کد خبر: ۴۰۳۱۸
زمان انتشار: ۱۲:۳۲     ۲۵ بهمن ۱۳۹۰

برهان: پس از پیروزی انقلاب ایران در سال 1979م. آمریکا و به طور کلی کشورهای غربی با تدبیر تحریم اقتصادی و تجاری، تغییراتی در سیاست‌‌های خود در قبال جمهوری اسلامی ایران اعمال کردند، به نحوی که پس از مطرح شدن برنامه‌ی هسته‌ای ایران در سال 2003م. اجرای این تحریم‌‌‌ها وارد مرحله‌ی جدید‌تری شد؛ البته دولت مردان ایران در واکنش به این اقدام‌ها با افزایش شرکای خود تا حد قابل توجهی تأثیرات منفی تحریم‌‌های کشور‌‌های غربی را کاهش دادند. اما با این وجود گویا غرب با عدم نتایج مثبت از تحریم‌های گذشته در صدد اعمال تحریم‌های جدیدتری برضد جمهوری اسلامی ایران برآمد، به گونه‌ای که با جنگ رسانه‌ای وسیعی قصد القای این مسأله که «اعمال تحریم‌‌‌های اقتصادی و تجاری ضد ایران موفقیت دیپلماتیک بزرگی برای کشورهای غربی به شمار می‌آید»، تلاش جدی را بر همراه سازی سایر کشورها با اهداف خود به کار گرفته است.

همکاری نکردن بسیاری از شرکت‌‌های سرمایه‏گذار خارجی در ایران با سیاست‌‌های این کشورها و بحران‌های اقتصادی جدیدی که با آن دست به گریبان هستند عاملی شده تا فشار تحریم‌های جدید برضد ایران مدام به زمان‌های دیگری موکول شود. به راستی آیا وقت آن نرسیده که غربی‌ها با در نظر گرفتن واقعیت‌‌ها و توانمندی‌‌های کشورمان دیدگاه خود را نسبت به ایران اسلامی تغییر داده و از کینه ورزی و دسیسه‌ها برضد ایران اسلامی دست بردارند؟ چراکه آنان نه تنها با اعمال تحریم‌های جدید راه به جایی نخواهند برد بلکه بر حجم مشکلات خود نیز می‌افزایند. با این حال جامعه‌ی ایران هم‌اکنون علاوه بر اعمال تحریم‌های گذشته با تحریم‌های جدیدی دست و پنجه نرم می کند. تحریم نفتی! قرار بر این است تا غرب از تیرماه 1391 دیگر از ایران نفت نخرد...

گروه اقتصادی «برهان» این‌بار قصد دارد تأثیر تحریم‌های جدید کشورهای غربی و مکانیزم‌های جمهوری اسلامی ایران در واکنش به تهدیدهای این کشورها را از زبان وزیر اسبق دفاع و راه و معاون سابق وزیر نفت  مسلح جویا شود و به همین خاطر گفت‌وگویی را با «اکبر ترکان» انجام داده است. آن چه در زیر می‌خوانید، مشروح این گفت‌وگو می‌باشد.

نگاهی به گذشته‌ی پر التهاب کشور ایران در هر دوره‌ی زمانی حکایت از آن دارد که ما نه تنها در مقابل تمام تحریم‌های بین المللی به زانو در نیامده‌ایم، بلکه به افتخارات زیادی در تمام حوزهای اقتصادی نیز دست پیدا کرده‌ایم. حال که کشورهای اروپایی در صدد اتخاذ فاز جدیدی از تحریم‌های بین المللی برضد ما هستند، لطفاً در خصوص تأثیر این تحریم‌ها بر اقتصاد کشور و تفاوت ‌آن با تحریم‌های گذشته توضیحاتی را عنوان نمایید؟

سابقه‌ی تحریم‌های ایالات متحده برضد جمهوری اسلامی به بیش از 30 سال باز می‌گردد و نقطه‌ی شروع آن را باید از سال 1359 بعد از اشغال لانه‌ی جاسوسی آمریکا دانست.

