به گزارش پایگاه 598 به نقل از جام جم، سحرخیز در طول این سالها در فیلم و سریالهایی همچون عید امسال،
نون و ریحون، گامهای معلق، مهمانان ویژه، بهار قبل و بعد، همخانه نسکافه
داغداغ، انعکاس، خبر خاصی نیست و... بازی کرده است. این روزها سریال «ماه و
پلنگ» به کارگردانی احمد امینی و بازی بیتا سحرخیز از شبکه سه پخش میشود.
سحرخیز یکی از سه جوان نقش اصلی قصه است که نقش ملکا را ایفا میکند؛ ملکا
وکیل است و یک دختر امروزی. همین بهانهای شد تا با او به گفتوگو
بنشینیم. البته ذکر این نکته خالی از لطف نیست که سحرخیز جزو کسانی است که
سخت تن به مصاحبه میدهد و مصاحبه با او به سماجت و پیگیری زیادی نیاز
دارد.
شما چهار سال بود در
تلویزیون بازی نکرده بودید، چطور شد بعد از این سالها تصمیم گرفتید با
سریال ماه و پلنگ به کارگردانی احمد امینی مهمان خانههای مردم شوید؟
بله،
من حدود چهار سال در هیچ سریالی بازی نکرده بودم. راستش سعی کردم تامل کنم
و با یک نقش خوب به تلویزیون برگردم که خوشبختانه این اتفاق افتاد و بعد
از بازی در فیلم سینمایی «خبر خاصی نیست»، تنها فیلمنامهای که میتوانست
من را برای بازی ترغیب و حالم را خوب کند، سریال تلویزیونی ماه و پلنگ بود.
دلیل
این که من بازی در این اثر را پذیرفتم، در ابتدا وجود آقای امینی در کسوت
کارگردان بود. فیلمنامه هم نوشته سعید مطلبی است که بسیار گیرا بود. علاوه
بر آن در دفتر آقای زرینکوب همیشه کارهای خوب ساخته میشود، به همین دلیل
خیلی دوست داشتم بعد از مدتها یک نقش خوب بازی کنم که ملکا چنین
ویژگیهایی را داشت.
ملکا دختری است که استقلال دارد و امروزی است.
از سوی دیگر او وکیل است و بعد از آن که پروندهای را قبول میکند، وارد یک
بازی میشود که خودش هم نمیخواهد و در این باره بیتقصیر است. البته باید
تاکید کنم مخاطب به مرور و با پیشرفت قصه خواهد دید ملکا درگیر چه
داستانهایی میشود.
یعنی پیشنهاد دندانگیری در این چهار سال نداشتید؟
من
سال 93 در فیلم سینمایی خبر خاصی نیست بازی کردم، اما حدود چهار سال بود
که در تلویزیون کار نکرده بودم. راستش پیشنهاد خوبی نداشتم که در طول این
چهار سال به آن فکر کنم. به همین دلیل ترجیح دادم با یک کار خوب بیایم.
در
طول 11 سالی که از فعالیت شما در عرصه هنر میگذرد، بازی هایتان محدود اما
متفاوت است. به نظر میرسد در انتخاب نقشها وسواس دارید؟
به هر حال هر
بازیگری دوست دارد نقشهای متفاوتی را تجربه کند؛ کارهای دیگری هم به من
پیشنهاد شده بود که خودم از بین آنها نقشهایی را انتخاب کردم که واقعا
دوستشان داشتم.
پس برایتان فرقی نمیکند در تلویزیون بازی کنید یا سینما؟
راستش
من مرزی بین سینما و تلویزیون قائل نیستم. اتفاقا تلویزیون من را بین مردم
محبوب کرده تا سینما! سینما را خیلی دوست دارم و همه بازیگران عشق به
سینما و تئاتر دارند، اما گارد ندارم. ولی در مجموع باید تاکید کنم
پیشنهادهای کاری کم شده و این اتفاق فقط برای من نیفتاده و برای خیلی از
بازیگران پیش آمده است. امیدوارم این موضوع حل شود.
