تحلیل استراتژیهای محور مقاومت و غرب در تنشهای منطقهای؛
به گزارش پایگاه 598 به نقل از جام
جم آنلاین، به نظر میرسد در مسیر بازیگری سام درخشانی از نابرده رنج تا
هشت و نیم دقیقه اتفاقاتی رخ داده، در نتیجه برای بسیاری از مخاطبان
تلویزیون، حضورش در یک سریال به معنای تماشایی بودن آن است. در این خصوص و
نیز درباره نقش احسان در سریال هشت و نیم دقیقه با او گفتوگویی داشتهایم
که در ادامه میخوانید.
به نظر میرسد احسان آنقدرها هم که فکر میکنیم آدم بدی نیست. شما وقتی فیلمنامه را خواندید، چه برداشتی از این شخصیت داشتید؟
روزی که با شهرام شاهحسینی (کارگردان سریال) درباره این نقش صحبت کردم، چیزی که برایم جذاب بود، همین پیچیدگی قصه و شخصیت احسان بود. این نقش تکبعدی نیست، وجوه مختلفی دارد و از همان زمان میشد حدس زد تماشاگر با نقش درگیر شود، چون تکلیفش با او خیلی روشن نیست و نمیداند احسان را جزو شخصیتهای منفی بگذارد یا مثبت! این ویژگی را خیلی دوست داشتم. البته آن زمان هنوز تمام فیلمنامه نوشته نشده بود، ولی توضیحات شاهحسینی درباره نقش، شناختی که از کار او داشتم و دوستی چندین و چندسالهمان باعث شد اولین نفری باشم که قرارداد ببندم و با این مجموعه همکاری کنم. بازیگران دیگر بعد از من آمدند و البته روند انتخاب بازیگر در این سریال طولانی شد؛ چون کمی به مشکل خوردیم و ترکیب بازیگران چند بار چیده شد و تغییر کرد. درنهایت به این جمع رسیدیم که به نظر میرسد مورد قبول واقع شده و مردم دوستش دارند.
درباره احسان این کنجکاوی وجود دارد که تا پایان دچار اضمحلال شخصیت میشود و در مقابل یکتا، که قهرمان قصه است، به یک ضدقهرمان بدل میشود یا اینکه بعد از فهمیدن حقایق راه رستگاری را در پیش میگیرد؟!
احسان یکی از شخصیتهای کاملا تکلیف روشن سریال است. او بسیار مثبت و مهربان است، اما تحت تاثیر شرایطی که اطرافش وجود دارد، مثل خیلی از ما کارهایی میکند که شاید درست نباشد و منفی به نظر برسد! همه ما تحت تاثیر اخبار و اطلاعاتی هستیم که از اطراف به گوشمان میرسد. ممکن است اخباری به شما برسد و متناسب با آن واکنشی نشان بدهید ولی بعدها بفهمید خبرها از پایه و اساس اشتباه بوده و شما به خاطر واکنشتان یک فرد منفی شناخته شدهاید. احسان یک مرد معمولی، مثبت، خانوادهدوست و عاشق بچه و همسرش است و البته تحت تاثیر همسرش نیز قرار دارد. در کنار همه اینها کمی جوشی است! تصمیمهای آنی میگیرد و شاید مهمترین ضعف او همین باشد. درباره سرنوشت احسان فقط میتوانم بگویم از قسمت 17 یا 18 تازه درگیر یک چالش جدید میشود و همین چالش او را متحول میکند. آنجاست که ما تازه میفهمیم احسانی که دیدهایم واقعا چطور آدمی بوده و ذاتش چگونه است.
البته همین حالا سرنخهایی در قصه وجود دارد. او در ارتباط با پدر و مادرش مشکل داشته و امکان پدر شدن را برای همیشه از دست داده است؛ بنابراین شاید چالشی که گفتید مثلا چیزی شبیه فرزند خواندگی باشد!
اجازه بدهید مخاطبان هم مثل شما حدس بزنند و همه با هم سریال را دنبال کنیم. فقط میتوانم بگویم در همین قسمتها اتفاقاتی رخ میدهد که احسان را به هم میریزد؛ ماجراهایی را سبب میشود و او را به سمت و سویی میبرد که ما اصلا فکرش را نمیکنیم. ماجراهایی که احسان در پیش دارد، شوک تازهای به قصه وارد میکند و من هر اشارهای بکنم، قصه لو میرود.
مخاطبانی که مصاحبههای شما را میخوانند خبر دارند بچهدوست هستید و احتمالا میدانند حسابی در هر نقشی که بازی میکنید، فرومیروید. با این حساب باید صحنههای مربوط به خبر بارداری فروغ و بعد از مرگ فرزند برای شما بسیار تاثیرگذار بوده باشد.
به طور طبیعی نقش احسان، سام درخشانی را هم در خودش دارد؛ بنابراین لحظههایی که احسان خبر بارداری همسرش را میشنود، وقتی صدای قلب بچه را در سونوگرافی میشنود یا خبر فوت بچه بهدنیانیامدهاش را به او میدهند و بخصوص وقتی میفهمد مسبب ماجرا چه کسی بوده، درگیر احساساتی میشود که کاملا از وجود سام درخشانی آمده است؛ چون من عاشق بچه هستم و در تمام این لحظهها واکنشهایی که از احسان دیدید واکنشهای خود سام درخشانی بود. اگر همسرم باردار شود، احتمالا همین طوری واکنش نشان خواهم داد.