 اما باید گفت این تحریم‌ها در آن دوران و پس از طی سال‌های متمادی نتوانست ما را از اهداف والای خود منحرف و آسیب‌های جدی را به ما وارد سازد. یکی از نکات مهم تحریم‌های گذشته‌ی ایالات متحده برضد کشور، عدم همراهی دیگر کشورها با سیاست‌های این کشور بوده است که به این واسطه کشور فقط با آمریکا ارتباط نداشت؛ و هم‌چنان روابط خود را با دیگر کشورها ادامه می‌داد. گواه این امر تعاملات کشور در زمان جنگ تحمیلی با کشورهای اروپایی مانند آلمان، سوئد، ایتالیا و انگلستان است به نحوی که در آن دوران حتی سوئدی‌ها به ما هواپیما فروختند و «پی.ام.تی» کشور را نیز راه اندازی کردند. بنا‌براین می‌توان اذعان کرد غربی‌ها هیچ‌گاه نتوانستند خواسته‌های خود را در جامعه ایرانی پیاده کنند.

این امر را باید از همان اتفاق‌های ناخوشایند برای غرب و به‌خصوص ایالات متحده دانست چرا که در گذشته تحریم‌های ایالات متحده بر ضد کشور وجود داشت و آنان نمی‌توانستند به اهداف خود دست پیدا کنند. ما در آن سال‌ها ضمن ادامه‌ی روند فعالیت خود چه در دوران جنگ و چه پس از آن حتی با دیگر کشورها نیز ارتباط داشتیم، اما آن‌ها هیچ‌وقت نتوانستند به‌آن چه که در ذهن داشتند برسند!

از تحریم‌های گذشته‌ی ایالات متحده بر کشور و تفاوت آن با تحریم فعلی سخن گفتید. حال اگر این تحریم‌ها از سوی کشورهای اروپایی بر کشور اعمال شود، آیا به دنبال آن، کشور با مشکلات زیادی روبه‌رو نخواهد شد؟

در پاسخ به این پرسش، دو موضوع را باید مدنظر قرار داد. نخست آن که آیا آمریکا با اعمال این تحریم‌ها برضد ایران خواهد توانست ما را به زانو در بیاورد یا خیر؟

در پاسخ باید گفت به طور حتم این گونه نیست، با توجه به این که ما بر مبنای اعتقاد خود هزینه‌های بسیاری را پرداخت کرده‌ایم اما از آن‌ها دست نکشیده‌ایم. در تحریم‌های جدید نیز به طور حتم تمام نیروی خود را در بی اثر ساختن آن‌ها به کار خواهیم گرفت. اما در پاسخ به این که آیا تحریم‌های جدید ما را با مشکلاتی مواجه می‌کند یا خیر؟
 
باید گفت؛ بله. واضح است که تحریم‌های جدید ما را با مشکل روبه‌رو خواهد کرد. به عنوان نمونه می‌توان از عقب ماندن پروژه‌های نفتی و پر هزینه بودن تکمیل آن‌ها یاد کرد زیرا یافتن یک کالا در دنیا همانند گذشته به آسانی نخواهد بود.

اما باید این نکته را متذکر شوم که در حال حاضر در بیش از 70 درصد فعالیت‌های نفتی کشور خودکفا بوده و در صورت تحریم‌های جدید با مشکل آن چنانی روبه‌رو نخواهیم شد.

در پارس جنوبی به جز اقلام گرداننده،تمام اقلام ثابت توسط صنعت گران ایرانی ساخته و تولید می‌شود. البته در میان 30 درصد ایرادی که در بخش گرداننده مانند توربین‌ها و کمپرسور به وجود خواهد آمد مشکلاتی خواهیم داشت که به نظر خیلی هم جدی نیست.

 اما باید بگویم همین رقم با وجود آن که به ما ضرر خواهد زد، ولی ما را از پا نخواهد انداخت. چراکه ما نیازهای خود را از مسیر‌های دیگری برطرف خواهیم کرد.

