به گزارش
سرویس سیاسی پایگاه 598، کتاب «سودهای جنگ[۱]» نوشته «آریبن مناشه[۲]»، جاسوس اسرائیلی است که در سال ۱۹۹۲ چاپ شده است. او در این کتاب به نوشتن خاطرات خود پرداخته است. این کتاب توسط دکتر مسعود انصاری –از وابستگان فرح پهلوی– با نام «پول خون» به فارسی ترجمه شده است. این کتاب در ۲۱ فصل جمعبندی شده است که در فصل نهم آن ماجرای یک نرمافزار جاسوسی با نام «پرومیس[۳]» نوشته شده است که آژانس امنیت ملی آمریکا و سازمان اطلاعات اسرائیل از آن برای جاسوسی از سازمانهای اطلاعاتی دیگر کشورها استفاده میکردند.
داستان پرومیس از دهه ۱۹۶۰ در آمریکا شروع میشود. در آن زمان «ویلیام همیلتون[۴]» که به عنوان یک مأمور پژوهش و توسعه[۵] در یکی از ارگانهای آژانس امنیت ملی آمریکا[۶] مشغول به فعالیت بود، توانست برنامهای بنویسد که میتوانست اطلاعات داخل سایر کامپیوترها را ذخیره و ارسال کند. در آغاز سالهای دهه ۱۹۷۰ پژوهشهای همیلتون دراینباره بهطور کامل پیشرفت کرد. برنامه همیلتون با نصب بر روی دیتابیس سازمانهای آب، برق، گاز و مخابرات اطلاعات کاربران را ازآنجا خوانده و با مقایسه با دادههای مرتبط با تبهکاران که در سازمانهایی مانند قوه قضاییه و پلیس FBI جمعآوریشده بود، میتوانست اعمال و حرکات این افراد مجرم را ردیابی کند. از این به بعد برای افرادی که برخلاف خواستهای دولت خود گام برمیداشتند و یا شهروندانی که نیاز بود زیر نظر باشند، بسیار مشکل بود که خود را از دید تیزبین برنامه پرومیس پنهان نگهدارند. «رافی ایتان» که در آن زمان اداره امور کمیته مشترک در اسرائیل را بر عهد داشت از وجود این برنامه باخبر شده بود و برای استفاده از آن بسیار ابراز علاقه کرده بود.
هنگامیکه هامیلتون متوجه شد که برنامهای که او نوشته است میتواند چنین استفاده خارقالعادهای داشته باشد از آژانس امنیت ملی آمریکا کنارهگیری نمود و یک شرکت کامپیوتری خصوصی با نام «اینسلا[۷]» برای خود تأسیس نمود. او این شرکت را بهمنظور گسترش نرمافزارهای کامپیوتری که برای اهداف حقوقی و قانونی مورداستفاده قرار میگرفتند تأسیس نمود. برنامههای این شرکت میتوانستند اقدامات دادگاههای گوناگون را بررسی کرده و از این اطلاعات مخرج مشترک بگیرند. بدین ترتیب تبهکاری که تحت پیگرد قانونی بوده، اگر برای خود هویت تازهای برمیگزید و به ایالت دیگری نقلمکان میکرد، برنامه کامپیوتری جنبههای گوناگون زندگی و نشانههای اعمال تبهکارانهاش را بررسی و با یکدیگر مقایسه میکرد و از این طریق او را شناسایی و دستگیر میکردند.
هامیلتون دانش خود را در راه گسترش برنامه پرومیس در اینسلا اختصاص داد و این موضوع باعث ناراحتی رؤسای او در آژانس امنیت ملی آمریکا شد زیرا که آنها بر این باور بودند که کارمند سازمان آنها دانش و تجربهای را که در این سازمان فراگرفته است نباید بهجای دیگری ببرد.
