به گزارش پایگاه 598 به نقل از مجله مهر، كمتر از پنج سال است كه در سراسر كشور و در كنار ساختمانهاي بلند و آسمان خراشهاي عصر جديد، فروشگاهها و پاساژهايي را مي شود ديد كه روز به روز بر تعدادشان افزوده ميشود و رد پاي حضورشان را برخلاف گذشته نه فقط در مناطق اعيان نشين بالاي شهر كه حتي در پايين شهر و لا به لاي زندگي قشر متوسط جامعه هم ميتوان پيدا كرد. فروشگاههاي مجللي كه به محض اينكه پايتان را در آنها ميگذاريد انگار وارد دنياي ديگري شدهايد دنيايي كه زرق و برق هركدام از كالاهاي رنگارنگش توانايي اين را دارد كه هرلحظه نگاهتان را از جايي به جايي ديگر ببرد. بناي همه اين فروشگاههاي زنجيرهاي را با پول و سرمايههاي كلان ساختهاند براي همين هم اگر به پشت پرده آنها نگاهي بيندازيد ميبينيد كه آنها دركنار همه درآمدهاي ميلياردي، هزينهها و خرجهاي ميلياردي هم دارند.يكي از كاركنان همين فروشگاهها برايمان از دور ريزهاي ميلياردي فروشگاهشان گفت. دورريزي كه به خودي خود يا ميتواند با قيمت كمتر به مشتري عرضه شود و يا مايحتاج نيازمندان زيادي را تأمين كند.
فروشگاه ما روزانه ۳ميليارد تومان درآمد دارد
روزانه در مكانهاي تجاري بزرگ حجم زيادي از كالا در رفت و آمد است تا مرحلههاي مختلفي را از كارخانه تا رسيدن به دست مشتري طي كنند و در هيبتي پر زرق و برق در قفسههاي فروش جا بگيرند و درنهايت در مقابل ديدگان مشتري حاضر شوند. اما نكتهاي كه نبايد از آن چشمپوشي كرد اين است كه در طول خريد و فروش همه اين كالاهاي مصرفي چه در محصولات خوراكي و چه در محصولات بهداشتي هميشه مواردي پيدا ميشوند كه مابين اين آمد و شدها شايد دچار زدگي و يا هر ايرادي باشند كه شكل و شمايل آنها را از چيزي كه بايد باشد دور ميكند. اتفاقي كه در نگاه اول اتفاق چندان مهمي به نظر نميرسد اما همين كه پاي صحبتهاي كاركنان اين فروشگاه بنشينيد از هدر رفت رقمهايي باخبر ميشويد كه شايد شما را شگفت زده كند تا جايي كه يكي از آنها درباره اين اتفاق اين طور ميگويد:«خب مسلماً راه اندازي اين فروشگاهها هزينههاي زيادي ميبرد و خب در كنار اين هزينههاي زياد. بايد انتظار داشت كه درآمدهاي نسبتا بالايي هم داشته باشند مثلا در جايي كه من دارم كار ميكنم شعبه تهران است و اين شعبه در روزهاي معمولي و عادياش چيزي حدود سه ميليارد تومان درآمد دارد كه در كنار همه اين خريد و فروشها حجمي هم به كالاهايي اختصاص پيدا ميكند كه در بستهبندي مشكل دارند و به همين دليل از قرار گرفتن در سبد فروش كنار گذاشته ميشوند.»