 به تازگی طرحی تحت عنوان قطع صادرات نفتی قبل از تیر ماه از سوی جمهوری اسلامی ایران به کشورهای اروپایی در مجلس شورای اسلامی مطرح شده است. نظر شما در این رابطه چیست؟ اتخاذ این سیاست را در شرایط فعلی مثبت ارزیابی می‌کنید یا خیر؟

در این خصوص باید گفت تحریم‌های جدید دارای ابعاد متفاوتی است که یکی از آن‌ها تحریم کالا و تجهیزات و دیگری تحریم بانک مرکزی به شمار می‌آید.

 آنچه در حال حاضر اهمیت ویژه‌ای پیدا کرده، تحریم خرید نفت ایران است که البته اروپایی‌ها این موضوع را به واسطه‌ی شرایط نامساعد هوایی و زمستان سرد خود به زمان دیگری موکول کرده‌اند.

به نظر بنده هیچ موردی ندارد که مجلس به این موضوع ورود پیدا کند و تصمیم قطعی را اتخاذ نماید. چراکه هدف اصلی غربی ها از اعمال تحریم‌های جدید، ضربه زدن به ما است پس چرا ما باید تعلل کنیم و تصمیم‌های لازم را اتخاذ نکنیم. باید به اروپایی‌ها اعلام کنیم که یا قرارداد یک ساله را تمدید می‌کنند یا ما یک جانبه فسخ قرارداد صادرات نفتی را اعمال می‌کنیم.

 سیاه‌ترین حالت قطع صادرات نفتی به کشورهای اروپایی، صفر شدن 18 درصد درآمد نفتی کشور است که در این حالت کشوری که 100 میلیارد دلار درآمد نفتی در اختیار داشته باشد این درصد، رقم ناچیزی بوده و به هیچ عنوان آن را به زانو در نخواهد آورد.

 البته ما به واسطه‌ی سابقه‌ی طولانی در فروش نفت و آشنایی کاملی که به بازارهای دنیا داریم، این رقم را نیز می‌توانیم با جایگزینی بازارهای جدید، جبران نماییم.

امروز دیگر قطب مصرف جهان اروپا و آمریکا نیست، بلکه عمده مصرف کنندگان نفت جهان، هند، چین، ژاپن و کره به شمار می‌آیند که هر روز با سرعت در حال توسعه و پیشرفت بوده و نیاز بیش‌تری به انرژی دارند.

 به همین دلیل جهت گیری بازار از سال‌های گذشته به سمت این منطقه گرایش پیدا کرده است.

براین اساس قبل از این که زمزمه‌ی تحریم‌های جدید از سوی کشورهای اروپایی مطرح شود، طرح آسیایی شناخت بازار نفت از سوی کشور صورت گرفته بود. یعنی این‌کهما اغلب مشتریانمان آسیایی هستند و نیازی به خرید اروپایی‌ها نداریم.

البته این امر فقط برای پیش‌بینی تحریم اعمال نشده بلکه در این بازار قیمت‌ها مناسب‌تر بوده و به همین دلیل از مدت‌ها پیش چرخش فروش نفت به سمت بازارهای آسیایی سوق پیدا کرده بود. از این رو اگر اروپایی ‌ها بخواهند از ما نفت نخرند، همین الان باید تکلیف خود را مشخص کنند.

به محض اعلام تصمیم آمریکا و اروپا بر اجرای فاز جدیدی از تحریم برضد جمهوری اسلامی ایران، موضوع عربستان و جایگزینی آن به عنوان تأمین کننده‌ی نیاز نفتی اروپایی ها مطرح شد؛ به عقیده‌ی شما احتمال آن که عربستان بتواند جایگزین نفتی ایران شود تا چه میزان قوی است و واکنش مقام‌های ایرانی در این مسأله چه خواهد بود؟

بازار عربستان تا حدودی جواب‌گوی نیاز نفتی اروپایی‌ها است، این یک واقعیت است. اما آنان باید بدانند در زمانی به این اقدام دست می‌زنند که ایران قدرت ماندنی منطقه محسوب شده و این سیاست در روابط آینده‌ی ما با عربستان تأثیر ویژه‌ای خواهد گذاشت.

