به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی و قطع دست استکبار جهانی و جیره خواران آنها در ایران، هر روز بر توطئهها و فتنهها علیه انقلاب افزوده می شد. در چنین شرایطی پیرجماران در پنجم آذر 1358، طی یک پیام تاریخی فرمان تشکیل بسیج را صادر کردند و در این روز با درایت حضرت امام خمینی ره بسیج مستضعفین تشکیل گردید.
هر ساله در این ایام ضمن گرامی داشتن هفته بسیج در ایران اسلامی، به تشریح دستاوردهای بسیج در سال های گذشته و هم چنین ارایه برنامه های آینده آن پرداخته می شود. آنچه که بسیج در این سالها با خود به ارمغان داشته را نمی توان به خوبی به تصویر کشید و یا به رسم دولتمردان با آمار و ارقام گزارش داد. روحیه، تفکر و فرهنگ بسیجی در پیکره انقلاب اسلامی همچون قلبی بی صدا درحال فعالیت است و تنها وقتی متوجه برکت حضورش خواهیم شد که خللی ایجاد شود.
انچه که حقیر را به نوشتن واداشته بیان نقاط قوت و دستاورد های بسیج نیست، بلکه اشاره به واژه ی همراه با واژه مبارک "بسیج" است که گاهی به اختصار در بیان و در نگاه مخاطبین حذف می شود.
باید توجه را به این نکته معطوف کرد که چرا حضرت امام خمینی (ره) در هنگامه تاسیس چنین لشکر عظیمی واژه "مستضعفین" را کنار واژه "بسیج" قرار داد؟
شاید برخی بر این باور باشند که در اوایل پیروزی انقلاب همراهان امام و توده مردم ایران همگی فقیر و تهیدست بوده و تحت ظلم اغنیا و ثروتمندان جامعه قرارداشتند و امام با بسیج این مستضعفین بنا داشتند حقوق انها را احیا کند. یعنی بسیج به عنوان مرجعی این افراد را تحت لوای خود قرار داده تا از فقر نجات پیدا کنند! از این رو اگر اینطور تصور کنیم بسیاری از اقشار جامعه که عموما برخوردارند مثلا دانشجویان، اساتید، مهندسان، پزشکان، اصناف و.. از دایره بسیج خارج می شوند و این با تفکر ارتش بیست میلیونی حضرت امام و اینکه می فرمودند ماباید کاری کنیم که همه مردم عضو بسیج باشند مغایرت دارد. لذا منظور از بسیج مستضعفین این است که بسیج در خدمت مستضعفین بوده و باتوجه به اهداف و آرمان های جهانی انقلاب و به تبع آن بسیج، این مجموعه در راستای تحقق حقوق مستضعفین عالم گام بر می دارد.
اما مستضعف کیست؟ واژه "مستضعف" در قران کریم در معانی مختلف به کار گرفته شده است و بار معانی مثبت و منفی دارد. غالبا این مفهوم در وصف کسانی به کار می رود که به طور بالقوه دارای توانایی و استعداد لازم هستند اما به فراخور شرایط مختلف اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و... به ضعف کشیده شده و استعداد هایشان شکوفا نشده است. در بار معنایی منفی، خود فرد عامل استضعاف بوده و باعث روا داشته شدن ستم به خود و در نهایت گمراهی خویش شده است. از سویی دیگر بنابر آیه 75 سوره نساء که می فرماید: "و چرا شما در راه خدا و در راه نجات مردان و زنان و کودکان مستضعف نمی جنگید؟ همانان که می گویند پروردگارا ما را از این شهری که مردمش ستم پیشه اند بیرون ببر و از جانب خود برای ما سرپرستی قرار ده و از نزد خویش یاوری برای ما تعیین فرما"، صرف "فرد" عامل استضعاف خویش نیست .