در سال ۱۹۸۱، زمانی که پرومیس به اوج کامیابی خود رسیده بود، هامیلتون آن را به وزارت دادگستری آمریکا اجاره داد. سپس وزارت دادگستری برنامه هامیلتون را برای بررسی به آژانس امنیت ملی آمریکا داد. باوجود اینکه هاملیتون با پیگیریهایی که با دادستان وقت آمریکا داشت توانست این برنامه را پس بگیرد اما پس از آن وزارت دادگستری از اجاره کردن این نرمافزار از شرکت اینسلا سرباز زد و بعدها معلوم شد که آژانس امنیت ملی آمریکا یک نسخه از روی برنامه برای خود برداشته و نسخهای هم در اختیار وزارت دادگستری گذاشته است. هامیلتون از وزارت دادگستری بابت دزدیدن برنامهاش از شرکت اینسلا شکایت کرد اما وزارت دادگستری بیان کرد که یک برنامه از شرکت اینسلا دریافت کرده و آن را دوباره به این شرکت برگردانده است، آژانس امنیت ملی آمریکا نیز ادعا کرد که خود برنامهاش را گسترش داده و آن را در اختیار دیگر سازمانهای اطلاعاتی قرار داده و این برنامه را به وزارت دادگستری هم نداده است. شکایت هامیلتون در دادگستری آمریکا به سرانجامی نرسید و در کنگره آمریکا رسیدگی به این پرونده بهآرامی ادامه دارد.
حکومت آمریکا به اندیشه افتاد که اسرائیلیها ممکن است بتوانند این نرمافزار را به کشورهای دیگر بفروشند و بنابراین در سال ۱۹۸۲ «ارل برین[۸]» با «رافی ایتان» وارد گفتوگو شد. رافی ایتان بر این عقیده بود که با استفاده از این برنامه نه تنها میتوان با زیر نظر گرفتن رد پای تروریسم آنها را از بین برد بلکه میتوان از اطلاعات کشورهایی که برنامه به آنها فروخته شده است نیز استفاده کرد. برای اجرای این کار، تنها کافی بود هنگامیکه یک برنامه کامپیوتری به کشورها میفروختند یک وسیله الکترونیکی با نام «مودم[۹]» در کامپیوترها کار میگذاشتند که از طریق آن میتوانستند به اطلاعات داخل کامپیوتر دسترسی داشته باشند. روش کار بدینصورت بود که سازمان جاسوسی یک کشور برنامه پرومیس را روی سرور مرکزی سازمان نصب کرده و از طریق کامپیوتری که دستگاه مودم بر روی آن نصب شده بود به کامپیوترهای سازمانهای خدمات رسان مانند آب، برق، گاز، تلفن و سایر خدمات همگانی متصل میشد و اطلاعات آنها را بررسی مینمود و با استفاده از اطلاعات آنها به ردیابی مجرمین مبادرت میکرد. حال از این مرحله است که نقش اسرائیل مشخص میشود. اطلاعات به دست آمده از این طریق برای اسرائیلیها بسیار مورد توجه خواهد بود از همین رو آنها یک «در تله» یا در اصطلاح Trap Door در برنامه کار میگذاشتند از این طریق اسرائیلیها میتوانستند از طریق این در تله وارد برنامه شوند و اطلاعات سازمانهای جاسوسی را به راحتی به دست میآوردند. ازآنجاییکه این در تله توسط متخصصان کامپیوتری و بهصورت کاملاً حرفهای در نرمافزار جاسازیشده بود امکان کشف آن توسط کشور خریدار بسیار کم خواهد بود. «رافی ایتان» علاقه به آشکار شدن این مطلب که «در تله» کار اسرائیلیهاست نداشت، زیرا در دنیا شایع میشد که اسرائیلیها در نرمافزارهای خود امکان جاسوسی میگذارند و این برای آنها خوب نبود. همچنین غرور ملی ایتان به او اجازه نمیداد که بگذارد آژانس امنیت ملی آمریکا از این موضوع باخبر شود چراکه باور داشت این امر ابتکار اسرائیلیهاست و باید به نام او هم باقی بماند.