عربستان باید به این نکته توجه کند که هیاهوهای اخیر آمریکا در منطقه همانند عراق ماندنی نخواهد بود و روزی مجبور می‌شود این منطقه را ترک کند.

بنده معتقدم انقلاب اسلامی و اقتدار آن، چیزی نیست که با حربه‌های مختلف آمریکا از پا بیفتد. ما قدرت اول منطقه هستیم و خواهیم بود.

بنابراین مطلوب است که مقام‌های عربستان به آینده نیز فکر کرده و مرتکب رفتاری نشوند که روابط ما را تحت الشعاع قرار دهد. البته باید این نکته را نیز متذکر شد که عربستان هم مانند هر کشور پادشاهی دیگر در منطقه، باید در انتظار حرکت جهانی که در حال حاضر در شمال آفریقا آغاز شده نیز باشد. بر این اساس عربستان باید بداند که اوضاع این گونه نخواهد ماند و بالاخره ایالات متحده از این منطقه خواهد رفت و آنان باید روابط خود را با ما محفوظ کنند.

در گام نخست اجرای تحریم‌های بین المللی بر ضد ایران، اروپا نیاز نفتی خود را چگونه تأمین خواهد کرد؟

جهان 120 روز ذخیره‌ی نفتی دارد که به واسطه‌ی این امر امکان آن که غربی‌ها بتوانند نیاز خود را در این مدت برطرف کنند، بسیار قوی است. بر این اساس اگر در بدترین حالت، 8 میلیون بشکه از مصرف 84 میلیون بشکه‌ای جهان نیز از بین برود، این 120 روز تا 1200 روز جبران خواهد کرد. بدین ترتیب این تصور که جهان با عدم خرید نفت از ما به هم خواهد پاشید؛ درست نیست. این موضوع نه دنیا را دگرگون می‌کند و نه کشور ما را به خاک مذلت می‌نشاند.

 البته با وجود آن که این تحریم‌ها مشکلات و هزینه‌های زیادی را به ما تحمیل می‌کند اما نباید فراموش کرد ملت ایران با این رفتارها به زانو در نخواهد آمد. با توجه به موضوعات متأثر از تحریم ایران، زمزمه‌های افزایش 20 درصدی قیمت نفت نیز مطرح می‌شود که این امر به معنای آن است که مصرف کننده باید 20 درصد بیش‌تر متحمل هزینه شود.
 
 ناگفته نماند که ما در روزهای جنگ حتی تجربه‌ی فروش نفت 6 دلار را هم داشته‌ایم و با همین میزان فروش ضمن اداره‌ی جنگ، کشور را نیز اداره کردیم.
 
 آیا در صورت اعمال تحریم‌های جدید برضد ایران، کشورهایی همانند لیبی، عراق و الجزایر می‌توانند جواب‌گوی نیاز نفتی اروپایی‌ها باشند؟

ظرفیت‌های عراق و لیبی در حال بازگشت به بازار هستند که در این میان تولید 8/9 میلیون بشکه‌ای کنونی عربستان و ظرفیت 11 میلیونی این کشور نیز قابل توجه است.حتی این کشور اذعان کرده در صورت تمایل، تولیدات نفت خود را به میزان2/1 میلیون بشکه نیز افزایش خواهد داد.
 
در این میان ما هم حدود 2/2 میلیون بشکه صادرات داریم که در صورت عدم خرید نفت ما از جانب اروپایی‌ها، این کشورها بازار مناسبی برای آنان محسوب می‌شوند.  بر این اساس اروپایی‌ها نیز برای دست‌یابی به منابع این کشورها تا حد قابل توجهی تمام تلاش خود را بر سامان دادن اوضاع نفتی آن‌ها به کار می‌گیرند.

