به گزارش پایگاه 598 به نقل از تابناک، صبح امروز آیتالله ابراهیم امینی از اعضای مجلس
خبرگان رهبری به دلیل سکته در یکی از بیمارستانهای قم بستری شده است. یک
منبع آگاه بیان داشت: حال آیتالله ابراهیم امینی در شرایط کنونی رو به
بهبودی است.
آيتالله امينی متولد 1304 است. این روحانی برجسته
دروس كلاسيك را تا ششم ابتدايی در يكي از مدارس غير دولتي و شبانه
به پايان رساند و در جلسات قرآن كه در مساجد تشكيل میشد، شركت جدی
داشت. از همان سال ها عاشق طلبگی و تحصيل علوم دينی شد و در فروردين
1321 پس از كسب رضايت مادر همراه دو تن از دوستان خود به حوزة
علميه قم آمد و در مدرسه حاج ملا صادق سكونت داشت.
روزگار
او همزمان با اشغال ايران به دست نيروهای متفقين بود و از اين روی،
ارزاق عمومی كمياب شده بود و مردم در معيشت دچار مشكلات فراوان شده
بودند. او در اين مدت در روزهای پنجشنبه و جمعه در درس اخلاق
امام(ره) شركت میكرد و شب های جمعه نيز به درس اخلاق آقا حسين قمی
میرفت. نماز مغرب و عشا را در فيضيه به امامت آيتالله سيد محمد
تقي خوانساری ميخواند تا اينكه ايام تعطيلی حوزههای علميه و فصل
تابستان فرا رسيده و دورة سه ماهه حضور او در قم به سر آمد.
در
تابستان آن سال به زادگاه خود بازگشت، امّا در سال تحصيلی بعد به
دليل كمبود و گراني ارزاق عمومی و مشكلات معيشتی نتوانست به قم برود
و به سفارش از استادان و دوستان به حوزه علميه اصفهان رفت و در
مدرسه نوريه ساكن شد. حوزه علميه اصفهان در آن روزگار رونق
فراواني داشت و در امور معنوی نيز بسيار شگفتآور بود. آيتالله امينی
در اين سال ها به تكميل دروس دوره سطح مشغول شد و همواره از محضر
استادان اخلاق، همچون حاج ميرزا علي شيرازی بهره میبرد. مدت حضور
او در اصفهان نزديك به شش سال بود.
در سال 1326 براي ادامة
تحصيل به حوزه علميه قم رفت تا از محضر استادان آن ديار نيز كسب
فيض نمايد. در آنجا نيز از محضر آيات عظام و استادان بسياری در فقه و
اصول و حكمت بهره برد و در كنار آن به تهذيب نفس و بهرهمندی از
دروس اخلاق اشتغال داشت. در اين مدت، از تدريس دروس فرا گرفته نيز
غافل نماند.
آیتالله ابراهیم امینی در طول سال های تحصیل
خود، به محضر علما و استادان بسیاری شرفیاب شد. او دروس دورة مقدمات
را در محضر استادانی چون آقا شیخ رمضانعلی ملایی، آقا شیخ هاشم جنّتی،
آقا سید محمد هاشمی قهدیجانی فرا گرفت و بیشتر شرح لمعه و نیز معالم
الاصول را نزد حاج شیخ محمد حسن عالم آموخت.
برای
آموختن منطق منظومه نیز به درس حاج آقا صدر هاطلی كوهپایی رفت. او
رسائل را نزد آقا سید عباس دهكردی و حیدر علی برومند و قوانین را نزد
آقا سید علی اصغر محقق و مكاسب را نزد آقایان شیخ محمد حسین جرقویهای
و آقا شیخ مرتضی اردكانی و حاج آقا رحیم ارباب فرا گرفت.
در
قم نیز ادامه رسائل و مكاسب را نزد آقای سلطانی، حاج آقا رضا
بهاءالدینی و آقای مجاهدی خواند. جلد اول كفایه را نزد آیتالله مرعشی و
جلد دوم را نزد آیتالله گلپایگانی و بخش حكمت منظومه را نزد
آیتالله سید محمد حسین طباطبایی به اتمام رساند. در درس های خصوصی
علامه طباطبایی كه در شب های پنجشنبه و جمعه تشكیل میشد شركت می
كرد و بخشی از كتاب اسفار و كتاب تمهید القواعد و چند جلد از بحارالانوار
و منطق شفا را در آنجا فرا گرفت.
آیتالله امینی بر اثر سکته در بیمارستان بستری شد
وی
در درس های خارج فقه و اصول آیتالله بروجردی(ره) و در درس خارج
اصول امام خمینی(ره) شركت مینمود. بعدها كه درس خارج فقه
امام(ره) نیز تشكیل شد، در آن شركت میجست.