بيشتر از يك ميليارد از محصولاتمان را ميسوزانيم
اگر هركدامتان براي يكبار هم چرخي در اين پاساژها زده باشيد ميتوانيد به ظاهر تشريفاتي و مجلل هركدام از اين مكانهاي تجاري پي ببريد پاساژهايي كه شايد هيچكدامشان شبيه بازارهاي سنتي قديم نباشد تا كسبه همه كالاهايشان را«در هم» در اختيار مشتريان بگذارند. براي همين هم در نظر اول شايد كمي منطقي به نظر برسد كه هركدام از اين كالاهايي كه در بستهبندي دچار زدگي يا مشكل هستند براي حفظ ظاهر شيك و مجلسي قفسههاي فروش، كنار گذاشته شوند. اما قسمت غمانگيز ماجرا نگاه مسئولان اين فروشگاهها به اين كالاهاي مصرفي است نگاهي كه به صرف يك زدگي ساده كارايي آنها را از محصول، به ضايعات تبديل ميكند.«ما بين كالاهاي مختلفي كه از شركتهاي مختلف به دست ما ميرسد هميشه محصولاتي هستند كه دچار مشكلاند مثلا اگر كيسه برنجي باشد كه فقط قسمتي از جلد مشمايي كيسه آن كنده شده باشد حتي اگر خود برنج سالم باشد يا حتي وزني از آن كم نشده باشد كنار گذاشته ميشود تا به دور ريز تبديل شود نه فقط برنج كه حتي محصولات ديگر هم شامل همين موضوع هستند حالا ميتواند بستهبندي برنج باشد يا مثلا خميردنداني كه بستهبندي آن كثيف شده است؛ البته الان وضع نسبت به يكي دو سال گذشته خيلي بهتر شده چون قبلا طوري بود كه مثلا اگر در باكس رب، يكي از قوطيها دچار مشكل ميشد نه فقط آن قوطي كه كل باكس را دور ميريختند. اما الان خدا را شكر اوضاع بهتر است. براي همين اگر بخواهيم حدودا رقمي از اين دورريزها و ضايعات بگوييم در فروشگاه هايمان هر شش ماه چيزي حدود ۲۰۰ميليون و سالانه بيشتر از يك ميليارد كالا داريم كه تبديل به ضايعات ميشوند.»
از لحاظ زماني برايمان به صرفه نيست،تخفيف در نظر بگيريم
«اهالي فروشگاه ترجيحشان اين است كه اين محصولات را تبديل به ضايعات كنند براي همين آنها را آتش ميزنند و يا از بين ميبرند و اينطور استدلال ميشود كه اگر بخواهيم اين كالاها را ارزانتر بفروشيم و تخفيف در نظر بگيريم تا با قيمت پايينتر به فروش برسند بايد وقت زياد و هزينه زيادي براي تفكيك و فروش آنها در نظر بگيريم» استدلالي كه وقتي با آن رو به رو ميشويد با يك سوال بزرگ رو به رو ميشويد آنهم اينكه شايد بتوان همان هزينهاي را كه صرف جداسازي و به آتش كشيدن اين محصولات كرد، صرف جداسازي و تخفيف براي مشتري كرد يا حداقل بهجاي دور ريختن و سوزاندن، آنها را در اختيار افراد نيازمند گذاشت.«اما بايد به اين نكته هم اشاره كنم كه در خيلي از مواقع ما با اين مشكل هم رو به رو هستيم كه مثلا شركت توليدكننده با ما طي ميكند و قول ميدهد كه برگشتيهاي اين محصولاتش را قبول ميكند و ميپذيرد براي همين هم ما آنها را كنار ميگذاريم به اميد پس گرفتن، ولي از طرف آنها اقدامي نميبينيم براي همين هم در بعضي مواقع وقتي بخواهيم براي اين محصولات تخفيف در نظر بگيريم ميبينيم كه تاريخ انقضاي آنها گذشته است.»
اين فروشگاهها از خيريهها استقبال ميكنند
وقتي شروع ميكنيم به حرف زدن درباره پيشنهادهاي جايگزين براي دور ريختن اين محصولات، به موردي ميرسيم كه شايد در نگاه ايده آل بهترين نوع جايگزين باشد. آن هم اهداي اين محصولات به مراكز خيريه است.محصولاتي كه طبق گفته كاركنان اين فروشگاهها شايد در بستهبندي و شكل و شمايل، خيلي شسته و رفته به نظر نرسند اما به لحاظ كيفيت فرقي با ديگر محصولاتشان ندارند.«اسراف اين محصولات در هر صورت اتفاق چندان خوشايندي به نظر نميرسد چون هر كدام از اين كالاهاي دور ريز ميتوانند نياز آدمهاي زيادي را برطرف كنند تا جايي كه من خبر دارم نه فقط فروشگاه ما كه حتي در ساير مكانهاي تجاري اوضاع نه به اين شكل كه حتي وخيمتر و بدتر است. تا جايي كه من فكر ميكنم شايد مسئولان خود فروشگاهها زماني را براي پيدا كردن مكانهاي خيريه پيدا نكنند ولي اگر خود اين مؤسسات خيريه سري به مراكز مختلف اين فروشگاههاي زنجيرهاي بزنند آنها هم حتماً از كمك كردن به آنها و در اختيار گذاشتن اين محصولات استقبال ميكنند.»