شما معتقدید که اروپایی‌ها به محض اجرای تحریم نفتی ما با وجود منابع عربستان، عراق و لیبی مشکلی در رفع نیاز خود نخواهند داشت؛ پس چرا آنان در اعمال تحریم برضد جمهوری اسلامی ایران مدام تعلل می‌کنند؟

اتخاذ یک تصمیم نیازمند برنامه است به نحوی که اروپایی‌ها هم‌چنان در اجرای اهداف خود با مشکلات فنی و پیچیده‌ای روبه‌رو هستند.
 
زمزمه‌ی بسته شدن تنگه‌ی هرمز به عنوان یک اقدام متقابل از سوی جمهوری اسلامی ایران در واکنش به تهدیدات کشورهای غربی مدتی است که در محافل خبری بیان می‌شود، نظر شما در این خصوص چیست و آیا محقق شدن چنین امری را امکان پذیر می‌دانید؟

بالاخره همان طور که دیگران مدام  ما را متهم به تهدید می‌کنند و می‌گویند تمام سناریوها و گزینه‌ها روی میز است، جمهوری اسلامی ایران نیز باید ضمن رد هیچ یک از سناریوها، تهدیدهای خود را اعلام نماید. البته ما امیدواریم که به این نقطه نرسیم زیرا این امر به معنای گسترده شدن ناامنی در سراسر خلیج فارس است. لذا این نکته را فراموش نکنیم که خلیج فارس نمی‌تواند برای یک عده‌ی محدود امن و برای دیگران ناامن باشد. براساس یک اصل، یا خلیج فارس برای همه امن و یا برای همه ناامن است به نحوی که در این راستا حد وسطی وجود ندارد.

 همان طور که در جنگ 8 ساله‌ی تحمیلی نیز این مسأله اتفاق افتاد. به گونه‌ای که عراق به واسطه‌ی هر بمبارانی که به روی نفتکش‌های ما می‌کرد، یک ناو خود را از دست می‌داد.به‌نظر بنده، خلیج فارس منطقه‌ای است که یا همه باید در آن مطلوب زندگی کنند و یا بر عکس. البته موضوع بسته شدن تنگه‌ی هرمز در گزینه‌های آخر جمهوری اسلامی ایران قرار خواهد داشت و امیدواریم به این مرحله نرسد.

اما همان طور که دیگران ما را مورد تهدید قرار می‌دهند، مقام‌های کشور نیز سناریوهای خود را در روی میز قرار داده‌اند. نا گفته نماند جمهوری اسلامی ایران همیشه ضامن امنیت خلیج فارس بوده و هست.

 اما اگر دیگران بخواهند این منطقه‌ی یک پارچه را به سمت ناامنی هدایت کنند باید مراقب این موضوع باشند که این منطقه برای همه نا امن خواهد شد.

بنده به عنوان یک وزیر بازنشسته‌ی دفاعی اعلام می‌کنم که این بازی خطرناک است. کسانی که در دنیای غرب به دنبال ناامن کردن خلیج فارس هستند باید توجه داشته باشند که اگر خلیج فارس ناامن شود برای همه ناامن خواهد شد. بنابراین در صورت بسته شدن تنگه‌ی هرمز، مسأله بسیار گسترده و متأسفانه غیر قابل پیش بینی می‌شود که به دنبال آن در هیچ کجای خلیج فارس معلوم نیست چه اتفاقی خواهد افتاد.

کشورهای اروپایی در طی سال‌های اخیر با مشکلات اقتصادی زیادی روبه‌رو بوده و هر روز شاهد گسترده شدن اعتراض‌های مردمی هستند. با این وجود چرا آنان در صدد هستند مشکل جدیدتری را با تحریم ایران برای خود به وجود آوردند؟