آیتالله امینی
در این سال ها با طلاب فاضل بسیاری رابطه دوستی و رفاقت داشت و دروس
آموخته را مباحثه می كرد كه از جمله آنها آقایان سید كمال الدین
موسوی، شیخ ابوالقاسم محمدی، شیخ عبدالله جوادی آملی و شیخ عباس
ایزدی را میتوان نام برد. وی در سال های تحصیل خود از امر تدریس نیز
غافل نماند و بسیاری از كتب درسی را تدریس میكرد.
فعاليت هاي
علمي و فرهنگي آيتالله اميني فراوان است؛ از جمله ميتوان به
سفرهاي تبليغي او در مناطق مختلف كشور اشاره كرد. همچنين معظم له
در بسياري از سمينارهاي علمي داخل و خارج كشور حضور داشته و به
ايراد سخن پرداخته است كه برخي از آنان به چاپ رسيده است. او در
سال 1344 كتاب «دادگستر جهان» را نوشت. اين كتاب در زماني به چاپ
رسيد كه حملات دشمن به مسأله مهدويت بسيار بود و بسياري از جوانان
ميخواستند با زندگي حجّت دوازدهم آشنا شوند.
آیت الله امینی از
مبارزان قدیمی در مسیر انقلاب اسلامی بوده است. این روحانی برجسته درباره
فعالیت هایش در این حوزه گفته است: «در سال 1341 شمسى در جلسه اى سرّى شركت
كردم كه اعضاى آن، آقايان: حاج شيخ عبدالرّحيم ربّانى شيرازى، شيخ على
مشكينى، شيخ على قدّوسى، شيخ حسينعلى منتظرى، شيخ محمد تقى مصباح يزدى، شيخ
مهدى حائرى تهرانى، شيخ على اكبر هاشمى رفسنجانى و شيخ احمد آذرى قمى و
سيد محمد خامنه اى و سيد على خامنه اى بودند. اساس نامه، مفصّلى داشت و
اهدافى را كه دنبال مى كرد به قرار زير بود:
1. اصلاح حوزه علميّه قم؛
2. تبليغ اسلام؛
3. امر به معروف و نهى از منكر؛
4. سعى در اجراى احكام سياسى، اجتماعى و اقتصادى اسلام.
جلسه كاملاً سرّى و منظّم بود و مسئوليّت ها بين افراد تقسيم شده بود. بعدها همين جلسه هسته مركزى جامعه مدرّسين را تشكيل داد.
آیت
الله امینی افزود: در سال 1342 شمسى كه مبارزات ضدّ رژيم پهلوى شروع شد،
تشكّل مذكور بدون اين كه خودش را به صورت يك جمعيّت متشكّل معرّفى كند با
جدّيّت تمام در خدمت امام خمينى(قدس سره) بود و از او حمايت مى كرد. در چاپ
و نشر اعلاميه ها، در تشويق علما و مراجع براى همكارى، تشويق مردم به
اعتصاب، در مسافرت به شهرستان ها، در اعزام طلاّب به شهرستان ها، در تشويق
مدرّسان به امضاى اعلاميه ها، جدّى و فعّال بودند. بنده نيز در اين تشكّل و
گاهى به تنهايى انجام وظيفه مى كردم.
او ادامه داد: بعد از بازداشت
امام خمينى در پانزدهم خرداد 1342 نيز در روشن كردن افكار مردم و تشويق
مراجع و علماى قم و شهرستان ها نيز فعّال بودم. همين تشكّل بعد از تبعيد
امام به تركيه و بعداً به نجف اشرف، مسئوليّت ارتباط امام با مردم وهدايت
مردم و گرم نگه داشتن ميدان مبارزه را بر عهده داشت. در همه اين مراحل بنده
هم مانند ساير آقايان فعّال بودم.
بعد از بازداشت امام خمینی در
پانزدهم خرداد 1342 و هجرت جمعى از علماى بزرگ به تهران براى آزاد كردن
امام، آیت الله امینی نيز به تهران آمد و در جمع آنان فعّال بود. او در این
زمینه گفته است: در دعوت به تشكيل جلسات مشترك، درتشويق آنان به اقدامات
مناسب، در تهيّه اطلاعيه ها، در تشويق به توقّف در تهران و اقدامات لازم
براى آزادى امام و پيش گيرى از تبعيد و ادامه زندان و اعدام احتمالى امام،
نقش فعّالى داشتم. يكى از يازده نفرى بودم كه بعد از وفات آية الله حكيم
اعلاميه مرجعيّت امام خمينى را امضا كردند. زمانى كه امام از نجف اشرف به
پاريس تشريف برد به پاريس رفتم و با امام درباره حوادث ايران ملاقات و گفت
وگو داشتم.
