سينماي ايران در همين روزها
سي ساله شد. سي سالگي يعني بلوغ جواني. طبيعي است كه از اين جوان سي ساله
انتظارات زيادي داشته باشيم و از او سرزندگي و نشاط و اميد و روشنگري و به
بيان ديگر آموزگاري و هدايتگري را بخواهيم. اما اگر با يك جمع جبري،
سينماي امروز جمهوري اسلامي را ارزيابي كنيم به چنين نتيجه اي مي رسيم؟
مسلما
جشنواره سي ام فيلم فجر آينه تمام نماي تمام تواناييها و توانمنديهاي
سينماي امروز كشورمان نيست، اما نشانه و نمونه خوبي است كه با استناد به آن
نقاط ضعف و قوت آن ارزيابي و براي جبران همه آنچه كه از دست مي رود چاره
اي شود.
اگر نسبت آثار خوب و مطلوب جشنواره فيلم امسال را با كارهاي
ضعيف و منفي آن مقايسه كنيم، مي توانيم با قاطعيت بگوييم اگر جشنواره امسال
ضعيفترين جشنواره فيلم سالهاي اخير نباشد، يكي از ضعيفترين ها محسوب مي
شود. فيلمهايي كه اكثر آنها را خيانتهاي خانوادگي، عشقهاي خياباني،
ناكاميهاي اجتماعي و يأس و نوميدي تشكيل مي دهد و تصوير سياه و تاريكي از
جامعه ارائه مي دهد كه حتي كورسوي اميدي در پايان برخي از آنها مشاهده نمي
شود.
يكي از هشدارهاي كليدي رهبر معظم انقلاب از نخستين سالها و روزهايي
كه بحث تهاجم و شبيخون فرهنگي را پيش كشيدند اين انذار بود كه بزرگترين
ابزار اين تهاجم عليه نسل جوان، تزريق روحيه يأس و گرفتن نشاط و اميد از
آنان است، نسخه اي كه مي بينيم متأسفانه بسياري از فيلمسازان جشنواره امسال
دقيقا برخلاف آن عمل كرده بودند و بدا به حال مردم كه فيلمهاي يك سال
آينده آنان را چنين سمومي تشكيل مي دهد آن هم در شرايطي كه كشور در برنامه
ريزي علمي خود بايد روز به روز پوياتر و سرفرازتر باشد.
اين سموم فرهنگي
و اين بدآموزي تنها منحصر به فيلمهاي بزرگسالان نمي شود و متاسفانه امسال
به فيلمهاي كودك و نوجوان ما هم سرايت كرده است. به عنوان مثال تنها در طي
يكي از فيلمهاي ساخته شده براي اين گروه سني، چيزي در حدود صد تا يكصد و
پنجاه بار كلمه زشت «كث...كث...كثافت» تكرار شده است! اين غير از كلمات
مشابه ديگر و نيز تعابير اروتيكي است كه حتي مناسب فيلمهاي بزرگسالان نيز
نيست چه برسد به اين فيلم كه نيمي از آن را كارتونهاي محبوب كودكان تشكيل
مي دهد و بيشترين مخاطب آن را همين گروه تشكيل مي دهند. آيا اين شايسته
سينماي نه كشور و جشنواره اي كه عنوان اسلام و فجر انقلاب اسلامي را يدك مي
كشد، بلكه آيا شايسته يك جامعه سالم و انساني با ضوابط و استانداردهاي
حداقلي روانشناسانه و تربيتي هست؟ اينكه چگونه چنين فيلمي به جشنواره راه
مي يابد از عجايب و درست تر از «فجايع» اين سالهاست.
براي ارزيابي
دقيقتر و بهتر از فيلمهاي جشنواره سي ام و آشنايي با نقاط قوت و ضعف آن،
بايد به اين نكته اشاره كنيم كه براي اولين بار پس از ساخت فيلمهايي با
مضمون عشقهاي مثلثي، امسال به فيلمهايي با عشقهاي مربعي! رسيديم بي آنكه
فيلمساز كوچكترين ملامتي نسبت به آن داشته باشد. بگذريم از فيلمهايي كه جنگ
و دفاع مقدس جوانان اين سرزمين را يا به سخره گرفتند يا زير سوال بردند و
يا در اين گونه فيلمها رسما به رزمندگان و مجاهدان جنگ فحش دادند و خيلي
راحت مدعي شدند كه جنگ باعث شد كه آنها خلافكاريهاي خود را بيشتر و مدرنتر
كنند!