رافی ایتان برای آزمایش این پروژه کشور اردن را انتخاب کرد. او بهواسطه یک شرکت کامپیوتری در کالیفرنیا با نام «هادرون[۱۰]» که برای «ارل برین» بود اقدام به فروش کامپیوترهای مجهز به پرومیس به ملک حسین پادشاه اردن کرد.
گروه هادرون حتی یک گام از این هم بالاتر رفت و پرومیس را بر روی کامپیوتر کوچکی که در آپارتمانی واقع در عمان بود و به تلفن اتصال داشت نصب کرد. آپارتمان مذکور محل سکونت یک بازرگان بود که رابطه نزدیکی با موساد داشت. بهاینترتیب شخص مذکور با گرفتن شماره تماس شرکتهای آب و برق و گاز و تلفن و همچنین سازمان ارتش اردن و با استفاده از پرومیس میتوانست هر اطلاعی در رابطه با هرکسی که نیاز داشت را به دست آورد. این شخص به همین ترتیب میتوانست به برنامههای سری ارتش اردن نیز دست پیدا کند. بازرگان مذکور به خاطر طبیعت شغلش پیوسته به وین مسافرت میکرد و در راه نیویورک به وین دیسکهای پر از اطلاعات را به کارگزار موساد در وین تحویل میداد. (نمونهای از نفوذ و جاسوسی در کشورها از طریق افراد غیرنظامی و غیر اطلاعاتی).[۱۱]
آمریکاییها بعدها تصمیم گرفتند این برنامه را به حکومتها و شبکههای اطلاعاتی سراسر دنیا بفروشند. آنها برای اینکه بتوانند Trap Door مخصوص به خود را در برنامه پرومیس جایگذاری کنند این برنامه را در اختیار شرکت «واکنهات[۱۲]» که برای CIA کار میکرد قرار داد. شرکت «واکنهات» برای CIA تجهیزات ویژه الکترونیکی و همچنین داروهای روانگردان تولید میکرد. بین سازمان CIA و NSA رقابت شدیدی برای استفاده از پرومیس وجود داشت و ازاینرو CIA میل نداشت این برنامه را در اختیار NSA قرار دهد زیرا او Trap Door مخصوص به خود را بر روی آن کار میگذاشت. برای سری ماندن موضوع «در تله» در پرومیس تنها گروه کوچکی در آمریکا و گروه کوچکی در اسرائیل از وجود Trap Door در پرومیس خبر داشتند.
گام بعدی هم برای آمریکا و هم اسرائیل پیدا کردن یک کمپانی بیطرف برای فروش جهانی پرومیس بود. این کار از طریق «رابرت مکسول[۱۳]» انجام گرفت. مکسول که هماکنون جسدش در Mount of Olives (مشرف به دیوارهای شهر اورشلیم) دفن شده است در سالهای دهه ۱۹۶۰ با اسرائیل پیوند نزدیکی داشت. مکسول در این زمان با «اسحاق شمیر» که مأمور موساد بود ارتباط داشت. در این زمان «شمیر» مسئولیت داشت تا در اروپا از کلیه سازمانهایی که برای موساد کار میکردند، اطلاعات جمعآوری کند. رافی ایتان که به خوبی از رابطه مکسول با شمیر آگاه بود پیشنهاد داد که غول بریتانیا، یعنی مکسول برای فروش پرومیس در جهان گزینه مناسبی خواهد بود. مکسول در سال ۱۹۸۴ از طریق سناتور «جان تاور[۱۴]» که یکی از دوستان او بود به برنامه فروش پرومیس راه پیدا کرد. مکسول دارای آموزشگاههای زبانی با نام «برلیتز[۱۵]» بود که در سراسر دنیا شعبه داشت. ازاینرو برای فروش پرومیس تنها کافی بود که او شرکتهای کامپیوتری گوناگونی که وابسته به آموزشگاههای برلیتز بودند به وجود آورد یا به نام آموزشگاههای مذکور به خرید کمپانیهای کامپیوتری بپردازد. این امر سبب میشد که او خود را از فعالیتهای جاسوسی برنامه موردنظر حفظ کند. (نفوذ در کشورهای دیگر از طریق افراد و شرکتهای خصوصی که با واسطه با سازمانهای اطلاعاتی در ارتباط هستند)