هر حرفه و شغل ویژگیها و خصوصیات خودش را دارد. قبل از ایفای نقش ملکا که وکیل است، آیا درخصوص این شغل تحقیق کرده بودید؟
نه،
تحقیق نکردم، ولی صحبتهایی که با آقای امینی داشتم، خیلی به من کمک کرد.
راهنمایی او بینظیر است و با کمک هم نقش ملکا را پرورش دادیم. شخصیت ملکا
را دوست دارم، او بلد است چه کاری را کجا انجام بدهد. خودم هم در زندگی
شخصیام این طوری هستم و تا حدودی شخصیت ملکا به خودم شبیه است و سعی کردم
با ویژگیهای خودم و گفتههای خوب آقای امینی نقش را دربیاورم. امیدوارم
نقش را خوب درآورده باشم و مردم راضی باشند.
مسلما تا به امروز آثار خارجی و ایرانی با موضوع وکلا دیده اید. از این آثار الهام نگرفتید؟
راستش
را بخواهید، نه. البته آثار زیادی درباره وکلا و پروندههایی را که با آن
درگیر بودهاند دیدهام، ولی چیزی مد نظرم نبود که برای نقش ملکا از آن
بهرهمند شوم.
کار با احمد امینی کارگردان چه تجربهای برایتان به همراه داشت؟
برای
پاسخ به این پرسش حرفهای زیادی دارم، اما بناچار خلاصه پاسخ میدهم. من
11 سال است که کار میکنم، ولی کارگردانانی که از کار کردن با آنها لذت
بردم، شاید به اندازه انگشتان یک دست باشد و آقای امینی جزو این
کارگردانهاست. او در صحنه قدرت دارد و اعتماد به نفسی به شما میدهد تا
برای انجام یک کار بسیار عالی، تلاش بیشتری کنید. راستش رفتار او باعث
میشود که برای بهبود نقش خیلی سعی کنید. امیدوارم این سریال، بهانهای شود
برای همکاریهای بعدی.
ملکا بعد از گرفتن پرونده با داستانهای
زیادی در قصه روبهرو میشود. آیا صحنه حسی در طول کار داشتید که برای
ایفای آن خیلی با خود کلنجار رفته باشید؟
من چند صحنه حسی دارم که
برای خودم هم چالشبرانگیز بود و خیلی دوستشان داشتم. آقای امینی هم از
این سکانسها خیلی راضی بودند و تاکید داشتند این صحنهها خیلی خوب در آمده
است، اما یک سکانس بسیار سخت در قصه داشتم. این صحنه در دادگاه واقعی ضبط
شد و من باید از یک قاتل دفاع میکردم. واقعا صحنه سختی بود. وقتی فیلمنامه
را خواندم، خودم این سکانس را تیک زدم که سختترین سکانس ملکاست. ضمن این
که دیالوگهای زیادی در این صحنه داشتم.
همان طور که تاکید کردم این
صحنه را در دادگاه واقعی ضبط کردیم و اتفاقا وقتی این صحنه را تصویربرداری
میکردیم، از آن مجتمع هم افرادی نشسته بودند و این صحنه را میدیدند و
بعد از تمام شدن سکانس به من گفتند خانم سحرخیز شما وکیل هستید؟ گفتم نه.
آنها گفتند به حدی خوب دفاع کردم که مطمئن هستند با چنین دفاعی متهم تبرئه
میشد. واقعا سکانس سختی بود و خدا را شکر میکنم از پس این صحنه خوب بر
آمدم. البته این صحنه حسی نبود، فقط سخت بود و در طول قصه مخاطبان با
تماشای این صحنه حرفم را تائید خواهند کرد.
شما جزو بازیگرانی هستید که با نقش خیلی درگیر میشوید؟
بله،
در طول کار خیلی درگیر میشوم، چون به نقش خیلی فکر میکنم. به عنوان مثال
وقتی در سریال تلویزیونی ماه و پلنگ بازی میکردم، نوع صحبت کردنم مثل
ملکا شده و این شخصیت روی من تاثیر گذاشته بود، حتی در خانه به من میگفتند
چرا اینقدر با کلاس حرف میزنی!