به گزارش پایگاه 598 به نقل از صبح نو، از سال 1959 تا سال 1979 بیست سال فاصله است. اولی تاریخ پیروزی
انقلاب کوبا به رهبری فیدل کاسترو و دومی سال پیروزی انقلاب اسلامی ایران
به رهبری امام خمینی (ره) است؛ اما آیا این فاصله 20 ساله دلیلی بر فاصله
سیاسی، اقتصادی و بهویژه فرهنگی میان این دو انقلاب است؟ ما از انقلاب و
رهبری کوبا این را میدانیم که آنها هم مانند ما ضد آمریکایی بودند و
بهدنبال اجرای عدالت. آنها هم مثل ما تحریمهای کمرشکن را پشت سر
گذاشتهاند. اقتصاد کوپنی داشتهاند. رهبری کاریزماتیک داشتهاند و... اما
آیا همه دانستههای ما درباره انقلاب و مردم کوبا همینقدر است؟
شوربختانه
پاسخ مثبت است و دانستههای ما اغلب از حد همین گزارههای اجمالی تجاوز
نمیکند. اگر روابطی هم میان ما و انقلابیون و مستضعفان سراسر عالم اتفاق
افتاده باشد، عمدتاً سیاسی بوده و کمتر به سطوح فرهنگی و علمی رسوب کرده
است.
فیالمثل ما از دیدار رهبر معظم انقلاب با فیدل کاسترو در
تهران در سال 1380 خبر داریم که ایشان در آن دیدار گفته بود: «علت علاقه
مردم ایران به کوبا، ایستادگی این کشور در مقابل زورگویی آمریکاست، زیرا بر
اساس مفاهیم دینی، این یک ارزش است. جمهوری اسلامی ایران هر مبارزه و
ایستادگی در مقابل استکبار در دنیا را بحق میداند.» و کاسترو هم گفته بود:
«ما از آمریکا نمیهراسیم و ملت کوبا چهل سال پس از انقلاب خویش، اکنون
قویتر از هر زمان دیگر است. دو ملت کوبا و ایران با همکاری یکدیگر
میتوانند، آمریکا را زمینگیر کنند.» آیا نخبگان فرهنگی و هنری دو کشور،
همپای سیاسیون روابط و مناسباتی داشتهاند؟ ما چقدر از فرهنگ کوبا خبر
داریم؟ این حقیقت زمانی مهمتر جلوه میکند که پدیده انقلاب را در دو کشور
صرفاً سیاسی یا نظامی ندانیم و برای انقلاب، زمینه و آثار فرهنگی و اجتماعی
قائل باشیم که بحق همینگونه بوده است.
ارتباطات میان فرهنگی ما و کوبا
میدانیم
که یکی از شروط ارتباط میانفرهنگی میان دو ملت، علاوهبر همانندیهای
فرهنگی و تاریخی، تولید محصولات و صنایع فرهنگی است. آنچه بهوسیله نخبگان و
هنرمندان در قالب کتاب، پژوهش دانشگاهی، فیلم، موسیقی، نقاشی و... تولید
میشود و امکان معرفی و تبادل نظر و تجربیات دو ملت را فراهم میکند. از
خوانندگان و فیلمسازان انقلابی کوبا و سایر کشورهای ضدآمریکایی چه
میدانیم؟ آیا «کارلوس پوئبلا» آهنگساز معروف کوبایی را میشناسیم؟ آیا
میدانیم که کوبا در دوران تحریم 50 ساله چگونه توانست بیسوادی را ریشهکن
کند؟
چگونه 100 در صد مردم کوبا تحت پوشش بیمه تأمین اجتماعی قرار
گرفتند؟ آیا پایاننامهای در این زمینه در دانشگاههای ما دفاع یا پژوهشی
در این زمینه انجام شده است؟ با این نگاه نمیتوانیم جز مواردی انگشتشمار
شاهد تولید آثار فرهنگیای باشیم که اولاً تجربه انقلاب و مکتب اسلامی ما
را بهصورت منقح در زمینههای گوناگون به آزادیخواهان جهان معرفی کند و
ثانیاً ساختار فرهنگی و اجتماعی کشورهای آزادیخواه و استقلالطلب جهان و
تجربیاتی که از سر گذراندهاند را به ما معرفی کند. بگذریم که بسیاری از
روشنفکران وطنی وابسته ما در جهت عکس عمل کردهاند و در آثار و مقالاتشان
سعی کردهاند چهره مخدوشی از مردم کوبا و رهبرش به ما ارائه کنند.
نامه استاد حکیمی به کاسترو
در
اینجا به ذکر دو نمونه از ارتباطات فرهنگی از این جنس اشاره میکنیم.