یک شرکت کامپیوتری دیگر در اسرائیل با نام «دگم[۱۶]» قرار داشت که ماکسول میتوانست به راحتی آن را خریداری کند. این شرکت در «گواتمالا» و «ترانسکی» در آفریقای جنوبی دارای شعبه بود. «مناخیم بگین»، نخستوزیر اسرائیل در سالهای ۱۹۷۷ تا ۱۹۸۳، دارای دوستی دیرینهای با «یاآکوف مریدور[۱۷]» بود که با آفریقای جنوبی از طریق «ترانسکی» معاملات زیادی انجام میداد. «مریدور» وزیر مشاور کابینه «بگین» بود و چون در آن زمان آفریقای جنوبی در تحریم به سر میبرد، «مریدور» هر آنچه لازم بود از طریق «ترانسکی» در اختیار آفریقای جنوبی قرار میداد. یکی از شرکتهایی که مریدور از طریق آن برای آفریقای جنوبی کالا میفرستاد شرکت «دگم» بود که کالاهای کامپیوتری مورد نیاز را برای آنها ارسال میکرد. (نفوذ به کشورها و استعمار نرم آنها به وسیله بازوی تحریم و سپس فرستادن اجناس مورد نیاز با چندین برابر قیمت به همان کشورها).
پس از موفقیت برنامه پرومیس بر ضد اردنیها و خریداری شرکت دگم توسط مکسول، فروش پرومیس به کشورهای دیگر جهان با سرعت زیادی آغاز شد. در سال ۱۹۸۴، سازمان اطلاعات اسرائیل با فردی به نام ژنرال «اسکار مجیا ویکتورز[۱۸]» که خود را رئیس ملت گواتمالا معرفی کرده بود، وارد مذاکره شد. در این مذاکرات قرار بر این شد تا گواتمالا انباری برای ذخیره کردن جنگافزارهایی که بهصورت سری از آمریکا به ایران میرفت در اختیار آمریکاییها بگذارد، زیرا که گواتمالا در مسیر این ترابری قرار داشت. همچنین آمریکاییها بتوانند از حریم هوایی گواتمالا برای این کار استفاده کنند و درازای این موارد اسرائیلیها جنگافزار و یک نرمافزار پیشرفته (پرومیس) در اختیار گواتمالا بگذارند تا از آنها در برابر شورشیانی که علیه آنها قیام کرده بودند استفاده کند. اکنون آمریکاییها و اسرائیلیها میتوانستند از اطلاعات سری کشور گواتمالا نیز باخبر باشند. اسرائیلیها بیان داشتند که چون اسرائیل از راه گواتمالا تبادل جنگافزاری میکرده است، از طریق برنامه پرومیس آنها را زیر نظر داشتند تا از تحولات درونی کشور آنها باخبر باشند. سپس اسرائیلیها متوجه میشوند که گواتمالا برای استفاده از برنامه پرومیس دارای نیروی متخصص نیستند و به همین دلیل نمیتوانند به خوبی از آن بهرهمند شوند. زیرا برای استفاده بهینه از پرومیس نیاز است که سازمانهای آب و برق و … به کامپیوتر مجهز باشند و همچنین شماره ملی افراد نیز باید مورد بازبینی قرار میگرفت و از همین رو سرشماری جدید نیز در این کشور انجام شد.