آنچه که از آیات و احادیث استنباط می گردد، منظور از مستضعف لزوما فردی نیست که به لحاظ اقتصادی و مالی مورد ظلم قرار گرفته، بلکه فقر فرهنگی، اخلاقی، اجتماعی، سیاسی و.. را نیز شامل می شود. از این رو اگر در دنیا ما مستضعف اخلاقی داریم ظلم اخلاقی وجود دارد، اگر مستضعف اجتماعی داریم ، عده ای ظالم اجتماعی وجود دارند که اجازه نمی دهند مردم به حقوق اجتماعی خود برسند.
مطابق سیره عملی بزرگان دین، باید به حال مستضعفین توجه ویژه داشت و برای احقاق حقوق آنان حتی جهاد کرد و جنگید. حال چه خود فرد عامل عقب ماندگی خود باشد و چه دیگران به او ظلم کرده باشند. به همین سبب بسیج مستضعفین برای مبارزه جدی با این ظلم ها و ستم ها و انحرافات و فتنه ها و.. شکل گرفته و باید خود را برای مبارزه با هرگونه فساد و ظلمی آماده کند. در این میان بارزترین نوع مستضعفین که عموما مردم آنها را به عنوان مستضعف می شناسند همین کسانی اند که به تامین نان شب خود محتاج اند و توانایی لازم برای فراهم نمودن معاش خود را ندارند. افرادی که گاهی با یک بیماری ساده به دلیل صعب العبور بودن محل زندگی شان و عدم توانایی پرداخت هزینه های درمانی و یا ناآگاهی جان عزیزان شان در معرض خطر قرار می گیرد. مصداق این واژه حتی روستاییانی خواهد بود که فرسنگ ها راه را برای دسترسی به ابی نسبتا قابل شرب طی کرده و همان آب را با چارپایان خود تقسیم می کنند.
حال و هوای این روزهای بسیج در رسیدگی به امور مستضعفان به یمن وجود نیروهای جهادی و انقلابی دلپذیر و مطبوع است! امروز کمتر دانشگاهی در کشور وجود دارد که در آن ستادی برای ثبت نام اردوهای جهادی و خدمت رسانی وجود نداشته باشد و دانشجویان با هر طیف و سلیقه سیاسی و اجتماعی مشارکت گسترده ای در این برنامه های سازمان بسیج نداشته باشند. امروز کمتر روستای محرومی وجود دارد که گروه های جهادی از اقشار مختلف مردم (دانش آموز و دانشجو و طلبه و .. ) در ان خدمترسانی نمی کنند. تمامی این موارد موجب مباهات است اما کافی نیست! زیرا ریشه فقر و استضعاف نه با اردوهای جهادی و سایر فعالیت های خدمت رسانی بسیج بلکه با تقویت روحیه جهادی در دل مردم و بخصوص مسئولین حل خواهد شد و تا زمانی که این فعالیت ها به عنوان یک فعالیت زینتی مورد توجه مسئولین باشد اثرگذاری خود را از دست می دهد. باید ریشه ظلم و فساد در جامعه خشک شود و الا این فعالیت ها تنها مرحمی است مقطعی که چند صباحی دل مستضعفین را به این شاد می کند که هستند جوانانی که آنها را از یاد خود نبرده اند، باید با قوانینی که اغنیا را بر فقرا مسط می کند مبارزه کرد همان قوانینی که روستا و روستایی را وابسته به شهر کرده و به روستا به عنوان یک "مسئله" نگاه می کند و نه "فرصت" . باید با تفکر تکنوکراتی که از همان روزهای اول انقلاب تاکنون در بدنه مدیریتی کشور رخنه کرده و به صراحت می گوید بگذارید کشور توسعه پیدا کند و در این راه عده ای زیر چرخ توسعه له شوند! مبارزه کرد.
کلام آخر اینکه "مستضعفین" نه تنها زینت بخش واژه "بسیج " بوده و هست بلکه دلیل شکل گیری، مایه حیات و بقا و عزت این مجموعه بوده و کمک می کند این فرهنگ از چار چوب مرزهای ایران بگذرد و دروازه های ملل محروم و توده های مظلوم و مستضعف جهان را بگشاید و پیام آرامش بخش و رسالت انسانی و رهائی بخش خویش را بگوش جان آنها برساند.