اولین نمونه که در واقع میتوان آن را مصداق معرفی مکتب ما به کوبا و مردم و
رهبرش دانست، نامهای 18 صفحهای است که استاد محمدرضا حکیمی بهعنوان یک
اسلامشناس در سال 1381 به فیدل کاسترو نوشت و آن را به ضمیمه ترجمه
اسپانیولی 2جلد از کتاب «الحیات» برای کاسترو ارسال کرد و کاسترو هیاتی را
به منظور قدردانی از استاد و ارسال جواب نامه به ایران فرستاد. استاد حکیمی
در آن نامه ضمن آنکه از مردم و رهبر کوبا به عظمت و نیکی یاد میکند، تلاش
دارد تا بر اساس مفاهیم نسبتاً مشترکی مانند عدل، مبارزه با ظلم،
محرومیتزدایی، ارزشهای انسانی و تصویری روشن از مکتب اسلام ارائه دهد.
تصویری که برای همه آزادیخواهان عالم جذابیت دارد. او در این نامه از سه
منبع استفاده میکند؛ قرآن، سخنان پیامبر اکرم ؟ص؟ و سخنان امام علی (ع).
در
فرازی از این نامه آمده است: «من مصاحبه شما را با کشیش محترم، جناب آقای
فری بتو (FREI BETTO) خواندم... در این مصاحبه، شما از ایشان میپرسید: در
مسیحیت چه تعالیمی درباره محرومین و دفاع از آنها و ایستادگی در برابر ظلم
دارید؟ جناب فری بتو، چند جمله معدود در پاسخ شما یاد میکنند. به هنگام
خواندن این کتاب، همواره میاندیشیدم، که در تعالیم اسلامی، از اینگونه
تعالیم و احکام قاطع و موجآفرین فراوان آمده است و جزو تعالیم و احکام
اصلی دین اسلام است که هم از نظر شماره چندان بسیار است که به چندین جلد
کتاب میرسد و هم از نظر محتوی، در بلندترین آفاق «فردسازی» و
«جامعهپردازی» و نشر عدالت و آزادی جای دارد...»
سپس استاد حکیمی
به ذکر نمونههایی از قرآن و روایات اسلامی میپردازد که محتوای عمده آن
مربوط به عدل و قسط در تفکر اسلامی است. عدل و قسطی که به موازات
«جامعهپردازی»، به «فردسازی» هم توجه دارد. روایاتی مانند: « هر کس حق
مظلومی را از ظالم بگیرد و به او بدهد، با من (که پیغمبرم)، در بهشت همرتبه
است.» (پیامبر اکرم ؟ص؟)، «حقوق مستمندان در اموال توانگران است. پس هر کس
گرسنه و برهنه بماند، مسوول او، توانگرانند.» (پیامبر اکرم ؟ص؟)، «نظارت
بر بازارها و نرخها لازم است و ناظرانی که خیانت کنند باید به سختترین
کیفرها برسند.» (امام علی (ع)).
اگر چه صرف معرفی منابع مکتب اسلام،
فارغ از تجربیات عینی و تاریخی مردم مسلمان ایران کافی نیست، اما همین که
یکی از متفکران برجسته و دلسوز کشور بر خود وظیفه دیده که به این عرصه ورود
کند و قدمی فرهنگی و علمی در جهت ادعای جهانشمولی مکتب اسلام بردارد،
بسیار مغتنم و پسندیده است.
کتاب دموکراسی اصیل
اما
دومین اثری که در چارچوب ارتباطات فرهنگی ایران و کوبا به رشته تحریر
درآمده است، کتابی است با عنوان: «دموکراسی اصیل؛ مشاهداتی درباره نقش مردم
در بالندگی انقلاب کوبا». نویسنده این کتاب عبدالحمید شهرابی، نخستین رییس
انجمن دوستی ایران و کوبا و مسوول تحقیقات و برنامهریزی خانه آمریکای
لاتین است.
این کتاب که نشر مضمون آن را منتشر کرده شامل دو
گفتوگو، یک گزارش و دو بیانیه، حاصل تجارب و مشاهدات عینی اوست و انتشار
آن به مناسبت سیوپنجمین سالگرد برقراری روابط دیپلماتیک میان ایران و کوبا
صورت گرفته است. کتاب «دموکراسی اصیل» را میتوان روایت عینی یک ایرانی از
تجربه انقلابی مردم کوبا دانست. تجربهای که برای کشوری مثل ما بسیار
راهگشاست. بهویژه آنکه ما هم مثل کوباییها از طرف مستکبران تحریم شدهایم
و نیاز به مدلها و نسخههایی داریم که راه و رسم مقاومت اقتصادی را به ما
نشان دهد. در مقدمه این کتاب آمده است: «امروز و درحالی که سیوپنج سال از
برقراری روابط میان دو کشور میگذرد، درک اهمیت مناسبات ایران و کوبا
بهعنوان دو عضو شاخص کشورهای جبهه مقاومت و اطلاع از حقایق مربوط به
دستاوردهای دو انقلاب در برابر تبلیغات مسموم رسانههای امپریالیستی، برای
نسل جوان و انقلابی هر دو کشور ضرورتی انکارناپذیر است. این کتاب، با همین
هدف، یعنی تنویر افکار عمومی و معرفی حقایق مربوط به انقلاب کوبا تدوین شده
است.»