برای انجام این برنامه اسرائیلیها از کارکنان شرکت «هانیول» که از شرکتهای زیر نظر شرکت «مدان[۱۹]» بود استفاده کردند. تمامی کارمندان شرکت «مدان» از افراد ذخیره ارتش اسرائیل و از کارشناسان کامپیوتر بودند. کارمندان ردهبالای مدان از وجود برنامه پرومیس باخبر بودند اما از «در تله» چیزی نمیدانستند. کارشناسان مدان پس از بررسی کامپیوترهای موجود در گواتمالا اعلام کردند که این کامپیوترها برای اجرای برنامه پرومیس آمادگی لازم را ندارند و ازاینرو اسرائیلیها ترتیبی دادند تا بهواسطه این کارشناسان وسایل IBM به کشور گواتمالا فروخته شود. (حال کشور گواتمالا از طرفی هم تمام اطلاعات حیاتی کشور خود را در اختیار اسرائیلیها قرار داده است و هم بیخبر از همهجا بابت این در اختیار گذاشتن اطلاعات خود پول هم به این دولت پرداخت میکند و با میل خود هم این کار را انجام میدهد زیرا که خبر از برنامههای پشت پرده پرومیس ندارد. این همان استعمار نرم کشورها و استفاده از قدرت نرم برای مکیدن خون ملتها است)
در همان سال «ال جفه[۲۰]» تصمیم گرفت تمام فعالیتهای اجتماعی و ملی گواتمالا را با کامپیوتر تجهیز کند. تلویزیونها، رادیوها، و روزنامهها این اقدام را مورد ستایش قرار دادند و گفتند کامپیوتر سبب خواهد شد بیکاری از اجتماع رخت بربندد و دیگر مردم در قرون تاریک بسر نبرند. تصاویری در همهجا پخش شد که نشان میداد صفوفی از زنان جوان پشت کامپیوتر مشغول کار هستند. این تبلیغات تأثیرات چشمگیری در جامعه داشت. به سربازان ارتش که بسیاری از آنها بهزحمت میتوانستند بخوانند یا بنویسند، روش استفاده از کیبورد آموزش داده شد.شرکت «دگم» جایگاه خود را در ادارات دولتی، فرودگاهها، ایستگاههای قطار و حتی نقاط پرت و دورافتاده باز کرد. (نمونهای دیگر از نفوذ فرهنگی و اجتماعی و دادن سبک زندگی متفاوت به مردم یک کشور و اعمال اراده بر آنها)
در ترانسکی نیز شرکت دگم کمک بسیار بزرگی به رژیم سفیدپوست آفریقای جنوبی کرد. اسرائیلیها با استفاده از پرومیس اطلاعات زیادی از این کشور به دست آوردند زیرا که آنها علاقه بسیار زیادی به شناسایی انقلابیون سیاهپوست از جمله «کنگره ملی آفریقا» داشتند و درواقع از پرومیس به عنوان یک دستگاه ماشین کشی علیه این افراد استفاده میکردند. این کار بسیار ساده انجام میشد. پس از اینکه مکسول پرومیس را از طریق شرکت دگم وارد این کشور کرد اسرائیلیها با استفاده از آن لیست انقلابیون را درآورده و در اختیار گروه «بوتلیزی» که در آن زمان عملیاتهای وحشتناک جوخههای مرگ را انجام میدادند قرار میگرفت و آنها انقلابیون را میکشتند. شبکه امنیتی آفریقا از این روند بسیار لذت میبردند. کامپیوترهای آنها به مرکز کامپیوتر ارتش در «پرتوریا» متصل بود و با وجود اینکه از نسخه اسرائیلی پرومیس استفاده میکردند ولی اطلاعات آنها بهراحتی در دست آمریکاییها نیز قرار میگرفت. این اتفاق یک دلیل بسیار ساده داشت و آن هم این بود که سفارت آمریکا با مرکز ارتش در پرتوریا دارای دیوار مشترک بود. (نمونهای دیگر از جاسوسی دستگاه دیپلماسی و سفارت آمریکا از کشورهای دیگر)
ریاکاری بیشتر از آن نمیشد که رابرت مکسول با استفاده از روزنامه رسمی خود با نام Daily Mirror که آن را در سال ۱۹۸۴ به مبلغ ۱۱۳ میلیون پوند خریداری کرده بود، سیاست «یک فرد، یک رأی ، بدون توجه به نژاد» را گسترش میداد اما خود از مخالفان سرسخت ارتباط با آفریقای جنوبی نژادپرست بود و در پوشش شرکت «دگم» آنچنان کمکی به رژیم ضد سیاهپوستان آفریقای جنوبی میکرد که مشابه آن در گذشته به این کشور نشده بود.