فيلمهايي كه در كنار ادعاهاي فيلمسازانشان كه كشور در خفقان و
اختناق بسر مي برد عليرغم حمايت هاي ويژه دولتي رسما و صريحا به رئيس جمهور
قانوني كشور نه انتقاد كه فحاشي و توهين كردند.
شايد هيچ كدام اين
موارد اين همه جاي تأسف نداشته باشد كه ساخت فيلمي با عنوان «بيداري» و با
بودجه حكومت و به اسم بزرگداشت سي امين سالگشت پيروزي انقلاب اسلامي اما در
هجو و تمسخر انقلاب و جنگ و شعارهاي آن بر پرده آمد. فيلمي كه حتي از
استانداردهاي حرفه اي دهه چهل كشورمان هم خود را بي بهره كرده يا نشان داده
بود تا موجبات تمسخر و مضحكه تماشاگران را از شهيد فيلم و روحي كه نشان
داده مي شد و تعابير سخيف و فيلمنامه بشدت ضعيف آن فراهم كند.
اين يك
روي سكه جشنواره امسال بود اما بي انصافي است كه از نقاط قوت برخي فيلمهاي
امسال نيز سخني به ميان نياوريم. يكي از اين نقاط قوت، ساخته شدن چندين
فيلم مناسب كودكان و نوجوانان بود. فيلمهايي كه بجز يكي دو استثنا، نويد
بخش سالي است كه برخلاف سالهاي اخير، گروه سني كودك و نوجوان ما مي تواند
مطمئن باشد كه چند فيلم خوب و سالم را مي تواند در برنامه خود داشته باشد؛
فيلمهايي چون «سلام بر فرشتگان»، «پرواز بادبادكها»، «آقاي مدير» و «شير تو
شير» از اين نمونه ها هستند.
همچنين امسال در كنار دو سه فيلم ضد جنگ،
فيلمهاي بسيار خوبي در حوزه دفاع مقدس ساخته شد كه از جمله آنها مي توان به
«شور شيرين» درباره بخشي از زندگي سردار شهيد محمود كاوه و مهمتر از آن به
فيلم خيره كننده «روزهاي زندگي» اثر آقاي پرويز شيخ طادي اشاره كرد كه
تمام خستگي ها و ضعف هاي جشنواره را از تن و روح تماشاگران و منتقدان در
كرد و با سوژه جديد و پرداخت بسيار حرفه اي اين اثر، به نوعي حادثه بزرگ
جشنواره امسال شد و تحسين همه كساني كه به جشنواره آمده بودند را از همه
طيفها و سليقه هاي گوناگون برانگيخت.
در اين ميان فيلم ضد فتنه «قلاده
هاي طلا» از ابوالقاسم طالبي نيز با نگاهي منطقي و مستند گونه به وقايع و
حوادث پيش و پس از انتخابات رياست جمهوري دو سال پيش، اثري به ياد ماندني و
قوي را به نمايش گذاشت.
در حوزه فيلمهاي اجتماعي و تاريخي نيز با چند
نمونه نسبتاً سالم رو به رو شديم كه از جمله آنها مي توان به «يكي مي خواد
باهات حرف بزنه»، «نارنجي پوش»، «رؤياي سينما»، «پنجشنبه آخر ماه» و «راه
بهشت» اشاره كرد و اين اميدواري را به خانواده هايي كه براي سلامت روح و
روان خود و فرزندانشان به اندازه دقت در مواد خوراكي اهميت مي دهند داد كه
اگر بخواهند در كل سال آينده از ميان هفتاد فيلم ايراني توليد شده فقط هفت-
هشت فيلم را انتخاب كنند، گزينه هاي خوبي در اختيارشان باشد.
اما آيا
اين انتظار زيادي است كه از مسئولان سينمايي و فرهنگي كشوري كه عنوان ام
القراي جهان اسلام محسوب مي شود بخواهيم كه از همين الان دستها را بالا
بزنند و براي جلوگيري از رشد روزافزون اين روند مخرب و اصلاح سياستگزاريهاي
غلط و به تعبير سازنده فيلم «نارنجي پوش» جارو كردن آشغالها از ساحت
كشورمان چاره و تدبيري بينديشند و كاري بكنند؟ و آيا مگر آنان براي كاري
بجز اين مسئوليت گرفته اند؟!
منبع: کیهان