آیت الله امینی درباره حوادث پس از انقلاب نیز تأکید
کرده بود: بعد از پيروزى انقلاب همراه با اعضاى جامعه مدرّسين يا به
تنهايى، در خدمت امام و انقلاب بودم. پانزده روز بعد ازپيروزى انقلاب از
سوى امام مأموريّت يافتم كه به استان هرمزگان بروم و به امور نهادهاى نوپا و
اوضاع ارتش و ادارات بندرعبّاس، جزيره كيش و ديگر جزاير استان و وضع علماى
اهل سنّت و حوزه هاى علميّه رسيدگى كنم. از اين رو، چندماه در آن جا توقّف
كردم و در بين طلاّب و علماى اهل سنّت مبلغى تقسيم نمودم كه بعد از آن به
دستور امام به صورت شهريّه مستمر درآمد.
او افزوده بود: بعد از
مراجعت از هرمزگان بار ديگر از سوى حضرت امام مأمور شدم به استان مازندران
به ويژه تركمن صحرا بروم و به امور آن جا رسيدگى كنم و به دستور امام
اوّلين شهريّه رسمى را به طلاّب و علماى اهل سنّت پرداختم. براى اجراى
فرمان عفو امام سفرى به همدان، ملاير و نهاوند و مأموريّت ديگرى نيز به
نائين داشتم.
این عضو مجلس خبرگان رهبری ادامه داده بود: سه دوره
هشت ساله، به نمايندگى مجلس خبرگان رهبرى از استان چهارمحال و بختيارى
انتخاب شدم. در مقام نائب رئيسى و در كميسيون ها و در اداره دبيرخانه
خبرگان انجام وظيفه كردم و فعال بودم. ولى در دوره چهارم، با همه اصرارى كه
دوستان، در كانديداتورى از تهران داشتند به عللى كه مهمترين آنها عدم قدرت
بر انجام وظيفه بود امتناع ورزيدم و از الطافشان تشكر مى كنم.
ایشان
یادآور شده بود: علاوه بر اين ها، عضو هيأت امناى دانشگاه امام صادق(ع)
عضو هيئت امناى مجمع جهانى علوم اسلامى طلاّب غيرايرانى، عضو هيأت علمى و
برنامه ريزى مجمع جهانى علوم اسلامى بودم و در جامعه مدرّسين حوزه علميّه
قم كه يك نهاد علمى ـ سياسى است، چه قبل از پيروزى انقلاب و چه بعد از آن،
همواره يك عضو فعّال بوده ام. مدّت ها به عنوان دبير و گاهى به عنوان نايب
رئيس به قدر وسع و توانايى انجام وظيفه مى كردم و نيز مسئول بخش فرهنگى اين
نهاد بودم.
آیت الله امینی در طول فعّاليّت هاى سياسى، اجتماعى، چه
در جامعه مدرّسين يا غير آن، همواره فردى آزاد و معتدل بوده و سعى كرده از
مرز حق تجاوز نكند، از افراط و تفريطها و گروه گرايى ها و جناح بازى ها
خوددارى كرد.
این روحانی برجسته از ارديبهشت 1371 به دستور مقام
معظّم رهبرى آية الله خامنه اى ـ مدّظلّه العالى ـ به امامت جمعه شهر قم
منصوب شد و به اتفاق آية الله مشكينى و آية الله جوادى آملى، هر سه هفته يك
مرتبه، به نوبت نماز جمعه قم را اقامه مى كردند كه بعد از ارتحال آية الله
مشكينى(قدس سره) با انتصاب آيت الله استادى به امامت جمعه قم، همين نوبت
ادامه دارد. ایشان در مجمع تشخيص مصلحت نظام نيز عضويّت داشتند.
این
روحانی درباره روش تبلیغی شان گفته است: يكى از توفيقات من اين بوده كه
براى تبليغ اسلام و تبيين ارزش هاى جمهورى اسلامى ايران و روشن كردن
افكارعمومى و دفاع از حكومت اسلامى به چند كشور خارجى سفر كرده ام و در
بعضى سمينارها و كنگره ها و مجامع علمى شركت نموده ام و با لطف خدا موفق
بوده ام كه مى توان به كشورهاى نيجريه، ساحل عاج، گابون، سرالئون، گينه،
اتيوپى، غنا، زيمباوه، كنيا، اوگاندا، اندونزى، بنگلادش، تايلند، سوريه،
سريلانكا، هندوستان، پاكستان، چين، مالزى، سنگاپور، استراليا، زلاندنو،
فرانسه، انگلستان، ايرلند، اتريش، آلمان، كانادا و ژاپن اشاره كرد.
دركلّيّه سفرهاى خارج از كشور از لحاظ فرهنگى وسياسى موفق بودم واين سفرها
متناسب با هزينه در نظر گرفته شده كه نسبتاً كم بود، به حال اسلام و انقلاب
مفيد بود.