«پرومیس» در سراسر دنیا به معرض فروش قرار گرفت. شرکت «هادرون» آریل برین زیر نظر آمریکاییها و شرکت «دگم» مکسول زیر نظر اسرائیلیها با یک رقابت دوستانه دنیا را برای فعالیتهای جاسوسی خود سیمکشی کردند. آمریکاییها به وسیله شرکت هادرون برنامه پرومیس را به شماری از کشورها از جمله بریتانیا، استرالیا، کره جنوبی، عراق و کانادا بفروش رساندند. در این جریان آمریکاییها توانستند اطلاعات زیادی از سازمانهای جاسوسی این کشورها به دست بیاورند. (البته اینکه آمریکا از سازمانهای جاسوسی کشورهای بریتانیا، استرالیا و کانادا اطلاعات سرقت کرده باشد امری است دور از ذهن که آری بن مناشه در کتاب خود ادعا کرده است زیرا که این کشورها جز سازمانهای پنج چشم هستند و بر طبق قرار داد UKUSA که در سال ۱۹۴۱ بین خود بستهاند در جمعآوری اطلاعات و جاسوسی از سراسر دنیا با یکدیگر همکاری دارند و بعید است که از خودشان هم جاسوسی کنند اما بههرحال این یک ادعا است که در این کتاب آمده است. با توجه به آنچه از رابطه CIA و NSA در این کتاب مطرح شده بود که در بالا به آن پرداختیم، و اینکه این دو سازمان جاسوسی که حتی در یک کشور هستند با هم رقابت بر سر عملیاتهای جاسوسی دارند، میتوان این فرض را نیز داشت که سازمانهای پنج چشم نیز باوجود همکاری چنین رقابتها و گروکشیهایی نزد خود دارند.)
مکسول در سالهای دهه ۱۹۸۰ حتی به اتحاد جماهیر شوروی نیز مبادرت به فروش پرومیس کرد. اگرچه فروش کامپیوترهای پیشرفته به بلوک شرق منع شده بود، با این وجود در سالهای ۱۹۸۶ و ۱۹۸۷ با این وجود به یک شرکت با نام Trans-Capital corporation اجازه داده شده تا کامپیوترهای شرکت IBM را به شوروی صادر کند. با صدور این مجوز پای شرکت دگم به اتحاد جماهیر شوروی باز شد. هنگامیکه شورویها برای خرید کامپیوترها و پرومیس تمایل نشان دادند، مکسول پرومیس را به همراه «در تله » در کامپیوترهای IBM قرار داد و به شوروی صادر کرد. تا سال ۱۹۹۱ و قبل از کودتایی که بر ضد میخائیل گورباچوف انجام گرفت، هنوز سازمان اطلاعات ارتش روسیه GRU، از پرومیس استفاده میکرد. خواه مکسول از کاربرد «در تله» در برنامه پرومیس آگاهی داشت یا نه، با صادر کردن کامپیوترهای IBM به شوروی، آمریکاییها بهطور مستقیم از اسرار سازمان اطلاعات ارتش شوروی آگاه میشدند. (البته باید در نظر داشته باشیم که این مطالب از زبان یک مأمور موساد بیان شده و حتماً در آنها غلو صورت گرفته است. با فرض قبول اینکه آمریکا به وسیله پرومیس از شوروی جاسوسی میکرده است، این را باید در نظر داشت که این کار به همین سادگی نمیتواند انجام گرفته باشد زیرا که شوروی هم از سازمان اطلاعاتی بسیار قدرتمندی برخوردار است و به همین سادگی اطلاعات خود را در اختیار آمریکا قرار نمیدهد)
