه شود». وي به ضرورت بررسي تخصصي و كارشناسي
اين طرح، برخورد ريشهاي با پديده تولد نوزادان معتاد و مبتلا به بيماري
ايدز و نيز ارائه راهحلهايي كه از ميزان هزينهها و خطرات احتمالي براي
اين زنان بكاهد، تأكيد كرد. احمد حاجبي، رئيس اداره اعتياد وزارت بهداشت
نيز در اين باره ميگويد: با اينكه هيچ اقدامي در اين زمينه از طرف وزارت
بهداشت انجام نگرفته، اما اين به اين معنا نيست كه ما برنامهاي در اين
باره نداريم.
نگاه غيرانساني به انسان
در
اين بين اما اظهار نظر جديد مدير كل اجتماعي و فرهنگي استانداري تهران
درباره اين پديده و تشبيه زنان كارتنخواب به ماشين جوجه كشي قابل تأمل و
شرمبار است. سياوش شهريور در اين باره با لحني وقيحانه ميگويد: اين زنان
علاوه بر توزيع مواد مخدر، خودشان هم مصرف ميكنند و به سكس وركري هم مشغول
هستند، بالاي ۲۰ درصد اين زنان ايدز دارند و انواع و اقسام بيماري را
گسترش ميدهند. برخي از اين زنان علاوه بر اعتياد و كارتنخوابي و توسعه
فحشا، عين ماشين جوجهكشي بچه توليد ميكنند و چون بچهها سرپرست ندارند،
به فروش ميرسند. شهريور در خاتمه تأكيد ميكند: بايد با پروژه قانع كردن
زنان كارتنخواب، عقيمسازي صورت گيرد تا جلوي بسياري از آسيبهاي اجتماعي
گرفته شود.
در برابر اين اظهارات، نخستين سؤالي كه به ذهن مخاطب
متبادر ميشود، اين است كه پروژه قانعسازي و عقيمسازي زنان كارتنخواب با
رضايت خودشان قرار است چگونه و بر طبق چه مؤلفههايي صورت بگيرد؟ آيا قانع
كردن زني كه حتي جايي براي خوابيدن ندارد و براي چند بار نشئگي حاضر است
فرزندش را بفروشد، كار سختي است ؟ چند درصد از نوزاداني كه در حال حاضر
خريد و فروش ميشوند مربوط به كارگران جنسي هستند و چند درصد مربوط به زنان
معتادي است كه زندگي خانوادگي دارند و چند درصد به افرادي كه به دلايلي
غير از اعتياد فرزندشان را ميفروشند؟
آسيبديدگان كم كاري دستگاهها
طبق
آمار ستاد مبارزه با مواد مخدر در حال حاضر يك ميليون و 325 هزار معتاد در
كشور داريم. اگر تعداد معتادان زن را 10درصد از كل جمعيت معتادان در نظر
بگيريم، يك حساب سرانگشتي نشان ميدهد 130هزار معتاد زن در كشور وجود دارد
كه عمده مواد مصرفي شان آمفتامينها هستند.
از
سوي ديگر با افزايش حدود دو برابري تعداد زنان معتاد در مقايسه آماري بين
سالهاي 80 و 90 مواجهيم كه از 5 درصد در سال 80 به بيش از 9 درصد در سال
90 افزايش يافته است. جديدترين آمارهاي ستاد مبارزه با مواد مخدر نشان
ميدهد از بين معتادان جمعآوري شده تهران، يك هزار نفر معتاد زن بودهاند و
از بين آنها هم 700نفر بدون خانوادهاند. همه اينها آسيبديدگاني هستند كه
به دليل كمكاري و انفعال دستگاههاي ذيربطي همچون بهزيستي، وزارت ورزش و
جوانان، معاونت زنان و خانواده، ستاد مبارزه با مواد مخدر، نيروي
انتظامي، آموزش و پرورش و آموزش عالي، وزارت بهداشت به چنين شرايطي دچار
شدهاند. از سوي ديگر آمار نشان از اين دارد كه به دليل برطرف نشدن
ريشههاي مولد اين آسيبها شاهد باز توليد آنها در چرخهاي غير قابل توقف
هستيم. پس اگر بنا باشد با پاك كردن صورت مسئله عقيم كردن زنان كارتنخواب
را به عنوان راهحل در نظر بگيريم، اين كار براي نسلهاي متوالي ادامه
مييابد و هر سال با آمار گستردهتري از افرادي كه بايد مقطوعالنسل بشوند،
مواجه خواهيم بود.