احسان به دلیل کمبود محبتهایی که در دوران کودکی تجربه کرده، میتوانست بسیار درونگرا باشد و جرأت ابراز وجود و مخالفت کردن را از دست داده باشد. به نظرتان این نقش به این میزان برونریزی نیاز داشت؟ بهتر نبود کمی آرامتر و درونیتر احساسات او را نمایش بدهید؟
نقش به این ترتیب نوشته شده و به نظر من هم منطقی است. نقش احسان، اساس و تعاریف خودش را دارد. او مرد خانوادهدوستی است که به همسرش عشق میورزد و با وجود تمام مشکلات مربوط به بارداری فروغ، پای او میایستد. فشارهایی که بابت از دست دادن بچه تحمل میکند، بعلاوه مشکلات کارخانه و از دست دادن پدر و برادرش در یک زمان، دست به دست هم میدهد که او از حالت درونگرایی خارج شود و خودش را بیرون بریزد. هر کسی اندازه و ظرفیتی دارد و احسان در حال تجربه یک بحران است؛ عزیزانش را از دست داده، وارد کارخانهای شده که از آن سر درنمیآورد، کسی آنجا قبولش ندارد، پول نیست و... این فشارها باعث میشود واکنشهای تند و آنی نشان بدهد.
نقش احسان چه جایگاهی در کارنامه حرفهای شما دارد؟
فکر میکنم این نقش نمودی از پیشرفت من در بازیگری باشد؛ یک پله به سمت بالا یا یک گام رو به جلو. شاید خیلی ویژه و متفاوت نباشد، اما بیانگر پیشرفت من نسبت به کار قبلی است. افرادی که با آنها درباره این نقش حرف زدهام، میگویند نسبت به قبل بهتر شدهای، پختهتر شدهای، احساسات و واکنشهایت را بهتر از قبل بازی میکنی و بروز میدهی؛ این یعنی من در نقش احسان موفق بودهام و در مسیر تعیین شده برای زندگی هنریام قرار دارم. همیشه گفتهام وقتی پیشرفتی نداشته باشم؛ یعنی دیگر وجود ندارم. شاید مرگ واقعی نباشد، اما به این معناست که مرگ هنری من از راه رسیده است. روزی که احساس میکنم درجا زدهام و نسبت به کار قبلیام رشد نکردهام، یعنی لازم است مدتی این حرفه را کنار بگذارم.
خوشبختانه در سریال هشت و نیم دقیقه چند سکانس فوقالعاده دارید، مثل صحنهای که خبر میدهند فرزندتان از دست رفته. در این سکانسهای بدون دیالوگ، احساسات احسان در چهره و نگاه شما بروز یافته است.
امیدوارم این تلاشها دیده شود. من همیشه تلاش میکنم به همه لحظات نقش فکر میکنم، انرژی میگذارم و فقط دلم میخواهد کاری که میکنم مورد توجه قرار بگیرد.
مفهوم ستاره مربوط به دنیای سینماست، چون ستارهها روی فروش فیلمها تاثیر دارند. این مقوله شاید در تلویزیون مفهوم دیگری داشته باشد. با توجه به اینکه سریالهای شما بخصوص در این سالهای اخیر جزو آثار پرمخاطب بوده، آیا خودتان را یک ستاره میدانید؟
امیدوارم اینطور باشد. اطلاعاتی که من از کارم و جایگاهم دارم، چیزی است که از اطرافیانم دریافت میکنم و شاید خیلی موثق نباشد، بنابراین به آنها استناد نمیکنم، اما چند مورد هست که با استناد به آنها به این نتیجه میرسم که من به ستاره تلویزیونی بدل شدهام. یکی از این موارد، بازخوردهایی است که از مخاطبانم در صفحات مجازی میگیرم، دیگری اظهارات خبرنگاران و منتقدانی که بارها گفتهاند اگر من فیلم یا سریالی بازی کنم میدانند حتما آن اثر، ارزش دیدن دارد. ضمن اینکه طی شش هفت سال اخیر، هر سریالی که بازی کردهام به قول معروف سوپر هیت یا بسیار پرمخاطب بوده است این مسأله اتفاقی نیست و حتما انتخابها و تلاشهای من در آن دخیل بوده است. بجز همه اینها من تنها بازیگری هستم که از تلویزیون به جایی رسیدهام که قرارداد تبلیغاتی بزرگ داشته باشم! در دنیای تبلیغات کسی تعارف ندارد، چون حرف پول، سرمایه و اعتبار است؛ اگر در این فضا جایگاهی پیدا کردهام که دو قرارداد تبلیغاتی داشتهام، یعنی ستاره شدهام. با این حال همیشه سعی کردهام بهترینها را انتخاب کنم، به سلیقه مردم احترام بگذارم و به لطف خدا مردم هم به من احترام میگذارند.