جمعبندیآنچه در بالا ذکر شد نمونهای کوچک از مداخله و جاسوسی آمریکا و اسرائیل در سایر کشورهاست که نشان میدهد این موضوع سابقه دیرینه دارد. هدف از این مقاله نشان دادن صورت اصلی آمریکا و اسرائیل است که در زیر نقاب دموکراسی و حقوق بشر و با نفوذ به لایههای مختلف فرهنگی، سیاسی و اجتماعی در جوامع گوناگون آنها را از درون استحاله کرده و با چند واسطه بر آنها حکومت میکنند. همچنین دیده شد که آمریکاییها و اسرائیلیها در پشت هر کمکی که بهظاهر به کشورها میکردند چگونه از آنها در راستای منافع خود استفاده میبردند و تمدنی که امروزه آن را به رخ سایر کشورها میکشند نه از راه تلاش بلکه از چپاول ملتهای دیگر ساختهاند. البته باید توجه داشته باشیم که این مطلب تنها یکی از هزاران پروژهای است که به دست آمریکا و اسرائیل در طول تاریخ صورت گرفته است که این نمونهای کوچک از حوزه سایبری آن بود و آن هم از زبان یک جاسوس اسرائیلی فاش شده است که مشخص نیست چه مقدار از آن بیان نشده یا اینکه چه مقدار از آن راست بیان شده است. داستانهایی مشابه پرومیس در دیگر حوزهها وجود دارد که خیلیها بیان شده و چندین برابر آنها بیان نشده است. آنچه با خواندن این مطالب میتوان آموخت این است که هنوز هم آمریکا و اسرائیل همان آمریکا و اسرائیل هستند و هیچ تغییری در نگرش آنها به وجود نیامده است و چهبسا که امروزه، حداقل در حوزه سایبر، به امکانات بیشتری نیز دست پیدا کردهاند و برای نفوذ سایبری به کشورها از ابزار جدیدتر و پیچیدهتری برخوردار هستند به همین دلیل بههیچعنوان نمیتوان به این دشمن غاصب اعتماد کرد و هر کشوری که به آنها اعتماد کند لاجرم باید منتظر خوردن ضربهای از سوی آنها باشد. اگر زمانی آمریکاییها و اسرائیلیها تنها از راه یک دستگاه مودم میتوانستند دست به چنین عملیاتی بزنند امروزه باوجود اینترنتهای پرسرعت، گوشیهای هوشمند، شبکههای اجتماعی و صنایع جدیدی مانند اینترنت اشیاء که امروزه به شدت در کشور ما رو به رشد هستند، بدون توجه به عواقب آنها و ایمنسازی زیرساخت مربوط به آنها، خطرات بهمراتب بزرگتر و پیچیدهتری در کمین ما خواهند بود که هوشیاری دوچندان ما را میطلبد.
پینوشت:
[۱] Profits of War
[۲] Ari ben Menashe
[۳] Promis
[۴] William Hamilton
[۵] R&D
[۶] NSA
[۷] Inslaw
[۸] Earl Brian
[۹] Modem
[۱۰] Hadron
[۱۱] مطالبی که در پرانتز و در آخر هر پاراگراف آمده نظر نویسنده این مقاله بوده است
[۱۲] Waekenhut
[۱۳] Robert Maxwell
[۱۴] John Tower
[۱۵] Berlitz
[۱۶] Degem
[۱۷] Yeacov Meridor
[۱۸] Oscar Mejia Victores
[۱۹] Medan
[۲۰] El Jefe
باشگاه استراتژیست های جوان