اتفاق‌هایی که اخیراً در اروپا شکل تازه‌ای به خود گرفته، دارای مباحث مفصلی است که بنده به صورت اجمالی مطالبی را عنوان می‌کنم. در سال‌های اخیر قدرت بزرگ اقتصادی مانند چین به عرصه‌ی جهانی ورود پیدا کرده و سالانه با حجم بزرگی از رشد روبه‌رو می‌شود. به نحوی که تولیدات خود را به تمام جهان ارسال و تاحدودی نبض بازار را از آن خود کرده است. بنابراین با توجه به این که مصرف جهان در انواع کالاها تا این میزان رشد پیدا نمی‌کند چین با دریافت بازارهای جدید و ارایه‌ی تولیدات و رشد سرسام آور صادرات، عرصه‌ی خرید و فروش را از فعالان گذشته‌ی بازار همانند کشورهای غربی اخذ کرده است.

 البته در این میان چین تنها نبوده بلکه اصطلاح «بریک» مخفف «برزیل، روسیه و هند» نیز نقش مؤثری را در اخذ بازار دنیا از چنگ اروپایی‌ها بازی می‌کنند.
 
بر این اساس کشورهای غربی به دلیل بروز قدرت‌های نو ظهور اقتصادی، بازارهای خود را از دست داده و هر روز با کمبود منابع مواجه می‌شوند. به این صورت که به نظر بنده عامل اصلی گرفتاری و رکود فعلی اروپا همین نکته است. اما این که چرا آنان در این شرایط درصدد اتخاذ تحریم‌های جدیدی برضد ایران هستند را باید از مقام‌های آن کشورها جویا شد.

در علل بروز جنبش وال‌استریت نیز می‌توان همین دلایل را دخیل دانست؟

موضوع آمریکا با اروپا دارای تفاوت‌های بسیاری است. موضوع اروپا از دست دادن بازارها توسط چین، هند و برزیل است در حالی که موضوع وال استریت یک جریان دیگر محسوب می‌شود.

در این خصوص باید گفت از زمانی که انقلاب صنعتی در این کشور اتفاق افتاد و جهان به سمت صنعتی شدن پیش رفت، رویارویی میان نیروی کار و صاحبان سرمایه به عنوان یک چالش 200 ساله، نمود بیش‌تری پیدا کرد. البته این چالش دوران‌های مختلفی را گذرانده و در نهایت به اصل سوسیالیسم منتهی شده است.

دوره‌ای سوسیالیست‌ها پرچم‌دار دفاع از حقوق کارگران محسوب می‌شدند اما روشی که آنان برای مقابله با جریان سرمایه‌داری به کار گرفته بودند به دلیل نادرستی به کمونیسیم و اتحاد جماهیر شوری سابق ختم شد. کمونیست‌ها بر این اعتقاد بودند که برای مقابله با سرمایه‌داران باید به سمت دولتی شدن تولیدات پیش رفت اما با وجود کوشش بسیار نتوانستند در این زمینه به توفیقاتی دست پیدا کنند. البته نا گفته نماند که شکست کمونیست به معنای آن نیست که رویارویی میان صاحبان سرمایه و منافع انسانی پایان یافته است بلکه این رویارویی هم‌چنان ادامه خواهد داشت که به عقیده‌ی بنده راه حل آن، ایجاد عدالت در جوامع است. براین اساس معترضین به وال استریت با مشاهده‌ی این امر که در بحران‌های سال 1998م. تا کنون همانند بحران 2006م. همیشه راه حل‌هایی انتخاب شده که قربانیان آن فقط نیروی کار بوده‌اند، بی اعتمادی بیش‌تری به نظام حاکم پیدا کرده‌اند.

این بی‌عدالتی بزرگ که روزی تصور می‌کرد پاسخ سؤال‌های خود را در سوسیالیست خواهد یافت با عدم کسب نتیجه به معنای منتفی شدن سؤال نیست. به نحوی که سؤال هم‌چنان باقی است که رویارویی میان صاحبان سرمایه و نیروی کار در نهایت چگونه باید حل شود. به عقیده‌ی بنده جریان وال استریت اعتراض به چگونگی جریان جهانی برای راه حل‌های حل بحران‌ها و قربانی کردن نیروی کار است.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها